eitaa logo
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
6.1هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
192 فایل
آشنایی با فرقه های عجیب ادیان و مذاهب – عرفان های کاذب مهدویت – مدعیان دروغین مهدویت آئین ها– جشنها و مراسم عجیب عجایب جهان باستان- فرازمینیها و اتفاقاتی که توضیحی بر تبادل 👇👇 @jh1397 ❌کپی مطالب و فیلم های کانال فقط با ذکر لینک و آیدی کانال مجاز است❌
مشاهده در ایتا
دانلود
خلسگی نشئگی توهم نقطه اشتراک شمنیسم و فرقه های تصوف 🔻 قسمت (سوم) 3️⃣ ♦️ در دوره ما معنویت گرایی افراطی در تقابل با ماده گرایی افراطی در سراسر جهان رواج یافته و عرفان زدگی با الفاظی چون یوگا ، ذن ، عرفان سرخ پوستی ، زردپوستی و هندی به جامعه سرایت کرده است. 🔷 این امر جامعه ی انسانی را با بحران معنویت و هویت مواجه کرده است، شناخت سره از ناسره و شناساندن عرفان دروغین از عرفان برخاسته از شریعت ناب محمدی (ص) و اندیشه های اصیل ایرانی که همواره با معنویت عجین بوده کاری بس ضرور می نماید. 🔶 این پژوهش با روشی توصیفی - تحلیلی در تلاش است، ضمن آسیب شناسی برخی از افکار و اعمال صوفیان، برای تمییز مرز حقیقت و مجاز در عرفان و تصوف، به برخی از شیوه های نادرست در بین صوفی نمایان و تعدادی از فرقه های صوفیه برای دستیابی آسان به خلسگی و نشئگی و در نتیجه فنای عارفانه بپردازد. 🔻 ریشه و چیستی شمنیسم ❓ 🔷 گرچه اولین نشانه های شناخته شده ی گرایش انسان به عرفان ( میستی سیزم ) را بایست در اندیشه ها و عقاید شمن ها جستجو کرد، بررسی تاریخ پیدایش یک عقیده و یا مذهب، و تحلیل اصول عقیدتی و رفتاری آن، چون آیینه ای است که اساس واقعی یا ساختگی آن را نمایان می کند. 🔶 برخی از محققان بر این باورند که « شمن » یا « سمن » اصطلاحی است برآمده از فرهنگ بودایی که به مرور زمان، از طریق برهمنانی که پیش از ورود اسلام برای ترویج دین خویش به ایران رفت و آمد داشته اند، وارد زبان فارسی شده است . 🔷 سعید نفیسی ضمن تأکید بر مطلب بالا کلمه ی « شمن » را واژه ای دانسته که به طور قطع از « سرمنه » زبان سنسکریت به معنای زاهد و مرتاض اخذ شده است. ( ر.ک: همان، ص 21 ) 🔶 در فرهنگ دهخدا نیز در ذیل واژه ی « شمن » تصریح شده است که این لغت از واژه ی « سرمن » سنسکریت مشتق شده و اصطلاحی است برای خطاب به روحانیان و به معنی کسی که خانه و کسان را ترک گوید و در خلوت به عبادت و ریاضت گذراند. ( ص 14501 ) 🔷 اغلب فرهنگ نویسان فارسی، معنای لغوی این واژه را « بت پرست » دانسته اند و غالباً زهاد و روحانیان هندی و چینی را شامل آن. ( ر.ک: دائرة المعارف فارسی ، ص 1338 ) 🔶 در برهان قاطع نیز ذیل واژه ی « شمن » و « شمنان » آمده است: « شمن بر وزن چمن، بت پرست را گویند و شمنان به فتح اول و ثانی بر وزن سرطان، جمع شمن است که بت پرستان باشد و کسی را نیز گویند که به سبب دویدن یا تشنگی یا برداشتن باری، نفس تند پی در پی می زده باشد.» ( ص 1296 ) 🔷 اما تحقیقات برخی دیگر از پژوهشگران در مورد خاستگاه شمنیسم، نکات دیگری را به اثبات می رساند. 🔶 الیاده ، محقق رومانی الاصل آمریکایی و اسطوره شناس برجسته، شمنیسم را به معنای دقیق آن، عمدتاً پدیده ای دینی مربوط به سیبری و آسیای مرکزی، و واژه ی شمن را از اصطلاح تونگوزی ( tunguse ) - اسکیموهای مغول نژاد سیبری - از کلمه ی « پالی سامانا » یا « سمنه » که سانسکریت آن، « شرامانا » یا « سرمنه » است، دانسته است. ( شمنیسم ، ص 40 ) 🔷 وی ، معتقد است که روحانیان بودایی نیز در قدیم « سمن » خوانده می شدند و در بین مغولان و ترک زبانان سیبری، به « قام » یا « کام » شهرت داشتند. ( عرفان ، ص 20 ) عطا ملک جوینی نیز آنها را تحت عنوان « قام » معرفی کرده است. ( تاریخ جهانگشای جوینی ، ص 43 44 ) 🔶 ویلبرت ( Johannes Wilbert ) برخلاف الیاده، نطفه های اولیه ی شکل گیری شمنیسم را در قاره ی آمریکای لاتین می داند و با یافتن مشابهت های فکری و تجربی بین شمن های ونزوئلا با نقاط دیگر جهان، به این نتیجه می رسد که شمن های ونزوئلا مدام از طریق اقیانوس به استرالیا سفر می کردند و همین، عاملی برای گسترش افکار شمنیستی گردید. 🔷 « فرانسین تیسو » از محققان غربی، خاستگاه عقاید شمنیستی را در میان مهاجران هند و ایرانی آسیای شمالی و غربی چون گروه های سکایی و ماساژتی و سارماتی - که همگی سفیدپوست و از مردم بیابان گرد هند و ایرانی بودند - می جوید که در حدود 900 ق. م. از راه قفقاز به سوی آسیای غربی و آسیای میانه تاختند و در آنجا ساکن شدند. 🔶 وی معتقد است که تاریخ ایشان به سده های ششم، پنجم و چهارم ق. م می رسد که دین آنان حاصل اعتقاد به روح زمین و آسمان بود و چند تن از ایشان ظاهراً قدرت دست یافتن به علوم خفیه و ساحری و تسخیر ارواح داشتند. هر قبیله، توتمی داشت که بیشتر گوزن بود. ♦️ شاید همین دین باشد که بعدها مبدل به شمنیسم یا آیین شمنی گشته است. ( آثار هنری آسیای میانه و افغانستان، ص 50 ، 59 ) به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
