eitaa logo
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
489 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
191 فایل
پرورش جوانان خداجوی بسیجی، فتح الفتوح امام خمینی است. مقام معظم رهبری یاد مسئول گروه تحقیقاتی فتح الفتوح؛ حاج محمد #صباغیان که انتظار بر شهادت را رسم پرواز می دانست، صلوات.🌷 مدیر گروه @fathol_fotooh نذر صاحب الامر عجل الله فرجه الشریف 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات شهیده ۹۷ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 قسمت5️⃣2️⃣ فصل پنجم بعد از انقلاب در مدارس آبادان، معلم ها دو دسته شده بودند. گروهی طرفدار انقلاب و باحجاب، و گروهی که حجاب نداشتند مخالف بودند. بعضی از معلم های مدرسه راهنمایی شهرزاد که هنوز حجاب را قبول نکرده بودند و با انقلاب همراه نشده بودند، به امثال زینب نمره نمی دادند و آنها را اذیت می کردند. زینب بعد از انقلاب، تصمیم گرفت که به حوزه علمیه برود و طلبه بشود. به رشته علوم انسانی، به درس های دینی، تاریخ، جغرافیا علاقه زیادی داشت او می گفت: ما باید -از_آن_دفاع_کنیم. در آن زمان، زینب دوازده سال داشت و نمی توانست حوزه علمیه برود، قرار شد وقتی اول دبیرستان را تمام کرد، به حوزه علمیه قم برود. شاید یکی از علت های تصمیم زینب، وجود کمونیست ها درآبادان بود، بچه های مذهبی باید همیشه خودشان را آماده میکردند تا با آنها بحث کنند و از آنها کم نیاورند. زینب به همه آدم های اطرافش علاقه داشت، یکی از غصه هایش عوض کردن آدم های گمراه بود. بقیه دخترهایم به او می گفتند: تو خیلی خوش بین هستی ، به همه اعتماد میکنی. فکر می کنی همه آدم ها را میشود اصلاح کرد، اما این حرف ها روی زینب اثر نداشت. زینب بیشتر از همه افراد خانواده به من و مادربزرگش محبت می کرد. دلش می خواست مادربزرگش همیشه پیش ما باشد. از تنهایی او احساس عذاب وجدان می کرد. یک سال از انقلاب گذشته بود که بیماری آسم من شدت گرفت. خیلی اذیت شدم، نمی توانستم نفس بکشم، تابستان که هوا گرم و شرجی می شد بیشتر به من فشار می آمد. دکتر به بابای مهران تاکید کرد که حتما چند روزی مرا بیرون از این آب و هوا ببرد تا حالم بهتر شود. بعد از بیشتر از بیست سال که با جعفر عروسی کرده بودم، برای اولین بار پایم را از آبادان بیرون گذاشتم و به یک سفر زیارتی مشهد رفتیم. از بچه ها فقط زینب و شهرام را با خودمان بردیم، مادرم پیش بچه ها در آبادان بود که آنها نبودمان را احساس نکنند. من که آتش زیارت کربلا از دوران بچگی توی جانم رفته بود و هنوز خاموش نشده بود، زیارت امام رضا (علیه‌السلام) را مثل رفتن به کربلا می دانستم. ادامه دارد...
روز #مباهله تمام شد و شب، دوباره مسجد تنعیم بود و ما اينبار به نیت پدر و مادر حاجی، عمره مفرده چقدر خوشحال بود از اینکه برای پدر و مادرش می توانیم کاری کنیم و چقدر سپاسگزار که همراهی اش می کنم. حاجی همه جا همه تلاشش را میکرد تا یاد والدینش را بزرگ و زنده دارد و امروز همه دوستان و اقوام حتی کسانی که فقط نامی از او شنیدند یادش را در تمام کارهای خیر بزرگ میدارند. یادت هستیم بزرگ مرد با اخلاص
یادواره شهدای منطقه ۱۱ که برگزار می شد حاج محمد #صباغیان هماهنگ می کرد شهید گمنام به مجلس آورده شود امسال به یاد او باز شهدا می آیند👇 #یادواره_شهدا "بر فراز نیزه ها" سخنران: سردار یزدی(ف س تهران) قاریان قرآن: استاد احمدی وفا و استاد غلام نژاد گروه تواشیح: انصارالمهدی(عج) شاعر: سیامک رجاور مداح: برادر عبادی مجری: سیدمصطفی موسوی پنجشنبه ۶/۱۵ /۹۷ از نماز مغرب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#شبهای_جمعه هر کسی شهدا را یاد کند شهدا او را نزد اباعبدالله یاد خواهند کرد. شهید #زین_الدين به ياد حاج محمد #صباغیان که هر شب جمعه این پیام را میفرستاد و شهدا صلوات.🌷
#زیارت_مجازی #صباغیان
هدایت شده از 📚 دوستی با کتاب 📚
📢📢📢📢📢 مسابقه شماره ۹ 🔰🔰 🍃 کتاب #یادت_باشد 📗 معرفی کتاب عاشقانه‌ای درباره زندگی #شهید_مدافع_حرم_حمید_سیاهکالی ✅ کتابی که رهبر انقلاب گفتند که باید ماجرای قهرمانان آن در تاریخ ثبت شود. @doosti_ba_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفاوت دمای محل طواف و سعی صفا و مروة و مواد شوینده زمین مسجدالحرام باعث شده بود اکثر کاروان سرفه کنند و بیمار شوند. حاجی هم سینه اش چرک کرده بود. مقدار دارویی هم که میدادند کم بود حاجی با وجود بیماری مدام برای طواف میرفت در بیشتر طواف ها یک نیت را فراموش نمیکرد🌷🌷 #شهدای_مدافع_حرم زمان حرکت، روی دیوار فرودگاه جایی که مشخص کرده بودند این مهم را به یادگار نوشت و امضاء کرد و بیشتر از همه شهید #حججی
صبح ها تا ساعت ۱۰ در یک قسمت مسجدالحرام قرآن هدیه می دادند صبح روز ۲۶ ذی الحجه ما هم در صف ایستادیم و ۴ مصحف گرفتیم بعد با همان قرآن ها به طواف رفتیم. بعد از برگشت به تهران، حاجی یکی از قرآنها را در دفتر کارش گذاشت و هرکسی برای زیارت قبول می آمد از او می خواست یک صفحه تلاوت کند. سبک کار حاجی خاص خودش بود. بعد از عروجش، همان قرآن را همه بر سر مزارش به تفال تلاوت کردند.