eitaa logo
هیئت فاطمیون زنجان
2.3هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
553 ویدیو
351 فایل
کانال رسمی هیئت فاطمیون زنجان جهت دسترسی به کانال ها و صفحات رسمی به لینک زیر مراجعه فرمایید: zil.ink/fatemiun.info ارتباط، انتقاد، پیشنهاد: @fatemiunzanjan_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🎼 🔸 تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن زود گرد بی کسی بر ماه رخسارت نشست زود کردی جامۀ ماتم به بر یابن الحسن قرن ها چشم تو گریان است بر جدّت حسین لحظه لحظه ریختی اشک بصر یابن الحسن طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن مخفی از چشم همه، چشم تو بر بابا گریست سوختی چون شمع سوزان تا سحر یابن الحسن قرن ها فریاد زهرا مادرت آید به گوش از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن ای سرشک چارده معصوم از چشمت روان ای زده هجر تو بر دل ها شرر یابن الحسن روز«میثم» تیره تر می باشد از شام فراق تا شود خورشید رویت جلوه گر یابن الحسن کانال هیئت: @fatemiunzanjan
🎼 شعر_ناب_آیینی 🔸 سخن ز حبل الهی و بانگ «و اعتصمو»ست حقیقتی که هدایت همیشه زنده به اوست حقیقتی که همه انبیا از آن گفتند به امت خود از آن چشمه روان گفتند حقیقتی که از آن، طاعتی فراتر نیست حقیقتی که اساس شریعت نبوی است برادریم همه، در پناه پیغمبر کدام نعمت از این نعمت است بالاتر؟ به اسب همدلی، آفاق صبح را طی کن به رسم حق، شتر اختلاف را پی کن نزاع و تفرقه، آغاز شرک و کافری است که اختلاف بشر، آرزوی سامری است اگر که خواهی از آن ذات، رحمتی ازلی برای وحدت امّت بکوش مثل علی علی ستاره صبرش، شبی افول نداشت و حرف‌های عجولانه را قبول نداشت علی پس از جمل آیا پی قیام گرفت؟ مگر زهمسر پیغمبر انتقام گرفت؟ علی اگر چه به سینه بسی جراحت داشت در ازدحام صفوف نماز شرکت داشت علی به حبل خدا اتصال را می‌خواست به جان وصله کفشش، وصال را می‌خواست علی کجا سر بازار ظلم، حجره گرفت؟ مقدسات که را یک به یک به سخره گرفت؟ علی که در سخنش لحن ناگوار نبود علی که اهل سخن‌های نیش‌دار نبود علی خلیفه شد امّا گذشت از فدکش گذشت از حق دیرینه‌اش، خدا کمکش! علی مرید چنین تندخو نمی‌خواهد علی مدافع بی‌چشم و رو نمی‌خواهد علی نگفت به احیای خیر صدمه زنند به نام غیرت شیعی، به غیر صدمه زنند علی نگفت و به نام علی چه‌ها گفتند به جان حضرت او یک به یک خطا گفتند ببین که نام علی بر لب چه سلسله‌ای است ببین که بین علی‌های ما چه فاصله‌ای است! بسا مرید علی‌اند و کارشان شوم است علی هنوز در این روزگار مظلوم است جنایتی است به نام علی جفا کردن زبان به یاوه و حرف سخیف وا کردن جنایتی است جهان را به چوب خود راندن هر آنکه گفت زوحدت خلیفه‌ای خواندن! هر آنکه گفت زوحدت منافقش خواندن برای هَدم برائت، موافقش خواندن برادرم، نشوی بدسرشت، آلوده مکن زبان به سخن‌های زشت، آلوده کجا کس از طمع خام، شیعه خواهد شد؟ کجا به یاوه و دشنام شیعه خواهد شد؟ بهوش باش که طرد و تنش برائت نیست اسائه ادب و سرزنش برائت نیست بهوش باش به انکار این برادری‌اند جماعتی که بدهکار این برادری‌اند بهوش باش که مقهور دشمنان نشوی به بانگ تفرقه، مزدور دشمنان نشوی بدان که تفرقه‌افکن اسیر دشمن ماست بداند او چه نداند! اجیر دشمن ماست برادر! این دل پر زخم را مداوا کن بیا به خاطر مولا کمی مدارا کن برادرم، سخن از اتحاد باطل نیست چنان که روزه و حج و جهاد باطل نیست اگر میان من و تو هنوز مهر و وفاست به نص آیه «المومنون اخوه» به پاست برادر! آن نفس مهرپروری چه شده است؟ به من بگو که حقوق برادری چه شده است؟ چه شد که بانگ به صلح و صفا زدن عار است؟ تو را به نام برادر صدا زدن عار است؟ بگو به امت پیغمبر این سخن دائم: روایت است که «المسلم اخ المسلم» من از شنیدن حرف خلاف بیزارم از این دو دستگی و اختلاف بیزارم از آن بترس که خوبان پی ستم افتند برادران مسلمان به جان هم افتند به افتراق زمان، افترا به هم بزنند به نام حق علی، پشت پا به هم بزنند بترس، صید تو این بار در دل حرم است که عرض و مال و دم مؤمن است و محترم است چنان مگو که کلامت به خصم، خانه دهد به دست ظالم تکفیریان بهانه دهد سکوت کن، نه سکوتی که گوشه‌گیر شوی به دست ظالم جبر زمان اسیر شوی! نه هر که اهل سکوت است بی‌گمان خفته است که در سکوت هزاران هزار ناگفته است برادرم، سحری با دلم موافق باش بیا و پیرو راه امام صادق (ع) باش که بر فضیلت او دست مدعا نرسد «به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد» که پیروان شریعت، شهید اخلاقش هزار عالم سنّی، مرید اخلاقش چنان که یکدله فرمود آن رسول وفاق: «بُعِثتُ» تا که (اُتَمِّم مَکارِمَ الاخلاق) کانال هیئت: @fatemiunzanjan
🎼 شعر_ناب_آیینی🔸 عجب ندارد اگر پای مِنبرش ملک است دهان که باز کند او به گوشْ نُه فلک است شِکر بریزد از این کامْ بس که بانمک است نَفَسْ نفسْ نفسِ حیدر است واللهِه رئیس مذهب ما جعفر است واللهِه خدای عَزَّوَجَل رو کند حقایق را به زیر مِنّت خود می بَرد دقایق را چه عاشقانه خودش آفرید صادق را خودِ نبی خودِ مولا خودِخودِ حسن است به لطف حضرت حق این امام عشق من است چه صادقانه غلام شما زبان وا کرد خدا که عاشق صادق شد عشق معنا کرد به ذوالفقار سخن فتحْ ماسواء را کرد سخنوری که دَمش بوده مثل تیغ دو دَم به شانه های مبارک گرفته است عَلم دوباره بیرق دین روی دوش حیدر بود زمین و عرشِ برین باده نوش حیدر بود فَلک به گوش شده این خُروش حیدر بود علیِ عالیِ اعلاست جعفر صادق وَ میوه یِ دل زهراست جعفر صادق به تاج و تخت جهانی نمی دهم وَالله غلامی پسر فاطمه سلامُ الله غبارهای بقیع بهتر از طلا باِالله مَلک غبار حرم روی دیده ها بکشد فَلک به دست شما طعم عشق را بچشد خیال می کنم آقا که گنبدی هم هست شب ولادتِتان رفت و آمدی هم هست میان این همه زَوّار مشهدی هم هست حرمْ شبیهِ حریم رضاست ای جانم دوشنبه صحن حسن کربلاست ای جانم برای مادرمان روضه ای به پا کردیم به یاد کوچه و روز دوشنبه یِ دردیم به فکر لَعنِ همان دستهای نامردیم نگار می رسد و روضه می شود عَلنی مدینه مرتضوی می شود بقیعْ حسنی کانال هیئت: @fatemiunzanjan
🎼 شعر_ناب_آیینی 🔸 در انتظار تو هستم ز بی‌کران برسی عزیز قلب شکسته از آسمان برسی به گریه انس گرفتم به شوق درک حضور خوشم به داد دل خسته شادمان برسی سری به سجده نهادم ز راه برگردی پُرم ز بغض فراقت تو که روضه خوان برسی درون دیده‌ی تارم غمِ تو خیمه زده بهار من چه شود دیدن خزان برسی نفس نفس زدنم را به یاد تو زده‌ام صدات می‌زنم ای صاحب‌الزمان برسی در انتظار تو در کوی عاشقی هستم به داد این دل درمانده بی‌امان برسی چه دیدنی‌ست که با ذوالفقار دست علی برای روئیت آن قبر بی‌نشان برسی... کانال هیئت: @fatemiunzanjan
