فرقه های عجیب و جهان ماوراء
چرا سال ۵۳۶ میلادی بدترین سال تاریخ است؟ ☁️🌋👆 #عجایب_جهان_باستان #مرگ_های_عجیب #عجیب_غریب 📝 اینجا بخ
چرا سال ۵۳۶ میلادی بدترین سال تاریخ است؟ ☁️🌋
اوایل سال ۵۳۶ میلادی، غباری مرموز سراسر اروپا و خاورمیانه و بخشهایی از آسیا را پوشاند. تاریکی حکمفرما شد. هجده ماه، شب و روز ابر و غبار تیره جلوی نور خورشید را گرفته بودند.
آنطور که مایکل مککورمیک، باستانشناس و مورخ دانشگاه هاروارد، میگوید، آن سال در بخشهای وسیعی از جهان "یکی از بدترین دوران، اگر نگوییم بدترین دوران" بود.
تابستان سال ۵۳۶، دمای زمین ۱.۵ تا ۲.۵ درجه افت کرد. و سرآغاز سردترین دهه در ۲۳۰۰ سال اخیر شد. وضع طوری بود که وسط تابستان در چین برف میآمد. محصولات کشاورزی خراب شدند. قحطی همه جا را گرفت.
در تواریخ ایرلندی آمده که بین سالهای ۵۳۶ و ۵۳۹ میلادی، "از نان خبری نبود."
کمی بعد، سال ۵۴۱ میلادی، طاعون در بندر پلوزیوم امپراتوری روم (در مصر امروزی) شایع شد.
آنطور که پروفسور مککورمک میگوید، چیزی نگذشت که طاعون سراسر امپراتوری روم شرقی را درنوردید و یکسوم تا نصف جمعیتش را کشت و زوال امپراتوری را سرعت بخشید.
اما آغاز این دوران مصیبتبار کجا بود؟
ساعت سیاه
مورخان از مدتها پیش میدانستهاند که میانه قرن ششم میلادی سیاهترین دوران عصری بوده که به عصر تاریکی معروف است. اما اینکه آن غبار و ابرهای تیرهای که در آغاز گزارش گفتیم از کجا آمده بوده، کسی با قطعیت نمیدانست.
سال ۲۰۱۰ میلادی، فوران آتشفشانی ایافیالایکول در ایسلند، خاکستر را تا کیلومترها دورتر در آسمان پخش کرد و حملونقل هوایی اروپا را به تعطیلی کشاند
حالا محققان دانشگاه هاروارد با مطالعه دقیق یخهای یک یخچال در سوییس توضیحی یافتهاند که میتواند پاسخ این پرسش قدیمی باشد.
آنطور که این محققان اعلام کردهاند، در یخی که از بهار سال ۵۳۶ میلادی به جا مانده، دو ذره بسیار ریز سنگ آتشفشانی پیدا شده که میتواند نشانه یک فوران بسیار بزرگ آتشفشانی در ایسلند یا آمریکای شمالی باشد. فورانی که باعث شده آسمان بخشهای بزرگی از نیمکره شمالی تیره و تار شود.
به باور دانشمندان دانشگاه هاروارد، باد به مرور غبار و خاکستر آتشفشانی را (و همچنین هوای سرد را) با خود به سراسر اروپا، و کمی بعد آسیا، برده.
اما این تنها فوران آتشفشانی آن دوران نبوده. در فاصله حدود یک دهه، دو فوران عظیم دیگر هم رخ داده، یکی در سال ۵۴۰ و دیگری در سال ۵۴۷ میلادی.
دوران نقاهت
این بلایای طبیعی، و کمی بعد طاعون، اقتصاد اروپا را چنان زمین زد که تا یک قرن بعد، یعنی میانه قرن هفتم میلادی، برنخاست.
یخچالهای طبیعی سرشار از اطلاعات در مورد زندگی انسانها در سالهای دورند
نمونه یخی که از سال ۶۴۰ میلادی به دست آمده، نشانههایی دارد که اقتصاد اروپای قرون وسطی دوران نقاهت را طی کرده بوده.
میزان سربی که در هوا بوده و در یخ به جا مانده، نشان میدهد که استخراج نقره از معادن از سر گرفته شده بوده. فعالیتی که در قرن ششم میلادی افول کرده بود. این معیار در یخی که از سال ۶۶۰ میلادی به جا مانده، باز هم جهش داشته، که نشان میدهد نقره در حجمی وسیع به اقتصاد قرون وسطایی اروپا بازگشته بوده.
کایل هارپر، متخصص تاریخ روم و قرون وسطی در دانشگاه اوکلاهوما، معتقد است مشاهده رد آلایندههای انسانی و طبیعی در یخهای کهن، "راهی جدید برای فهم نقش عوامل انسانی و طبیعی در سقوط امپراتوری روم پیش پای ما میگذارد."
اطلاعات نهفته در یخچالهای طبیعی ممکن است به روشن شدن یکی از تاریکترین دورههای تمدن غرب بیانجامد.