خلسگی نشئگی توهم نقطه اشتراک شمنیسم و فرقه های تصوف 🔻 قسمت (چهارم) 4️⃣ 🔻 زرین کوب نیز معتقد است: 🔷 « تا این اواخر در میان ساکنان آسیای شمال شرقی، شمن، نوعی جادو - پزشک بود که ترکیبی از وظایف کاهن و پزشک را برعهده داشت و مردم بر این عقیده بودند که وی می تواند ارواح را به کار گیرد یا وادار کند تا منویات او را به جای آورند، مثلاً از بدن فرد بیمار بیرون روند.» ( تصوف در منظر تاریخی آن ، ص 20 ) 🔶 به هر حال، فارغ از این که شمنیسم از آسیای شمالی یا مرکزی نشئت گرفته باشند یا آمریکای مرکزی و جنوبی، آن را باید « نوعی سحر و جادو ابتدایی و روش بدوی مداوای بیماران و تأثیرگذاری در حوادث به کمک اجنّه و ارواح و موجودات غیرعادی ذهنی بیان کرد که در جوامع آرکائیک معمول بوده است و هنوز هم در اقوامی که فرهنگ بدوی خود را حفظ کرده اند و یا در وضعیت ابتدایی به سر می برند، دیده می شود، اوضاع اولیه ی حیات اجتماعی که انسان هنوز با بررسی های نظام مند به هیچ وجه آشنایی نیافته و شناخت و دانایی او بر معرفت باطنی و ذهنی متکی بود. 🔷 به همین دلیل، شمنیسم نیز به یک نوع روشن بینی و معرفت ساحرانه و رازگویی ابتدایی وابسته بود.» (عرفان ، ص 17 ) شاید بر همین اساس باشد که عده ای سحر و جادو را مقدم بر عصر دین دانسته اند. ( ر.ک: شاخه زرین ، ص 126 ) 🔶 در حقیقت، شمنیسم، نخستین واکنش های انسان ابتدایی برای غلبه بر طبیعت بود، انسانی که به کمک جادو و سحر در پی تقویت اعتماد به نفس در خود می گشت. 🔷 شاید توجه بیش از اندازه به سحر و جادو ر ا که باعث یکی دانستن ساحری و شمنیسم شده است باید مقدمه ی تشکیل مذهب آنیمیسم نیز دانست، مذهبی که جادو را علمی برای دور ساختن ارواح شرور و اجنّه، و مطیع و رام نمودن آنها می دانست. (گونه های سحر و...، ص 184 ) « مذهب شمنی، علم یا شکلی از سحر و جادو بوده است که پیروان آن معتقد بودند که بدان وسیله، می توان طبیعت را تحت قدرت و اختیار انسان درآورد... 🔶 شمن ها که همان ساحران، پزشکان و کاهنان اند، با قوای فوق طبیعت مرتبط و در احوال عالم متصرف شمرده می شوند و در علاج امراض و دفع ارواح موذی به کهانت و سحر متشبّث می شوند. 🔷 مذهب شمنی، مبتنی است بر اعتقاد به این که نیروها یا نفوس نامرئی در جهان مادی، ساری و در زندگی موجودات زنده مؤثرند.» ( دائرة المعارف فارسی ، ص 1338 ) 🔻 در شاهنامه فردوسی از نقش شمن ها در کهانت و تعبیر خواب انوشیروان سخن به میان آمده است: 🔹 گزارنده گفت این نه اندر خور است 🔸غلامی میان زنان اندر است 🔹 شمن گفت رفتن به افزون کنید 🔸رخ از چادر شرم بیرون کنید 🔹 دگر باره بر پیش بگذاشتند 🔸همه خواب را خیره پنداشتند 🔷 ( داستان پادشاهی کسری انوشیروانی ، ابیات 1033 - 1035 ) 🔻جذبه و خلسه ، لازمه ی اعمال شمن ها 🔷 یکی از قابلیت های اساسی و عمومی برای رسیدن به مقام شمنی و تصرف در عالم ماده و ارتباط با عالم ماورا و درمانگری و ساحری، ورود به عرصه ی خلسه است. 🔶 قابلیتی که از مرزهای اصلی تمییز شمن و جادوگر محسوب می شود، به این معنا که گرچه شمن، علاوه بر توانایی های دیگر، جادوگر است، هر جادوگری به معنای دقیق کلمه نمی تواند شمن نامیده شود. ( شمنیسم ، ص 42 ) 🔷 شمن با ورود به عالم خلسه و جذبه می کوشد عقاید اسطوره ای و سنتی خویش را به دیگران نشان دهد یا آن را ترویج کند، زیرا « شمن، شخصیت و قدرت خود را از اساطیر می گیرد و این اساطیر را نیز به وسیله خلسه و نشئه و رؤیا در وهم و ذهن خود محقق می سازد. او بدین وسیله نه تنها اعتقاد همنوعان خود را جلب می کند، قدرت و اعتقاد خود را نیز تقویت و تأیید می نماید.» (عرفان، ص 94 ) 🔶 در حقیقت، مقام معنوی و اقتدار اجتماعی هر شمن به توانمندی های جذبه آور او بستگی دارد، زیرا توانایی های یاد شده « وی را قادر می سازد تا افزون بر حق ویژه ی درمانگری و سلوک عرفانی ، در آسمان مستقیماً به دیدار ارباب انواع نایل آید و نیایش بشر را به آنها برساند.» (معرفی آیین شمنی در آمریکای جنوبی ، ص 157 ) ♦️ شمنیسم به واسطه ی جذبه می خواهد به معرفت برسد و آن را به دیگران بیاموزد، غافل از این که بصیرتی که از آنها به دست می آورد، چیزی فراتر از توهم نیست. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
سفر به ماه واقعیت یا تخیل 🌗🚀🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا انسان از نظر ژنتیکی ، یک گونه ترکیبی است ⁉️🧬🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
