امیرالمومنین:
دنيا بدنها را فرسوده، و آرزوها را تازه مىكند، مرگ را نزديک و خواستهها را دور و دراز مىسازد، كسى كه به آن دست يافت خسته مىشود، و آن كه به دنيا نرسيد رنج مىبرد!
نهجالبلاغه حکمت۷۲
@amir_nahl 🌿
هدایت شده از فضائل امیرالمومنین(ع)
🌱 روایت علوی
حضرت مَولَی المُوَحِّدین مولانا امیرالمؤمنین(صلوات الله علیه) فرمودند:
جز ما با کسی #رفاقت مکن و به کسی دل نبند؛ دوست و رفیق شفیق میخواهی فقط ما ؛ همه تو را رها میکنند ولی ما اهل بیت (صلواتالله علیهم أجمعین) از شما غافل نیستیم.
📓سفینةالبحار، ج3، ص260
#نعمالرفیق
📍پایگاه فضائل امیرالمومنین (ع) 👇
https://eitaa.com/fazaeel110
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَدیلَ الخَیر
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظاً و قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرٰحِمین
الإمیرالمومنین علی(ع):
مَن أحَبَّنی وجَدَنی عندَ مَماتِهِ بحَیثُ یحِبُّ، و مَن أبغَضَنی وجَدَنی عندَ مَماتِهِ بحَیثُ یکرَهُ.
امیرالمومنین علی(ع):
هر که مرا دوست داشته باشد، در هنگام مرگش مرا آن گونه که خوشایند اوست بیابد و هرکه مرا دشمن داشته باشد، به هنگام مرگش مرا بدان گونه که ناراحت شود بیابد.
. صحیفة الإمام الرِّضا، ص ۸۶، ح ۲۰۳.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند:
خداوند عیسی را آیه و نشانهای برای عالمیان قرار نداد، مگر به خاطر خضوع او برای
"علی بن ابیطالب" علیه السلام
بحارالانوار، جلد ۲۶ ، صفحه ۲۹۴
ام سلمه رضوان الله علیه میگوید:
دیدم پیامبر(ص) این دعا را زمزمه میکند:
اللهی لا تمتنی
خدایا! مرا نمیران!
بسیار تعجب کردم، این چه دعایی است که پیامبر میکند؟!
آخر ایشان که همیشه از شوق دایدار خدا بی قرار بود!
اما نیمه دوم این دعا را که شنیدم، تعجبم بر طرف شد:
اللهی لَا تُمِتْنِی حَتَّی تُرِیَنِی عَلِیًّا
پروردگارا مرا نمیران تا علی را ببینم
ام سلمه رضوان الله میگوید:
ناگهان یادم افتاد که علی(ع) در مسافرت است، لذا پیامبر دعا میکند: خدایا! مرا نمیران تا علی را ببینم
پیامبر (ص) دلتنگ و بی قرار امیرالمومنین (ع) بودند...
کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، ج 1، ص 296، قم، دار الذخائر، 1410ق.
قال مولانا امیرالمومنین علی علیه السلام:
وَ لاتُمَلِّكِ الْمَرْاَةَ مِنْ اَمْرِها ما جاوَزَ نَفْسَها، فَاِنَّ الْمَرْاَةَ رَيْحانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمانَة
اموری که در خور و شایسته زنان نیست،به دستشان مسپار،پس همانا زن ریحانهی بهشت و گل خوشبو است نه کارگزار و پیش خدمت!
نامه ۳۱ نهج البلاغه
| فضائل مولـٰا
با فاطمه همنامی و این حکمتی دارد، هرچند از روی ادب ام البنین باشی... وفات بانو ام البنین محضر صاحب
فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با علی علیه السلام ، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه»، که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را ام البنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته، در ذهن آن ها تداعی نگردد و رنج بی مادری آن ها را آزار ندهد.
