فرقه های عجیب و جهان ماوراء
فرقه عجیب یزیدیه پیروان ملک طاووس قسمت (اول) نزدیک ترین دودمان به صابئین های حرانی ایزدی ها هستند .
فرقه عجیب یزیدیه پیروان ملک طاووس
قسمت (پایانی)
ملک طاووس خدایی به شکل پرنده است که بر هفت هوشمند سماوی یا فرشته حکمرانی می کند . همچون صابئین و مندائیان ایزدی ها هم رو به شمال و ستاره قطبی نیایش می کنند . آنها هر روز صبح به طلوع خورشید درود می فرستند .علاوه بر این در متون مقدس ایزدی از یک تابوت چوبی تزئین شده سخن به میان آمده که نمادهای معنی دار خورشید و ماه و چهار عنصر اصلی آب و باد و خاک و آتش روی آن حکاکی شده و ملک طاووس به شکل یک پرنده بالای یک ستاره که به یقین ستاره شمالی بوده ایستاده .
شمال قبله خدا است که با اسطوره آفرینش ایزدی در هم آمیخته که شامل پدید آمدن کیهان هم می شود . همه اینها در کتابهای قرن سیزدهمی جلوه و مُصحَف رش (کتاب سیاه) آمده کتاب مصحف رش درون تابوت گذاشته می شده و بسیار مورد توجه پژوهشگران است .
کتابی است عجیب که می گوید چگونه خدا از گرانبها ترین عنصرش مروارید سفیدی خلق کرده .او پرنده ای به اسم عنفرهم آفریده و مروارید را پشت او گذاشته ( کنایه از جهان قبل از هستی یافتن ) آن را برای چهل هزار سال آنجا گذاشته .سپس او فرشته ها را در کنار خورشید و ماه و نژاد انسان آفریده ودرجبه اش پنهان نموده و آن گاه با صدای بلند در کنار مرواریدگریسته ومروارید به چهار بخش تقسیم شده و آب از آن جوشیده و دریای کهن شکل گرفته .
سپس خدا کشتی ساخته و برای بیش از سی هزار سال در آن ساکن شده پیش از اینکه در نهایت در حرم بسیار مقدس لالیش در شمال عراق فرود آید . سپس خدای بزرگ فرشته جبرئیل را به شکل پرنده ای خلق کرده و به او دستور داده که دو تکه از مروارید رابرداشته و یک را در دل زمین و دیگری رادر دل ملکوت بگذارد . پس خدا خورشید و ماه رادر جای خود قرار داده وستاره ها را از بقایا ساخته و آنها را زینت ملکوت نموده .
ایزدی ها ملک طاووس یا عنفری را پرستش می کنند که به شکل یک پرنده ساخته شده از فلز خام است که روی یک محور مجزا شبیه نماد گل حیات ایستاده و به یک سینی دایره ای چسبیده . این نماد معروف است به سنجک که به معنی ایستاده و برقرار است .
این توتم پرنده که گاهی اوقات از او بعنوان خروس هم یاد شده در میان جوامع ایزدی فوق العاده محترم است . کاهنان ویژه ای به نام qauwal مخفیانه سنجک را از دهکده ای به دهکده دیگر می برند و مکان خاصی را به دقت انتخاب می کنند تا آئین پرستش را برگزار کنند . سنجک به بیگانه ها نشان داده نمی شود .
موقع به نمایش گذاشتنش گفته می شود که سنجک زنده است . کاهن qauwal به حالت خلسه فرو می رود وباعث حلول ملک طاووس در سنجک می شود تا وحی الهی را دریافت کند .
عنفر نامی است که به خدای پرنده داده شده و معادل مرغ عنقا در افسانه های عربی است که به خدای ملکوت مشهوراست . تا حدی همچون سیمرغ است . مرغی افسانهای با دُم طاووس، بدن عقاب و سر سگ و پنجههای شیر در ایران باستان . عشایر عرب در حران به عقاب احترام می گذاشتند . افسانه رخ ( طائر) در ماجراهای سندباد به عقاب غول آسایی مربوط می شود که می توانسته موجودی به سنگینی کرگدن را حمل کند .