#عجایب_جهان_باستان
#مرگ_های_عجیب
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️ قسمت (دوم)2⃣ 👈شخصیت واقعی کنت سنتژرمن د
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️
قسمت (سوم)3⃣
✍دکتر کورت سليگمان شرحي مفصل درباره ي اين موجود مرموز به دست داده است: فردريک کبير او را به عنوان کسي که نمي تواند بميرد مي شناخت و خود کنت ادعا مي کرد با کشف شربتي که به طول عمر انسان مي افزايد توانسته است دو هزار سال زندگي کند. او با جسارت درباره ي گپي که با ملکه سبا زده و اتفاقات بامزه اي که در فلان مراسم عروسي کنعان رخ داده بود تعريف ها مي کرد. از شايعات دربار بابل کاملاً باخبر بود و با اين قصه هاي چند هزار ساله، که شباهت عجيبي به داستان هاي دربار آن روز فرانسه داشت، همه را مسحور خود مي نمود. اطلاعاتي که از تاريخ اروپا داشت غيرطبيعي و غريب به نظر مي رسيد. خوش لباس بود و سراپايش را با جواهر مي پوشاند. به زبان هاي يوناني، لاتين، سانسکريت، عربي، چيني، فرانسه، آلماني، انگليسي، ايتاليايي، پرتغالي و اسپانيولي هم حرف مي زد و هم مي نوشت. اما تبحر و ورزيدگي او در ماوراء الطبيعه بود. در علم کيمياگري از هم عصرانش پيشي داشت.
به نوشته سليگمان، زماني که کنت سن ژرمن براي اولين بار وارد پاريس شد، لويي پانزدهم «استقبال باشکوه و شاهانه اي از او به عمل آورد» و وي را در کاخ سلطنتي شامفور جاي داد او در سالهاي بعد «آزادانه در اتاق هاي خصوصي شاه رفت و آمد مي کرد.» «کنت بي مرگ»، با خصوصياتي که براي او برشمرده بودند، يک اعجوبه به نظر مي رسيد و شاه به شدت مجذوب مهارت کيمياگري او شد؛ به طوري که شاه و کنت اکثر اوقات خود را در لابراتور کيمياگري شخصي لويي مي گذرانيدند.
تعمق در مندرجات کتاب دکتر کورت سليگمان، اين «جادگر» کاملاً مطلع يهودي آمريکائي، ترديدي بر جاي نمي گذارد که کنت سن ژرمن مأمور اطلاعاتي اليگارشي لندن و فردريک دوم پروس بود و ارتباط سال 1743 وي با جاکوبيت هاي انگليس از نوع همان مأموريت هاي نفوذي- جاسوسي مشابهي بود که درباره ي آن سخن گفته ايم. به عبارت ديگر، «کنت سن ژرمن» را بايد از آن دسته مأموران زبده اطلاعاتي دانست که در عرف فرهنگ سياسي معاصر eminences grise ناميده مي شوند {منظور چهره ناشناخته اي است که در پس پرده جاي دارد و بر جريان علني امور تأثير تعيين کنده بر جاي مي نهد. واژه فوق به معني مأموران خاص و برجسته اطلاعاتي نيز به کار مي رود} و فعاليت او در فرانسه تداوم مستقيم تکاپوي اطلاعاتي و دسيسه گرانه شواليه رمزي به شمار مي رفت.
1- چرا بايد «پادشاه شکاک پروس» (فردريک کبير) افسانه ها و اوهامي دال بر بزرگنمايي کنت سن ژرمنه رواج دهد؟ پاسخ سليگمان چنين است: «شايد تنها توجيه مطلب اين باشد که منافع او چنين ايجاب مي کرده و با شايع کردن اين داستانها هدفي را دنبال مي نموده».
2- شايعاتي که درباره ي قدرت هاي غيرعادي کنت سن ژرمن رواج يافته همه قابل تأويل است. اطلاعات وسيع و غيرعادي از مسائل تاريخي را مي توان به آشنايي او با «پرونده هاي سري» نسبت داد. درباره ي تسلط وي بر زبان هاي متعدد نيز احتمالاً کسي وجود نداشت که بتواند دعاوي وي دال بر آشنايي با زبان هايي چون سانسکريت و چيني را محک زند. دانستن زبان هاي عبري و عربي و پرتغالي و اسپانيولي و آلماني و ايتاليايي و انگليسي قرايني است دال بر تعلق وي به خاندان هاي مهاجر يهودي که به علت چند سده زيست در اين کشورها عملاً انسان هايي چندزبانه بودند. سليگمان تعمير الماس خراش افتاده لويي پانزدهم را، که سبب افزايش قيمت آن شد و اعتماد لويي را به کنت سن ژرمن جلب نمود، چنين توجيه مي کند:
در مورد الماس شاه که يک ماه تمام نزد کنت بود، آيا يک ماه کافي نيست تا کنت اين الماس را به آمستردام بفرستد، که منسوبين زيادي در آنجا داشت، و با نگيني که همان اندازه و تراش معاوضه کند؟ احتمالاً منظور کنت اين بود که شاه را متقاعد نمايد که بهرحال وجود فوق العاده و اسرارآميز او خيلي هم ساختگي نيست و اين عامل و مأمور ثروتمند حاضر بود براي آنکه هاله رمز و راز در اطراف او برقرار بماند، بهاي سنگين تعويض الماس را هم تقبل نمايد.
