eitaa logo
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
6.1هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
192 فایل
آشنایی با فرقه های عجیب ادیان و مذاهب – عرفان های کاذب مهدویت – مدعیان دروغین مهدویت آئین ها– جشنها و مراسم عجیب عجایب جهان باستان- فرازمینیها و اتفاقاتی که توضیحی بر تبادل 👇👇 @jh1397 ❌کپی مطالب و فیلم های کانال فقط با ذکر لینک و آیدی کانال مجاز است❌
مشاهده در ایتا
دانلود
رسم قربانی کردن انسان در مراسم های آئینی 💀👹🗿🏛 قسمت (دوم)2️⃣ ⭕️ بین رسم بلاگردان یهودیان باستان واین رسم یونانیان مشابهت دیده می‌شود. 🔷 به نظر هِردِر، انسان در مراحل ابتدایی تکامل، درکی انتزاعی از گناه نداشته و آن را چون بیماری و بلا به طور مادی پیش خود مجسم می‌کرده است. به همین دلیل با بار کردن گناهان بر دوش قربانی و کشتن او به نابودی گناه بر می‌خاسته است. 🔶 درمیان اقوام دیگر نیز مراسم مشابهی انجام می‌شده که همگی در آستانه برداشت محصول برپا می‌شده‌اند. این نکته وضع متزلزل زندگی مردم را می‌رساند که به شدت به منبع خوراکشان وابسته بوده‌اند و مدام وحشت داشته‌اند که در اثر حادثه‌ای محصول یک سال کار طاقت فرسایشان از بین برود و گرسنه بمانند. 🔷 قربانی کردن نوعی اقدام پیشگیرانه و در عین حال هدیه‌ای بوده به خدایان یا نیروهای ناشناخته تا از مردم خشنود باشند و بر آنها خشم نگیرند. چنین مراسمی در میان آزتک‌ها نیز دیده شده است. 🔶 در جزیره ماسیلا (مستعمره سابق یونان و شهر مارسی امروزی) به هنگام شیوع بیماری همه‌گیر، همین مراسم را با کمی تغییر برگزار می‌کردند. بینوایی را طعام می‌دادند و رخت نو می‌پوشاندند و خوب می‌آراستند. 🔷 سپس او را در شهر می‌گرداندند تا مردم هر چه می‌خواهند فحش و نفرین نثارش کنند. بعد این سپر بلا را به بیرون شهر برده، از بالای صخره به پایین پرت می‌کردند. از فراز صخره‌هایی به ارتفاع سیصد متر در جزیره لویکاس در شمال یونان، قربانی را به دریا می‌انداختند. 🔶 او اگر زنده می‌ماند، باید شهر را فورآ ترک می‌کرد و به جای دور افتاده‌ای می‌رفت و گناهانی که بر دوش او نهاده بودند، با خود به دوردست‌ها می‌برد. 🔷 در رودوس قربانی را نثار کرونوس (پادشاه تیتان‌ها در اسطوره‌های یونان) می‌کردند. در جزیره قبرس انسان‌ها را برای زئوس قربانی می‌کردند. 🔶 دیومدس، یکی از دلیرترین جنگجویان جنگ تروا در اسطوره‌های یونانی، چهار مادیان آدم‌خوار در اختیار داشت، که همین نکته بر رسم قربانی انسان دلالت دارد. 🔷 در میان برخی اقوام نمونه‌های معتدل‌تری از قربانی کردن دیده می‌شود که طی مناسکی فقط خون قربانی را پای معبد می‌پاشیدند و قربانی صرفا به طور سمبلیک به قربانگاه اهدا می‌شد. 🔶 اسپارت‌ها در معبد آرتمیس پسر بچه‌ها را چنان با شلاق می‌زدند که خونشان به قربانگاه بپاشد. 🔷 از روم باستان هم اخباری از قربانی کردن انسان به جا مانده است. سال ٢٢۶ پیش از میلاد یک زوج از نژاد سلت را مانند یونانی‌ها در بازار گاوفروشان دفن کردند. با این کار می‌خواستند پیشگویی شوم تسخیر رم به دست سلت‌ها و یونانیان را بی‌اثر کنند. 🔶 دولت روم در سال ٩٧ قبل از میلاد قربانی کردن انسان را ممنوع کرد، اما این مانع از آن نشد که سزار در سال ۴۶ قبل از میلاد و در پی شورش سربازان، دو تن از آنها را قربانی مارس، خدای جنگ نکند. 🔷 صدها زندانی را نیز پنج سال بعد آگوستوس در محراب معبدی که به پاس رسیدن سزار به مقام خدایی بنا شده بود، قربانی کرد. 🔶 قیصر بی بند و باری به نام هلیوگابال که در سال ٢٢٠ میلادی حکومت می‌کرد، تعداد بی شماری کودک را فدیه خدای خورشید کرد و با استفاده از خونشان به پیشگویی پرداخت. در آیین میترا هم روایاتی از قربانی انسانی هست. 🔷 در بسیاری نقش‌های سنگی، میترا را در حال قربانی کردن گاو نر می‌بینیم. بنا به اساطیر یکی از کارهای میترا کشتن گاو است که با پاشیدن خون گاو بر زمین برکت و سرسبزی می‌آفریند. 🔶 قربانی گاو، در آیین میترا (مهر) نماد آفرینش است و مرگ گاو، حیاتی نو می‌آفریند. از آبیاری زمین با خون او غلات و انگور پدید آمد. به نظر برخی محققان ضیافت شام با نان و شرابی که نماد خون قربانی است، از جمله آیین‌های عبادی آیین میترا بوده که بعدها به مسیحیت راه یافت. 🔷 در روم قدیم پانزده ماه مه روز جشن کفاره بود. در حضور مقامات و مردم شهر ٢۴ عروسک حصیری به بزرگی انسان را که دستها و پاهایشان به هم بسته بود، به رودخانه پرت می‌کردند. 🔶 این خود گواه آن است که روزی انسان‌ها را به کفاره پلی که روی رودخانه ساخته و به عقیده خودشان از اقتدار آن کاسته بودند، قربانی خدای رودخانه می‌کردند. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....