با وجود این رابطه ها ومشابهتها تنها توصیف از عنفرایزدی پرنده ای شبیه به فاخته / کبوتر سفید است . در آئین مندایی هم کبوتری هست که برای اوج گرفتن و به ملکوت رسیدن رها می شود . کبوترهاو عقاب ها در آئینهای مندایی و حرانی مقدس و شکار و خوردنشان ممنوع است .
#صوفیه
#پرستش_غیرخدا
#پرستش_جن_شیطان
#فرقه_های_پاگانیستی
#پرستش_حیوانات
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
«بدن رنگینکمانی» راهبان بودایی بعد از مرگ 🌈👆 #فرقه_های_عجیب #جاودانگی_ارواح #اتفاقات_عجیب_بی_پاسخ #
«بدن رنگینکمانی» راهبان بودایی بعد از مرگ 🌈
قسمت (اول)
بر اساس مدارک موجود، راهبان بودایی قادر به تبدیل بدن خود به منبعی از نور خالص هستند. جالب است بدانید که تنها در تبت و هند ۱۶۰ هزار سند از تبدیلشدن بدن راهبان بودایی به منبعی از نور و انرژی خالص وجود دارد، اما این اتفاق چگونه رخ میدهد؟!
راهبان بودایی که در مناطقی مانند هند و تبت جمعیت متمرکزی دارند، به واسطه مهارتهای شگفتانگیز خود در مراقبه و مدیتیشن معروف بوده و بسیاری از آنها قادرند تا کارهایی که به اصطلاح عام معجزه خوانده میشود را انجام دهند. در همین رابطه جالب است بدانیم که در دو کشور ذکرشده تاکنون ۱۶۰ هزار مدرک مستند به ثبت رسیده که راهبان بودایی توانستهاند بدن خود را به منبع نور تبدیل کنند؛ کاری فوقالعاده و غیرطبیعی که با تعریف عامه معجزه همخوانی دارد.
اصطلاح «بدن رنگینکمانی» (Rainbow Body) برای این حالت جسمی راهبان بودایی استفاده میشود و برای رسیدن به آن، علاوه بر آماده کردن جسم و ذهن برای سالهای سال، این افراد باید بدن خود را با پروراندن افکار محبتآمیز در ذهن، به گونهای از قید و بندهای دنیا خارج کرده و آن را به نور تبدیل کنند.
تخمین زده میشود که هر ۵ سال یکبار، یکی از پیروان آموزشدیده آیین بودایی به این حد از مهارت میرسد تا چنین کاری را انجام دهد و گزارش شده که برای انجام آن، حدودا ۷ روز طول میکشد تا بدن شخص به تدریج کوچک شده و اصطلاحا به نور تجزیه شود و به گفته خود بوداییان، به درجهای بالاتر از وجود برسد.
نورانی شدن بدن راهبان بودایی از دید مکتبهای دیگر
همانطور که انتظار میرود حالت بدن رنگینمانی در مکتبها و آیینهای دیگر هم شناخته شده است؛ به عنوان مثال در آیین تصوف که برخی از متخصصان آن را به اسمهای عرفان اسلامی و ابعاد درونی اسلام هم میشناسند، این درجه از مهارت مراقبه، «مقدسترین بدن» و «بدن آسمانی» نامگذاری شده است.
در مکتب تائوئیسم (Taoism) که متعلق به کشور چین است، این حالت به اسم «بدن الماسی» شناخته میشود و از هر کس که به این درجه برسید، به عنوان فردی که به جاودانگی رسیده و یا کسی که بر روی ابرها راه میرود، یاد میکنند.
در کتابها و نوشتههای موجود از آموزهها، مکتبها و فلسفههای مختلف هم مانند باورهای مصریان باستان، متخصصان تانترا و شکلهای گوناگون و جهانی مراقبه هم از این کار راهبان بودایی به عناوین مختلفی یاد شده است.