اين چه مأموريتي است که کنت سن ژرمن چنين هزينه هاي گزافي را براي تداوم آن متحمل مي شد؟
3- روشن است که در پشت کنت سن ژرمن حامياني مرموز و متنفذ جاي داشتند که در مواقع ضرور به او در تحقق شعبده هايش ياري مي رسانيدند؛ مسي را به طلا تبديل مي کردند، الماسي معيوب را با نمونه اي سالم تعويض مي نمودند و شايد چند«پيشگويي» سياسي و نظامي کم و بش پرهزينه را نيز به خاطر جلب اعتماد بيشتر لويي پانزدهم به سن ژرمن به واقعيت بدل مي کردند و مثلاً براي مصلحت در جبهه اي شکست مي خوردند.
#قرون_وسطی_کیمیاگری_جادو
#انسانهایی_که_بدنبال_عمرجاوید_بودند
#کتابهای_عجیب
#ادعاهای_عجیب
#پرستش_جن_شیطان
#فراماسونری
#فرقه_های_پاگانیستی
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد..... 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃🌸🍃🌺🍃
ولادت محبوبه المصطفی و نائبه الزهرا حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) مبارک🌸
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🌹
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
تابوتی که به خانه برگشت ⚰👆 حکایت عجیب مرگ و زندگی چارلز کوگلان #خاکسپاریهای_عجیب #پیشگویهای_عجیب #
تابوتی که به خانه برگشت ⚰
حکایت عجیب مرگ و زندگی چارلز کوگلان ،تابوتی که به خانه برگشت یکی از عجیب ترین حوادث روزگار، که اتفاقا از همه مستندتر و مکتوب تر باقی مانده، حکایت مرگ و زندگی “چارلز کوگلان” میباشد.
او در سال 1841 در جزیره ”پرنس ادوارد” واقع در ساحل شرقی کانادا بدنیا آمد. او از یک خانواده فقیر ایرلندی بود و وقتی به سن مدرسه رسید، همسایگانش برای فرستادن ”چارلز” به انگلیس به جمع آوری اعانه در بین خودشان مشغول شدند.
او سرانجام با رتبه بالا موفق به فارغ التحصیلی گشت، ولی در مقابل تعجب همگان اعلام کرد که میخواھد هنرپیشه تئاتر شود. خانواده کوگلان به پایمردی در تصمیماتشان معروف بودند و چارلز نیز از این قاعده مستثنی نبود.
وقتی والدینش به او گوشزد کردند که در صورت رها نکردن آرزوی هنرپیشگی اش از ورود به خانه پدری محروم خواهد شد، چارلز که خود نیز یک “کوگلان” واقعی بود، دوباره تصریح کرد که خللی در تصمیمش برای ھنرپیشگی تئاتر وارد نشده است. او در این حرفه که معمولا یکنفره و به عنوان فردی سریع الانتقال و باهوش که دارای زبانی نیشدار در قالب طنز بود، خوش درخشید (او حتی یک هنرپیشه بدل جوان به اسم ”مانتی وولی” هم داشت که بعدها در سینما به تقلید از ادا و اطوار کوگلان پرداخته و شهرت عظیمی را بهم زده بود).
کوگلان یکبار به ملاقات یک فالگیر کولی رفت و از او شنید که در اوج شهرتش در یک شهر جنوبی امریکا بدرود حیات خواهد گفت، ولی خاطرنشان کرد که وی تا به زادگاهش در جزیره ”پرنس ادوارد” مراجعت نکند آرامشی نخواھد داشت.
کوگلان غالبا این پیشگوئی عجیب را برای دوستانش بازگو میکرد و ظاهرا بدین خاطر بود که تاثیر عمیقی رویش نهاده بود.
در سال 1898 وقتی که نقش ”ھملت” را در شهر “گالوستون” در ایالت “کانزاس” که یکی از ایالات جنوبی امریکاست، بازی میکرد، بطور غیر مترقبه ای درگذشت و در گورستان همان شهر نیز دفن شد. دو روز بعد گردباد مهیبی (تورنادو) که تمامی آن شهر بی پناه را زیرو رو کرده بود، گورستان ماسه ای که او در آن بخاک سپرده شده بود را هم ویران کرد. در این ماجرا تابوت محتوی جسد وی ناپدید شد و گرچه خانواده اش جایزه هنگفتی را برای یافتن آن پیشنهاد کردند ولی این تابوت پیدا نشد.
