«تا روز محشر پرچمت بالاست #عباس
مدیون کام خشک تو دریاست #عباس
گرچه به ظاهر مادرت #امّالبنین است.
اما به باطن مادرت #زهراست #عباس
پشت و پناه اهل بیتی یا #اباالفضل
دلگرم نامت #زینب کبراست #عباس
یک رکن #عاشورا اگر نام #حسین است
نام تو هم یک رکن عاشوراست #عباس
بر ارمنیها هم کراماتت رسیده
لطف و کریمی تو یک دنیاست #عباس
#بابُالحوائج منسبی شایستهی توست
محشر دخیلت دستهای ماست #عباس
شرمندهی لبهای تو آب فرات است
کی مثل تو هم تشنه! هم سقّاست؟ #عباس
اهل #حرم در انتظار تو نشستند
دیدند که در #علقمه غوغاست #عباس
دیدند که با قدِّ خم برگشته مولا
داغ غم تو از رخش گویاست #عباس
آمد #حسین و خیمه ات را واژگون کرد
یعنی که افتاده دگر از پاست #عباس
گفتا؛ از این پس من #علمداری ندارم
بی تو #حسین #فاطمه تنهاست، #عباس
گفتا به #زینب؛ زیور از دستت دَرآور
شام غریبان بی تو واویلاست #عباس
#ششماهه، لب تشنه، به آغوش #رباب و
لبهاش مثل خشکی صحراست #عباس
من با #سکینه از تو و قولت چه گویم
حال تو را از من اگر که خواست؟ #عباس…»
«رضا رسول زاده»
@fereshtehaye_zahraii