🎼 شعر_ناب_آیینی🔸 از غصه ات سپید، شده هر تار موی من اشک دو دیده ات شده آب وضوی من هر گه نظاره میکنم ای فاطمه تو را رخسارخویش،نهان کنی از چه ز روی من دیگر چرا تو ترک تکلم نموده ای بغض سخن نگفتن توست در گلوی من ای آبروی عالم هستی ز جای خیز آخر روا مدار، رود آبروی من آتش زبانه میکشد از خانۀ دلم هر گه که طعنه میزند از کین عدوی من کاری نموده با دل من گریه های تو کز تو تبسمی، شده این آرزوی من فارغ ز غصه و غم و ماتم کنی مرا حرفی ز ماندن تو بیاید به سوی من جز آه جانگداز نبینم ز حال تو گردد عیان چو غربتم از گفتگوی من کانال هیئت: @fatemiunzanjan
🎼 🔸 گفتم این اشک که مرحم بشود حیف نشد مرحم آتشِ قلبم بشود حیف نشد مادرم گفت نگو، سوختم از خاموشی زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد فدک و خانه‌ی امن و جگری بی آتش گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد رفته بودیم بیاییم  مگر مادرمان ذره‌ای راحت از این غم بشود حیف نشد هرچه کردم به کناری بروند و برویم راهی از کوچه فراهم بشود حیف  نشد خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد خواستم نشکند آن‌روز غرورم که شکست مانع آن‌همه ماتم بشود حیف نشد کوچه‌اش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد کانال هیئت: @fatemiunzanjan
🎼 🔸 آقا اگر به بزم تو مهمان نمی‌شدیم اینگونه عاشقانه غزلخوان نمی‌شدیم حتی اگر محبت بی‌حد تو نبود سوگند برخودت که مسلمان نمی‌شدیم اخلاق نیک تو همه را جذب کرده است بی مهرتو که صاحب ایمان نمی‌شدیم قطعاً اگر که ختم رسالت نمی‌شدی مامفتخر به مذهب سلمان نمی‌شدیم در جهل مانده بود تمامی عقل‌ها حتماً اگر که پیرو قرآن نمی‌شدیم تو روشنای مشعل سبز هدایتی پایان کار امر خدا در رسالتی نقل محافل همه‌ی ما کلام توست شیرینی دهان رطب ذکر نام توست هر کس نرفت راه تو گمراه می‌شود روشنگر مسیر حقیقی پیام توست باید به سیره‌ی عملی‌ات عمل کنیم راه سعادت بشریت مرام توست جایی که جبرئیل هم آنجا نمی‌رسد اوج همیشگی بلندای بام توست دل زنده شد به عشق تو چیزی که بی‌گمان ثبت است بر جریده‌ی عالم؛ دوام توست امشب بخوان به نام خدایی که منجلیست از این به بعد یار و مددکار تو علیست کانال هیئت: @fatemiunzanjan
🎼 🔸 اگر پنج نوبت اذانم علی است اگر خاکم و آسمانم علی است اگر قبله‌ی آستانم علی است اگر روز و شب بر زبانم علی است علی دردِ عشق است و درمان حسین علی گفت و گفتیم ای جان حسین مرا آفریدی که حیران شوم مرا چشم کردی که باران شوم مرا جذبه دادی غزل خوان شوم مرا آینه کردی ایوان شوم زدم نعره در زیرِ ایوان حسین که ای جانِ من جانم ای جان حسین همانکه دلم شعله‌ور آفرید همانکه مرا در به در آفرید همانکه به شوقِ تو پَر آفرید به عشقت برایم جگر آفرید کسی نیست ما را به قرآن حسین خدا گفت و گفتیم ای جان حسین تو هستی محمد محمد تویی وَ حَی و علی هم به اَبجَد تویی براتِ نجف لطفِ مشهد تویی فقط آرزویِ مجدد تویی مدینه شد امشب چراغان حسین نبی گفت با تو که ای جان حسین اگر لطف زهرا مسلمان شدیم اگر ما سلیمان و