در ماه اکتبر 1908 درست هشت سال و یکماه پس از آن تندباد مهیب شهر ”گالوستون” یک ماهیگیر ناشناس در جزیره ”پرنس ادوارد” صندوق بزرگی را که پوشیده از خزه و صدف بود یافت که در نواحی کم عمق آب غوطه ور بود این صندوق محتوی تابوت و جنازه ”چارلز کوگلان” بود! که شامل پلاک نقره ایی که او با آن شناخته می شد، هم بود. او بالاخره به جزیره کوچک زادگاهش که سه هزار مایل از شهر محل دفنش فاصله داشت بازگشته بود. درست همانطوری که آن فالگیر کولی چندین سال پیش از ان پیش بینی کرده بود!!
“چارکزکوگلان” که توسط دریا به وطنش آورده شده بود، سرانجام در گورستان جزیره در مجاورت کلیسایی که وی شصت و هفت سال پیش در آن غسل تعمید داده شده بود، به خاک سپرده شد.
بیش از صد سال از این ماجرا میگذرد، بسیاری از توریستهایی که به این منطقه می آیند کنار قبر او میروند و عکس یادگاری میگیرند …
درون کلیسا و بر دیوار آن ماجرای باور نکردنی ”چارکز کوگلان” نقش بسته است و ھمه با شگفتی آن را میخوانند.
#خاکسپاریهای_عجیب
#پیشگویهای_عجیب
#اتفاقات_عجیب_بی_پاسخ
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️ قسمت (سوم)3⃣ ✍دکتر کورت سليگمان شرحي مفص
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️
قسمت (چهارم)4⃣
سليگمان درباره ي سوء ظن دوک شواسول به سن ژرمن مي نويسد:
✍شواسول به تحقيقات هرمسي شاه اعتقاد چندان نداشت و پس از مدتي به کنت سن ژرمن بدگمان شد و پس از تحقيقات بسيار محتاطانه برايش آشکار شد که کنت از خارج وجهي دريافت نمي کند ولي مبالغ معتنابهي پول از منبعي در خود فرانسه، که احتمالاً سفارت پروس يا خزانه ماسون ها بود، به او پرداخت مي شود. اقدامات و عمليات مزورانه سن ژرمن زماني آشکار شد که او ناگهان از هلند سر در آورد. قصد کنت اين بود که به نمايندگي از لويي پانزدهم از طريق دولت هلند با انگلستان قرارداد صلح امضاء کند. احتمالاً اين ابتکار خود او بود زيرا نه دافيري، سفير فرانسه در هلند، از قضيه خبر داشت نه شواسول، و مطمئناً هيچ يک از آنها با چنين اقدامي موافق نبودند.
سرانجام، شواسول دستور دستگيري کنت سن ژرمن را صادر کرد ولي دولت هلند از استرداد او استنکاف ورزيد. لويي پانزدهم در زير فشار وزرا و درباريانش مجبور شد در ظاهر سن ژرمن را از سمت هايش عزل کند، ولي "او را از دست نداد و به عنوان جاسوس نزد خود نگه داشت. کنت با مأموريت جديد عازم آلمان و روسيه شد ولي هنوز پايش به روسيه نرسيده بود که تزار روس سياست هواداري از فرانسه را تغيير داد و با فردريک پيمان اتحاد بست.
نام و نسب «کنت سن ژرمن» مرموزتر از زندگينامه اوست. سليگمان به يهودي بودن کنت سن ژرمن اشاره صريح ندارد ولي فحواي مطالب او، به ويژه اشاره به خويشان فراوان «کنت سن ژرمن» در بندر آمستردام که توان تعمير يا تعويض گرانبهاترين الماس ها را داشتند، بيانگر اين مطلب است. به نوشته بريتانيکا، نام واقعي خاندان و مکان تولد او به طور قطع شناخته نيست ولي شهرت دارد که يهودي پرتغالي بود. دائرة المعارف ماسوني ماکي در اين زمينه صريح تر است و اطلاعي راهگشا به دست مي دهد. در مأخذ فوق چنين آمده است: به گفته ي برخي مطلعين، کنت سن ژرمن يک يهودي ساکن آلمان بود به نام سيمون ولف.
برخي از اعضاي خاندان مرموز يهودي ولف کم و بيش شناخته شده اند. معروف ترين ايشان جوزف ولف و پسرش، سر هنري دراموند ولف، مي باشند. جوزف ولف متولد 1795 است يعني حدود 13 سال پس از مرگ «کنت سن ژرمن» به دنيا آمد. او به يک خاندان حاخام مستقر در آلمان تعلق داشت و نام پدرش ديويد ولف بود. در اوايل سده هيجدهم يک يهودي درباري به نام موسس ولف را مي شناسيم که طبيبي متنفذ بود و در شهر بن مي زيست. محتمل است که او نياي اين خاندان باشد. و محتمل است که «کنت سن ژرمن» (سيمون ولف) پسر اين موسس ولف، پدر ديويد ولف، پدربزرگ جوزف ولف و نياي سر هنري دراموند ولف باشد. جوزف ولف بي هيچ ترديد مأمور اطلاعاتي بريتانيا بود. بدينسان، مي توانيم به اين فرضيه برسيم که اعضاي خاندان ولف از دوران اقتدار سر رابرت والپول، که مقارن با تکاپوي سيمون ولف است، مأمور اطلاعاتي بريتانيا بودند و به اين دليل با خاندان والپول رابطه ويژه داشتند؛ و به همين دليل است که هوراس والپول به سرنوشت سيمون ولف علاقمند بود و در نامه خود به دستگيري تصادفي و آزادي او اشاره کرد. و به تبع همين رابطه ديرين ميان دو خاندان والپول و ولف بود که بعدها جوزف ولف با نوه سر رابرت والپول و برادرزاده هوراس والپول ازدواج کرد. حاصل اين وصلت سر هنري دراموند ولف است.
