eitaa logo
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
455 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
211 فایل
پرورش جوانان خداجوی بسیجی، فتح الفتوح امام خمینی است. مقام معظم رهبری یاد مسئول گروه تحقیقاتی فتح الفتوح؛ حاج محمد #صباغیان که انتظار بر شهادت را رسم پرواز می دانست، صلوات.🌷 مدیر گروه @fathol_fotooh نذر صاحب الامر عجل الله فرجه الشریف 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
صفحه روزی یک صفحه باترجمه تفسیر حجةالاسلام 💠💠💠 در سوره به خاطر ستایش از شاعران مومن و مذمت شاعران بیهوده گوی در ۴ آیه آخر ، شعرا نامیده شده است آیه ۱ تا ۳ هرجا به بن بست رسیدید، قرآن روشنگر شماست. انبیا برای انجام تکلیف ، بیش از حد انتظار تلاش می کردند یکی از صفات بارز انبیاء سوز است. آیه ۵ و ۶ انسان به تدریج و گام به گام به سقوط کشیده می شود، ابتدا به حق بی اعتنایی و اعتراض می کند ، سپس آن را تکذیب و آن گاه حق را مسخره میکند آیه ۷ تا ۹ قرآن کسانی را که با دید عمیق به جهان نگاه نمی‌کنند، توبیخ می‌کنند آیه ۱۰ تا ۱۲ در نهی از منکر گاهی باید به استقبال خطر رفت. هدایت مردم بار سنگینی است که به امداد الهی نیاز دارد آیه ۱۳ تا ۱۷ در نهی از منکر و مبارزه، گاهی باید چند نفری حرکت کرد نقاط ضعف خود را جبران کنید و از زیر بار مسئولیت، شانه خالی نکنید. افراد سالم و بی غرض انسان های شایسته دیگر را برای قبول مسئولیت های بزرگ معرفی می کنند دلداری به کسانی که نگرانی دارند کار الهی است آگاهی دقیق و لحظه به لحظه در مأموریت‌های مهم یک ضرورت است آیات ۱۸ و ۱۹ توقعات نابجا مستکبران اعتنا نکنیم. ناسپاسی در برابر مستکبر، بد نیست به قرآن رجوع کنیم، صلوات @fatholfotooh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در مراسم خواستگاری که رفتیم با هم صحبت کنیم، من روی اخلاق و ایمان تاکید کردم و اصلا در مورد مسائل مالی چیزی نپرسیدم. عبدالله هم از کارش گفت که مأموریت باید برود و خطر هم دارد. حرف‌هایش را که زد، پرسید: قبول می‌کنید؟ گفتم: بله. عبدالله محافظ بود و عادت کرده بود به دلیل حفاظت از شخصیت‌ها که همراهش هستند در عقب را باز کند طرف که نشست خودش برود و جلو بنشیند. روز عروسی وقتی خواست مرا از آرایشگاه به سالن ببرد در عقب را باز کرد من سوار شدم بعد خودش تا رفت جلو بنشیند فیلمبردار گفت: داری چکار می کنی؟! خندید گفت: ببخشید حواسم نبود. وقتی رسیدیم سالن اذان را گفتند و عبدالله خواست که صدای اذان در سالن پخش شود و نماز جماعت را برپا کرد. آخر مراسم که خواستم با خانواده خداحافظی کنم برایم خیلی سخت بود چون تک دختر هم بودم اما از اینکه کنار کسی مثل عبدالله خواهم بود قوت قلب می گرفتم. برادرم به شوخی گفت: باشه دیگه لباست را عوض کن برویم، اینا همش شوخی بود. عبدالله هم برای اینکه اذیتم کند می گفت: گریه کن گریه کن دیگه. شادی روح شهید باقری صلوات🌷
حاج اکبر صباغیان با شهادت شهید عبدالله باقری عجیب تحت تاثیر قرار گرفته بود . او روایتگری معروفش در جمع دانشجویان معماری در اردوی آموزشی زیارتی را بنا به شهادت این شهید انجام داد که کفت؛ در نزدیکی‌های ما عده ای بی صدا می رن و شهید میشوند .