سلمان  شدیم اگر در حسینیه درمان شدیم اگر عاشقیم از حسن جان شدیم حسن جان نوشتیم و جانان حسین حسن گفت و گفتیم ای جان حسین نشسته است موسی عصایش دهی رسیده است یوسف که جایش دهی دویده است یحیی عطایش دهی به خاک است عیسی عبایش دهی حرم شد قُرقُ از گدایان حسین حرم پُر شد از ذکر ای جان حسین شبی که حرم مادرم رفته بود پُر از یادِ تو هر قدم رفته بود شبی که پُر آه و غم رفته بود شبی که برایم حرم رفته بود مرا نذر او کرد گریان ، حسین که قربان سَنَ طفلیم ای جان حسین اگر رود یا که کویرت شدم جوانم ولی زود پیرت شدم اگر کنج شش گوشه گیرت شدم من از نانِ بابا اسیرت شدم تو آبی تو نانی تو سامان حسین تویی برکتِ خانه ای جان حسین اگر آمدم عشق یادم دهید اگر خواستم کم ، زیاد دهید مرا منصبِ خانه زادم دهید به بادم دهید و به بادم دهید منم کاهِ ناچیز و طوفان حسین مرا می‌کُشی آخر ای جان حسین سه شب آمدم تا که چیزی بَرَم بهاری پیِ برگ ریزی بَرَم دعایی برای عزیزی بَرَم شفایی برای مریضی بَرَم سه شب آمدم زیر باران حسین که هرشب بگویم که ای جان حسین تو بی‌انتها‌... نقطه چین میدهی که از پشتِ در بیش از این میدهی چنان میدهی و چنین میدهی که حتی به قاتل نگین میدهی نگینت چه شد ای سلیمان حسین که نالید زینب  که ای جان حسین رسید و صدا زد پَرَش را مَبَر زِره را که بُردی سرش را مَبَر از انگشتش انگشترش را مَبَر براین ناقه‌ها دخترش را مَبَر صدا زد به لبهای سوزان حسین که عریان حسین و که ای جان حسین کانال هیئت: @fatemiunzanjan
🎼 شعر_ناب_آیینی🔹 دست به دست می‌شود بر همه هست می‌شود به وقت دیدنش چقدر دیده مست می‌شود چه دلخوش است مادرش چه دلکش است دلبرش ماه اگر ببیندش علی پرست می‌شود نشسته پا نمی‌شود دل از علی نمی‌کند کنار گهواره حسین پای بست می‌شود خوشا به‌حال این پدر که با وجود این پسر به وقت سختی و نبرد بی‌شکست می‌شود اگرچه این خانه درش بسته نمی‌شود ولی جمع نمی‌شود دگر سفره به‌خاطر علی روح تمام انبیا در اوست آکنده شود پیش ملاحت علی فرشته بازنده شود جذبه‌ی عشق کافی است اگر که پلکی بزند دهر به یک‌ معجزه‌ی نگاه او بنده شود چنان که عمه‌اش شده زینت بابای خودش اوست برای پدرش به حق برازنده شود اگر دوباره قلعه‌ای به جنگِ دین سپر شود به دست قدرت علی باز دری کنده شود کشته‌ی حمله‌های او که جای خود ولی، علی به حالِ کشته‌ای اگر لطف کند زنده شود پیمبریست لایقِ فضائل و شمائلش امت عشق او بود لطف اله شاملش کانال هیئت: @fatemiunzanjan
🎼 شعر_ناب_آیینی🔹 هوا بهاری شوقت، هوا بهاری توست خروش چلچله لبریز بی‌قراری توست چه ساقه‌ها که سلوکش به صبح صادق توست چه باغ‌ها که شکوهش به آبیاری توست تویی که در همه ذرّات جلوه‌گر شده‌ای هنوز آینه، مبهوت بی‌شماری توست بگو کدام غزل شرح ماجرای تو گفت؟! بگو کدام چکامه به استواری توست؟! بیا بیا که در این کوچه‌باغ دلتنگی دلِ شکستۀ هر عاشقی، قناری توست بیا که چشم به راه تو بعثت است و غدیر حَرا هر آینه در انتظار یاری توست مرا امید ظهور تو زنده می‌دارد و آن‌که شوکت باران به هم‌جواری توست بهار، هم‌نفس باغ‌های خرّم توست بهار، همسفر چشمه‌های جاری توست کانال هیئت: @fatemiunzanjan
