فرقه های عجیب و جهان ماوراء
موزه عجیب پدر کرسپی 🗿👽👆 #تمدنهای_ناپدیدشده #عجایب_جهان_باستان #مکانهای_عجیب #گنجینه_های_گمشده #فرازم
موزه عجیب پدر کرسپی 🗿👽
پدر کرسپی متولد 1891 در میلان، ایتالیا بود. یک روحانی سلیسی که زندگیاش را وقف پرستش و امور خیریه کرده بود و بیش از 50 سال در شهر کو اِنکا در اکوادور زندگی می کرد. او تحصیلکرده در علوم جامعه شناسی، گیاه شناسی و علوم انسانی و همچنین هنر موسیقی بود. وی بخاطر خدمات انساندوستانه ای که در اکوادور برای مردم بومی منطقه انجام میداد بسیار مورد احترام قبایل آنجا قرار داشت و بومیان در ازای تشکر از کمکهای او برایش هدایایی از آثار باستانی خود می آوردند. آنها میگفتند که این اشیاء و آثار در غارهای زیر زمینی تایوس در زیر جنگلهای اکوادور قرار دارند که وسعت آنها بیش از 200 کیلومتر است. این آثار ارزشمند شباهتهای بی مثالی به آثار تمدنهای کهن سومر و مصر داشت و آنقدر زیاد بودند که موزه ای را پر کنند. محل این غارها هرگز کشف نشده است و بسیاری از جستجوگرانی که به دنبال غارها می گشتند توسط بومیان محلی کشته شده و برخی دیگر مانند نیل آرمسترانگ و اریک فون دانیکن به غارهای اشتباهی هدایت شدند.
کلیسای واتیکان به پدر کرسپی اجازه ایجاد یک موزه تاریخی در شهر کواِنکا را داد و این موزه تا سال 1960 باقی بود . اما پس از آن پدر کرسپی شروع به اظهار نظر در مورد شباهتهای عجیب میان این آثار و تمدنهای بین النهرین و مصر کرد. او تصور نمیکرد که این سخنانش مورد مخالفت عده ی زیادی قرار میگیرد و اندکی بعد از آن موزه به آتش کشیده شد و اکثر آثار آن از میان رفت به استثنای تعداد اندکی که نجات داده شد. پس از فوت پدر کرسپی در 1982 کلیسای واتیکان آثار باقیمانده را پنهان کرده و تا امروز اثری از آنها پیدا نشده است.
محققی به نام ریچارد وینگیت این آثار را متعلق به تمدنهای آشور، مصر، چین و آفریقا دانسته. یکی دیگر از موارد گفته شده این است که این غارها با تمدن آتلانتیس ارتباط دارند.
اعتبار و زندگی پدر کرسپی مورد یقین و کاملاً حقیقی است اگرچه خاستگاه و عمر آثار باستانی اش هرگز شناخته نشدهاند و ناپدید شدن آنها یافتن این پاسخها را مشکلتر می کند.
در اواخر دهه 70 میلادی تیمی تحقیقاتی به رهبری دکتر پال چیسمن و جی. گُلدن بارتون از دانشگاه بیرمنگام به ملاقات پدر کرسپی رفته و عکسهای متعددی از آثار باستانی باقیمانده در کلکسیون شخصی وی تهیه نمودند. همچنین در سال 1976 مهندس و محقق اسکاتلندی به نام استنلی هال به ملاقات پدر کرسپی رفته و فیلمی مستند از وی و کلکسیون خانگی او تهیه کرده است که تعدادی از این تصاویر را ملاحظه می کنید.
همچنین نظریه دیگری که در مورد پدر کرسپی وجود دارد این است که او را هیتلر میدانند و برخی معتقدند هیتلر پس از شکست در جنگ جهانی دوم باشخصیت مبدل به اکوادور گریخت و تحت عنوان پدر کرسپی به حیات خود ادامه داد. چرا که هیتلر نیز به باستان شناسی و علی الخصوص تمدنهای بابِل و سومر بسیار علاقه داشته و آثار آنان را جمع آوری میکرده است. این نظریه به دلیل وجود اطلاعات کامل در مورد زندگی پدر کرسپی مورد شک و تردید بسیاری می باشد.
#تمدنهای_ناپدیدشده
#عجایب_جهان_باستان
#مکانهای_عجیب
#گنجینه_های_گمشده
#فرازمینیها
#شهرهای_ناپدیدشده
#رپتایل
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
رسم قربانی کردن انسان در مراسم های آئینی 💀👹🗿🏛 قسمت (سوم) 3⃣ جنگ گلادیاتورها نیز که محبوب مردم بود،
رسم قربانی کردن انسان در مراسم های آئینی 💀👹🗿🏛
قسمت (چهارم) 4⃣
منشاء مراسم خرافی امروزی ، به منشا قربانی انسانی بر میگردند. از جمله هنگام به آب انداختن قایقهای جنگی در دریای جنوب که آنها را از روی ردیفی ازانسانها میغلطاندند. همچنین است مراسم تعمید خاصی که به هنگام نزدیک شدن کشتیهای توریستی به خط استوا صورت میگیرد.