👈کنت کاگليوسترو (ژزف بالسامو)👈
فراماسون و ماجراجوي بعدي که در دو دهه پاياني سده هيجدهم تکاپوي شواليه رمزي و «کنت سن ژرمن» را در فرانسه تدوام بخشيد، فردي است که با نام «کنت کاگليوسترو» يا «ژزف بالسامو» شهرت افسانه اي دارد. دائرة المعارف ماسوني ماکي، کنت کاگليوسترو را نامدارترين ماسون سده هيجدهم مي داند که در پيرامون او داستان هاي فراوان رواج يافته تا بدانجا که تاريخ فراماسونري سده هيجدهم بدون ذکر نام او کامل نخواهد بود. مأخذ فوق مي افزايد: سخن گفتن درباره فراماسونري سده هيجدهم و عدم ذکر نام کاگليوسترو مانند آن است که نمايشنامه هاملت را بخوانيم و نقش شاهزاده دانمارک را در آن فراموش کنيم. اين چهره سرشناس دنياي رازآميز دسيسه هاي سياسي نيز، قاعدتاً مانند دو سلف نامدارش- شواليه رمزي و «کنت سن ژرمن»، مأمور برجسته شبکه زرسالاري يهودي و اينتليجنس سرويس بريتانيا بود.
#قرون_وسطی_کیمیاگری_جادو
#انسانهایی_که_بدنبال_عمرجاوید_بودند
#کتابهای_عجیب
#ادعاهای_عجیب
#پرستش_جن_شیطان
#فراماسونری
#فرقه_های_پاگانیستی
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد..... 👇👇
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
آیا وجود بشقاب پرنده ها منشا تمایل ترامپ به تشکیل ارتش فضایی آمریکا است؟ 👽🚀👆 #یوفو #فرازمینیها #عجیب
آیا وجود بشقاب پرنده ها منشا تمایل ترامپ به تشکیل ارتش فضایی آمریکا است؟ 👽🚀
پژوهشگران حوزه مطالعاتی مربوط به بشقاب پرنده ها اعتقاد دارند تمایل ترامپ برای تشکیل ارتش فضایی آمریکا یا اسپیس فورس از آنجا شروع شد که رییس جمهور آمریکا بتدریج با اسرار بشقاب پرنده ها آشنا شده است.
کارشناسان حوزه یوفولوژی معتقدند ترامپ پس از آنکه به وجود بشقاب پرنده ها اشراف پیدا کرد نیروهایی با نام اسپیس فورس یا ارتش فضایی آمریکا را تشکیل داده تا آنها را برای مقابله احتمالی با حملات و یا تهدیدات فضایی آماده کند.
اگر نگاهی اجمالی به تاریخچه یوفولوژی بیندازید به سرعت متوجه می شوید که گزارشات متعددی از مشاهده بشقاب پرنده ها از سراسر دنیا وجود دارد و تعدادی از آنها با مدارک و اسناد معتبر همراه هستند، تا جاییکه نمی توان به راحتی مقوله وجود بشقاب پرنده را رد کرده و یا پذیرفت.
بر این اساس یوفولوژیست ها وجود بشقاب پرنده ها را یک احتمال قوی می دانند و حتی تعدادی از آنها با قاطعیت از حضور یوفوها و حتی ملاقات آنان با ساکنان زمین صحبت می کنند. برخی از یوفولوژیست ها نیز معتقدند با توجه به اینکه فرازمین ها در سیارات فراخورشیدی زندگی می کنند که به مراتب قدیمی تری از سیاره زمین است، پس باید نتیجه گرفت که سطح فناوری آنها میلیونها سال از زمین پیشرفته تر است و به هیچ وجه نباید سطح پیشرفت های فناورانه آنها را با فناوری زمین مقایسه کرد.
فناوری های پیشرفته ممکن است به آنها این امکان را بدهد تا بتوانند فواصل بسیار طولانی را به سرعت طی کنند و یا در جنگی نابرابر زمین را از صحنه منظومه شمسی محو نمایند.
اگرترامپ با اسرار بشقاب پرنده ها آشنا شده و اسناد و مدارک لازم برای اثبات وجود آنان را دریافت کرده باشد به یقین سناریوی رویارویی آنها با ساکنان زمین را جز موارد محتمل تصور می کند و بر این اساس دور از ذهن نخواهد بود اگر بگوییم تصمیم وی برای تشکیل نیروهای فضایی برای مقابله با چنین تهدیدات فضایی باشد.
