علامه محمدحسین #حسینى_طهرانى :
جای بسی تأسف است که
معارف دینی ما آنطور که باید در توده عامه مردم بحث و تحلیل نشده است؛
و عامه مردم در معارف به همان مرحله #تقلید اکتفا کرده اند؛
و با آن که در مسائل بسیطه فرعیه عملیه چون حیض و نفاس؛ و بیع و شری، و طهارت و نجاست؛ تقلید میت را جائز نمیدانند؛ گرچه آن مجتهد #فقیه میّت چون شیخ طوسی و علامه حلی از محققین فقهاء بوده باشند؛ و می گویند حتماً باید به مجتهد زنده رجوع کرد؛
اما در مسائل اصول اعتقاد ، که مبنای حیات اخروی و زندگی ابدی انسان است، به تقلید میّت اکتفا کرده
و آنچه را که بعضی از محدثین در کتاب دعا و یا در جوامع خود بیان کرده اند؛ به عنوان اصل مسلم پذیرفته و مبنای اعتقاد خود قرار داده اند.
📗 سرالفتوح، ص۴۰-۵۵
♦️ کانال حوزه و فلسفه:
✅ @feghheakbar
🔴 #نشر_حداکثری
لطفا پست های کانال را به دوستان حوزوی خود ارسال فرمایید
✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
#سیرمطالعاتی
💎 زمان پرداختن به فلسفه غرب
استاد عبدالرسول #عبودیت (شاگرد علامه #مصباح_یزدی و عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی و استاد مدعو دانشگاه تهران) :
🔸 تا انسان در فلسفه اسلامی اهل نظر نشده است، نباید سراغ #فلسفه_غرب برود که او را به #شکاکیت میکشاند.
وقتی اهل نظر شد، مطالب خوبشان را میگیرد و اشتباهاتشان را فرو میگذارد.
🔸 تا وقتی انسان صاحبنظر نشده است، ذهن او منفعل است، شکاکیت را قبول کرده، باور نمیکند که ممکن است فیلسوفان اسلامی هم #حقیقت را گفته باشند.
🔸 بسیاری از کسانی که ابتدا با فلسفه غرب شروع میکنند، در روح خود قبول میکنند که فلسفه اسلامی یاوههایی است که فیلسوفان جزم گرا بافتهاند و دیگر حاضر نیستند به آن دل بدهند و با آن کنار آیند
👈 با اینکه صاحبنظران درجه یک فلسفه #غرب چنین رویکردی به فلسفه اسلامی ندارند.
🔸 کار کردن در فلسفه غرب، برای کسی که هنوز قدرت تجزیه و تحلیل پیدا نکرده است، حتی همراه با نقد استاد، درست نیست.
🍃 فرازی از سیرمطالعاتی استاد عبودیت
♦️ کانال حوزه و فلسفه:
✅ @feghheakbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 استاد #رحیم_پور_ازغدی خطاب به روحانی در مورد #علوم_انسانی و فیلترینگ تلگرام
_داری به رهبری طعنه میزنی؟!
_چرا مغالطه و تناقض گویی و دروغ و عوام فریبی ؟!
_شجاع باش... قوی باش... ایدئولوژی داشته باش.
هدایت شده از حامیان سپاه قدس🇮🇷
⭕️با اجرای مخفیانه سند ۲۰۳۰ توسط دولت روحانی؛ آغاز پروژه به اصطلاح لغو حجاب اجبارى با اتباع بیگانه به بهانه گسترش گردشگری در ایران به طور رسمی کلید خورد تا به مرور در کل کشور اجرا شود! | شرکت کنندگان خارجی المپیاد جهانی زیست شناسی ۲۰۱۸ بدون حجاب و پوشش اسلامی در سالن امتحان حاضر شدند ...
http://eitaa.com/joinchat/3631218690Ca928153b05
🌸قدر زر زرگر شناسد
روزی طلبه جوانی که در زمان شاه عباس در اصفهان درس می خواند نزد شیخ بهایی آمد و گفت: من دیگر از درس خواندن خسته شده ام و می خواهم دنبال تجارت و کار و کاسبی بروم چون درس خواندن برای آدم، آب و نان نمی شود و کسی از طلبگی به جایی نمی رسد و به جز بی پولی و حسرت، عایدی ندارد.