لاشههای انسانی که در باتلاقهای شمال اروپا یافت شده، حکایت از قربانی شدن انسانها طی قرنها میکنند. سه نمونه از این بقایای انسانی هم اینک در موزههای دانمارک و آلمان نگهداری میشوند. اینان دومرد و یک زن هستند که درست معلوم نیست مجرم بوده و اعدام شدهاند یا قربانی خدای زمین شدهاند. حلقه طناب دار هنوز بر گردن دو مرد دیده میشود. بر سینه زن هم سنگ بزرگی بسته بودهاند تا او را به زیر آب فرو کشد. این زن روی چشمهایش هم چشمبند دارد و بنا بر آزمایشات مختلف، بین چهارده تا پانزده ساله به نظر میرسد. مردان نیز به ظاهر خدمه کلیسا بودهاند و مجسمهای از نرتوس، خدای زمین را به یمن باروری در شهر میگرداندند. دست زدن به مجسمه نرتوس تابو بوده و فرد خاطی باید کشته و جایی دور از ساحل به دریا انداخته میشد. چه بسا این دو مرد نیز به همین دلیل کشته شده باشند.
تاکنون صدها جسد که مربوط به زمان ژرمنهاهستند، در مردابهای شمال اروپا کشف شدهاند. چون قربانی کردن انسان به دست جامعه تنها در مراسم آئینی بوده است.
قربانی کردن انسان در میان سایر اقوام هم روایت شده است. اقوامی چون آلبانیاییها، سلتها، اسلاوها، گالیاها، بریتانیاییها، سکاها (دستهای از مردمان کوچنشین ایرانیتبار که محل زندگی آنان از شمال به دشتهای جنوب سیبری، از جنوب به دریای خزر و دریاچه آرال، از خاور به ترکستان چین و از باختر تا رود دانوب میرسید)، و تراکیان (مردمانی هندواروپایی که در روزگار باستان در مرکز، خاور و جنوب خاوری اروپا میزیستند).
ایرانیان قربانی را زنده به گور میکردند، عربها نیز پسربچههای شیرخواره را پنجشنبهها قربانی میکردند. حتی در زمان پیش از اسلام نوزادان دختر زنده به گور میشدند. هندیان و مصریان نیز که جزو اقوام متمدن محسوب میشدند، در قربانی کردن دست کمی از دیگران نداشتند. اما از همه مشهورتر قربانی کردن نزد مایاها و آزتکهاست. به ویژه قوم جنگجوی آزتک یک سیستم قربانی برپا کرده بود و چون برای مراسم مختلف مدام به قربانی نیاز داشتند، جنگ راه میانداختند تا برای مراسم قربانی اسیر جمع کنند. مراسم قربانی کردن معمولا با زمان کشت و برداشت محصول تطابق داشت. مثلا آزتکها هنگام بذرپاشی فرد قربانی رابه چوبهای میبستند و با رها کردن تیر از چله کمان او را میکشتند. آنها معتقد بودند خون قربانی، زمین را آبیاری و بارور میکند.
در یک مراسم دیگر قربانی را که معمولا اسیر جنگی بود، لخت میکردند. پنج کاهن دست و پای قربانی را نگه میداشتند و ششمی با کارد سینهاش را میشکافت. قلبش را در میآورد و خون چکان رو به خورشید میگرفت و سپس در طشتی میانداخت که بعد آتش زده میشد تا دودش به آسمان برود. خود قربانی را نیز، به ویژه اگر جنگجوی شجاعی محسوب میشد، پوست میکندند و میخوردند. غالبا نه یک نفر، که چندین تن را یکجا قربانی میکردند.
مراسم اصلی آزتکها اما در ماه آوریل برپا میشد. یک اسیر جنگی خوشسیما را که یک سال تمام خوب خورانده و پروار کرده بودند، رخت زیبا به تن میکردند و سه هفته قبل از اجرای مراسم، چهار دوشیزه در اختیارش میگذاشتند که هرکدام سمبل گل، بذر تازه، نمک، و آب بودند. روز مراسم او را به معبدی در شهر مکزیکو میبردند تا قلبش را در آورند. روز بعد از این مراسم فرد قربانی سال بعد تعیین میشد.
در آستانه برداشت محصول، یعنی درست همان زمانی که جشن تارگلین یونانیها برگزار میشد، دختر جوانی که نماد الهه ذرت رسیده بود، صبح تا شب میرقصید تا از پای میافتاد. آنگاه کاهنان آزتک سرش را میبریدند. آزتکها ظاهرا در ماه فوریه نیز بچهها را فدای خدای باران میکردند.