خلسگی نشئگی توهم نقطه اشتراک شمنیسم و فرقه های تصوف 🔻 قسمت (پنجم) 5️⃣ 🔻 خلسگی شمنیسم در فرقه های تصوف 🔷 تفاوت ها و شباهت های دستیابی به خلسه و جذبه در آیین شمنیسم و مکتب تصوف 🔶 بی گمان با مطالعه ی آیین ها و عقاید صوفیان و شمن ها ، نقاط مشابه فراوانی یافت می شود که هرکدام، ظرفیت بررسی جداگانه ای دارد. 🔷 از اصول مشترک و اساسی بین تفکرات شمنیستی و تصوف ، تلاش برای رسیدن به خلسه و نشئه است. 🔶 خلسه که در عرفان و تصوف، گاه همپایه ی مکاشفه و واقعه دانسته شده است، در اصل به حالتی بین خواب و بیداری اشاره دارد که منجر به کشف حقایق معنوی می گردد. 🔷 ایجاد خلسه، گاه مورد توجه و علاقه ی صوفیه بوده است، اما اهل طریقت به ایجاد آن، از راه های انحرافی و ریاضت های مرتاض گونه و شمن وار هشدار داده اند، چنان که عزالدین محمود کاشانی در این باره آورده است: 🔶 « مرید صادق، آن است که خلوت او به طلب امثال این کشوف و کرامات معلول و مدخول نبود و همت و نیت او بر نیل آن مقصور نه، چه این نوع کشف از براهمه و رهابین که نه بر جاده ی شریعت و سنن اسلام اند، ممنوع نیست و ظهور امثال این چیزها در حق ایشان محقق است که جز مکر و استدراج نیست.» ( مصباح الهدایه ، ص 179 ) 🔷 گاه برخی از صوفی نماها - به زعم خویش برای رسیدن به فنا و کشف حجاب ها و مشاهده ی حقایق - با اقتباس از روش های متکلفانه، به ویژه آیین شمنی، به ایجاد خلسه در خود روی آوردند، که از منظر عرفای حقیقی مطرود و مذموم است. 🔶 در آیین شمنی، دستیابی به حالت یاد شده - که گاه از آن به « مشاهده » تعبیر می شود - همانند عقیده صوفیه، کاملاً شخصی و متفاوت از تجربه ی دیگری دانسته شده است. 🔷 « کارلوس کاستاندا »، مردم شناس پرویی - که توجه به آیین شمنیستی و افکار و اعمال آنان در عصر حاضر را باید بیشتر حاصل تلاش وی در شناسایی و معرفی تعلیمات شمنیستی سرخپوستان مکزیک به ویژه استاد و مراد خود، دون خوان بدانیم - از زبان دون خوان می نویسد: 🔶 « شرح این معرفت ممکن نیست، زیرا برای هر کس به گونه ای است ... این نکته ای است که فقط خود او می تواند دریابد و این دریافت، همان معرفتی است که تا به حال درباره اش حرف زده ام.» ( تعلیمات دون خوان ، ص 78 ) 🔷 شمن ها نیز تجارب شخصی و حاصل مشاهدات خود را همچون صوفیه، توصیف ناپذیر و غیر قابل فهممی دانند. این نکته ای است که از گفتگوهای« دون خوان » و « کاستاندا » به وضوح آشکار می شود: 🔶 « تو از من می خواهی که این را برایت توضیح دهم تا بتوانی به فکر کردن در این باره بپردازی، درست به همان طریق که درباره ی هر چیز دیگر فکر می کنی. در باب دیدن، اما اندیشیدن مطرح نیست. و از این روست که نمی توانم برایت بگویم که دیدن چگونه چیزی است...» ( همان، ص 98 ) 🔷 نکته ی مورد توجه و مهم، نحوه ی دستیابی شمن ها به این حالت، یعنی خلسه است که مورد اقتباس صوفی نمایان و گاه توجه برخی از صوفیان به آن شده است. 🔻 شمن ها همچون اغلب اقوام ابتدایی از دو راه به خلسه و نشئگی - که به زعم آنها مقدمه ی معرفت و بصیرت است - دست می یابند: 1️⃣ یکی رقص و موسیقی است. 2️⃣ دیگری بهره گیری از مواد وهم آور و مخدر و مشروبات مسکر. 🔶 در هر دوی این موارد پس از ورود به عالم خلسه، حرکاتی از آنان بروز می کند که شباهت به نوعی هیستر و اپی لپسی (Epilepsy و Hysteria = بیماری های روانی، غش و صرع ) دارد. ( عرفان ، ص 95 - 96 ) 🔷 شاید اقتباس برخی از صوفیان متأخر به ویژه برخی از پیروان فرقه های ملامتیه و قلندریه از شمن ها برای ایجاد جذبه و خلسه باعث گردید که این دو گروه از دیدگاه اغلب مردم، مجنون و از نظر برخی محققان، بیمارانی روانی محسوب شوند. 🔶 البته الیاده ، نه تنها با توجه به تحقیقات خود، این مسئله را رد می کند، از قول نادل ( nadel ) - که به تحقیق در میان شمن های قبایل سودانی پرداخته - می آورد: ♦️ « شمنی وجود ندارد که در زندگی روزمره اش فردی نابهنجار، بیمار نورآستنی یا پارانویی باشد، در غیر این صورت، در میان ابلهان جای می گرفت و به عنوان یک عالم روحانی مورد احترام واقع نمی شد.» ( اسطوره، رؤیا، راز، ص 76 ) به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
خلسگی نشئگی توهم نقطه اشتراک شمنیسم و فرقه های تصوف 🔻 قسمت (ششم) 6️⃣ 🔻 خلسگی از طریق موسیقی و رقص 🔷 گرچه راه های خلسه آفرینی در میان شمن های مناطق مختلف جهان اندکی متفاوت است، در اغلب موارد اعتقاد بر این است که دل سپردن به حرکات یکنواخت و گوش دادن به آهنگ های ریتمیک موجب وجد و خلسه می شود ( نمایش های آیینی ، ص 532 ) موضوعی که در تصوف نیز سابقه دارد. 🔶 از نظر اغلب مشایخ صوفیه ، سماع از مستحسنات تلقی می گردد، چنان که گویند: « ابوسعید چنان به وجد و سماع اعتقاد داشت که مریدان را گفته بود، اگر صدای مؤذن بشنوید، هم از رقص باز نایستید.» ( ر.