هدایت شده از | علی جان علیه السلام |
کمیلبنزیاد میگوید:
امام(ع) دست مرا گرفت
و به سوی قبرستانکوفه برد ،
آنگاه آه پردردی کشید و فرمود:
ایکمیل...!
این قلبها مانند ظرفهایی هستند! بهترین آنها فراگیرترین آنهاست ،
پس آنچه را میگویم نگاهدار؛
● آقا امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
مردم بر ۳ دسته هستند؛
• دستهٔاول عالمربّانی هستند!
• دستهٔدوم آموزنده و دانشجویی
که در راهراست قدم برمیدارد؛
• اماّ دسته سوم مگسانیناتوان هستند
که به دنبال هر صدایی میروند ،
و با هر بادی حرکت میکنند؛
نه از روشنایی دانش نور گرفتند ،
و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند…
نَهجُالبلاغه | حکمت ١۴٧ | بخش اول
@alisokhan 🌱
| فضائل مولـٰا
(درخت سدری که رکوع و سجود میکرد)
در ثاقب مناقب با استناد از ابی زبیر روایت شده است:
یک روز از جابر بن عبدالله انصاری سؤال کردم:
آیا امام علی علیه السلام معجزاتی دارند؟ در جوابم گفت: به خدا قسم معجزاتی دارند که همه جماعت آن را دیده اند و آن را انکار نمی کنند به جز دشمنان آن حضرت.
یکی از آن معجزات را با این دو چشم و دو گوش خودم دیدم و شنیدم و آن معجزه این بود:
یک روز از مدینه بیرون رفتیم و حضرت در کنار یک درخت سدر توقف کردند و به ما نیز امر فرمودند که در این مکان توقف کنید تا دو رکعت نماز بخوانم.
پس ما توقف کردیم و ایشان وضو گرفتند و در زیر همان درخت سدر دو رکعت نماز خواندند،
هنگامی که به رکوع و سجود میرفتند ما با تعجب میدیدیم که درخت سدر هم به رکوع و سجود میرفت،
وقتی ایشان به رکوع میرفتند درخت نیز به رکوع میرفت،
وقتی ایشان سر بر میداشتند درخت نیز میایستاد و وقتی به سجده میرفتند درخت نیز به سجده میرفت و وقتی سر از سجده بر میداشتند، درخت نیز سر بر میداشت،
ما هم چنان با تعجب به آن درخت سدر نگاه میکردیم،
وقتی امام علی علیه السلام نمازشان تمام شد، دعا کردند و فرمودند:
﴿الّهٌمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ﴾
بار الها! درود به محمّد و آل محمّد درود بفرست،
ناگهان دیدیم شاخههای درخت سدر تکان خوردند و به اذن خدای تبارک و تعالی آمین گفتند،
سپس حضرت فرمودند:
﴿الّهٌمَّ صَلِّ عَلَى شیعه مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ﴾
بار الها! درود و رحمت بفرست به شیعه محمّد و آل محمّد،
دوباره شنیدیم که برگ ها، شاخهها و ساقههای درخت (آمین، آمین) گفتند،
سپس حضرت فرمودند:
﴿اللهُمَّ العَنْ مُبْغِضِي آلِ مُحَمَّدٍ وَ مُبْغِضِي شیعه آلِ مُحَمَّدٍ﴾
بار الها! لعنت بفرست بر دشمنان آل محمّد و دشمنان شیعه آل محمّد،
ناگهان دیدیم شاخه ها، ساقهها و برگها و تمام تنه درخت تکان خوردند و گفتند: آمین، آمین!