شیخ گفت: بسیار خب! حالا که می روی حرفی نیست. فعلا این قطعه سنگ را بگیر و به نانوایی برو چند عدد نان بیاور با هم غذایی بخوریم و بعد هر کجا می خواهی برو، من مانع کسب و کار و تجارتت نمی شوم.
جوان با حیرت و تردید، سنگ را گرفت و به نانوایی رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگیرد ولی نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بیرون کرد.
پسر جوان با ناراحتی پیش شیخ بهایی برگشت و گفت: مرا مسخره کرده ای؟
نانوا نان را نداد هیچ، جلوی مردم مرا مسخره کرد و به ریش من هم خندید.
شیخ گفت: اشکالی ندارد . پس به بازار علوفه فروشان برو و بگو این سنگ خیلی با ارزش است سعی کن با آن قدری علوفه و کاه و جو برای اسب هایمان بخری. او دوباره به بازار رفت تا علوفه بخرد ولی آن ها نیز چیزی به او ندادند و به او خندیدند.
جوان که دیگر خیلی ناراحت شده بود نزد شیخ آمد و ماجرا را تعریف کرد.
شیخ بهایی گفت: خیلی ناراحت نباش. حالا این سنگ را بردار و به بازار صرافان و زرگران ببر و به فلان دکان برو و بگو این سنگ را گرو بردار و در ازای آن، صد سکه به من قرض بده که اکنون نیاز دارم. طلبه جوان گفت: با این سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول می دهند؟ شیخ گفت: امتحان آن که ضرر ندارد.
طلبه جوان با این ناراحت بود، ولی با بی میلی و به احترام شیخ به بازار صرافان و جواهرفروشان رفت و به همان دکانی که شیخ گفته بود و گفت: این سنگ را در مقابل صد سکه به امانت نزد تو می سپارم. مرد زرگر نگاهی به سنگ کرد و با تعجب، نگاهی به پسر جوان انداخت و به او گفت: قدری بنشین تا پولت را حاضر کنم. سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چیزی گفت و شاگرد از مغازه بیرون رفت. پس از مدتی کمی شاگرد با دو مامور به کان بازگشت.
ماموران پسرجوان را گرفتند و می خواستند او را با خود ببرد. او با تعجب گفت: مگر من چه کرده ام؟ مرد زرگر گفت: می دانی این سنگ چیست و چقدر می ارزد؟
پسر گفت: نه، مگر چقدر می ارزد؟
زرگر گفت: ارزش این گوهر، بیش از ده هزار سکه است. راستش را بگو، تو در تمام عمر خود حتی هزار سکه را یک جا ندیده ای، چنین سنگ گران قیمتی را از کجا آورده ای؟ پسر جوان که از تعجب زبانش بند آمده بود و فکر نمی کرد سنگی که به نانوا با آن نان هم نداده بود این مقدار ارزش هم داشته باشد با من و من و لکنت زبان گفت: به خدا من دزدی نکرده ام. من با شیخ بهایی نشسته بودم که او این سنگ را به من داد تا برای وام گرفتن به این جا بیاورم. اگر باور نمی کنید با من به مدرسه بیایید تا به نزد شیخ برویم.
ماموران پسر جوان را با ناباوری گرفتند و نزد شیخ بهایی آوردند. ماموران پس از ادای احترام به شیخ بهایی، قضیه مرد جوان را به او گفتند. او ماموران را مرخص کرد و گفت: آری این مرد راست می گوید. من این سنگ قیمتی را به او داده بودم تا گرو گذاشته، برایم قدری پول نقد بگیرد.
پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی و خنده گفت: ای شیخ! قضیه چیست؟ امروز با این سنگ، عجب بلاهایی سر من آمده است! مگر این سنگ چیست که با آن کاه و جو ندادند ولی مرد صراف بابت آن ده هزار سکه می پردازد.
شیخ بهایی گفت: مرد جوان! این سنگ قیمتی که می بینی، گوهر شب چراغ است و این گوهر کمیاب، در شب تاریک چون چراغ می درخشد و نور می دهد. همان طور که دیدی، قدر زر را زرگر می شناسد و قدر گوهر را گوهری می داند.
نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمی دهند و همگان ارزش آن را نمی دانند. وضع ما هم همین طور است. ارزش علم و عالم را انسان های عاقل و فرزانه می دانند و هر بقال و عطاری نمی داند ارزش طلب علم و گوهر دانش چقدر است و فایده آن چیست. حال خود دانی خواهی پی تجارت برو و خواهی به تحصیل علم بپرداز. پسر جوان از این که می خواست از طلب علم دست بکشد، پشیمان شد و به آموزش علم ادامه داد تا به مقام استادی بزرگ رسید.
@sokhanerfan
♦️ کانال حوزه و فلسفه:
✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
⭕️ پست زیر را مطالعه فرمایید؛ 👇👇👇 ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
💎بیان #امام_خمینی در مورد تکفیر و توهین کنندگان به قائلین #وحدت_وجود
لازم نيست اگر انسان داراى علمى نشد از آن تكذيب كند و به صاحب آن علم جسارت نمايد.
پيش عقل سليم همان طور كه تصديق بی تصور از اغلاط و قبايح اخلاقيه به شمار می آید، تكذيب بی تصور نيز همين طور، بلكه حالش بدتر و قبحش افزون است.
اگر خداى تبارك و تعالى از ما سؤال كند كه شما كه مثلا معنى «وحدت وجود» را به حسب مسلك حكما نمی دانستيد و از عالم آن علم و صاحب آن فن اخذ نكرديد و تعلم آن علم و مقدمات آن را نكرديد، براى چه كور كورانه آنها را تكفير و توهين كرديد، ما در محضر مقدس حق چه جوابى داريم بدهيم جز آنكه سر خجلت به زير افكنيم. و البته اين عذر پذيرفته نيست كه «من پيش خود چنين گمان كردم.» هر علمى مبادى و مقدماتى دارد كه بدون علم به مقدمات، فهم نتيجه ميسور نيست، خصوصا مثل چنين مسئله دقيقه كه پس از عمرها زحمت باز فهم اصل حقيقت و مغزاى آن بحقيقت معلوم نشود.
چيزى را كه چندين هزار سال است حكما و فلاسفه در آن بحث كردند و موشكافى نمودند، تو می خواهى با مطالعه يك كتاب يا شعر مثنوى مثلا با عقل ناقص خود ادراك آن كنى! البته نخواهى از آن چيزى ادراك كرد- رحم اللّه امرأ عرف قدره و لم يتعدّ طوره
📗 امام خمینی، شرح چهل حديث، ص۳۸۹
♦️ کانال حوزه و فلسفه:
✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
#ردمخالفان
علامه #حسینی_طهرانی :
يك روايتى كه بدون سند و يا ضعيفى كه در آن نهى از فلسفه شده است، از اين سوء استفاده كرده و از اين نام بهره بردارى غلط نموده اند و آن گاه هر طرز تفكّر و تعقّلى را محكوم می کنند كه از خواندن فلسفه نهى شده است.
آخر كسى به آنان نمی گوید:
كدام فلسفه؟!