ک: ابوسعیدنامه ، ص 63 ) 🔷 باورداشت درویشان مولویه ( چرخ زن ) و در رأس آنان مولانا، نمونه ی دیگری از توجه عرفا به وجد و بی خودی حاصل از موسیقی است. البته افراط برخی از صوفیه در رقص و سماع به قبل از فرقه ی مولویه برمی گردد، چنان که هجویری در کشف المحجوب آورده: 🔷 « و من دیدم از عوام گروهی می پنداشتند که مذهب تصوف جز این (رقص) نیست، آن بر دست گرفتند، و گروهی اصل آن را منکر شدند.» ( ص 605 ) 🔶 نگرش صوفیان نسبت به سماع یکسان و هماهنگ نیست. دسته ای، خلسگی حاصل از سماع موسیقی را مطرود و محظور و آن را مقدمه یا محرک فعل حرام دانسته اند، چنان که فضیل عیاض گفته است: 🔷 « الغنا رقیة الزنا » ( اوراد الاحباب ، ص 229 ) و دسته ای دیگر مانند صوفیان عشق مسلک، سماع را مقدمه ی وجد و تواجد و وسیله ی رفع قبض و ملال تلقی نموده اند: 🔸 پس غذای عاشقان آمد سماع 🔹 که در او باشد خیال اجتماع 🔸 قوّتی گیرد خیالات ضمیر 🔹 بلکه صورت گردد از بانگ و صفیر 🔶 (مثنوی، 4 / 742 – 743 ) 🔷 و گروهی اعتقادی میانه به آن دارند، چنان که ذوالنون مصری گفته: « سماع وارد حق است بر دل ها که بدو برانگیزد و بر طلب وی حریص کند. هرکه آن را به حق شنود، به حق راه یابد، و هرکه به نفس شنود، اندر زندقه افتد...» ( کشف المحجوب ، ص 589 ) 🔻سخنان خواجه عبدالله انصاری ، گواه خوبی برای نمایش عقیده ی برخی از صوفیان، در باب فواید سماع است: « بنده سماع همی کند تا وقت وی خوش گردد، جان وی فرا سماع آید، دل وی فرا نشاط آید، سروری فرا کار آید، از تن زبان ماند و بس، از دل نشان ماند و بس، از جانْ عیان ماند و بس. 🔷 تن در وجد واله شود، دل در شهود مستهلک شود، جان در وجود مستغرق گردد، دیده آرزوی دیدار ذوالجلال کند، دل آرزوی شراب طهور کند، جانْ آرزوی سماع حق کند.» ( جلوه های تصوف و عرفان در ایران و جهان، ص 591 - 592 ) 🔶 با همه ی این اوصاف، توصیفات گوناگون و مختلف مشایخ صوفیه درباره ی سماع، اختلاف آرا و تشتت در نظر مشایخ، منتقدان و نظریه پردازان تصوف در کنار مخالفت های شدید متشرعان و فقها به عقاید و اعمال برخی از صوفیان در حلال بودن سماع و برگزاری مراسم سماع - که غالباً آن را با رقص یکی می پنداشتند - اغلب مشایخ صوفیه را به موضع گیری محتاطانه درباره ی سماع کشاند. 🔷 لذا خود مشایخ صوفیه به عنوان نخستین منتقدان این اعمال، از همان آغاز با ایجاد شروطی برای سماع و سماع کننده، و تفاوت قائل شدن بین سماع و رقص با عنوان « سماع راست » و « سماع کژ »، در برابر هرگونه انحراف از اصول و قواعد هشدار دادند. 🔻 سخنان جامی به عنوان یکی از میراث داران اندیشه ی مشایخ گذشته، می تواند گواه چنین دغدغه ای باشد: 🔹 رقص ناقص به سوی نقص بود 🔸 جنبش کاملان نه رقص بود 🔹 می زند مرغ جانشان پر و بال 🔸 تا رهد باز از این حضیض وبال 🔹 گرچه هر دو ز یک صدا و ندا 🔸 به هوای سماع جسته ز جا 🔹 آن یکی بر فلک کشیده ردی 🔸 وآن دگر رفته تا تحت ثری 🔷 ( هفت اورنگ ، مثنوی سبحۀ الابرار ، ص 552 ) 🔻در نظرگاه صوفیه، سماع معطوف به آدابی است که می توان سخنان سیف فرغانی را مبین آن دانست: « و ادب در سماع آن است که به هیئت سکینه و وقار باشند و هیچ نگویند و باد نزنند و نخورند و نیاشامند و به شغلی برنخیزند. 🔷 مادام که قوّال در گفتن باشد و باید که چنان بنشینند که در تشهد نماز، و دل را با حق جمع کنند، منتظر حصول جمعیت باشند از حضرت حق تعالی. ♦️ در مجلس سماع، هیچ لهو و آلت خنده و بازی نباشد و مغنی، زن یا امرد نبود و ابتدا و انتهای سماع به قرائت قرآن کنند...» ( ر.ک: اندر غزل خویش نهان خواهم گشتن ، ص 271 – 272 ) به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
آیا اختلافات بین جمجمه نژادهای مختلف انسانی طبیعی است ⁉️💀🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
خلسگی نشئگی توهم نقطه اشتراک شمنیسم و فرقه های تصوف 🔻 قسمت (هفتم) 7️⃣ ♦️ همان گونه که در سخنان سیف فرغانی دیده می شود، سماع صوفیه موقوف به رعایت آداب خاصی بوده است. 🔷 اما بی توجهی و گریز از آداب فوق، برخی صوفیه را به اهمال و تسامح در سماع کشاند و درست اینجاست که می توان یکی از نشانه های تأثیر آیین شمنیسم را در تصوف دید. 🔶 خوردن و آشامیدن اعم از مسکرات یا غیر آن، دل سپاری به امردان و زنان مغنی، وارد نمودن دف و ساز در سماع و بی تابی و غش کردن در حال سماع، از نشانه های انحراف از آداب صوفیه است که در مراسم سماع به خوبی مشهود است. 🔷 امام محمد غزالی، در این باب اشاره کرده است: « آنکه با سرود و رباب و چنگ و بربط بود... به سبب آنکه این عادت شرابخوارگان است و هرچه به ایشان مخصوص باشد، حرام کرده اند به تبعیت شراب.» ( ر.ک: سماع در تصوف، ص 38 ) 🔻 و این مطلب بیش از هر مسلکی از آیین شمنیسمی متأثر است، زیرا « جلسات شمنی عموماً از موضوعات زیر تشکیل می شود: 🔷 ابتدا روی آوردن به روح های امدادگر که بیشتر روح های جانوران هستند و گفت وگو با آنها به زبان سری، دوم نواختن طبل و اجرای رقص به عنوان مقدمات سفر روحانی و سوم حالت خلسه ( واقعی یا کاذب ) که گمان می رود، طی آن شمن، جسمش را ترک می کند.» ( اسطوره، رؤیا، راز، ص 59 ) 🔶 از منظر شمن ها، رقصیدن و آوازخوانی های یکنواخت، مکرر و بی وقفه گونه ای از تمرینات شمن ها برای رسیدن به بی حسی و نشئگی است. ( ر.ک: همان، ص 83 ) 🔷 از اقتباس های کج راهانه، صوفیه از آداب و رفتار شمنی، بی تابی نمودن، تغاشی و حتی جان دادن در حال سماع است که به سختی از طرف بزرگان صوفی تخطئه شده است: 🔶 « و معروف است جنید را مریدی بوده است که اندر سماع اضطراب بسیار کردی و درویشان بدان مشغول شدندی، پیش شیخ - رضی الله عنه - شکایت کردند. وی را گفت: بعد از این اگر اندر سماع اضطراب کنی، نیز من با تو صحبت نکنم. 