رسم قربانی کردن انسان در مراسم های آئینی 💀👹🗿🏛 قسمت (سوم) 3️⃣ ♦️ جنگ گلادیاتورها نیز که محبوب مردم بود، شکل دیگری از قربانی انسان بود. 🔷 گواه آن که خون گلادیاتور کشته شده را درمان بیماری صرع قلمداد می‌کردند. بعدها همین رسم شامل خون کسی کردند که سرش در مجازات اعدام قطع می‌شد. 🔶 در کتاب عهد عتیق هم به کرات به قربانی انسان بر می‌خوریم. یک نمونه، روایت یفتاح، قاضی‌القضات بنی‌ اسرائیل و فرمانده نظامی قوم یهود است. او در جنگ میان قوم بنی اسرائیل با طایفه بنی عمون، نذر کرد که در صورت پیروزی بر دشمن، اولین کسی را که از خانه به استقبال او آید، قربانی یهوه سازد و در آتش بسوزاند. 🔷 اما این نخستین کس کسی نیست جز یگانه دخترش، که با دف و رقص به پیشواز پدر می‌آید. یفتاح به خواسته دخترش دو ماه به او و دوستانش فرصت عزاداری می‌دهد و سرانجام بنا به عهد خود دخترش را فدای یهوه می‌کند. 🔶 یک مورد دیگر مربوط به پادشاهانی است که وقتی ملکشان در معرض تسخیر بود، پسر خود را فدای قوم خویش می‌کردند. وقتی پادشاه “موآب” در محاصره قوم بنی اسرائیل قرار گرفت پسر نوزادش را که قرار بود جانشین وی شود، قربانی کرد. 🔷 او قربانی را بالای برج پیش چشم محاصره کنند گان آورد و آنها که صلابت پدر در قربانی کردن فرزند را دیدند، از محاصره دست کشیدند. 🔶 دریک روایت دیگر، یهوه به تنبیه خونریزی توسط طالوت، بر مردم قحطی نازل می‌کند. ساکنان کنعان هفت تن از خانه طالوت را به عنوان کفاره حلق‌آویز می‌کنند. 🔷 هم‌چنین هیل در بازسازی شهر ویران شده اریحاو دو پسر بزرگ و کوچک خود را قربانی کرد تا نفرین شهر بی‌اثر شود. آحاز، یازدهمین پادشاه قوم یهود، پسران خود را به پای خدای بعل سوزاند. 🔶 قربانی کردن کودکان به پای خدایان چنان وسعتی داشته که برخی انبیاء قوم یهود، از جمله ازحیال، قوم خود را از بابت آنها ملامت کرده‌اند. علت قربانی کردن کودکان نیز آن بوده که می‌خواسته‌اند زیباترین و عزیزترین‌های خود را وقف خدایان کنند تا آنها خشنود شوند. 🔷 این رسم در میان فنیقی‌ها و کارتاژها هم جاری بوده است. درپای مجسمه کرونوس گودالی بوده که بچه‌های قربانی را در آن می‌انداخته‌اند. کسانی هم که خودشان بچه نداشتند، بچه‌های فقرا را می‌خریدند تا قربانی کنند. 🔻 پلوتارک می‌نویسد، مادران این کودکان بی‌آنکه اشک بریزند گوشه‌ای کز می‌کردند. اگر گریه می‌کردند پولی بابت بچه‌ها به آنها داده نمی‌شد. بچه‌های فروخته شده به هرحال سوزانده می‌شدند. بچه‌هایی که گریه می‌کردند، نوازش می‌شدند. 🔷 برای آنکه جیغ و فریاد بچه‌ها پای تنور شنیده نشود، با صدای بلند ساز و دهل و طبل می‌زدند. یک نکته مهم در مورد قربانی، این بود که داوطلبانه صورت گیرد یا جلوه کند. هرگونه نشانه مقاومت یا خودداری در قربانی از قداست نذر می‌کاست. 🔶 قربانی کردن انسان در زمان تیبروس، امپراتور روم در قرن ششم ممنوع شد اما مخفیانه همچنان صورت می‌گرفت. 🔷 از اهالی جزیره ساردنی در شرق ایتالیا، نقل می‌کنند که آنها به پای کرونوس نه تنها زندانیان، که والدین خودشان را هم بعد از هفتادسالگی قربانی می‌کردند. در میان ژرمن‌ها هم بنا به گزارش مورخان، از جمله تاسیتوس، انسان قربانی می‌کردند. 🔶 اسقفی اهل آپولینار در پایان قرن پنجم میلادی از دزدان دریایی اهل ساکسون روایت کرده که پس از غارت و به آتش کشیدن سواحل گالیا (یا سرزمین گل، منطقه وسیعی در غرب اروپا ) پیش از عزیمت به سمت خانه از هر ده اسیر، یکی را به قید قرعه قربانی خدایان می‌کردند. 🔷 دلیل این هم آن بوده که سفر دریایی در آن دوران بسیار خطرناک بوده و دریانوردان همواره در ترس و تزلزل به سر می‌بردند که راه را گم نکنند و سالم به مقصد برسند. 🔶 نمونه سرگردانی اودیسه در افسانه‌ها بازتاب یک مورد از همین سرگردانی‌هاست. به همین دلیل اقوام دریانورد پیش از آغاز سفر، انسانی را به پای خدای دریاها قربانی می‌کردند تا دلش را به دست آورند. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد.... 👇👇