آيا فلسفه مادّيّين و دهريّين و حكماى قبل از اسلام از ايرانيان و مصريان و هنديان و يونانيان؟
و يا فلسفه اسلام كه يك دنيا درخشش دارد، و يك دنيا عظمت و ابَّهت و جَلال دارد؟
كتابهاى صدر المتألّهين شيرازى رضوان الله عليه حقّاً موجب فخر عالم تشيّع و بلكه عالم اسلام است؛
تحقيقات و تدقيقات اين راد مرد بزرگ در زواياى #آیات و #روایات، مشكل گشاى اساسى راه معرفت و پيشرفت است.
پس چقدر ناجوانمردى است كه از اسم فلسفه و تشابه لفظى آن با فلسفه اسلام بخواهيم با تردستى جا بزنيم؛ و آن طرز مَنْهى را بدين طرز پسنديده و معروف قالب كنيم.
📚 امام شناسى، ج۵، ص ۱۸۹
♦️ کانال حوزه و فلسفه:
✅ @feghheakbar
💎 جلوی ویروس شبهه را تنها با فلسفه می شود گرفت
( حوزه های علمیه اگر محققانه و عالمانه حرکت نکنند، نه تنها ملت انبیا را حفظ نخواهند کرد بلکه نحله خواهند آورد )
علامه #جوادی_آملی:
با انقلاب اسلامی ایران به رهبری #امام_خمینی رحمة اللّه علیه، ضرورت آشنایی با بسیاری از علوم اسلامی که فلسفه نیز از آنهاست، آشکار شد.
به عنوان نمونه میتوان چنین اشاره نمود که دفتر تبلیغات اسلامی کتابی را ترجمه کرده بود و نسخهای از آن را برای ما فرستاد، تا پاسخ داده شود.
گفتند:
از این اثر ۵۰ نسخه برای خواص فرستاده شده تا پاسخ دهند. اگر این کتاب منتشر بشود و پاسخی به آن داده نشود، شما شرعاً مسئولید.
من آن کتاب را خواندم و دیدم که از صدر تا ساقه پر از شبهه نسبت به دین است. بعضی از کارهای حوزویام را تعطیل کردم و دوستان خصوصی را برای تبیین براهین اثبات خدا و ردّ این کتاب دعوت کردم.
طولی نکشید که معلوم شد که بازار، نه تنها از این کتاب پر شده، که چند کتابِ شبهه دیگر نیز تدوین شده و به بازار آمده است. دفتر محترم تبلیغات احتمال نمیداد که شبهات موجود در کتاب مزبور به این زودی فراگیر شود. در حالی که دشمن در کمین بوده و هست.
#فلسفه_دین #جان_هیک و دهها کتاب دیگر که پر از شبهه درباره دین است، به بازار عرضه شد.
این ها منتظر بودند جنگ تمام شود و امام ارتحال کند تا تهاجم فرهنگی و مذهبی خود را شروع کنند.
مستحضرید که نمیشود دین را با صِرفِ دستورالعمل و اخلاق نگه داشت؛ زیرا شبهه یک ویروس است. با اخلاق نمیشود جلوی ویروس را گرفت.
جلوی ویروس شبهه را تنها با فلسفه میشود گرفت. فلسفه، هم قدرت جذب دارد، هم قدرت دفع. خطر این شبههها و ویروسها پیدایش نحله است.
بیان مطلب این است که شما ملل و نحل ابن حزم را که میبینید، دو جلد است. ملل و نحل شهرستانی هم دو جلد است. یک بخش ملل و یک بخش نحل. ملل را انبیا آوردهاند و نحل را شبههافکنان، در برابر انبیا آوردهاند. پارهای از نحلهها، علمی است و صبغه نظر دارد. خیلی از این ها سابقه مذهبی دارد.
حوزههای علمیه، اگر خدای ناکرده محققانه و عالمانه حرکت نکنند، نه تنها ملت انبیا را حفظ نخواهند کرد، که نحله خواهند آورد. تنها مرکزی که از جعل نحله جلوگیری میکند و به دفاع از ملت برمیخیزد، حوزه علمیهای است که مسلح به سلاح برهان عقلی و دلیل نقلی معتبر باشد.