🔷 ابو محمد حریری گوید: در سماعی من اندر وی نگاه می کردم، لب بر هم نهاده بود و خاموش می بود تا از هر مویی از اندام وی چشمه ای بگشاد تا هوش از وی بشد و یک روز بیهوش بود. پس من ندانم وی اندر سماع درست تر بود یا حرمت شیخ بر دلش قوی تر. و گویند که مریدی اندر سماع نعره ای بزد. پیر ورا گفت: خاموش. وی سر بر زانو نهاد، چون نگاه کرده بودند، مرده بود.» ( کشف المحجوب، ص 595 ) 🔶 در روش های شمنیسمی، زنان نقش فعالی دارند (ر.ک: معرفی آیین شمنی در آمریکای جنوبی، ص 159 - 160 ) چنان که در مراسم آیین آموزش اسرار مذهبی در میان شمن های استرالیا، رسم بوده پسران را در هنگام ختنه زیر پتو می کردند که نمایان گر مرگ نمادین و تولد دوباره بود آنگاه زنان پیرامون آن ها به رقص می پرداختند تا بیماری از آنها دور شود. ( ر.ک: انسان و سمبول هایش، ص 209 ) 🔷 در حالی که مشایخ صوفیه حضور زنان را در سماع حتی برای نظاره ممنوع و موجب مفسده می دانستند، امری که گویا از سوی برخی از صوفیه رعایت نمی شد و این یکی دیگر از دغدغه های مشایخ صوفیه بود. 🔶 غزالی در این باره معتقد است: « بدان آنجا که سماع مباح گفتیم، به پنج سبب حرام شود، باید که از آن حذر کند : سبب اول آنکه از زنی شنود، یا از کودکی که در محل شهوت است، که این حرام بود...» ( ر.ک: اندر غزل خویش نهان خواهم گشتن، ص 171 ) 🔷 شیخ نجم الدین کبری نیز در این باره می گوید: « آفت صوفی در سماع سه چیز است : مجالست اضداد و صحبت اضداد و موافقت زنان.» ( ر.ک: همان، ص 232 ) 🔶 از آسیب ها و انحرافات دیگر در حوزه ی سماعِ صوفیه که آن نیز بی شباهت به روش شمن ها نیست، استفاده از سماع برای رسیدن به وجد است، در حالی که بنا بر نظر غالب مشایخ، سماع را باید ثمره ی وقت و وجد دانست نه وجد و وقت را محصول آن. 🔷 از این رو مشایخ صوفیه، وجدی را که از سماع برآمده باشد، مقرون به هوا و هوس و مطرود می دانند، چنان که احمد جام ژنده پیل، استاد جامی، تصریح کرده است: « وقت سلطان قاهر است، و سلطان نه به مراد کسی رود. هر وقت و حالی که آن از سماع خیزد، آن را از هوا خالی نباشد، و هرچه در آن نصیب هوا باشد حق را، بازان کار نیست.» ( همان، ص 194 ) ♦️ علاءالدوله سمنانی نیز به مریدان خود توصیه می کرد که « بی وجد سماع مکن که در ورطه ی اظلمیت نیفتی که حق تعالی ( انعام / 21 ) می فرماید: "ومنْ أَظْلَم ممنْ افْتَرَى علَى اللَّه کَذباً أَو کَذَّب بِآیاته"» ( همان، ص 284 ) به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
خلسگی نشئگی توهم نقطه اشتراک شمنیسم و فرقه های تصوف 🔻 قسمت (هشتم) 8️⃣ ♦️ گرچه برخی از بزرگان صوفیه برای رفع اشتغال ذهنی در موقعیت خاص به برخی از مریدان اجازه ی سماع می دادند (ر.ک: سماع در تصوف، ص 84 ؛ اندر غزل خویش نهان خواهم گشتن، ص 52 ) 🔷 توصیه های بزرگان صوفیه در خودداری از سماع بدون وجد و وقت، نشانه ی تخطی از دستور پیران، در بین برخی از صوفیه است. 🔶 بی گمان، وجد نتیجه ی طریقت و سیر و سلوک و ریاضت است وبرای صوفی ای که به قصد طی طریق به جامه ی تصوف درنیامده، بهره ای از وجد نیست. 🔷 روشن است چنین کسی برای جلب توجه یا اغراض دیگر، از سماع برای ایجاد وجد بهره گیرد، درست مانند شمن که هدفش از برگزاری جلسات رقص، دست یافتن به وجد و خلسه بود، « زیرا تنها در وجد است که شمن می تواند در هوا پرواز کند یا در جهنم فرود آید، یعنی مأموریت درمان بیماری و هدایت جان ها را به انجام رساند.» (اسطوره، رؤیا، راز، ص 59 ) 🔶 اساساً برای شمن، عروج به معراج آسمانی ( اتصال با خدا ) و دستیابی به مشاهده و معرفت، لازمه ی اعمال طبابت و کهانت است و یکی از راه های اصلی برای رسیدن به این حالت، رقص مخصوص به خود است تا در غلبه ی سکر و وجد به جذبه و بیخودی برسد و بپندارد با خدا اتصال یافته است. ( حقیقتی دیگر ، ص 16 ) 🔷 همچنان که صوفیه نیز سماع را « نوعی عبادت و وسیله ی تزکیه ی نفس و تطهیر روح و انقطاع از ماسوی الله و پیوستن به حق و فنا » می دانند. ( ابوسعیدنامه ، ص 64 ) 🔶 مشابهت دیگر سماع صوفیه با رقص شمنی، حدودی است که برای سماع کننده و رقاص قائل شده اند. همان گونه که شمن ها رقص را از نشانه های رسیدن به پختگی و کمال شمنی ( مقام پیری ) می دانند: « تا زمانی که تو طریق اهل معرفت را ندانی، گفتگو درباره ی رقصیدن یا دیدن محال است » ( حقیقتی دیگر ، ص 16 ) 🔷 صوفیه نیز سماع را جز برای کسی که از حظ نفس فانی گشته و نفس خود را کشته درست نمی دانند. (ر.