eitaa logo
استاد فاطمی‌نیا
7.3هزار دنبال‌کننده
342 عکس
189 ویدیو
9 فایل
کانال دوستداران و نشر بیانات استاد سید عبدالله فاطمی نیا Www.ostadfateminia.ir http://eitaa.com/joinchat/509018117C13a87f2d3e ارتباط با ما @Alirezaasemooni
مشاهده در ایتا
دانلود
Fateminia-13970523-Sahifeh106.mp3
21.85M
استادفاطمی نیا سیری درصحیفه سجادیه جلسه 106 97/05/23 @fateminiya_ir
Fateminia-13970606-Sahifeh107.mp3
19.01M
استادفاطمی نیا سیری درصحیفه سجادیه جلسه 107 97/06/06 @fateminiya_ir
Fateminia-13970613-Sahifeh108.mp3
17.67M
استادفاطمی نیا سیری درصحیفه سجادیه جلسه 108 97/06/13 @fateminiya_ir
Fateminia-13970822-Sahifeh109.mp3
24.4M
استادفاطمی نیا سیری درصحیفه سجادیه جلسه 109 97/08/22 @fateminiya_ir
Fateminia-13970829-Sahifeh110.mp3
17.13M
استادفاطمی نیا سیری درصحیفه سجادیه جلسه 110 97/08/29 @fateminiya_ir
Fateminia-13970906-Sahifeh-111.mp3
23.9M
استادفاطمی نیا سیری درصحیفه سجادیه جلسه 111 97/09/06 @fateminiya_ir
Fateminia-13970913-Sahifeh-112.mp3
22.58M
استادفاطمی نیا سیری درصحیفه سجادیه جلسه 112 97/09/13 @fateminiya_ir
Fateminia-13970920-Sahifeh-113.MP3
27.13M
استادفاطمی نیا سیری درصحیفه سجادیه جلسه 113 97/09/20 @fateminiya_ir
Fateminia-13970927-Sahifeh-114.mp3
21.49M
استادفاطمی نیا سیری درصحیفه سجادیه جلسه 114 97/09/27 @fateminiya_ir
یادش بخیر جلسات سیری در صحیفه سجادیه
سلام دوستان روز بخیر ممنون میشم پیج کاری بنده رو هم تو اینستاگرام دنبال کنید: https://instagram.com/qaemshahr_mobile?utm_medium=copy_link باتشکر ادمین @alirezaasemooni
⚪️دیدار... در تبریز مجتهد جلیل القدری بود به نام آیت الله آقا میرزا رضی تبریزی رضوان الله علیه. از ثقات شنیدم که وقتی ایشان به قم آمده بودند و مهمان آیت الله خمینی شده بودندُ اقای خمینی به خانواده شان فرموده بودند: این مهمان ما کسی است که با دلگرمی می شود از او تقلید کرد! و این کلام ایشان به خوبی دلالت بر عظمت علمی و عملی آقا میرزا رضی دارد. مرحوم آقامیرزا رضی گفته بود: ما در منزلمان کار بنایی داشتیم، عده ای کار می کردند. در میان کارگرها یک نفر بود که معلوم بود با دیگران فرق دارد. دنبال بهانه ای می گشتم که با او سر صحبت را باز کنم. برای کار نیاز به نردبان بلندی داشتیم که آن را کرایه نمودیم و پس از اتمام کار بنا شد آن کارگر، نردبان را ببرد و تحویل دهد. وقتی رفت و برگشت، مقداری بیش از معمول طول کشید، چون حدود مسافت را می دانستم. دیدم بهانه ای است برای صحبت کردن، به او گفتم: چه شد که مقداری طول کشید؟! با یک متانتی جواب داد: چون نردبان بلند بود و ممکن بود که برای دیوارهای خانه های مردم اصابت کند و من مدیون شوم، لذا با احتیاط بیشتری حرکت کردم، به همین جهت مقداری بیشتر طول کشید. فصل تابستان بود و آفتاب دیر غروب می کرد. هنگام ظهر که کارگرها برای تهیه غذا و صرف ناهار متفرق شدند، او اول وقت به سراغ نماز رفت و با حالت توجه خاصی نماز می خواند. وقتی تکبیر می گفت، من شدیداً تحت تاثیر قرار می گرفتم، بدنم گویا به لرزه می افتاد! نماز که تمام شد رفتم به او گفتم: شما بعد از اتمام کار، باز هم وقت برای نماز خواندن داشتی، چرا در زمان کار من نماز می خوانی؟ در جواب من فقط این را خواند: و انّ المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا (سوره جن آیه 18) و مساجد مخصوص خداوند است پس نباید با خدا احدی غیر او را پرستش کنید. با این جواب او گویا پاهایم لرزید و نتوانستم خود را کنترل کنم، همانجا نشستم و فهمیدم شخص فوق العاده ای است. از او عذر خواهی کردم و گفتم: غرضم از این مطالب این بود که خواستم مقداری با تو صحبت کنم. حالا بگو امام زمان الان کجا هستند؟! گفت: حضرت در تبریز تشریف داشتند، یک ساعت است که این شهر را ترک نموده اند. گفتم: چکار کنم که خدمتشان برسم، راهش چیست؟! گفت: یک مقداری به خودت رسیدگی کن، مراقبه داشته باش، آقا خودشان تشریف می آورند! پس از آن صحبت هم دیگر او را ندیدم!(1) (1) نکته ها از گفته ها، دفتر اول، صفحه 109 🔷 در محضر استاد فاطمی‌نیا @FATEMINIYA_IR