🍃 بایستههای نشریات حوزوی از دیدگاه حضرت آیت الله جوادی آملی
♦️ کانال حوزه و فلسفه:
✅ @feghheakbar
#رهبرمعظم انقلاب:
... اما امروز، این گونه نیست. امروز، حوزهی علمیه از زمان خودش خیلی عقب است. حساب یک ذرّه و دو ذرّه نیست. مثل این است که دو نفر سوار بر اسب، در وادی ای همراه یکدیگر بروند و یکی اسبش از دیگری تندروتر باشد و آنکه اسبش کندروتر است، بعداً به اتومبیل دست پیدا کند. طبیعی است آنکه اسبش تندروتر است، به گرد او هم نمیرسد. الان وضعیت این گونه است. در حال حاضر، امواج #فقه و فلسفه و #کلام و حقوق، دنیا را فرا گرفته است. ما وقتی به خودمان برگردیم، خیلی فاصله داریم.
حتّی در «اخلاق» هم این گونه است. یکی از اَعلام حوزه (عَظماللَّه بقائه) - که الان در اینجا تشریف دارند - چند سال قبل از این، سفری به انگلستان کرده بودند و در آنجا کتابخانهای را دیده بودند. به من فرمودند: «یک طبقه از این کتابخانه، کتب اخلاقی بود که فرنگیها در چند سالِ اخیر نوشتهاند»! در آن چند سال، حوزهی علمیهی قم، چند کتاب اخلاق بیرون داده بود؟ یک هزارم آن؟ یک ده هزارم آن؟ گمانم هنوز هم کمتر از این مقدار است! این تازه اخلاق است که میدانید غرب با اخلاق، چندان سرآشتی ندارد. البته کتب اخلاقی آنها بیشتر، فلسفهی اخلاق و ردّ اخلاق و بیان اخلاقِ غیرمعنوی و اخلاق مادّی است. ما بعد از «معراج السعادة» و «جامع السعادات»، در حوزه هایمان، چه کتابی نوشتیم؟ البته بعدها در چند سال اخیر، چند کتاب اخلاق نوشته شده است؛ چیزی که بشود به عنوان یک کتاب علمی ارائه کرد.
عین همین قضیه در «حقوق» هم مشاهده میشود. شما ببینید چقدر در باب حقوق مدنی، حقوق جزا و انواع و اقسام مباحث حقوقی، تحقیقات گوناگون شده است. این کار، هم در غرب و هم در دنیای اسلامِ غیرشیعه شده است. ما در این زمینه ها انصافاً باید بگویم خیلی عقبیم. حال، این رشتهی تخصّصی ماست و بیشترِ تخصّصِ حوزهها تقریباً فقه است.
چقدر در زمینهی فلسفه و کلام و #کلام_جدید و #فلسفه_دین و مباحث دین شناسی و سایر زمینهها، مطلب نوشتهاند و چقدر کار کردهاند! ممکن است همهی اینها هم غلط باشد؛ اما بالاخره یک متاع فکر و موج فکری است که بخشی از فضای ذهن جامعه را اشغال خواهد کرد. شما در حال حاضر کجایید؟ چطور میخواهید با اینها مقابله کنید؟
کجاست آن «عبدالجلیل رازی قزوینی» که «النقضِ» مناسب این زمان را هم بنویسد و نه یک کتاب، بلکه ده هزار کتاب در این زمینه ها نوشته شود.
امروز دنیا، دنیای امواج است. با امواج و رایانه، همهی مفاهیم از این طرف به آن طرفِ دنیا منتقل میشود. الان دورترین کتابخانههای دنیا میتوانند در ظرف مدّت پنچ دقیقه، مطالب کتابی را که در کتابخانهی کنگرهی امریکاست، روی صفحهی کاغذ خود چاپ کنند! این گونه، مطالب منتقل می شود.
ما از این دنیا عقبیم؛ دیگر چرا این را منکر شویم!؟ این یک عیب قطعی است که حوزهی امروز ما، آن را دارد.