------------
| مدینة المعاجز ج۱
| فضائل مولـٰا
هر چیزی که ولایت اهل بیت علیهم السلام را قبول کند شیرین خواهد بود
شیخ مفید در اختصاص با استناد از قنبر (غلام امام علی علیه السلام) روایت کرده است:
در یکی از روزها نزد امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام نشسته بودم، یکباره مردی وارد منزل امام علی علیه السلام شد و سلام کرد و عرض کرد:
یا امیر المؤمنین علیه السلام! دوست دارم خربزه بخورم، سپس امیر المؤمنین علیه السلام به من یک در هم دادند و فرمودند:
| فضائل مولـٰا
هر چیزی که ولایت اهل بیت علیهم السلام را قبول کند شیرین خواهد بود شیخ مفید در اختصاص با استناد از
ای قنبر! برو برای ما خربزه بخر، من نیز به فرمان مولایم به بازار رفتم و سه خربزه خریدم و به منزل برگشتم، آن گاه یکی از آن خربزهها را چشیدم، مزه اش تلخ بود، حضرت به من فرمودند:
آن را دور بینداز؛ زیرا این از آتش است و به آتش خواهد برگشت، سپس دومین خربزه را چشیدم، دیدم این خربزه نیز مزه اش ترش است، حضرت به من فرمودند:
آن را نیز دور بینداز؛ زیرا این از آتش است و به آتش برخواهد گشت، سپس سومین خربزه را امتحان کردم و آن نیز خراب درآمد، به ایشان عرض کردم: مولای من! این خربزه نیز خراب است.
| فضائل مولـٰا
ای قنبر! برو برای ما خربزه بخر، من نیز به فرمان مولایم به بازار رفتم و سه خربزه خریدم و به منزل برگش
امیرالمومنین به من فرموند:
آن را دور بینداز؛ زیرا از آتش است و به آتش خواهد رفت، آن گاه برای دومین بار یک درهم به من دادند و فرمودند:
برو خربزه بخر، من نیز رفتم و سه خربزه دیگر خریدم و آنها را به خانه آوردم و جلوی ایشان گذاشتم و عرض کردم:
مولای من! مرا از قاچ کردن این خربزهها عفو کن؛ زیرا آن سه خریزه را قاچ کردم و هر سه آنها خراب در آمدند، پس شما قاچ کنید، انشاء الله با دست مبارکتان آن خربزهها شیرین شود، حضرت به من
فرمودند:
ای قنبر! خربزه را قاچ کن؛ زیرا این شخص از طرف خدای تبارک تعالی مأمور است
| فضائل مولـٰا
امیرالمومنین به من فرموند: آن را دور بینداز؛ زیرا از آتش است و به آتش خواهد رفت، آن گاه برای دومین
من یکی از خربزهها را قاچ کردم و چشیدم، مزهاش شیرین بود
عرض کردم:
سرورم! این خربزه شیرین است، حضرت علی علیه السلام به من فرمودند:
از آن بخور و به ما نیز بده، من از آن خوردم و به امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام و مهمان ایشان نیز دادم و ایشان میل کردند، سپس مولایم امام علی علیه السلام به من فرمودند:
ای قنبر! همانا خدای تبارک تعالی و لایت اهل بیت علیهم السلام را بر اهل آسمان و زمین از انس و جن و میوها و غیره عرضه داشت، پس هر چیز که و لایت ما اهل بیت را قبول کرد، شیرین شد و هر چیز که و لایت ما اهل بیت را قبول نکرد تلخ و ترش و خراب گشت
929_6362351572144.mp3
10.07M
•
زیارتحضرتسیدالشهدا 'ع
" السَلامُ عَلَی الحُسَین
" وَ عَلیٰ عَلیِّ ابنِ الحُسَین
" وَ عَلیٰ اَولادِ الحُسَین
" وَ عَلیٰ اَصحابِ الحُسَین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شبجمعه
از امام صادق علیه السلام :
هر كس سوره جمعه را در هر شب جمعه بخواند كفاره گناهان ما بین دو جمعه خواهد بود.
