کف زدن در تکیهی مرجعیت عظمای شیعه همآن قدر کار خلاف شأنی است که برهنه شدن در هیأت عزاداری در همآن جا...
تفاوت حلقهی حاکمیت از حلقه(ها)ی میانی هماین قهر و جبر است. کسی که میگوید: حجاب چارهی قهری ندارد، حکومت را از اقامهی حجاب بیرون مینهد؛ این سکولاریسم نهفته است اگر سکولاریسم شرمنده تا درنده نباشد...
مبنای ما در اقامهی فقرات شریعت محکمات بیان امام باقر است، و نه متشابهات بیان حاج قاسم...
نخستین گام برای رسیدن به جبهههای جنگ با کیان جعلی اسرائیل آموختن عربی فصیح است، سپس آموختن لهجهی عربی شامی؛ پس آن گاه آموختن اندکی عبری...
انجمن هزارپای حجتیه پیوستاری است که سویهی خوشخیمش تشیع صفوی است و سویهی بدخیمش تشیع صهیونی...
آن چه اسلام رحمانی خوانده میشود خوانش صورتی از اسلام است؛ صورتی چرک...
تشیع صهیونی گوشتش برای هیچ طاغوتی تلخ نیست؛ تا دلتان بخواهد اما از تشیع مصطفوی پاچه میگیرد...
آخوند پروانهیی گوشتش برای کفار شیرین است؛ آخوند پروانهیی برای مؤمنین گوشتتلخ است...
مرجفهای اجارهیی یک نسخهی بیجیره و مواجب هم در محیط عیان و رایان دارند: مرجفهای مجانی...
جورابقرمزیها کبادهی تشیع صفوی را میکشند؛ زیر خم تشیع مصطفوی که میروند به تشیع صهیونی سر میخورند...
حیف از عنوان رفیع برائتی یا رافضی یا ولایتی است که خرج این بددهانهای کجفهم خودزن شود. به آنها چه بگوییم؟ هماین که میبینیم: جورابقرمزی...
این شیعههای صهیونی که خود را رافضی و برائتی و ولایتی میخوانند خوش دارند قزلباش باشند اما بیشتر جورابقرمزی استند...
تشیع صفوی برادر تشیع مصطفوی است، اگر چه در عهد غیبت قاعد است و قیام نمیکند. تشیع صهیونی اما نابرادری است که برابر قیام تشیع مصطفوی در عهد غیبت قیام میکند...
جهت سلبی علم به زمان و مکان هماین است که یک فقیه به هوای احتجاج شرعی با مکتبیها به سکولارها یارانه ندهد...
معیت مذهبی صورتی با نبی و وصی سر و ته است؛ رحمتش با کفار است و شدتش با مؤمنین...
با گویاسازی و شناسهگزاری مذهبیهای صورتی، در پسآی غائلهی ژینا، توان کارسازی آنها در فتنهگریهای دگوریهای لجنی به فراوانی کاهش یافته است. هماین است که سکولارهای هار ایرانی به عملیات روانی و کار رسانهیی بر مکتبیهای سرخ از واعظ تا مداح روی آوردهاند...
آن چه اسلام رحمانی خوانده میشود، اسلام متوسط است؛ اسلام صورتی، اسلام سلفسرویس، اسلام تختهبند مدرنیته، اسلام اخته که دیگر آخته نیست...