شهید #علی_محمودوند
#قسمت۱۳
#خوشحالی_یک_مادر
#کتاب_معبر_تنگ
#فتح_الفتوح
عشقش گردان «حنظله» و «کمیل» بود. یکبار پرسیدم:« برای چی این کار را می کنی؟»
گفت:« توی والفجر مقدماتی، باید این بچه هارا عقب می آوردم، نشد. مدیون اینها هستم، برگشتم اینجا تا اون هایی که به من لبخند زدند و دست تکان دادند را برگردانم».
عکس هایی از آن شهدا را نشان می داد و می گفت: منطقه را می شناسم کسی غیر از من نمی تواند این شهدا در بیاورد، به اینها قول دادم.
می دانی چندهزار مادر منتظر بچه هایشان هستند؟!
به نظرت ارزش ندارد بعد از چند وقت به یک مادر شهید گمنام، پسرش را تحویل دهیم!
«خوشحالی همان مادر برای من کافیه».
@fatholfotooh