پس والی آن مرد را کشان کشان به امارت خود برد و او را در جایی بست، سپس به دو جلاد امر کرد که یکی در طرف راست و دیگری در طرف چپ او قرار بگیرد و سپس ابتدا پاها و سپس دستهای او را قطع کنند.
پس آن شخص را روی زمین خواباندند و دست و پاهای او را جداگانه بستند،
به طوری که دست راست به طرفی و دست چپ در طرفی دیگر و پای راست و پای چپ همان طور بودند.
آن جلادان دو طرف آن مرد ایستادند و به دستور آن والی شهر شروع کردند به زدن روی پاها و دستهای آن شخص ولکن هر چقدر میزدند بجای این که به پاها و یا دستها میزدند و یا جای دیگر بدنش بخورد ضربهها به زمین میزد هر چقدر سعی میکردند چنین میشد،
والی خیلی تعجب کرد و به آن دو جلاد گفت: چرا مرا مسخره میکنید و به زمین میزنید؟
آن دو گفتند: به خدا قسم! ما مستقیماً به او میزنیم؛ ولی نمی دانیم چرا ضربههای ما به جای این که به او بخورد به زمین میخورد!!
والی به آنها گفت: دوباره او را بزنید. آنها دوباره شروع کردند و به آن مرد زدند؛ ولی به جای این که به او بخورد به زمین زده میشد.
والی به آنها گفت: آیا دیوانه شده اید که چنین میکنید؟! به او گفتند: به خدا قسم! نمی دانیم چرا این گونه میشود!
..
پس والی به چند نفر دیگر دستور داد که بیایند و دور آن شخص حلقه بزنند و با شمشیر و ساطور به او بزنند و او را تکه تکه کنند.
آنها نیز دور آن مرد حلقه زدند و با هم دیگر به آن مرد میزدند ولی ضربهها به جای این که به بدن آن مرد بخورد به زمین زده میشد و آنها با دیدن این صحنه بسیار متعجب و حیرت زده شدند!
در آن وقت والی که سوار اسب بود به شدت از اسب بر زمین افتاد و به جلادها گفت:
وای بر شما! مرا کشتید خداوند شما را به هلاکت برساند.
پس برای بار سوم به چند نفر دیگر دستور داد بیایند و بر آن مرد بزنند،
پس با همدیگر نزد آن مرد جمع شدند و به دستور والی به آن میزدند،
ولی در این بار نیز مانند دوبار قبل به جای این که ضربههای آنها به بدن آن مرد خورده شود به زمین زده میشد.
والی گفت: خدا لعنت کند شما را! چرا دستورات من را انجام نمی دهید؟ آیا میخواهید با این کارتان مرا به هلاکت برسانید؟
آنها گفتند: به خدا قسم! همان گونه که به ما میگویی انجام میدهیم ولکن نمی دانیم چرا این گونه میشود!
آن شخص خطاب به والی گفت:
ای بنده خدا! آیا عبرت نمی گیری؟
آیا نمی بینی خداوند چگونه از من حمایت میکند،
مرا بار دیگر نزد امام حسن عسکری علیه السلام ببر و مرا در مقابل ایشان قرار بده تا به تو اثبات کنم.
..
والی بار دیگر آن شخص را بلند کرد و سپس همراه هم نزد امام حسن عسکری رفتند، وقتی به آن جا رسیدند والی به امام حسن عسکری علیه السلام عرض کرد:
شما فرمودید این شخص از شیعیان شما نیست؛
ولی من میگویم او از شیعیان و پیروان شیطان است و شیعیان و پیروان شیطان در آتش جهنم هستند!!
امام حسن عسکری علیه السلام به او فرمود:
چرا این گونه میگویی؟
والی گفت: وقتی من از شما سؤال کردم او از شیعیان شما است یا خیر؟ شما فرمودید: از شیعیان ما نیست.
پس او را بردم و هنگامی که میخواستم او را بزنم معجزاتی از او دیدم.