رسم قربانی کردن انسان در مراسم های آئینی 💀👹🗿🏛 قسمت (چهارم) 4️⃣ 🔴 منشاء مراسم خرافی امروزی ، به منشا قربانی انسانی بر می‌گردند. 🔷 از جمله هنگام به آب انداختن قایق‌های جنگی در دریای جنوب که آنها را از روی ردیفی ازانسان‌ها می‌غلطاندند. هم‌چنین است مراسم تعمید خاصی که به هنگام نزدیک شدن کشتی‌های توریستی به خط استوا صورت می‌گیرد. 🔶 لاشه‌های انسانی که در باتلاق‌های شمال اروپا یافت شده، حکایت از قربانی شدن انسان‌ها طی قرن‌ها می‌کنند. سه نمونه از این بقایای انسانی هم اینک در موزه‌های دانمارک و آلمان نگهداری می‌شوند. 🔷 اینان دومرد و یک زن هستند که درست معلوم نیست مجرم بوده و اعدام شده‌اند یا قربانی خدای زمین شده‌اند. حلقه طناب دار هنوز بر گردن دو مرد دیده می‌شود. بر سینه زن هم سنگ بزرگی بسته بوده‌اند تا او را به زیر آب فرو کشد. 🔶 این زن روی چشم‌هایش هم چشم‌بند دارد و بنا بر آزمایشات مختلف، بین چهارده تا پانزده ساله به نظر می‌رسد. مردان نیز به ظاهر خدمه کلیسا بوده‌اند و مجسمه‌ای از نرتوس، خدای زمین را به یمن باروری در شهر می‌گرداندند. 🔷 دست زدن به مجسمه نرتوس تابو بوده و فرد خاطی باید کشته و جایی دور از ساحل به دریا انداخته می‌شد. چه بسا این دو مرد نیز به همین دلیل کشته شده باشند. 🔶 تاکنون صدها جسد که مربوط به زمان ژرمن‌هاهستند، در مرداب‌های شمال اروپا کشف شده‌اند. چون قربانی کردن انسان به دست جامعه تنها در مراسم آئینی بوده است. 🔷 قربانی کردن انسان در میان سایر اقوام هم روایت شده است. اقوامی چون آلبانیایی‌ها، سلت‌ها، اسلاوها، گالیاها، بریتانیایی‌ها، سکاها (دسته‌ای از مردمان کوچ‌نشین ایرانی‌تبار که محل زندگی آنان از شمال به دشت‌های جنوب سیبری، از جنوب به دریای خزر و دریاچه آرال، از خاور به ترکستان چین و از باختر تا رود دانوب می‌رسید)، و تراکیان (مردمانی هندواروپایی که در روزگار باستان در مرکز، خاور و جنوب خاوری اروپا می‌زیستند). ♦️ ایرانیان قربانی را زنده به گور می‌کردند، عرب‌ها نیز پسربچه‌های شیرخواره را پنجشنبه‌ها قربانی می‌کردند. حتی در زمان پیش از اسلام نوزادان دختر زنده به گور می‌شدند. 🔷 هندیان و مصریان نیز که جزو اقوام متمدن محسوب می‌شدند، در قربانی کردن دست کمی از دیگران نداشتند. اما از همه مشهورتر قربانی کردن نزد مایاها و آزتک‌هاست. 🔶 به ویژه قوم جنگجوی آزتک یک سیستم قربانی برپا کرده بود و چون برای مراسم مختلف مدام به قربانی نیاز داشتند، جنگ راه می‌انداختند تا برای مراسم قربانی اسیر جمع کنند. 🔷 مراسم قربانی کردن معمولا با زمان کشت و برداشت محصول تطابق داشت. مثلا آزتک‌ها هنگام بذرپاشی فرد قربانی رابه چوبه‌ای می‌بستند و با رها کردن تیر از چله کمان او را می‌کشتند. آنها معتقد بودند خون قربانی، زمین را آبیاری و بارور می‌کند. 🔶 در یک مراسم دیگر قربانی را که معمولا اسیر جنگی بود، لخت می‌کردند. پنج کاهن دست و پای قربانی را نگه می‌داشتند و ششمی با کارد سینه‌اش را می‌شکافت. قلبش را در می‌آورد و خون چکان رو به خورشید می‌گرفت و سپس در طشتی می‌انداخت که بعد آتش زده می‌شد تا دودش به آسمان برود. 