ک: اندر غزل خویش نهان خواهم گشتن، ص 222 ) 🔶 بزرگان صوفیه چون باخرزی سماع را برای « مریدانی که در مبادی ارادت اند و نفوس ایشان بر صدق مجاهده نیارامیده و علم صفات نفس و احوال قلب در باطنشان به ظهور نیامده و حرکات ایشان به قانون علم مضبوط نشده و آنچه مضر و نافع است، نشناخته » حرام می شمرند. ( اوراد الاحباب ، ص 221 ) 🔷 بدان سبب کسانی چون هجویری، همواره مبتدیان را از پرداختن به سماع برحذر داشته اند: « من که علی ابن عثمان جلابی ام، آن دوس تر دارم که مبتدیان را به سماع ها نگذارند تا طبع ایشان بشولیده نشود که اندر آن خطرهای عظیم است. » ( کشف المحجوب، ص 610 ) 🔶 همانند شطح های کفرآلود صوفیان در حالات وجد و خلسه که پر از دعوی حلول، اتحاد و اتصال آنهاست، در خلسه ی شمن ها نیز سخنان و حالات عجیب و غریب فراوان است، با این تفاوت که صوفیه غالباً به روح پیر خود متوسل می شوند اما شمن ها بیشتر از روح حیوانات ( توتم های قبیله ) استمداد می طلبند، زیرا همگی آنها بر این باورند که در حالت یادشده، مانند پرنده ای هستند که بر پشت اسب یا پرنده، یا بر طبلشان پرواز می کنند. ( اسطوره ، رؤیا ، راز ، ص 98 ) 🔷 آنان با سکوت و ادراکشان در بحر تفکر فرو می روند و یا فکرشان را بر روی نواهایی موزون ، مانند طبل یا خواندن آواز متمرکز می کنند تا به زعم خویش پیامی دریافت کنند، پیامی که ممکن است آن ر ا به صورت آواز عبادت و یا اوراد مذهبی بازگو کنند. ( اسرار ذهنی ، ص 94 - 95 ) 🔶 « مراسم و مناسک این جادو - پزشکان، همان طور که « و. راتلو » در اواخر سده ی نوزدهم وصف کرده است، نشان دهنده ی تلاش پر زحمت شمن برای برقراری ارتباط با مقام الوهیت است. حالات خلسه ی شمن که به واسطه ی رقص های مذهبی به او دست می دهد، بر نوعی تجربه ی عرفانی دلالت دارد. ♦️ پس عجیب نیست که در ادبیات صوفیانه و حتی غیرمذهبی و کفرآلود فارسی از شمن یا شامان، بارها و بارها برای نمونه عابد شیفته ای در سرزمین های غیر اسلامی یاد می شود که شاعران ایرانی احتمالاً با او آشنا بوده اند.» ( تصوف در منظر تاریخی آن ، ص 20 ) به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
سازهایی شگفت‌انگیز مصر باستان 🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا ماه حاصل آفرینش هوش بیگانه است ❓🌗🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
گسترش ترس و ناامنی حرام خوری و آلودگی های اقتصادی در آخر الزمان 🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
خلسگی نشئگی توهم نقطه اشتراک شمنیسم و فرقه های تصوف 🔻 قسمت (نهم) 9️⃣ 🔻 خلسگی و نشئگی از راه مصرف مواد مخدر و مشروبات مسکر 🔷 راه دیگری که شمن برای نشئه شدن از آن استفاده می کند، نوشیدن مشروبات مسکر، خوردن گیاهان مخدر و توهم زا یا استنشاق دود آنهاست. 🔶 این مواد از گیاهان مخدر، چون پیوت و تاتوره تا سیگار، تریاک، حشیش، بنگ و مشروب های مسکر چون « هااومه » را شامل می شد. 🔷 سوزاندن دانه های شاهدانه ( بنگ ) و استنشاق دود آن، حل کردن آن در مشروب ( هااومه ) [ هَئومه ، haoma ] و نوشیدن آن از راه های بسیار معمول برای تخدیر و نشئگی در میان شمن هاست. 🔶 کارلوس کاستاندا در شرح اعمال و رفتار مراد خود « دون خوان » به برخی از مواد مخدر مورد استفاده ی شمن ها اشاره می کند: « دون خوان، جداگانه و در مواقع مختلف، سه نوع گیاه توهم زا به کار می برد: پیوت، علف جیمسون ( داتوره یا تاتوره ) و هومیتو که یک نوع قارچ اروپایی است. سرخ پوستان آمریکایی، ویژگی های توهم زایی این سه نوع گیاه را شناخته بودند. 🔷 این گیاهان به دلیل ویژگی هایشان به طور گسترده ای برای خوشی، مداوا، افسونگری (سحر) و به دست آوردن حالت خلسه مورد استفاده بوده است.» ( تعلیمات دون خوان ، ص 13 ) این راه، یعنی بهره گیری از مواد توهم زا و مخدر، گاه تنها راه رسیدن به نشئه بوده است. 🔶 سخنان دون خوان، شمن مکزیکی، در پاسخ به سؤال « کاستاندا » که « چرا باید آدم از دود استفاده کند❓چرا انسان نمی تواند فقط به کمک خود دیدن را بیاموزد❓» برای اثبات این مسئله بسیار قابل توجه است: « نه این بس نیست. دیدن آسان نیست و تنها دود است که می تواند به تو آن شتابی را ارزانی دارد که برای درک لمحه ای از این جهان گذران به آن نیازمندی. در غیر این صورت، تو فقط نگاه خواهی کرد.» ( حقیقتی دیگر ، ص 125 - 126 ) 🔷 گویا کاهنان معابد بودایی نیز، از اعمال و افکار شمن ها متأثر بوده اند، چنان که در افسانه ها آمده، کاهن معبد دلف قبل از پیشگویی سه روز، روزه می گرفت. بعد قدری خرزهره می جوید و بالای سه پایه ای که در زیر آن تدخین می شد، قرار می گرفت و وقتی هیجان ناشی از دخان بر او چیره می شد، بدنش به لرزه می افتاد و پاسخ های نامفهوم می داد که پرسش کننده بایست آن ها را تأویل می کرد. (ر.ک: سلسله های صوفیه ایران ، ص 88 ) 🔶 در برخی از نقاط، شمن ها برای رسیدن به خلسه از ترکیب رقص و مواد مخدر بهره می گیرند، مراسمی که بی شباهت به سماع برخی از صوفیان و گاه برخی کرامات نمایی مانند طی الارض ادعایی و تصنعی برخی صوفی نمایان نیست. 🔷 مثلاً درباره ی آیین شمنان در آمریکای جنوبی آمده است: « شمنان برای تماس با دنیای فوق طبیعی به خلسه می روند و در خلال آن یا روح خود را به آسمان می فرستند و یا ارواح را فرا می خوانند که در این کار، وی را کمک کنند. 