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
ای بنده خدا! به راستی که او در ادعای خودش میگوید: شیعه ما است؟ دروغ گفته است اگر بار دیگر چنین بکند خداوند متعال او را به آنچه با او کرده ای مبتلا میکند، هر چند در جای سرسختی باقی بماند،
ولکن خداوند به او رحم کرده است و آن به خاطر دوستی ما است.
ای بنده خدا! او را آزاد کن که به راستی او از محبین و دوستداران ما است ولی از شیعیان ما نیست.
..
والی گفت: فرق بین شیعه و محب چیست؟
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: فرق بین شیعه و محب این است که شیعه پای خود را جای پای ما میگذارند
به این معنی که آنچه ما انجام میدهیم آنها نیز انجام میدهند بدون چون و چرا و مخالف دستورات و امرهای ما نمی شوند؛ ولكن محب کسانی هستند که ما را دوست دارند و ما را قبول میکنند ولکن به اکثر فرمانها و دستورات ما جامه عمل نمی پوشانند،
تو یک گناه خیلی بزرگی مرتکب شده ای، اگر بار دیگر چنین کنی خداوند متعال تو را به خوردن هزار ضربه شلاق و تحمل سی سال حبس در سیاه چال مبتلا خواهد نمود.
والی متعجب شد و گفت: گناه من چیست؟
امام حسن عسکری علیه السلام به او فرمود:
ادعا میکنی که معجزاتی از این شخص دیدی در حالی که او معجزه ای ندارد و آن معجزاتی که دیده ای معجزات ما است که خداوند متعال در آن مرد ظاهر کرده است تا ما را به وسیله آن معرفی میکند
و اگر میگفتی در او معجزاتی دیدم من منکر آن نمیشدم
حالا بگو هنگامی که عیسی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، مرده را زنده میکند معجزه برای مرده حساب میشود یا عیسی علیه السلام و هم چنین عیسی پیامبر علیه السلام چیزی مانند پرنده درست کرد و در آن دمید و به اذن خدا پرواز کرد و رفت آیا آن صاحب معجزه بود یا عیسی پیامبر علیه السلام و هم چنین زمان یکی از پیامبران که مردم با نفرین او به صورت میمون مسخ شدند آیا آن مردمی که میمون شدند معجزه آنها بود یا پیامبران علیه السلام آن زمان.
والی گفت: من از گفته خود استغفار میکنم و دیگر چنین نخواهم گفت..
..
سپس امام حسن عسکری علیه السلام رو کرد به آن مرد که ادعا میکرد شیعه است و به او فرمود:
ای بنده خدا!
تو از شیعیان امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام نیستی بلکه تو از محبین ایشان هستی.
به راستی که شیعیان امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام کسانی هستند که خداوند متعال در مورد آنها چنین فرموده است
«وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»؛
و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند آنان اهل بهشت اند و پیوسته در بهشت جاوید متنعم خواهند بود.و آنها کسانی هستند که به خداوند تبارک و تعالی ایمان آورده اند و آنچه خداوند امر فرموده انجام میدهند و آنچه خلاف دستورات خداوند است انجام نمی دهند و آنها به نبوت و رسالت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورده اند و آنچه ایشان امر فرموده اند انجام داده و از آنچه نهی فرموده اند دوری کرده اند. آنها گفتند: بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، امام علی بن ابی طالب علیه السلام امام و پیشوای آنها است و اگر تمام اعمال همدیگر و غیره را جمع کرده، در یک کفه ترازو قرار دهند و عمل امام علی علیه السلام را در کفه دیگر ترازو قرار دهند عمل امام علی علیه السلام سنگین تر از اعمال آنها خواهد بود، همانند سنگینی هفت آسمان و هفت زمین و آنچه در آنها است و عمل آنها نسبت به عمل امام