🔷 خود قربانی را نیز، به ویژه اگر جنگجوی شجاعی محسوب می‌شد، پوست می‌کندند و می‌خوردند. غالبا نه یک نفر، که چندین تن را یکجا قربانی می‌کردند. 🔶 مراسم اصلی آزتک‌ها اما در ماه آوریل برپا می‌شد. یک اسیر جنگی خوش‌سیما را که یک سال تمام خوب خورانده و پروار کرده بودند، رخت زیبا به تن می‌کردند و سه هفته قبل از اجرای مراسم، چهار دوشیزه در اختیارش می‌گذاشتند که هرکدام سمبل گل، بذر تازه، نمک، و آب بودند. 🔷 روز مراسم او را به معبدی در شهر مکزیکو می‌بردند تا قلبش را در آورند. روز بعد از این مراسم فرد قربانی سال بعد تعیین می‌شد. 🔶 در آستانه برداشت محصول، یعنی درست همان زمانی که جشن تارگلین یونانی‌ها برگزار می‌شد، دختر جوانی که نماد الهه ذرت رسیده بود، صبح تا شب می‌رقصید تا از پای می‌افتاد. 🔷 آنگاه کاهنان آزتک سرش را می‌بریدند. آزتک‌ها ظاهرا در ماه فوریه نیز بچه‌ها را فدای خدای باران می‌کردند. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....
رسم قربانی کردن انسان در مراسم های آئینی 💀👹🗿🏛 قسمت (پنجم) 5️⃣ ⭕️ مایاها به هنگام قحطی، کنیزان جوان را قربانی می‌کردند. 🔷 یکی از قربانگاه‌ها در چیچن ایتزا در کشور مکزیک است. چیچن ایتزا به معنای «در کنار دهانه چاه ایتزا» است که خود ایتزا احتمالا در زبان مایاها به معنی جادو یا جادویی بوده‌است. [این معبد جزو میراث جهانی یونسکو به ‌شمار می‌رود و سال ۲۰۰۷ میلادی به‌ همراه ۶ اثر دیگر در یک رای‌گیری جهانی به‌عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید معرفی شد.] 🔶 کاربرد این معبد تقدیم قربانی به خدای باران مایاهابوده است. قربانی کردن انسان نیز در این معبد معمول بوده و بقایای انسان‌های قربانی شده نیز در معبد یافت شده‌اند. 🔷 اینجا گودال بزرگی به عمق پانزده متر پر از آب بوده و دیواره‌های گودال نیز شیب‌دار بوده که از آن نشود بالا آمد. قربانیان را در میان هلهله مردم به همراه انبوهی هدیه و زیورآلات و ادعیه و پیغام‌هایی برای خدای باران به درون آب می‌انداختند. 🔶 قربانیان که نمی‌توانستند از گودال بالا بیایند آنقدر دست و پا می‌زدند تا خفه می‌شدند. دریک کاوش بقایای پنجاه جسد به همراه زیورآلات از این گودال به دست آمد. 🔷 گفتنی است که از آبشار معروف نیاگارا نیز به همین منظور استفاده می‌شده و سالانه – آخرین بار احتمالا سال ١٧٨٠ – سه دختر جوان توسط سرخپوستان بومی دراین مکان به پایین پرت می‌شدند. 🔶 رد پای رسم قربانی کردن انسان را در اسطوره‌ها و افسانه‌های ملل مختلف نیز می‌یابیم. از جمله در سرگذشت دوشیزگان جوان یا دختران شاهزاده‌ای که طعمه اژدها یا جادوگران می‌شوند. 🔷 نمونه‌اش داستان معروف هنزل و گرتل به قلم برادران گریم، که مربوط به قربانی کردن کودکان به هنگام قحطی است. هرچند که این افسانه به مرور زمان تغییراتی کرده و از جمله به جای مادر، نامادری وارد آن شده؛ با این حال محور اصلی داستان یعنی تهدید جادوگر به خوردن بچه‌ها اشاره روشنی به همین مطلب دارد. 🔶 هم‌چنین در قسمتی از همین داستان، غذا دادن به بچه‌ها در کلبه جادوگر برای آنکه پروار و خوردنی شوند، با نمونه‌هایی که قبلا از اطعام قربانی و آراستن وی، در میان اقوام گوناگون برشمردیم، هم‌سان است. 🔷 بازتاب چنین رسمی را امروز هم در این می‌بینیم که محکوم به اعدام می‌تواند روز پیش از مجازات، هر چه می‌خواهد سفارش بدهد. 🔶 داستان ایفی‌ژنی دختر آگاممنون که فرماندهی قوای یونان علیه تروا را به عهده داشت، نمونه بارز دیگری در همین زمینه است. آرتمیس که میانه‌اش با آگاممنون شکر آب شده، توفانی می‌فرستد تا مانع حرکت سپاه او شود. 