بحارالانوار، ج86، ص362
و قال شیخ الائمه الصّادق (علیه السلام):
مَنْ قَرَأَ فِی کُلِّ لَیْلَهًِْ جُمُعَهًٍْ سُورَهًَْ الْوَاقِعَهًِْ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَحَبَّهُ النَّاسُ أَجْمَعِینَ وَ لَمْ یَرَ فِی الدُّنْیَا بُؤْساً أَبَداً وَ لَا فَقْراً وَ لَا فَاقَهًًْ وَ لَا آفَهًًْ مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا وَ کَانَ مِنْ رُفَقَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ هَذِهِ السُّورَهًُْ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) خَاصَّهًًْ لَمْ یَشْرَکْهُ فِیهَا أَحَدٌ.
امام صادق (علیه السلام):
هرکس در شبهای جمعه سورهی واقعه را بخواند:
خداوند او را دوست میدارد و محبوب همهی مردم میگرداند و در دنیا با هیچ سختی و فقر و نیازی روبهرو نخواهد شد و به هیچ مصیبتی از مصیبتهای دنیا دچار نمیگردد و از دوستان علی (علیه السلام) به شمار میآید. این سوره مخصوص امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میباشد و هیچکس در این سوره با او مشارکت ندارد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۴۶ وسایل الشیعه، ج۶، ص۱۱۲/ نورالثقلین/ البرهان
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بقیةالله عج
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظاً و قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
943_10539536695763.mp3
5.33M
«زیارتآلیاسین🌱»
اللهمصلعلیمحمدٍوآلمحمد
وعجلفرجهموالعناعدائهماجمعین
اللهم عجل لولیک الفرج
| فضائل مولـٰا
«زیارتآلیاسین🌱» اللهمصلعلیمحمدٍوآلمحمد وعجلفرجهموالعناعدائهماجمعین اللهم عجل لولیک
صلوات هدیه به امام زمان عج🌸
تعداد مورد نظرتون را در ناشناس ارسال کنید.
https://abzarek.ir/service-p/msg/1624249
| فضائل مولـٰا
حکایت محب
ابو يعقوب يوسف بن زیاد میگوید:
شبی به دیدار امام حسن عسکری علیه السلام رفتیم، در آن شب والی شهر که به امام حسن عسکری علیه السلام بسیار احترام میگذاشت نزد ایشان آمد در حالی که مردی همراه او بود که چشمان او را با پارچه و دستهای او را از پشت بسته بودند.
پس آن والی گفت: به درستی که این شخص را نزد مغازه ای گرفتم و میخواست از آن مغازه سرقت کند. پس خواستم او را به زندان بیندازم و پانصد ضربه شلاق به اوبزنم،
پس او به من گفت: از خدا بترس! به راستی که من از شیعیان امیر المومنین علی بن ابی طالب عليه السلام و از شیعیان این امام یعنی ابا محمد حسن بن علی عسکری علیه السلام پدر قائم آل محمد (عجل الله تعالی و فرجه الشریف) هستم.
به او گفتم: اکنون تو را نزد امام حسن عسکری علیه السلام میبرم اگر حرفهای تو راست بود تو را آزاد میکنم، ولی اگر دروغ بود تو را خواهم کشت و قبل از آن پانصد ضربه شلاق به تو خواهم زد.
ای سرورم! اکنون نزد تو آمدهام و کسب تکلیف مینمایم. امام حسن عسکری علیه السلام وقتی به آن شخص نگاه کرد به والی فرمود:
او را ببر و شلاق بزن و بکش، به راستی که او از شیعیان ما نیست.
..
پس والی آن مرد را کشان کشان به امارت خود برد و او را در جایی بست، سپس به دو جلاد امر کرد که یکی در طرف راست و دیگری در طرف چپ او قرار بگیرد و سپس ابتدا پاها و سپس دستهای او را قطع کنند.
پس آن شخص را روی زمین خواباندند و دست و پاهای او را جداگانه بستند،
به طوری که دست راست به طرفی و دست چپ در طرفی دیگر و پای راست و پای چپ همان طور بودند.