#فرقه_های_عجیب
#جاودانگی_ارواح
#اتفاقات_عجیب_بی_پاسخ
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
«بدن رنگینکمانی» راهبان بودایی بعد از مرگ 🌈 قسمت (اول) بر اساس مدارک موجود، راهبان بودایی قادر به
«بدن رنگینکمانی» راهبان بودایی بعد از مرگ 🌈
قسمت (پایانی)
بدن رنگینکمانی در عصر حاضر
با این تفاسیر تبدیل کردن بدن به منبعی از نور تنها مختص صدها و هزاران سال پیش نیست و شواهد مختلفی از اتفاق افتادن آن در سالهای اخیر وجود دارد؛ در کنار شهادتهای ثبتشده از مهارتهای راهبان تبتی در این رابطه، یکی از مثالهای موجود به کشیش معروف کاتولیک، فرانسیس تیسو (Francis Tiso) مربوط است که سرگذشت یک راهب بودایی اهل تبت به نام خنپو آچو (Khenpo Achö) که در سال ۱۹۹۸ درگذشت و داستان رسیدن این شخص به حالت بدن رنگینکمانی را ثبت کرد.
متخصص دیگری به نام دیوید استیندل (David Steindl) در سال ۲۰۰۲ رسما برای تحقیق در این رابطه تلاشهایی کرد و در یکی از مصاحبههایش گفت که اگر اتفاقی که پیروان مسیحی از آن به نام رستاخیز مسیح یاد میکنند، چیزی شبیه به پدیده بدن رنگینکمانی بوده، میتوان گفت که این اتفاق تنها در ۲ هزار سال پیش رخ نداده است؛ بنابراین با در نظر گرفتن چنین درجهای از مدیتیشن امکان این وجود دارد که دانشمندان با بخش جدیدی از تواناییهای بشر آشنا شوند.
استیندل در جریان پژوهش خود با کشیش تیسو مصاحبه کرد و مشخص شد که چند روز قبل از مرگ خنپو آچو، راهبی که تیسو در مورد او مدرک جمع کرده بود، رنگینکمانهایی بر روی خانه این فرد ظاهر شده بودند و پس از مرگ هم تعداد این رنگینکمانها بیشتر شد.
تیسو با چشمان خود دیده بود که بدن آچو پس از مرگ نورانیتر شد و ظاهرش تغییر کرده بود؛ بنا به رسم پیروان آیین بودایی، جسد این راهب در پارچه پیچیده شد و بعد از جان دادن او، بدنش روز به روز کوچکتر میشد. این اتفاق تا چند روز ادامه داشت و سرانجام گزارش شده بعد از روز هفتم هیچ اثری از بقایای خنپو آچو باقی نمانده است.
اتفاقی که برای این راهب افتاد در زمان خود توجه زیادی را جلب کرد و افراد سرشناسی در مورد آن نوشتند. یکی دیگر از راهبان بودایی که شاگرد فردی به نام دزوگچن رینپوچه (Dzogchen Rinpoche) بود هم اخیرا نوشتههایی را از مرگ استادش منتشر کرد؛ این راهب گفته است که در تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۱۳ رینپوچه با شرایط مشابهی همانند آنچه برای خنپو آچو اتفاق افتاده از دنیا رفته و دقیقا همان فرآیند کوچک شدن بدن و رسیدن به حالتی از جسم بدون اتم و سراسر نور برای او پیش آمده است. این اتفاق یکی از آخرین موارد گزارششده از پدیده بدن رنگینکمانی است .
#فرقه_های_عجیب
#جاودانگی_ارواح
#اتفاقات_عجیب_بی_پاسخ
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
مطالب غیر اخلاقی مولوی در مثنوی 👆 #مولوی_اشعار_مستهجن #صوفیه #فرقه_سازی_دراسلام #بدعت_دردین #فرقه_
مطالب غیر اخلاقی مولوی در مثنوی
اشعار مولوی حکایاتی است که بیپرده از ویژگیهای جنسی و شهوانی در انسان سخن گفته و از به کارگیری واژههای رکیک در این زمینه ابایی نداشتهاست.
مولانا شهوت و شهوترانی را همزاد و همراه بشریب میداند و معتقد است که آدمیان در هر عصری مبتلای آنند. به همین دلیل با گفتمان خاص خود به ارائهٔ داستانها و تجاربی تلخ در این زمینه میپردازد.