عیب دوم که احتمال میدهم این عیب هم مخصوصِ ما باشد و در گذشته نبوده است، این است که از موجودی انسانی کنونی حوزه، استفادهی بهینه نمیشود. همین حالا در همین حوزهی علمیهی قم، هزاران استعداد برجسته و طلاّب فاضل و جوانان خوب وجود دارد که اگر اندکی به آنان توجّه شود و در جای خود قرار گیرند و کار بایستهای از آنان خواسته شود و از تضییع وقتشان به زواید، جلوگیری شود، هر کدامشان خواهند توانست بخشی از این خلأ را پر کنند.
البته این عیب، زمانِ ما هم بود. آن زمان که ما ساکن حوزه بودیم، همین عیب وجود داشت؛ اما احتمال میدهم که در گذشته ها این گونه نبوده است. مثلاً «علاّمهی حلّی»، مدرسهی سیار درست کرده بود و با «الجایتوی خدابنده» به اطراف راه میافتاد و طلبه ها را با خودش به مدرسه میبرد. بعضی از قضایای تاریخی، واقعاً انسان را به شک میاندازند که شاید در آن وقت، واقعاً از موجودىِ انسانىِ خود، استفادهی درست می کردند.
☘ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3962
♦️ کانال حوزه و فلسفه:
✅ @feghheakbar
💎 #اساتید_سیر_و_سلوک
🔴 لیست شاگردان آیت الله سعادت پرور (پهلوانی تهرانی)؛ 👇👇👇
http://jalasateostad.mihanblog.com/post/115
♦️ کانال حوزه و فلسفه:
✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
#ردمخالفان
🔴 آیا کسی به یک دینار می خرد؟!
💎 بیان آیت الله #حایری_شیرازی درباره مخالفان عرفان و فلسفه
یکی از مسائل اساسی در اسلام، عرفان اسلام است. وقتی کسی بگوید: «عرفان یک مسأله انحرافی است»، خوب، چه طور می شود؟ ....
چرا بعضی ها این حرف ها را می زنند؟
به نظر من همه اش به خاطر این است که فردی بر چیزی محیط نیست و آن وقت منکرش می شود: «الناس اعداء ما جهلوا» آقا، مگر من قسم خورده ام که هر چیزی من فهمیدم اسلام است و هر چیزی من نفهمیدم اسلام نیست؟ اگر چیزهایی با عقل جور در نیامد، باید بگویم این ها خارج اسلام است؟ آیا چنین برخوردی درست است؟
مگر من آن قدر بر مسائل اسلام محیط هستم که هر چه من نتوانستم محیط بر آن بشوم، بگویم دیگر این از اسلام نیست و بدعت است، کفر است؟ این جاست که این هم می شود زنجیر و بر دست و پای
اولاً صاحبان این افکار
و بعد هم کسانی که به دام آن بیفتند.
این هم چیزی است که انسان را از حرکت باز می دارد.
بعضی ها این حرف ها را روی تقوا، ورع و احتیاط زده اند. خوب، باشد، امّا خلاصه و نتیجه اش این می شود که به اسلام شما بدبین می شوند و اسلام ناقص و زشت جلوه می کند.
چنانچه ما به عالم اعلام کردیم که اسلام عرفان ندارد، بعد از ما نمی پرسند که پس اسلام چه دارد؟
اسلامی که عقل ندارد،
فلسفه ندارد،
عرفان ندارد،
سیر و سلوک ندارد،
عشق ندارد، شوق ندارد،
پس چه چیزی دارد؟
ته قضیه چه می ماند؟
اگر اسلام این ها را ندارد- چنان که می گویی ندارد- این اسلام را در بازار بگذار،
آیا کسی به یک دینار می خرد؟!
☘ سایت آیت الله حایری شیرازی
♦️ کانال حوزه و فلسفه:
✅ @feghheakbar