🔷 آگاممنون نیز به توصیه اودیسه رضایت می‌دهد که دخترش را قربانی آرتمیس کند تا بدین‌وسیله او را آرام نماید. اما در آخرین لحظه آرتمیس دلش به رحم می‌آید و جای دختر یک گوزن ماده قربانی می‌شود. 🔶 یک نکته دیگر که از این قصه‌ها بر می‌آید این است که رسم قربانی کردن انسان چنان در میان مردم ریشه‌دار بوده که تنها یکی از خدایان یا الهه ها می‌توانستند جلوی اجرای آنرا بگیرد و آن را به قربانی حیوانی تغییر بدهد. 🔷 اگر روند تکامل قربانی کردن انسان را از ابتدا دنبال کنیم، پی می‌بریم که روند چندان پیچیده‌ای نبوده است. این روند با تابو شروع شده که با منع و چشم پوشی و پرهیز از بعضی کارها یک جور فدیه و قربانی به قوای سرنوشت عرضه می‌کند. 🔶 این فدیه شکلی غیر فعال دارد اما در مرحله بعد فعال می‌شود، یعنی انسان دیگر کافی نمی‌داند که دست به کاری نزند، یا چیزی را نخورد یا کسی را نام نبرد، بلکه به طور فعال بهترین و عزیزترین دلبستگی‌هایش را فدا می‌کند، تا خدایان را با خود همراه سازد. 🔷 اینجا یک جور بده بستان انجام می‌شود. هرچه قربانی با ارزش‌تر باشد، انتظار رحم و شفقت هم بیشتراست. به ویژه بچه‌ها به علت بی‌گناهی و پاکی‌شان، علی‌الخصوص نوزادان و یگانه فرزندان با ارزش‌ترین قربانی‌ها محسوب می‌شدند. مانند پادشاه مواب که نوزاد و جانشین خودش را قربانی کرد. 🔶 دوشیزگی نیز اهمیتی ویژه داشته، چون دوشیزه به طور بالقوه از قدرت جادویی زندگی‌بخش برخوردار است. مانند مورد دختر یفتاح، یا ایفی‌ژنی دختر آگاممنون. اما آیا تشنگی خدایان را می‌شد همیشه با این هدیه‌ها رفع کرد؟ 🔷 آیا قربانیان مهم‌تری وجود نداشتند؟ خود پادشاه از همه با ارزش‌تربود؛ پادشاهی که به هنگام قحطی خودش را فدای مردم می‌کرد. او به این ترتیب بلاگردان همه می‌شد. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد.... 👇👇
رسم قربانی کردن انسان در مراسم های آئینی 💀👹🗿🏛 قسمت (پایانی) 6️⃣ ♦️ اما معمول بودن قربانی انسانی، همیشه معمولی فرض نمی‌شد و حامل تناقضات و دوگانگی‌هایی بود. 🔷 ترس از بلا، از یک سو سبب تمایل به قربانی کردن فرزند برای راضی کردن خدایان برای دفع آن می‌شد. اما از طرف دیگر علاقه به فرزند دلبند هم وجود داشت. این تناقض باید به شکلی حل یا معتدل می‌شد. 🔶 این تناقضات در بیشتر زمینه‌ها رفته رفته به تغییر شکل قربانی می‌انجامید. چنان که از قربانی پادشاه به قربانی فرزند پادشاه، یا از قربانی انسان به حیوان، یا از قربانی بچه به قربانی زندانی یا اسیر جنگی می‌انجامید. روند این تغییر شکل، از پیچیده و دشوار به ساده و قابل تحمل است. 🔷 گفتیم که بر روی رودخانه تیبر، آدمک‌های حصیری را به رودخانه پرت می‌کردند. در ناحیه هارتس آلمان نیز همه ساله لباس بچه را به روخانه می‌افکندند، که یاد آور قربانی کردن بچه هاست و جایگزین آن شده بود. 🔶 هم‌چنین سعی می‌شد که هدایای به نسبت کم ارزش را بیارایند تا جبران شود و باارزش جلوه کند. مانند آراستن و خوب پوشاندن اسیران یا کسانی که یک سال تمام اطعام می‌شدند تا هنگام برپایی مراسم قربانی شوند. 🔷 مصریان حیوان قربانی را مهری می‌زدند که روی آن انسانی درغل و زنجیر دیده می‌شد که زانو زده و شمشیری در گلویش فرو رفته بود. به این ترتیب می‌خواستند تداعی کنند که قربانی اوست. 🔶 مردم هنگام قربانی کردن زار می‌زدند و بر سر و سینه می‌کوبیدند. گویی که انسانی کشته می‌شود. رسم هنوز پابرجای شکستن یک شیشه شامپاین بر عرشه کشتی نیز یاد آور شراب و شام آخر است. 🔻 چنان‌که گفتیم در سه موقعیت خطیر و تعیین کننده به قربانی کردن انسان اقدام می‌شد: 🔷 به هنگام تنگ شدن حلقه محاصره در جنگ، هنگام قحطی و در آستانه برداشت محصول. ترس در تمام این سه موقعیت نقش اصلی دارد. 