علی علیه السلام یک ذره غبار به هفت آسمان و هفت زمین است. شیعیان امام علی علیه السلام کسانی هستند که خداوند متعال در جای دیگر قرآن کریم چنین بیان کرده است: «هُمُ الَّذِينَ لاَ يُبَالُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِمْ، أَوْ وَقَعُوا عَلَیه» و شیعیان امام علی علیه السلام کسانی هستند: «هُمْ يُؤْثِرُونَ اخوانهم عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خصامه وَ هُمُ الَّذِينَ لَا يَرَاهُمْ اللَّهُ حَيْثُ نَهَاهُمْ وَ لَا يفقدهم مِنْ حَيْثُ أَمْرُهُمْ» و شیعیان امام علی کسانی هستند که به امام علی علیه السلام اقتدا میکنند و در اکرام به برادران مؤمن خود و آنچه به تو گفتهام از من نیست بلکه از زبان رسول خدا است و همان گونه که ایشان فرموده و کارهای نیک و صالح انجام دادند و فرائض الهی را بر پا کردند و آن بعد از توحید و اعتقاد به نبوت و امامت و ولایت است و آن را در دو چیز عمل کردند در برآورده کردن و بر طرف کردن حوایج مؤمنین در راه خدا و نزد مخالفین و دشمنان تقیه کردن. ---------- | تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام
امام باقر عليه السلام :
ما مِن شَى ءٍ يُعبَدُ اللّه ُ بِهِ يَومَ الجُمُعَةِ أحَبَّ إلَىَّ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ ؛
امام باقر عليه السلام :
هيچ عبادتى در روز جمعه نزد من دوست داشتنى تر از صلوات بر پيامبر و آل او نيست!
وسائل الشیعه،ج ۷،ص۳۸۸
| فضائل مولـٰا
صلوات هدیه به امام زمان عج🌸 تعداد مورد نظرتون را در ناشناس ارسال کنید. https://abzarek.ir/service
عن مُولانا الصَّادقِ علیه السلام:
إذا کانَتْ عَشِیَّةُ الخَمیِسِ وَلیَلةُ الجُمُعَةِ نَزَلَتْ مَلائِکَةٌ مِن السَّماءِ مَعها أقلامُ الذَّهَبِ وَصُحُفُ الفِضِّةِ، لایَکتُبونَ (عَشِیَّةَ الخَمیِسِ وََلیَلَةَ الجُمعَةِ إلی أنْ تَغیِبَ الشَّمسُ) إلاّ الصَّلاةََ عَلی النَّبِیِّ وَآلِه
حضرت صادق علیه السلام فرمودند:
از شامگاه پنجشنبه و شب جمعه، فرشتگانی با قلمهایی از طلا و لوحهایی از نقره، از آسمان به سوی زمین میآیند و تا غروبِ روز جمعهِ ثواب هیچ عملی را نمینویسند به جز صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام.
مستدرک الوسائل، ج۶، ص۷۱
14979-fa-beharolanvar-j35-new.apk
12.04M
کتاب بحارالانوار جلد۳۵ با ترجمه فارسی
دربارهی امیرالمؤمنین علیه السلام
14777-ar-beharolanvar-j36-new.apk
12.9M
کتاب بحارالانوار جلد۳۶ با ترجمه فارسی
(روی قسمت ترجمه بزنید)
دربارهی امیرالمؤمنین علیه السلام
939-ar-beharolanvar-j37-new.apk
11.31M
کتاب بحارالانوار جلد۳۷ با ترجمه فارسی
(روی قسمت ترجمه بزنید)
دربارهی امیرالمؤمنین علیه السلام
ترجمه کتاب نفيس (القطره)_ قطره اي از درياي فضائل اهل بيت عليهم السلام [10.03](1).apk
10.15M
کتاب القطره' ترجمهی فارسی'
🌸این کتاب آکنده است از فضائلِ اهلبیت علیهمالسلام
| فضائل مولـٰا
(استقرار عرش و کرسی به وسیله نام امیرالمؤمنین علیه السلام)
ابو الحسن محمد بن احمد شاذان فقیه در مناقبش از طرف عامه از ابن عباس روایت کرده است:
شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند:
قسم به آن خدایی که مرا به حق فرستاد کرسی و عرش و فلک و آسمان و زمین بر پا نشد مگر این که خدای تبارک و تعالی بر آن لا اله الا الله محمد رسول الله و على امیر المؤمنین نوشت؛
همانا خدای تبارک و تعالی مرا به آسمانها برد و مورد لطفش قرار داد و به من فرمود:
ای محمد جواب دادم لبیک ربی و سعدیک!
