🎼 #شعر_ناب_آیینی🔸
#امام_حسین_علیه_السلام
#ولادت
#اعیاد_شعبانیه
#مربع_ترکیب
اگر پنج نوبت اذانم علی است
اگر خاکم و آسمانم علی است
اگر قبلهی آستانم علی است
اگر روز و شب بر زبانم علی است
علی دردِ عشق است و درمان حسین
علی گفت و گفتیم ای جان حسین
مرا آفریدی که حیران شوم
مرا چشم کردی که باران شوم
مرا جذبه دادی غزل خوان شوم
مرا آینه کردی ایوان شوم
زدم نعره در زیرِ ایوان حسین
که ای جانِ من جانم ای جان حسین
همانکه دلم شعلهور آفرید
همانکه مرا در به در آفرید
همانکه به شوقِ تو پَر آفرید
به عشقت برایم جگر آفرید
کسی نیست ما را به قرآن حسین
خدا گفت و گفتیم ای جان حسین
تو هستی محمد محمد تویی
وَ حَی و علی هم به اَبجَد تویی
براتِ نجف لطفِ مشهد تویی
فقط آرزویِ مجدد تویی
مدینه شد امشب چراغان حسین
نبی گفت با تو که ای جان حسین
اگر لطف زهرا مسلمان شدیم
اگر ما سلیمان و سلمان شدیم
اگر در حسینیه درمان شدیم
اگر عاشقیم از حسن جان شدیم
حسن جان نوشتیم و جانان حسین
حسن گفت و گفتیم ای جان حسین
نشسته است موسی عصایش دهی
رسیده است یوسف که جایش دهی
دویده است یحیی عطایش دهی
به خاک است عیسی عبایش دهی
حرم شد قُرقُ از گدایان حسین
حرم پُر شد از ذکر ای جان حسین
شبی که حرم مادرم رفته بود
پُر از یادِ تو هر قدم رفته بود
شبی که پُر آه و غم رفته بود
شبی که برایم حرم رفته بود
مرا نذر او کرد گریان ، حسین
که قربان سَنَ طفلیم ای جان حسین
اگر رود یا که کویرت شدم
جوانم ولی زود پیرت شدم
اگر کنج شش گوشه گیرت شدم
من از نانِ بابا اسیرت شدم
تو آبی تو نانی تو سامان حسین
تویی برکتِ خانه ای جان حسین
اگر آمدم عشق یادم دهید
اگر خواستم کم ، زیاد دهید
مرا منصبِ خانه زادم دهید
به بادم دهید و به بادم دهید
منم کاهِ ناچیز و طوفان حسین
مرا میکُشی آخر ای جان حسین
سه شب آمدم تا که چیزی بَرَم
بهاری پیِ برگ ریزی بَرَم
دعایی برای عزیزی بَرَم
شفایی برای مریضی بَرَم
سه شب آمدم زیر باران حسین
که هرشب بگویم که ای جان حسین
تو بیانتها... نقطه چین میدهی
که از پشتِ در بیش از این میدهی
چنان میدهی و چنین میدهی
که حتی به قاتل نگین میدهی
نگینت چه شد ای سلیمان حسین
که نالید زینب که ای جان حسین
رسید و صدا زد پَرَش را مَبَر
زِره را که بُردی سرش را مَبَر
از انگشتش انگشترش را مَبَر
براین ناقهها دخترش را مَبَر
صدا زد به لبهای سوزان حسین
که عریان حسین و که ای جان حسین
#حسن_لطفی
#صلوات
کانال هیئت#فاطمیون:
@fatemiunzanjan
🎼 #شعر_ناب_آیینی🔹
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
#امام_حسین_علیه_السلام
#محرم
#عاشورا
#مرثیه_عاشورایی
نیرو نمانده است به بازو برادرم
تا نیزههای در بدنت را درآورم
ای عمر من چگونه تنت اینچنین شده
بالا بلند قامت تو چون نگین شده
با تیغ و تیر پیرهنت ریز ریز شد
از نعلهای تازه تنت ریز ریز شد
ای پاره پاره تن به زمین ریختی حسین
از دستهای من به زمین ریختی حسین
یک لحظه قلب من متحیر شد و شکست
بردند نیزهها بدنت را به روی دست
دستی سیاه پیرهنت را ربوده است
هر نیزه قسمتی ز تنت را ربوده است
نشناختم اگر که تو را حق بده حسین
آه ای مرملٌ البدما حق بده حسین
چون چاره نیست از بدنت دور میشوم
با تازیانه ها ز تنت دور میشوم
زخمیترین بدن به که بسپارمت حسین؟
تنهاترین من به که بسپارمت حسین؟
از لحظهای که گرگ صفتها رها شدند
خلخالها روانهی بازارها شدند
غربت ببین چگونه سفر میبرد مرا
فریادهای حرمله سر میبرد مرا
خولی برای بردن تو کیسه جور کرد
گویا هوای کوفه و نان تنور کرد
#حسن_کردی
#صلوات
کانال هیئت #فاطمیون:
@fatemiunzanjan