آن جلادان دو طرف آن مرد ایستادند و به دستور آن والی شهر شروع کردند به زدن روی پاها و دستهای آن شخص ولکن هر چقدر میزدند بجای این که به پاها و یا دستها میزدند و یا جای دیگر بدنش بخورد ضربهها به زمین میزد هر چقدر سعی میکردند چنین میشد،
والی خیلی تعجب کرد و به آن دو جلاد گفت: چرا مرا مسخره میکنید و به زمین میزنید؟
آن دو گفتند: به خدا قسم! ما مستقیماً به او میزنیم؛ ولی نمی دانیم چرا ضربههای ما به جای این که به او بخورد به زمین میخورد!!
والی به آنها گفت: دوباره او را بزنید. آنها دوباره شروع کردند و به آن مرد زدند؛ ولی به جای این که به او بخورد به زمین زده میشد.
والی به آنها گفت: آیا دیوانه شده اید که چنین میکنید؟! به او گفتند: به خدا قسم! نمی دانیم چرا این گونه میشود!
..
پس والی به چند نفر دیگر دستور داد که بیایند و دور آن شخص حلقه بزنند و با شمشیر و ساطور به او بزنند و او را تکه تکه کنند.
آنها نیز دور آن مرد حلقه زدند و با هم دیگر به آن مرد میزدند ولی ضربهها به جای این که به بدن آن مرد بخورد به زمین زده میشد و آنها با دیدن این صحنه بسیار متعجب و حیرت زده شدند!
در آن وقت والی که سوار اسب بود به شدت از اسب بر زمین افتاد و به جلادها گفت:
وای بر شما! مرا کشتید خداوند شما را به هلاکت برساند.
پس برای بار سوم به چند نفر دیگر دستور داد بیایند و بر آن مرد بزنند،
پس با همدیگر نزد آن مرد جمع شدند و به دستور والی به آن میزدند،
ولی در این بار نیز مانند دوبار قبل به جای این که ضربههای آنها به بدن آن مرد خورده شود به زمین زده میشد.
والی گفت: خدا لعنت کند شما را! چرا دستورات من را انجام نمی دهید؟ آیا میخواهید با این کارتان مرا به هلاکت برسانید؟
آنها گفتند: به خدا قسم! همان گونه که به ما میگویی انجام میدهیم ولکن نمی دانیم چرا این گونه میشود!
آن شخص خطاب به والی گفت:
ای بنده خدا! آیا عبرت نمی گیری؟
آیا نمی بینی خداوند چگونه از من حمایت میکند،
مرا بار دیگر نزد امام حسن عسکری علیه السلام ببر و مرا در مقابل ایشان قرار بده تا به تو اثبات کنم.
..
والی بار دیگر آن شخص را بلند کرد و سپس همراه هم نزد امام حسن عسکری رفتند، وقتی به آن جا رسیدند والی به امام حسن عسکری علیه السلام عرض کرد:
شما فرمودید این شخص از شیعیان شما نیست؛
ولی من میگویم او از شیعیان و پیروان شیطان است و شیعیان و پیروان شیطان در آتش جهنم هستند!!
امام حسن عسکری علیه السلام به او فرمود:
چرا این گونه میگویی؟
والی گفت: وقتی من از شما سؤال کردم او از شیعیان شما است یا خیر؟ شما فرمودید: از شیعیان ما نیست.
پس او را بردم و هنگامی که میخواستم او را بزنم معجزاتی از او دیدم.
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
ای بنده خدا! به راستی که او در ادعای خودش میگوید: شیعه ما است؟ دروغ گفته است اگر بار دیگر چنین بکند خداوند متعال او را به آنچه با او کرده ای مبتلا میکند، هر چند در جای سرسختی باقی بماند،
ولکن خداوند به او رحم کرده است و آن به خاطر دوستی ما است.
ای بنده خدا! او را آزاد کن که به راستی او از محبین و دوستداران ما است ولی از شیعیان ما نیست.
..