سپس فرمودند: من محمود و تو محمّد هستی و اسم تو از اسم من مشتق شده است و تو را بر جمیع خلقم افضل کرده ام،
پس به برادرت علی علیه السلام علم بیاموز تا خلقم را هدایت کند.
ای محمد صلی الله علیه و اله!
همانا من على علیه السلام را امیر المؤمنین (سرور مؤمنان) قرار داده ام،
پس هر کس به و لایتش اقرار نکند آن را لعنت میکنم
و هر کس با ایشان دشمنی کند آن را عذاب خواهم داد
و هر کس از ایشان اطاعت کند به خود نزدیکش میکنم.
ای محمد صلی الله علیه و اله!
همانا علی علیه السلام را امام مسلمانان قرار داده ام، پس هر کس برایشان تقدّم کند آن را به هلاکت میرسانم و هر کس به ایشان عصیان کند آن را عذاب میدهم،
همانا علی علیه السلام سرور اوصیّا و رفیق پیشتازان در ایمان و حجّت بر تمام خلق من است.
----------
| مدینة المعاجز، ص۱۴۴
وقال امیرالمومنین حیدر (ع):
زكوة العلم نشره
زکات دانش،نشر آن است.
غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 52
السلام علیک ایها القائم المنتظر المهدی (عج)
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظاً و قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرٰحِمین
آبی که امیرمومنان (ع) در جنگ صفین برای اصحابشان خارج کردند
شیخ مفید با استناد از اصحاب عامه و خاصه روایت کرده است:
در جنگ صفین، عطش به امام على علیه السلام و یارانش روی آورد و آنها هیچ آبی در دست نداشتند و برای به دست آوردن آب به راست و چپ میرفتند؛
ولی هر چقدر گشتند آبی پیدا نکردند و تشنه ماندند
وقتی امام علی علیه السلام آنها را دیدند به آنها فرمودند:
برویم به صحرایی که یک راهب در آن جا زندگی میکند و آن را صدا بزنیم تا از صومعه اش خارج شود و به ما بگوید آیا آب در اینجا هست یا نه
| فضائل مولـٰا
آبی که امیرمومنان (ع) در جنگ صفین برای اصحابشان خارج کردند شیخ مفید با استناد از اصحاب عامه و خاصه
آن گاه به دستور امام علی علیه السلام به آن جا رفتند و آن راهب را صدا زدند، آن راهب از صومعه اش خارج شد
امام علی علیه السلام به او فرمودند:
آیا در نزدیکی تو آبی وجود دارد تا اینها سیراب شوند؟
راهب جواب داد:
خیر، متأسفانه بین من و آب دو فرسخ راه هست و من هر ماه یک بار به آن جا میروم و آب میآورم تا از عطش تلف نشوم،
سپس امام علی علیه السلام رو کردند به اصحاب و فرمودند:
آیا شنیدید راهب چه گفت؟
آنها عرض کردند: بله شنیدیم،
آیا به ما دستور میدهید برویم و برای خودمان آب بیاوریم تا از عطش تلف نشویم؟
| فضائل مولـٰا
آن گاه به دستور امام علی علیه السلام به آن جا رفتند و آن راهب را صدا زدند، آن راهب از صومعه اش خارج
امام علی علیه السلام به آنها فرمودند:
هیچ احتیاجی به این کار نیست، سپس سر مبارک شان را به طرف قبله برگرداندند و فرمودند:
بروید آنجا را بکنید
تعدادی از آنها رفتند و با بیلهایی که داشتند زمین را کندند، یکباره سنگ بزرگی ظاهر شد که میدرخشید، پس صدا زدند:
یا امیر المؤمنین علیه السلام!