به یقین اگر اسراری در خصوص بشقاب پرنده ها وجود داشته باشد، رییس جمهور ایالات متحده باید از آن آگاه بوده تا کشور خود را برای مقابله با تهدیدات احتمالی از جانب آنها و یا حملات احتمالی آنها به زمین آماده سازد.
در حال حاضر یوفولوژیست های بسیاری اعتقاد دارند که وجود تمدن های بیگانه و یا فرازمینی و نیز بشقاب پرنده ها می توانند نقش اصلی را در پلان ترامپ برای تشکیل نیروهای فضایی داشته باشند. اسپیس فورس یک شاخه نظامی مخصوص است که قرار است به طور کامل فعالیت خود را در سال ۲۰۲۰ آغاز کند.
یوفولوژیست ها همچنین قاطعانه ادعا می کنند که دور از ذهن خواهد بود اگر تصور کنیم رییس جمهور آمریکا در جریان اسرار و جزییات مربوط به وجود بشقاب پرنده ها نیست و هیچ اطلاعی از یوفوها ندارد.
ترامپ به یقین از برنامه فوق سری پنتاگون در خصوص بشقاب پرنده ها شناخت کامل دارد. این همان برنامه ای است که اوایل سال جاری رونمایی شد.
یقینا ترامپ می داند که چه میزان منابع مالی در حوزه پروژه سری AATIP یا برنامه شناسایی تهدیدات پیشرفته هوا فضا باید هزینه شود. برنامه یاد شده یکی از پروژه های سری آمریکاست که قرار است با بودجه ای کلان راه اندازی شود. در واقع برای اجرایی کردن این برنامه هر ساله مبلغ ۲۰ میلیون دلار توسط دپارتمان دفاعی آمریکا جهت مطالعه تهدیدات ناشی از بشقاب پرنده ها هزینه می شود.
راه اندازی این برنامه بر عهده حلقه سی پنتاگون بود و تمرکز اصلی آن نیز بر مطالعه بشقاب پرنده ها بوده است. مسئول اجرایی این برنامه سری فردیست بنام لوییز الیزوندو که اوایل سال جاری در خصوص این برنامه توضیحاتی را ارائه داد.
ترامپ اخیرا در جریان گزارشی قرار گرفته که بر اساس آن خلبان های نیروی دریایی آمریکا به تعقیب یک شی سفید پرنده پرداخته اند که با سرعتی معادل سرعت موشک های بالستیک در حال رد شدن از فراز سواحل مکزیکو بوده است.
تمامی مطالب فوق در واقع فرضیه شناخت ترامپ از اسرار بشقاب پرنده ها را تقویت می کند و بر این اساس یوفولوژیست ها تصمیم رییس جمهور آمریکا برای تشکیل ارتش فضایی را بازتابی از شناخت تهدیدات احتمالی از سوی بیگانگان و تمدن های فرازمینی می دانند.
باید منتظر ماند تا ببینیم در سال ۲۰۲۰ و با رسمیت یافتن اسپیس فورس چه ماموریت هایی توسط این نیروها انجام می شود .
#یوفو
#فرازمینیها
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️ قسمت (چهارم)4⃣ سليگمان درباره ي سوء ظن د
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️
قسمت (پنجم) 5⃣
هويت فردي که با عنوان اشرافي خودساخته «کنت کاگليوسترو» شناخته مي شود، حتي بيش از «کنت سن ژرمن»، مبهم و ناشناخته است. دائرة المعارف بريتانيکا او را فرزند خانواده اي فقير معرفي مي کند که به عنوان کودکي شرور و ولگرد در خيابان هاي پالرمو (سيسيل) بزرگ شد. سپس، به دليل اقدام به برخي جرايم کوچک از سيسيل گريخت و به يونان و مصر و ايران و عربستان و رودز سفر کرد و ظاهراً به فراگيري علم کيميا پرداخت. چنانکه مي بينيم، بريتانيکا در زمينه تعلق کاگليوسترو به خانواده اي ايتاليايي يا مسيحي کاملاً سکوت کرده و تنها به ولادت و پرورش او در پالرمو اشاره دارد. طبق مندرجات دائرة المعارف هاي ماسوني ماکي و کويل، نام واقعي و نسب «کنت کاگليوسترو» مطلقاً شناخت شده نيست و برخي محققين، مانند تراوبريج و اسپنس، اصالت دعاوي فوق را به طور جدي مورد ترديد قرار داده اند. بهرروي، «کاگليوسترو» هر که بود- مسيحي يا يهودي، طبق روايت مشهور، در نوجواني به عضويت يک فرقه به نام «طريقت برادران رحمت» درآمد، به سير و سياحت در يونان، مصر، عربستان، ايران و جزيره رودز پرداخت و گويا در اين سرزمين ها با فنون کيمياگري و سحر و جادو آشنا شد. او در آغاز عنوان اشرافي «مارکيز پالريني» را بر خود نهاد و سپس «کنت کاگليوسترو» را. سفر «کاگليوسترو» به ايران مقارن با حکومت کريمخان زند است و دوراني که بوشهر به مرکز مهم تکاپوي کمپاني هند شرقي بريتانيا و شيراز به يک مرکز مهم يهودي نشين بدل مي شد.