مولوی معتقد است که شهوت جنسی، آدمی را کور و کر میکند. انسان شهوتزده، خری را چون انسان زیبا میبیند آنچنان که در داستان کنیزک و خر خاتون به این موضوع اشاره داشتهاست:
❌برخی از اشعار نامناسب و خلاف ادب مولوی که پرده از جنس عرفان او بر می دارد!!!!👇👇
مثنوی معنوی ، دفتر چهارم، صفحه ی 652
مثنوی معنوی، دفتر سوم، صفحه ی 440
مثنوی معنوی، دفتر سوم، صفحه ی 445
مثنوی معنوی دفتر چهام صفحه ی 589
مثنوی معنوی، دفتر چهارم، صفحه ی 626
مثنوی معنوی، دفتر چهارم، صفحه ی 641
مثنوی معنوی، دفتر پنجم، صفحه ی 766
مثنوی معنوی، دفتر پنجم، صفحه ی 907
مثنوی معنوی ، دفتر ششم، صفحه ی 938
مثنوی معنوی ، دفتر ششم، صفحه ی 1007
مثنوی معنوی دفتر ششم صفحه ی 1091
مثنوی معنوی دفتر هشتم صفحه 788
مثنوی معنوی ص 752
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) 757 در بیان خبر یافتن امیر و خشم آلوده رفتن بر سر زاهد .... ص: 757
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) ص 766
وصیت کردن آن پدر دختر خود را که خود را از این شوهر که تو است خود را نگه دار تا حامله نشوی.... ص 675
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) ص 722 زبون شدن خر در دست روباه از حرص علف حکایت
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) ص 770
ایثار کردن صاحب موصل، آن کنیزک را به خلیفه تا خون ریزی مسلمانان زیاد نشود ....
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) ص 770
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی ) ص 774 آمدن آن خلیفه نزد آن کنیزک به جهت شهوترانی و .... ...
مثنوی معنوی ص 286 قصه کودکی که در پیش تابوت پدر خود می نالیدو سخن جوحی .... ص: 285
مثنوی معنوی ص 710 رسیدن زن به خانه و جدا شدن زاهد از کنیزک
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) 889 بردن پریان عبدالغوث را مدتی در میان خود و بعد از آن به شهر آمدن، پیش فرزندان و باز پیش پریان رفتن به حکم جنسیت معنی و همدلی او با ایشان ... ص 888
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) 853 باقی قصه فقیر روزی طلب بی واسطه کسب .... ص 851
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) 852 باقی قصه فقیر روزی طلب بی واسطه کسب .... ص 851
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) 722 زبون شدی خر، در دست روباه از حرص علف حکایت .... ص: 721
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) 662 در معنی آیه «انی أری سبع بقرات سمان یأکلهن سبع عجاف 2، گاوان لاغر را خدا به صفت شیران گرسنه آفریده بود، تا هفت گاو فربه را به اشتها می خوردند، اگر چه آن خیالات است صورت گاوان در آینه خواب بنمودند، اما تو به معنی شیر بنگر... ص: 662
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) 557 ستودن پیغمبر علیه السلام عاقل را و نکوهیدن احمق را ... ص: 557
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) بیان آن عشق جالینوس براین حیات دنیا بود ، که هنر او همین جا به کار می آید، هنری نورزیده است که در آن بازار به کار آید، آنجا خود را به عوام یکسان می بیند .... ص: 455
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) 404 گریختن عیسی علیه السلام بر فراز کوه، از احمقان .... ص 403
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) 392 دعا و شفاعت دقوقی در خلاص کشتی .... ص 391
مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) 615 حکایت آن زن پلید کار ، که شوهر را گفت : این خیالات از سر امرودبن می نماید، تو را که چنین نماید چشم را از سر امرودبن، از سر درخت فرود آ، تا آن خیالات برود، و اگر می گوید که: آنچه مرد می دید خیال نبود، جواب آن است که این مثال است نه مثل، در مثال همین قدر ب ... ص 614
دیوان شمس شماره 521، 304،483
مولوی, مثنوی, عرفان, اخلاق و معارف اسلامی, اشعار مستهجن
#مولوی_اشعار_مستهجن
#صوفیه
#فرقه_سازی_دراسلام
#بدعت_دردین
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2