🔶 شمن بانو برای دستیابی به عالم خلسه، وسیله ای را به کار می گیرد. رقص یا در واقع حرکت دست ها که با همراهی جغجغه صورت می گیرد. وی در حال رقص، شمن بانوی سماوی را خطاب قرار می دهد و از آن ها می خواهد که به او یاری رسانند. وقتی به حالی رسید که نزدیک بود بی هوش بر زمین افتد، دست هایش را بلند می کند و به دور خود می چرخد. 🔷 مردی جلو می رود که نگذارد بر زمین افتد. سرخ پوست دیگری نیز شتابان می آید و رقصی را اجرا می کند که هدفش به خود آوردن شمن است. خلسه، با تاب خوردن در بالای نردبان مقدس به دست می آید. ♦️ در خلال مراسم از تنباکو استفاده ی فراوانی می شود. پکی میزند و دودش را به سوی آسمان به سوی پروردگار می فرستد و می گوید من این دود را به تو پیشکش می کنم.» ( معرفی آیین شمنی در آمریکای جنوبی ، ص 159 - 160 ) به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
خلسگی نشئگی توهم نقطه اشتراک شمنیسم و فرقه های تصوف 🔻 قسمت (دهم) 🔟 ♦️ در میان کارییب های گینه هلند، کارآموزان شمنی به شکل فزاینده ای با عصاره ی تنباکو و سیگار که تقریباً بی وقفه دود کرده می شود، مسموم می شوند. 🔷 آموزش دهندگان، بدن آنان را هر غروب با مایعی سرخ ماساژ می دهند. نو ایمانان، در حالی به درس های استاد گوش می سپارند که چشمانشان با فلفل گینه قبلاً به دقت ماساژ داده شده است، در آخر به نوبت، روی طناب های محکمی در ارتفاعات مختلف می رقصند یا از آن ها با دست آویزان شده، در هوا تاب میخورند. 🔶 سرانجام، روی سکویی که از سقف کلبه ای توسط چند طناب به هم پیچیده آویزان است، می رقصند و با باز شدن پیچ های طناب که با سرعت بیشتری می چرخد، به حالت خلسه دست می یابند.» ( اسطوره، رؤیا، راز، ص 83 ) 🔷 این حرکات را نیز می توان با برخی ریاضت های صوفیان چون « هفت من نمک در چشم کردن برای بیدار ماندن و یا خود را از درخت آویزان کردن » مقایسه کرد. (ر.ک: تذکرة الاولیا، 2 / 164 و 329 ) 🔶 خلسگی و نشئگی از منظر شمن ها، نشانه ای برای تولد دوباره نیز محسوب می شود. « ویلبرت از زبان G-dole، محقق آلمانی که خود ناظر یک مرگ شعائری - واقعی در بین شمن های تنباکو از قبیله کوئیکور و آمریکای جنوبی بوده است، چنین شرح می دهد که: 🔷 شمنی به نام مسته (meste) برای اجرای شعائر مرگ و تولد مجدد در نشستی، با پُک های عمیق به کشیدن سیگارهای برگ مخصوص 25 سانتی متری می پردازد و هنوز یکی تمام نشده، سیگار بعدی را به او تسلیم می کنند. کم کم حال خمودی به او دست می دهد. 🔶 پس از چند دقیقه، پای راست او شروع به لرزیدن می کند و سپس پای چپش منقبض می شود. ناله هایی از درد برمی آورد و تنفس او سخت می گردد. او تا جایی به کشیدن سیگار ادامه می دهد که حالتی شبیه سکته به او دست می دهد و ناگهان به حالت مرگ درآمده، دست هایش به اطراف آویزان و پاهایش خشک می شود. 🔷 در این لحظه، کنده چوبی را که بر آن نشسته بود از زیرش می کشند و سه مرد بدن او را که خشک شده است، افقی نگه می دارند. او تقریباً 15 دقیقه در حال غش باقی می ماند. بالاخره دوباره اعضایش به آهستگی به حرکت درمی آیند و پس از چند دقیقه، مژه هایش تکان می خورد و به جنباندن اعضای خود می پردازد و نفس عمیق می کشد. 🔶 عاقبت چشم های خود را می مالد و سرش را چند بار می خاراند و به نحوی به اطراف می نگرد که گویی به چیزی گوش می دهد. در این حال کمک هایش، دست های او را می مالند و سیگارهایش را آتش کرده، خود می کشند و بر بدن او به آرامی فوت می کنند. 🔷 در برخی از این نشست ها، نوآموز به رقصیدن می پردازد و مددکاران دائماً دود سیگار بر او می دمند تا جایی که بر زمین افتاده و بی هوش می شود. در این حال، شمن رهنما و استاد به وسیله ی قیفی، جامی از عصاره ی تنباکو در حلق او می ریزد که به نوآموز حال قی دست می دهد و خون استفراغ می کند. 🔶 این آداب روزها به طول می انجامد. گاهی در حال خلسه به وسیله ی غولی بلعیده می شود و در شکم غول به سفر می پردازد که آن را سفر میستیک ( عرفانی ) می نامند. نوآموز در این سفر متحول می شود و وقتی که به هوش می آید، گویند به حیات دوباره دست یافته است.» ( عرفان، ص 35 ) 🔷 خلسگی از راه مواد مخدر، در عالم صوفیه نیز سابقه ی طولانی دارد. به دلیل اهمیت تأثر تصوف از روش یاد شده در آیین شمنی، شایسته است به این موضوع با حساسیت ویژه ای توجه کرد. 🔶 اساساً تشرف به عالم عرفان بدون مایه های عمیق معرفتی و پشتوانه های عظیم شریعتی و ریاضت معنوی ( spirituelles disciplines ) بس خطرناک و گمراه کننده است. روشن است هر فرقه و نحله ای که ادعای عرفان و تصوف دارد، باید با این عیار محک زده شود. ♦️ اما افسوس که در برابر عرفان اصیل و ناب، همواره عرفان دروغین و صوفی گری حیله گرانه مورد توجه بیشتر مردم بوده است. یکی از جلوه ها و آفت های وارد شده در تصوف، استعمال مواد مخدر برای بروز خلسه های به ظاهر عرفانی و جذبه های صوفیانه است. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
آدم ربایی بیگانگان فضایی واقعیت یا تخیل 👽🛸🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