بهرروي، مسجل است که کنت کاگليوسترو در سال 1776 در لندن بود، به نوشته کويل، «ظاهراً مورد حمايت برخي ثروتمندان اين کشور قرار داشت» و در همين سال به عضويت لژ ماسوني «اسپرانس شماره 289» درآمد. در سال 1779، سه سال پس از حضور کاگليوسترو در لندن، اين ماجراجوي 36 ساله مجهول الهويه را در پاريس مي يابيم، او را به عنوان بنيانگذار يک سازمان ماسوني جديد در اين شهر مي شناسيم که «طريقت مصري»ناميده مي شد و خود در مقام «قبطي اعظم» (استاد اعظم) آن جاي داشت. قطعاً « کاگليوسترو» مورد حمايت سران شبکه هاي ماسوني فرانسه و محافل بسيار متنفذي بود زيرا دوک لوکزامبورگ سمت «متولي اعظم» اين طريقت را عهده دار شد. اين دوک لوکزامبورگ معاون لويي فيليپ اورلئان (فيليپ اگاليته بعدي) در فراماسونري فرانسه است و آغاز تکاپوي کاگليوسترو در پاريس چهار سال پس از زماني است که گراند اوريان طي پيماني با سازمان مراقبه کامل پروس تابعيت «برتر ناشناخته» را پذيرفت. بنابراين، کاملاً روشن است که چه کانون هايي از کاگليوسترو حمايت مي کردند و چگونه او توانست به نفوذ و اعتبار فراوان در محافل اشرافي پاريس و دربار لويي شانزدهم دست يابد. دائرة المعارف ماکي مي نويسد فراماسون هاي انگليسي سخت مشتاق بودند که طريقت فوق در اروپاي قاره اشاعه يابد. لذا، کاگليوسترو به تبليغ اين طريقت در کشورهاي اروپايي دست زد، در اين زمينه توفيق فراوان کسب کرد و «طريقت مصري» براي دوراني طولاني هزاران نفر را به خود جلب نمود. مأخذ فوق از کاگليوسترو به عنوان «دوست شاهزادگان، مقامات عالي روحاني و فيلسوفان» ياد مي کند. آمريکانا نيز تأکيد مي کند که کاگليوسترو به عنوان ساحر و کيمياگر شهرت فراوان يافت و مورد توجه شخصيت هاي نامدار فرهنگي چون گوته و شيلر قرار گرفت.
از مهمترين حوادثي که در سقوط سلطنت بوربن فرانسه و اعدام لويي شانزدهم و ماري آنتوانت بسيار مؤثر بود، تا بدان حد که ناپلئون بناپارت آن را سرآغاز انقلاب فرانسه خوانده، «ماجراي گردنبند الماس» 💎(1785-1786) است. اين ماجرا به عنوان دسيسه سازمان اطلاعاتي فردريک دوم پروس و دربار انگليس شناخته مي شود که به دست کنت کاگليوسترو اجرا شد. ماجرا چنين است:
#قرون_وسطی_کیمیاگری_جادو
#انسانهایی_که_بدنبال_عمرجاوید_بودند
#کتابهای_عجیب
#ادعاهای_عجیب
#پرستش_جن_شیطان
#فراماسونری
#فرقه_های_پاگانیستی
#فرقه_های_عجیب
#قرون_وسطی_کیمیاگری_جادو
#انسانهایی_که_بدنبال_عمرجاوید_بودند
#کتابهای_عجیب
#ادعاهای_عجیب
#پرستش_جن_شیطان
#فراماسونری
#فرقه_های_پاگانیستی
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد..... 👇👇
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️ قسمت (پنجم) 5⃣ هويت فردي که با عنوان اش
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️
قسمت (پایانی) 6⃣
زني شياد و فقير به نام کنتس دولاموته، از اعقاب نامشروع هنري دوم پادشاه فرانسه، با کاردينال روهن،شاهزاده و کشيش عالي مقام و مسئول کل صدقات فرانسه، آشنا شد و خود را از محارم ملکه ماري آنتوانت خواند. زن فوق از طريق نامه هاي جعلي کاردينال را قانع کرد که ملکه سخت عاشق اوست و سرانجام در باغ ورساي ترتيب ملاقات شبانه او را با فاحشه اي داد که خود را شبيه به ملکه آراسته بود. کنتس دولاموته از قول ملکه از کاردينال روهن خواستار تهيه گردنبند الماس گرانبهايي شد تا ملکه بعداً قيمت آن را بپردازد. کاردينال ساده لوح نيز از سوي ملکه دستور تهيه اين گردنبند را به يکي از شرکت هاي معروف جواهرفروشي پاريس، موسوم به «بوهمر و باسنژ»، داد. گردنبند (يک ميليون و 600 هزار ليور) خبري نشد. جواهرفروشان به پادشاه ملتجي شدند و لويي شانزدهم به جاي پرده پوشي دستور دستگيري مسببين اين کلاهبرداري و محاکمه علني ايشان را صادر کرد. ماجرا به رسوايي کشيده شد و کاردينال روهن به جرم سوء استفاده از نام ملکه و کلاهبرداري دستگير و در «پارلمان پاريس» محاکمه شد. محاکمه کنتس دولاموته و کاردينال روهن و شيطنت هاي برخي اعضاي پارلمان جنجالي بزرگ به پا کرد و شايعات فراواني را درباره بدکاري ها و مفاسد ملکه رواج داد. کنتس دولاموته به زندان ابد و کاردينال روهن به خلع از مقامات دولتي و اخرج از فرانسه محکوم شدند. اين زن مدتي بعد به شکلي مرموز از زندان گريخت، به لندن رفت، خاطرات خود را منتشر کرد و در آن اتهامات اخلاقي فراواني را عليه ماري آنتوانت مطرح ساخت. اين امر به شايعات فوق گستره ي بيشتر داد و ملکه را به چهره اي بسيار منفور در ميان مردم پاريس بدل نمود. در اين ماجرا، کاگليوسترو نيز دستگير شد ولي نقش اصلي او در طراحي ماجرا به اثبات نرسيد. وي حدود 9 ماه در قلعه باستيل زنداني بود و سپس به لندن رفت.