#قربانی_کردن_انسان
#قاتلان_روانی
#آدمخواری
#ادیان_گنوسی
#بت_پرستی
#پرستش_جن_شیطان
#جاهلیت
#خرافات
#عجایب_جهان_باستان
#مراسم_های_پاگانیستی
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد.... 👇👇
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
اولگا کیف، قدیسه ای نا مقدس ✝🗡👆 #جهان_باستان #تحریف_مسیحیت #خونخواران_تاریخ #قاتلان_روانی #عجیب_غریب
اولگا کیف، قدیسه ای نا مقدس ✝🗡
چه در کلیسای کاتولیک و چه در کلیسای ارتودوکس، اولگا کیف به اندازه ی هر زنی که می تواند نامقدس باشد، نامقدس است. در حقیقت او یکی از شرورترین و بدنام ترین حاکمان منطقه ی کیف روسیه است. این سرزمین مادر روسیه، بلاروس و اوکراین امروزی است. این سرزمین از شمال به دریای بالتیک و از جنوب به دریای سیاه می رسد.
اولگا در سال ۹۰۳ بعد از میلاد در پسکوف روسیه به دنیا آمد و در سال ۹۶۳ از دنیا رفت. او با ایگور شاهزاده ی کیف ازدواج کرد و برای او یک پسر به دنیا آورد. او بعد از مرگ همسرش نقشی بیشتر از یک زن را برای خود قائل شد.
مانند بسیاری از قبایل آن زمان در روسیه، قبیله ی اولگا به سرعت در حال رشد و افزایش نفوذ بود که این امر برای همسایگانش گران تمام می شد و آنها این قبیله را به عنوان یک تهدید قلمداد می کردند. رابطه ی بین قبیله ی درولیان و کیف ها روسیه کمی پیچیده بود. این دو قبلیه در ابتدا با هم تصمیم گرفتند که علیه امپراتوری بیزانت قیام کنند ولی بعد از مدتی باهم به مشکل برخوردند و این قیام در سال ۹۱۲ میلادی سرکوب شد. ایگور از این رفتار قبیله ی مخالف برآشفت و در سال ۹۴۵ میلادی شهر ایسکوتوسرن لشکرکشی کرد. او بعد از سی و سه سال به این شهر رفته بود اما تحمل این بازدید برای رقیب غیرقابل ممکن بود. درولیان ها این را یک سیلی به صورت خود به حساب می آو.ردند و به کیف حمله ور شدند و ایگور را کشتند.
یک مورخ می نویسد: ” آنها پای ایگور را قطع کردند و انگشتانش را خورد کردند و آن را به یک درخت بستند.” “سپس جسد او را جوری با طناب کشیدند که بدن بی جان ایگور پاره پاره شد.” ایگور یک پسر سه سال داشت که جانشین او بود. اما به علت کم سن و سال بودن اولگا خود بر تخت سلطنت نشست. به زودی قبیله ی دشمن نام اولگا و آوازه ی او را شنید. او یک زن نجیب زاده با حس انتقام شدید بود. اولگا تصمیم گرفت با شاهزاده مال ازدواج کند.
قبیله درویان بیست نفر از بهترین پسران جوانشان را فرستادند تا اولگا با آنها ازدواج کند. اولگا به آن پسران جوان دستور داد که در قایق هایشان بمانند تا فردا به آنها جواب دهد ولی تمام بیست تن را زنده زنده سوزاند. او سپس به نزد شاهزاده مال برگشت و به او گفت که قصد دارد با او ازدواج کند. او سپس نجیب زادگانی را برای مهمانی از قبیله ی درویان دعوت کرد و با آنان با محبت رفتار کرد و شب برایشان حمامی گرم آماده کرد ولی تمام مهمانان را در آب داغ سوزاند و کشت.
اما این پایان ماجرای انتقام او نبود. او به طرز زیرکانه ای تصمیم گرفت به قبیله ی دشمن برود و دستور داد که یک مراسم ختم برای شوهرش برگزار کنند. در همین مراسم ناگهان ارتش اولگا بر سر مردمی که در آنجا بودند ریختند و پنج هزار نفر را کشتند. برخی از سران قبلیه ی دشمن با اهدای کنیزان و زنان زیبا سعی کردند از خشم اولگا در امان بمانند. اما تنها انتقام بود که او را آرام می کرد. او انقدر آدم کشت تا آرام گرفت و مردم از ترس او در خانه هایشان می ماندند تا مبادا کشته شوند. او یک مسیحی معتقد و اولین حاکم کیف بود و دستور داد تمام مردم مسیحی شوند و هر که از دستور او سرپیچی می کرد از دم تیغ می گذشت.
#جهان_باستان
#تحریف_مسیحیت
#خونخواران_تاریخ
#قاتلان_روانی
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2