این جا سنگ بزرگی است که بیلهای مان در آن اثر نمی کند،
امام علی علیه السلام فرمودند:
این سنگ روی چشمه آب است باید آن را کنار زد تا آب خارج شود
| فضائل مولـٰا
امام علی علیه السلام به آنها فرمودند: هیچ احتیاجی به این کار نیست، سپس سر مبارک شان را به طرف قبل
همه لشکر امام علی جمع شدند و خواستند آن سنگ را تکان دهند
ولی هر چقدر زور زدند نتوانستند آن را به اندازه یک سر سوزن تکان دهند، پس خسته شدند
امام علی علیه السلام نزد آنها رفتند و به آنها فرمودند:
از این سنگ دور شوید
آنها نیز دور شدند
امام علی علیه السلام انگشتان مبارک شان را زیر آن سنگ قرار دادند و آن را تکان دادند، سپس آن را چند زراع پرتاب کردند!
| فضائل مولـٰا
همه لشکر امام علی جمع شدند و خواستند آن سنگ را تکان دهند ولی هر چقدر زور زدند نتوانستند آن را به ان
وقتی آن سنگ از جایش کنار رفت، اصحاب امام علی علیه السلام سفیدی آب را دیدند و از آن آب نوشیدند و سیراب شدند و به اسبهای شان نیز آب دادند و با خود حمل کردند که تا به حال چنین آبی ننوشیده بودند.
آن آب، سفیدتر از برف و شیرین تراز عسل بود، وقتی آنها و اسبهای شان سیراب شدند،
امام علی علیه السلام سنگ را در جای اولش قرار دادند و خاک روی آن ریختند و آن را محو کردند
آن راهب از جایی که روستایش در آن جا بود به امام علی علیه السلام نگاه میکرد،
پس صدا زد:
ای مردم! پایین بیایید، مردم نیز پایین آمدند و نزد امام علی علیه السلام ایستادند
آن گاه آن راهب عرض کرد:
آیا شما نبی مرسل هستید؟
| فضائل مولـٰا
وقتی آن سنگ از جایش کنار رفت، اصحاب امام علی علیه السلام سفیدی آب را دیدند و از آن آب نوشیدند و سیرا
حضرت علی علیه السلام فرمودند: نه!
سپس عرض کرد: اگر شما نبی مرسل نیستید پس چه کسی هستید؟
ایشان فرمودند: من علی بن ابی طالب علیه السلام وصى خاتم انبیا محمد بن عبدالله هستم،
آن راهب عرض کرد: دستانتان را باز کنید تا بین دستان شما اسلام بیاورم، ایشان نیز دستهای مبارک شان را باز کردند و به راهب فرمودند:
شهادتین را بگو،
راهب نیز گفت: ﴿اشهد أن لا إله إلا الله، و اشهد أن محمداً رسول الله، و اشهد انّك وصيّ رسول الله﴾
| فضائل مولـٰا
در خبرى وارد شده است كه اميرالمؤمنين عليه السلام روزى با حضرت زهرا عليها السلام نشسته بودند و خرما تناول مى نمودند،
بين آن دو بزرگوار گفتگوئى جالب و شنيدنى صورت گرفت كه آن را ذكر مى كنيم:
آن دو بزرگوار به اتّفاق محضر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم رسيدند،
صدّيقه كبرى عليها السلام شروع به سخن كرد و عرض كرد:
اى رسول خدا ؛
كداميك از ما دو نفر را بيشتر دوست دارى،
مرا يا على را؟
پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: أنت أحبّ وعليّ أعزّ منك.
تو نزد من محبوب تر و على عليه السلام عزيزتر است.
..