🔶 انسان‌ها این خطرات را ناشی از خشم خدایان می‌پنداشتند و در عین حال باور داشتند که خدایان بیهوده خشم نمی‌گیرند، حتما یک خطا یا گناه انسانی، گناه فردی از میان جمع به آن دامن زده است. 🔷 اینجاست که می‌بینیم چه رابطه‌ای بین ترس و احساس گناه وجود دارد. رها شدن از احساس گناه از طریق بلاگردان موقتا هم که شده ایجاد آرامش می‌کند. 🔶 در این فرآیند، قربانی کردن انسان اثر روانی اجتماعی دارد، اما در واقعیت مشکلی را حل نمی‌کند. تنها مفری است برای گریز از ترس و احساس گناهی که در جمع مردم تلنبار شده. 🔷 محرکات سرکوب شده یا واپس زده‌ای نیز که هر فرد نسبت به دیگران دارد و همه در ضمیر ناخودآگاه انباشته می‌شوند، از طریق یک اقدام یعنی قربانی کردن انسان توسط جمع، خودرا بروز می‌دهد. 🔶 بنا براین عجیب نیست که قربانی انسانی، هر چند به اشکال مختلف، نزد بسیاری از اقوام انسانی با درجات گوناگون پیشرفت فرهنگی دیده می‌شود. 🔷 علت این است که قربانی کردن انسان نه حاصل تکامل فرهنگی یا سیاسی، که پاسخ به یک نیاز روانی اجتماعی بود. روح و روان نیز چیزی است که همه انسان‌ها از آن به طور یکسان برخوردارند، هر چند که بعضی آن را بسیار بیش از دیگران تکامل بخشیده‌اند. 🔶 بین انتقام و قربانی کردن انسان یک وجه مشترک وجود دارد، که همان احساس زجرآور گناه است. در هردو مورد نیاز شدید به بلاگردان احساس می‌شود تا بتوان از طریق آن از تقصیر و گناه خود خلاص شد. تفاوت این دو در خصلت احساس گناه نهفته است. 🔷 در مورد انتقام، فشارها و افسردگی‌های ذهنی هر فرد نقش دارد، اما در مورد قربانی کردن انسان، ما با احساس گناه جمعی ناشی از ترس همگانی از یک چیز مشخص سروکار داریم. قربانی انسانی یک راه‌حل موقت برای رهایی از این ترس به دست می‌داد. ♦️ عذاب وجدانی که از قربانی کردن انسان حاصل می‌شود، کم کم در طول زمان به دوری جستن از آن انجامیده است. اما از طرفی نیاز روانی برای خلاص شدن از احساس تقصیر و گناه از طریق سپر بلا همچنان بر جای خود باقی مانده است. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
نماد ستاره داوود و شمعدان منوره ✡️🕎🔻 #تحریف_تورات_انجیل #نمادهای_ماسونی #افسانه_های_باستانی #ادعاهای_عجیب #انسان_گرایی #اومانیسم #بت_پرستی #پرستش_غیرخدا #پرستش_جن_شیطان #تناسخ #تحریف_پیامبران_الهی #جهان_باستان #سحر_جادو #ستاره_پرستان #عرفان_های_کاذب #فراماسونری #فرقه_نژاد_پرست_یهود #فرقه_های_ستاره_پرست #آئین_های_پاگانیستی #کابالا #فرقه_های_عجیب 📝 اینجا بخوانید👇 👇 کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
نماد ستاره داوود و شمعدان منوره 🕎✡️ قسمت (اول) 1️⃣ ✡️ ستاره داوود (به عبری מָגֵן דָּוִד یا מגן דוד - سپر داوود) 🔻 یك یهودی فلسفه دان به نام فرانتس روز نتسوایگ(1929-1886)متولد كتسل آلمان ،كتابی دارد به نام «ستاره نجات»كه در آن سیر یهود در مكان و زمان را با استفاده از این ستاره نشان داده است . 🔷 هر پر ستاره یك اسم دارد :خداوند،جهان و انسان از یكسو و آفرینش،تجلی و نجات از سوی دیگر.در نظر او اینها مفاهیمی واقعی هستند :خداوند در جهان به وسیله انسان به واقعیت می پیوندد. 🔶 تجلی خدا در انسان رویدادی واحد و یكباره نیست بلكه آن نیز سیری دنباله دار است كه انسان را وا می دارد تا برای همه بشریت نجات را به جهان آورد.راه یهودیت از آغاز به وسیله تاریخ و روح یهودی كه در آن فعالیت می كند ،تعیین شده است. 