اعتراف ناسا به وجود پورتال‌های زمینی 🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@ferghe_mavara 🎥 مستند ( 10 قسمتی ) : آخرین روزهای نازی ها روایت بازماندگان ارتش نازی 🔺 قسمت (اول) 1️⃣ به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
خلسگی نشئگی توهم نقطه اشتراک شمنیسم و فرقه های تصوف 🔻 قسمت (یازدهم) 1️⃣1️⃣ 🔻زرین کوب می نویسد: 🔷 « [ برخی از ] صوفیه برای تحریک اعصاب و نیل به حالی که از آن تعبیر به بی خودی می کنند، گاه به مواد تخدیرکننده یا سکرانگیز متوسل می شده اند. شاذلیه، با قهوه به تحریک اعصاب می پرداخته اند و گویند شاذلی، مخترع شربت قهوه بوده است. 🔶 بعضی دیگر، به بنگ و چرس می پرداخته اند و برخی هم دست به شراب می زده اند و از این همه ، قصدشان رهایی از خود و خودی بوده است با وسایل مصنوعی.» ( ارزش میراث صوفیه ، ص 94 ) 🔻 بعضی دیگر از صوفیان نیز برای رسیدن به بی خودی، همچون شمن ها، افیون و یا بنگ و دیگر مخدرات را در مسکرات می ریخته و می نوشیده اند. ابیات زیر خود گویای این ادعاست: 🔹 ساقی اندر قدحم باز می گلگون کرد 🔸 در می کهنه ی دیرینه ی ما افیون کرد 🔷 (دیوان حافظ ، 1345 ، ص 125 ) 🔸 از آن افیون که ساقی در می افکند 🔹 حریفان را نه سر ماند نه دستار 🔶 ( همان ، ص 125 ) 🔷 علامه طباطبایی نیز، تلاش صوفی نماها برای رسیدن به مقام فنا را این گونه توصیف می کند: « صوفیه براى سیر و سلوک، آداب و رسوم خاصى را که در شریعت وجود نداشت، به وجود آوردند و راه هاى جدیدى را پیوسته به آن افزودند و شرع را کنار گذاشتند. تا این که به جایى رسیدند که شریعت را در یک طرف دیگر قرار دادند و در محرمات غوطه ور شدند و واجبات را ترک کردند و در نهایت ، به تکدى گری و استعمال بنگ و افیون روی آوردند. این حالت، آخرین حالت تصوف است که مقام فنا نامیده مى شود.» ( تفسیر المیزان ، 5 / 282) 🔶 گرچه برخی از محققان بر این باورند که اولین بار « خوردن افیون برای کسب لذت و به شکل اعتیاد، ظاهراً از قرون اول هجری با حمله ی عرب، از مصر و عربستان به ایران آمده و سابق بر آن فقط به عنوان تسکین دهنده ی درد پا و از جمله تریاق و پادزهر بوده است.» ( افیون در ادب فارسی ، ص 315 ) 🔷 سابقه ی استفاده از افیون برای ایجاد نشئگی به قبل از ورود اعراب به ایران و روزگار زرتشت برمی گردد که بی شک رد پای اعمال و افکار شمن ها در آن دیده می شود. چنانکه زرتشت « کوشا و جدی به شدت تمام با آداب مذهب قدیم ایرانیان، چون شعائر پرستش میترا، قربانی خونین و خوردن گوشت قربانی و به خصوص نشئه و خلسه به وسیله ی مصرف هااومه، به مخالفت پرداخت.» ( اسطوره، رؤیا، راز، ص 102 - 103 ) 🔶 الیاده، ضمن شرحی از ارداویراف و سفر توهمی او به آسمان، بیان می کند که ارداویراف به وسیله ی خوردن معجون بنگ به خواب رفته و با معراج روح، خدا را ملاقات کرده است. وی با اشاره به انتشار کلمه ی بنگ در بسیاری از زبان های آسیای مرکزی که شمن ها با آن ها سر و کار دارند، مانند pongo , pango , pang , panga و...، نتیجه می گیرد که در دین زرتشت آثار مذهب شمنی دیده می شود و دراویش ایران دنباله رو آنها بوده اند. ( همان، ص 102 و شمنیسم، ص 585 - 588 ) 🔷 نشانه ی دیگری از رواج مرام شمنیستی در ایران قبل از اسلام، آداب مراسم « نیایش آتش » در آیین زرتشتی است که بی شباهت به استفاده از گیاهان مخدر در آیین شمنیسم نیست. 🔶 در این مراسم، مهرپرستان هنگام قربانی برای خدایان، خود را با « هوم » ( HOMA ) سرمست می کردند و آن مشروبی بود که از فشرده ی گیاهی به همین نام به دست می آمد و پس از مخلوط شدن با شیر نثار می گشت. در حقیقت، هوم به علت نقشی که در ایجاد جذبه ی مذهبی داشت، پرستش می شد. ( ر.ک: ایران در زمان ساسانیان، ص 117 ) 🔷 الیاده، شمن های ایرانی را که قبل از زرتشت در ایران سکونت داشتند، آغازگران استعمال بنگ و حشیش می داند و معتقد است که « اهمیت از خود بی خودشدگی که از بنگ طلب می شود، به واسطه ی انتشار گسترده ی این واژه ی ایرانی در سراسر آسیای مرکزی تأیید می شود. 🔶 در تعدادی از زبان های اوگری، واژه ی ایرانی بنگ، بنگا، هم برای نامیدن قارچ « آگاریکوس مسکاریوس » - که به طور بارزی شمنی است و به عنوان طریقه ی مستی پیش از جلسه ی احضار ارواح یا در طی آن مورد استفاده قرار می گیرد - و هم برای مستی به کار می رود.» ( شمنیسم ، ص 587 ) 🔷 گرچه با ورود اسلام و در ابتدای قرون اسلامی - به ویژه در میان عرفای اولیه - نشانه ای از استعمال این روش دیده نشده است، به مرور و با دور شدن تدریجی صوفیه از اصول اولیه و انحراف از جاده ی حق و صداقت، به ویژه آنگاه که مستعد دست یافتن به آن ( خلسه ) از طریق حقیقی نبودند، رواج دگرباره می یابد. ♦️ الیاده نیز در این باره معتقد است: « نفوذ مواد مخدر ( حشیش ، شیره ی خشخاش ) در برخی از فرقه های عرفانی ایرانی از قرن دوازدهم میلادی به بعد قابل تشخیص است.» (همان ، ص 589 ) به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