eitaa logo
مقتل‌الشهداء فاطمیه سلام‌الله‌علیها
376 دنبال‌کننده
347 عکس
61 ویدیو
0 فایل
. بقعه مقدسی که در آن ۱۸ زن و‌ کودک، در روضهٔ روز شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در سال ۱۳۶۵ توسط بمباران رژیم بعث به خاک و‌ خون کشیده شده و به شهادت رسیدند... مکان برگزاری مجالس هفتگی هیئت محبین اهل‌بیت علیهم‌السلام: @mohebbin_net ادمین: @mohebbin .
مشاهده در ایتا
دانلود
طیبه سادات احترام به مادر از اولویت هایش بود،به نماز نمی ایستاد مگر به اذن مادر؛زیرا نمی خواست کاری از مادر بر زمین بماند. به سجده های طولانی اش معروف بود،قبل از شروع مراسم در اتاق مشغول عبادت وراز و نیاز با معبودش بود،که ناگهان سکوت اتاق شکست؛ توسط خواهرش صدا زده شد برای نگهداری فاطمه سادات سریع اشک هایش را قایم کرد و خود را به مجلس روضه رساند در میان زمزمه یا زهرا بود که با شکستن دیوار صوتی نگاه حضار به سقف توجهشان را جلب کرد،سقف ترک برداشت و با اصابت موشک آوار بر سر آنها ریخت و خاله و خواهر زاده در آغوش هم آرام گرفتند و به دیدار معبود شتافتند. سادات مومنی @fatemiyyeh_ir
خیلی ارادت ویژه ای به اهل بیت علیهم السلام داشت. با دیگران با محبت رفتار میکرد و خیلی به مردم خدمت میکرد. خیلی با گذشت بود... همیشه از حق خودش میگذشت و به فکر دیگران بود. بعد از ازدواج ساکن شهر قم شد. به خانواده و همسرش خیلی علاقه داشت و احترام می‌گذاشت. هر سال در مراسم روضه فاطمیه حضور داشت. طبق رسم هر ساله، وارد روضه شد... اما امسال فاطمیه برایش رنگ و بویی عجیب داشت زیرا که هجده ساله بود و شش ماهه باردار؛ در میان نوا های یا زهرا بود که انفجار رخ داد،آوار بر سرشان ریخت و هجده نفر برگزیده شدند توسط حضرت زهرا (س) از جمله حمیده هجده ساله،با دو جنین شش ماهه با پهلویی شکسته،صورتی نیلی،و محسن های دنیا ندیده... @fatemiyyeh_ir
یادواره ۱۸ شهیده روضه فاطمیه قم @fatemiyyeh_ir
🏴 یادواره ۱۸ شهید روضه فاطمیه قم در آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️◾️🔳◾️▪️ کانال رسمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها @astanqom
🌷شهید مرتضی نجفی تولد:۱۹/اردیبهشت/۱۳۶۱ شهادت:۲۴/دی/۱۳۶۵ مرتضی پسر فوق العاده مهربان و دلسوز مادر بود. الگوی زندگی اش دایی شهیدش بود به طوری که لباس های دایی اش را می پوشیده و بو میکرده. صبح روز واقعه وقتی که میرود با دوستانش بازی کند؛تمام اسباب بازی هایش را می بخشد به دوستانش،وقتی مادر علت را جویا می شود،می گوید من دیگر به آنها نیاز ندارم. به خاطر شرایط بارداری مادر میخواستند او را به روضه نبرند،پدرش اورا به حرم میبرد،اما مرتضی خیلی بی قراری میکند و تاب نمی آورد سرانجام با مادر به روضه میرود،آرامش عجیبی میگرد روی پای مادرش دراز می کشد. در میان ناله های یا زهرا،موشک اصابت میکند،همه جا تیره و تار شد؛مرتضی در آغوش مادر دست و پا میزد،اما مادر نتوانست برای او کاری کند زیرا خود گرفتار آوار بود؛مرتضی کم کم از حرکت ایستاد و در آغوش مادرش جان داد. مدتی بعد از شهادت مادر شهید خوابی میبیند: مرتضی در خواب به کنار مادر می آید مادر از او سوال میپرسد که در روز واقعه چه اتفاقی افتاد؟ و شهید شروع به روایت میکند: مادر وقتی آوار ریخت همه جا تیره و تار شد ،اما طولی نکشید که نوری اطراف را فرا گرفت،دیدم خانمی آمده و دست کسانی را میگیرد و با خود میبرد؛به سمت من آمدند و به من گفتند پاشو برویم اما من نرفتم گفتم نمیتوانم مادرم را تنها بگذارم باید پیش مادرم باشم؛ایشان با مهربانی دست من را گرفتند و گفتند بیا برویم ما مراقب مادرت هستیم؛پرسیدم ببخشید خانم شما چه کسی هستید؟! در جواب گفتند من فاطمه ی زهرا (س) هستم. و من خیالم راحت شد و همراهشان رفتم... علت آن دست و پا زدن ها دل کندن از مادرش بود... @fatemiyyeh_ir
هدایت شده از پیروان عترت محبین
📸گزارش تصویری تلاش چند روزه خادمان خواهر فرهنگی هیئت محبین برای آماده سازی معنوی - شهدایی 👌جهت هدیه دادن به شرکت گنندگان در یادواره ۱۸ شهیده روضه فاطمیه قم جمعه شب در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها @mohebbin_etrat 👇👇👇👇👇