🔷 بعضی از علمای یهود هم اعتقاد دارند كه این نماد شش گوشه، شکلی است که از یک مرکز شکل گرفته و وجود یافته است. مرکز شکل نمایش دهنده بعد معنوی جهان است که توسط ابعاد مادی احاطه شده است. 🔶 همچنین شش گوشه می تواند نشانگر شش روز کاری هفته باشند که طی آن ها خداوند جهان را آفریده است. در این تفسیر مرکز شکل، سبت (شنبه، روز استراحت و دعای یهودی ها) خواهد بود که شش روز دیگر هفته را در تعادل قرار می دهد. 🔷 در متون کابالا (مجموعه آموزه های یهود كه امروزه در قالب مكاتب عرفانی جدید زیاد دیده می شود) دو مثلث به دوگانگی درونی انسان تعبیر شده است: خیر در برابر شر، روح در برابر جسم و غیره. در عین حال گفته می شود که دو مثلث، نمادی از رابطه دو طرفه قوم یهود و خدا است. 🔶 مثلث رو به بالا، نشان دهنده کارهای خوبی هستند که به سمت بالا جریان می یابند و به نوبه خود خیر را از سمت خداوند به سمت پایین جاری می کنند. این جریان دوم، با یک مثلث به سمت پایین نشان داده می شود. 🔷 اما اینكه چرا این ستاره به داوود نبی منتسب است را علمای یهود این طور پاسخ داده اند كه داوود نبی(س) در جنگ ها این ستاره را به نشانه تحت حمایت بودن قادر متعال بودن خود به بر سپرش نقش می كرده است. 🔶 یعنی كه خداوند از هر شش جهت (شمال ،جنوب،شرق،غرب،بالا و پایین) بر كهكشانها و زمین احاطه دارد و از همه این جهات نیز از او و قومش محافظت می كند .به همین دلیل یهود به این ستاره سپر داوود Magen David نیز می گویند. 🔷 فراماسون ها هم از این دو مثلث به تنهایی ویا با هم زیاد استفاده می كنند.طبق اعتقادات آنها كه برگرفته از مكتب یهود است بر دو ستون ورودی معبد سلیمان این دو مثلث نقش بسته بوده است.یكی بر ستون راست (یاكینJ )، و دیگری بر ستون چپ(بوعز،B).و به همین دلیل بر دو ستون ورودی لژهای فراماسونری این دو مثلث دیده می‌شود. 🔶 ستاره پنج پر هم در آداب و رسوم فراماسونها زیاد دیده میشود كه آن هم برگرفته از تورات است: 🔷 «به ستاره ،پنتاگرام ،به ستاره پنج پر كه نور ساطع می كند،به ستاره ای كه در شرق قرار دارد،به ستاره ای كه در داخل آن حرف G حرف رمز معمار كائنات نقش بسته است،توجه كنید،این ستاره سمبل انسان مترقی و متجدد است.» 🔶 «جای دادن مسئولین در داخل ستاره شش گوش یعنی مهر سلیمان ،یا در داخل ستاره پنج پر .و یا داخل مثلث نور افشان ،امكان پذیر است. 🔷 در ستاره شش گوش استاد ارجمند و دو نگهبان در سه گوش یك مثلث،و هیئت تشكیل دهنده لژ،یعنی نویسنده و خطیب و خادم در مثلث دومی جای می گیرند.در ستاره پنج پر استاد ارجمند در بالا،نویسنده و خطیب در زیر آن و در پائین نگهبان ها جای داده می شوند.» 🔶 در اجرای مراسم عضویت ماسونها در لژ فراماسونی نامزد عضویت پس از اینكه طنابی به گردنش انداختند اولین كاری كه باید انجام دهد بوسیدن ستاره داوودی است. 🔻 لازم به ذكر است شبیه به این ستاره درتاریخ زیاد دیده می شود و حتی در دوران پیش از تاریخ هم رد پای آن دیده شده است. 🔷 برای مثال ستاره شش گوشه نشانه چاکرای قلب است، به عنوان نماد مقدس اتحاد زن و مرد استفاده شده، در یونان نشانه ازدواج مقدس (Hieros Gamous) بوده و در هند به عنوان نماد رقص کیهانی شیوا و شاکتی به کار رفته است. ♦️ اولین بار که این نشان در تاریخ یهود ثبت شده در قرن ۱۲ میلادی توسط یهودا حدسی بوده است. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....👇👇