پس از ماجراي فوق، کاگليوسترو تا مه 1787 در لندن بود. او سپس راهي ايتاليا شد و پس از يک سال تکاپو در مناطق مختلف اين سرزمين در مه 1789 به شهر رم، مقر پاپ پيوس ششم، وارد شد و فعاليت خود را براي تأسيس سازمانهاي ماسوني در قلب دنياي کاتوليک آغاز کرد. پليس واتيکان در 27 دسامبر اين سال او را دستگير کرد. کاگليوسترو به اتهام «تأسيس انجمن هاي فراماسونري» محاکمه و به حبس ابد محکوم شد و شش سال بعد در زندان کليسا درگذشت.
درباره کنت کاگليوسترو کتاب هاي فراواني نگاشته شده و کتبي نيز به عنوان خاطرات او پراکنده اند. خاطرات گاگليوسترو اولين بار در سال 1786 در پاريس و استراسبورگ منتشر شد و اين زماني است که در لندن مستقر بود و سخت در کار فعاليت هاي ماسوني. در سال 1787 زندگينامه او در لندن منتشر شد و اين زماني است که وي عازم سفر براي تأسيس سازمان هاي ماسوني در ايتاليا بود. در همين سال زندگينامه ديگري از وي در برلين به چاپ رسيد. در سال 1791 زندگينامه او به زبان ايتاليايي در شهر رم چاپ شد و اين زماني است که در زندان چاپ به سر مي برد. در سال بعد (1792) زندگينامه ژزف بالسامو در دوبلين نيز انتشار يافت. به عبارت ديگر، کنت کاگليوسترو در دوران حياتش به شخصيتي کاملاً سرشناس و افسانه اي بدل شد و اين همه بيانگر حمايت کانون هايي بسيار مقتدر از اوست.
برخي نويسندگان ماسون به دليل سوء شهرت کاگليوسترو به عنوان يک دسيسه گر نامدار، مي کوشند پيوند او را با فراماسونري نفي کنند و گاه از او با عنوان «شياد ماسون نما» ياد مي کنند. کويل مي نويسد: اين در حالي است که زندگي او به اتهام «فعاليت هاي ماسوني» در زندان به پايان رسيد و اين در حالي است که ميراث او در فراماسونري همچنان پابرجاست و صدها عنوان و درجه ماسوني که ساخته» طريقت مصري کاگليوسترو است رايج و مرسوم است. کويل کاگليوسترو را «مصلحي» مي داند که مي کوشيد از طريق اشاعه سازمانهاي ماسوني ريشه «برخي مستبدين اروپايي» را برکند. او مي افزايد: «گفته مي شود برخي فراماسون هاي انگليسي در اين آرمان با او شريک بودند و پول لازم را براي تحقق اين هدفش فراهم مي آوردند.» منظور از اين «مستبدين اروپايي» يکي لويي شانزدهم فرانسه است که به عنوان دشمن سنتي دربار انگلستان شناخته مي شد و ديگري پاپ پيوس ششم که برخلاف سلفش کلمنت چهاردهم، با زرسالاران يهودي رابطه حسنه داشت.
منبع مقاله : شهبازي، عبدالله، (1377) زرسالاران يهودي و پارسي استعمار بريتانيا و ايران، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، چاپ پنجم
#قرون_وسطی_کیمیاگری_جادو
#انسانهایی_که_بدنبال_عمرجاوید_بودند
#کتابهای_عجیب
#ادعاهای_عجیب
#پرستش_جن_شیطان
#فراماسونری
#فرقه_های_پاگانیستی
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2