🎼 🔹 نیرو نمانده است به بازو برادرم تا نیزه‌های در بدنت را درآورم ای عمر من چگونه تنت اینچنین شده بالا بلند قامت تو چون نگین شده با تیغ و تیر پیرهنت ریز ریز شد از نعل‌های تازه تنت ریز ریز شد ای پاره پاره تن به زمین ریختی حسین از دست‌های من به زمین ریختی حسین یک لحظه قلب من متحیر شد و شکست بردند نیزه‌ها بدنت را به روی دست دستی سیاه پیرهنت را ربوده است هر نیزه قسمتی ز تنت را ربوده است نشناختم اگر که تو را حق بده حسین آه ای مرملٌ البدما حق بده حسین چون چاره نیست از بدنت دور می‌شوم با تازیانه ها ز تنت دور می‌شوم زخمی‌ترین بدن به که بسپارمت حسین؟ تنهاترین من به که بسپارمت حسین؟ از لحظه‌ای که گرگ صفت‌ها رها شدند خلخال‌ها روانه‌ی بازارها شدند غربت ببین چگونه سفر می‌برد مرا فریادهای حرمله سر می‌برد مرا خولی برای بردن تو کیسه جور کرد گویا هوای کوفه و نان تنور کرد کانال هیئت : @fatemiunzanjan
🎼 🔸 بخوان، تکرار کن با خود بخوان آن اسم زیبا را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان از نام او یس و قدر و نور و طه را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان تا پرکنی از نور نامش عرش اعلی را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان تا ماه رویش بشکند دیوار شبها را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان احمد، بخوانش مصطفی، محبوب دلها را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان با خواندنش بنگر تو مجنونی لیلا را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان تا بنگری در او مسیحای مسیحا را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان تا حس کنی از عمق دل شادی زهرا را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان، بشناسد آن شیطان صفت، آقای دنیا را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان تا همچو یوسف بنگری مکر یهودا را محمد را محمد را محمد را محمد را خدایا عاشقم، دیروز را، امروز را، تا صبح فردا را محمد را محمد را محمد را محمد را محمد گفتم و از سمت ایوان نجف آمد ندا ما را محمد را محمد را محمد را محمد را کانال هیئت : @fatemiunzanjan
🎼 منبرت کرسی فقه همه عالم شد فاصله تا به خدا با سخنانت کم شد خوار جهل از تو و فیض تو گل مریم شد هر که پامنبری ات شد به خدا ادم شد هر که علامه ی دهر است غلامت بوده پیرو مکتب علمی هشامت بوده زلف صد پنجره را رو به خدا واکردی با غلامان خودت کار مسیحا کردی درس تاریخ شد و حل معما کردی شیعه را ناب ترین مکتب دنیا کردی پرچم شیعه بلند است به احکام شما علم عالم شده تسلیم به اسلام شما یک ورق درس تو توحید مفضل می شد عشق در مسأله ی جابرتان حل می شد ذره پای تو به خورشید مبدل می شد بی حدیث تو کلام همه مهمل می شد با تو قران خدا کاغذ خاموش نشد راه سر منزل مقصود فراموش نشد تازه شد حرف خداوند به قال الصادق ع علما شرح نوشتند به قال الصادق ع حنفی ها همه گفتند به قال الصادق ع راست گویی شده پیوند به قال الصادق ع تا ابد مرجع توضیح مسائل هایی قبله ی جامع علمی همه دل هایی نور در مسجد چشمان تو معنا گردید نار بر یار تو بردأ و سلاما گردید هر که از چشم تو افتاد یهودا گردید خانه ات مدسه ی حضرت زهرا س گردید به موازات علی راه نشان می دادی راه را با ولی الله نشان می دادی کانال هیئت : @fatemiunzanjan