نماد ستاره داوود و شمعدان منوره 🕎✡️ قسمت (پایانی) 2️⃣ ✡️ ستاره داوود آبی، نماد کنونی کشور اسراییل برخی از یهودیان اعتقاد دارند که ستاره داوود نشانه آمیزش نهایت و بی نهایت، جهان دیدنی و جهان نادیدنی است. 🔶 بر طبق نظر برخی علمای تورات ستاره شش گوشه دارد که نشان از شش روز هفته دارد. مرکز ستاره را نماد روز هفتم می‌دانند که روز استراحت است. این معنا به نوعی همان جامعیت و تقدس عدد هفت است. 🔷 اما برخی دیگر بر این باور هستند که این نشان داوود پیغمبر نیست، بلکه نشانهٔ داوود الروی فرزند سلیمان بن دوجی، که با ادعای مسیح بودن در مقابل سلجوقیان شورش کرد. سپس پس از مرگ وی نشانه پرچم او در بین یهودیان اشکنازی مشهور گردید. 🔶 برخی از گروههای سنتی یهودی بجای این نشان که آن را بدعت می خوانند، از نشان سنتی یهود، منوره، استفاده می کنند. 🔷 بجز یهودیت، این نشان در ادیان و عقاید بسیاری مانند مسیحیت، زرتشتی، هندو، بودایی، اسلام کاربرد داشته‌است. امروزه در برخی عقاید و گروههای سِرّی مانند اشراقیون و فراماسونها از این نشان استفاده می‌شود. 🔶 برخی اعتقاد دارند این نگین به‌ سلیمان نیرویی جادویی برای تسلط بر جنیان می‌بخشید. 🔷 گمان می‌رود که این نشان برای اولین بار توسط ادیان شرقی و بخصوص در دین هندو استفاده شده باشد. در این دین، این ستاره نشان تعادل فکر و توازن بین خدا و انسان است. این نشانه مانند سایر نشانه های ادیان ریشه اجتماعی دارد نه دینی در سمبل گرایی این نماد ترکیب زن و مرد میباشد که مثلث رو به پایین نشانه زن و مثلث رو به بالا سمبل مرد می‌باشد.. 🕎 شمعدان منوره 🔶 منوره (در عبری מנורה) شمعدانی هفت‌شاخه است که بیش از سه هزار سال نماد اصلی آیین یهود بوده است؛ این نماد در سال‌های اخیر جای خود را به ستاره داوود داده است. 🔷 در پرستشگاه مقدس اورشلیم، از این شمعدان استفاده می شد. این شمعدان در پرستشگاه های یهودی با روغن زیتون روشن می شد. برخی از مفسران یهودی، منوره را نماد بوته سوزانی دانسته اند که به روایت تورات موسی به واسطه آن با خدا سخن گفته است. 🔶 گروهی دیگر نیز شاخه های منوره را نماد شش روزه هفته و شاخه وسط را نماد روز مقدس سبت دانسته اند. در کتاب مقدس عهد عتیق سفر خروج، دستورها و احکامی که برای ساختن منوره وجود دارد؛ ذکر شده است: 🔷 و دیگر از زر خالص شمعدانی را بساز. این شمعدان از سبیک ساخته شود و ساقش و شاخه‌هایش و فنجان‌هایش و سیب‌هایش و شکوفه‌هایش از آن باشند. و شش شاخه از پهلوهایش برآید، سه شاخه شمعدان از یک پهلو و سه شاخه شمعدان از پهلوی دیگر. 🔶 سه فنجان بادام‌آسا به یکی از شاخه‌ها با سیبی و شکوفه‌ای و سه فنجان بادام‌آسا به دیگری از شاخه‌ها با سیبی و شکوفه‌ای باشد؛ آن شش شاخه از شمعدان برآیند همچنین باشند. و در ساق شمعدان چهار فنجان بادام‌آسا با سیب‌ها و شکوفه‌ها باشند. 🔷 و سیبی در زیر دو شاخه‌ای که از آن برمی‌آیند و سیبی در زیر دو شاخه‌ای که از آن برمی‌آیند برای آن شش شاخه‌ای که از ساق شمعدان برمی‌آیند باشد. سیب‌ها و شاخه‌های آن‌ها از ساقش برآیند تا همگی از یک سیبک زر خالص. و دیگر هفت چراغش را بساز و چراغ‌هایش را روشن کنند تا که روبه‌رویش روشنایی بدهند. 🔶 و گل‌گیرها و ظروف آن از زر خالص باشد. آن با همه اسبابش از یک قنطار زر خالص ساخته گردد و ببین که آن‌ها را موافق نمونه‌ای بسازی که برایت در کوه نمودار شد. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
کارکردهای مخفی و سیاسی مدیتیشن 🔻⭕️ #عرفان_های_کاذب #عرفان_های_نوظهور #ادعاهای_عجیب #خلسه_نشئگی_توهم #مدعیان_دروغین #آئین_های_پاگانیستی #مراسم_های_پاگانیستی #بت_پرستی #سحر_جادو #انسان_محوری #انسان_گرایی #اومانیسم #اباحی_گری #آتئیسم #تناسخ #پرستش_جن_شیطان #فرقه_های_عجیب 📝 اینجا بخوانید 🔻🔻 کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
کارکردهای مخفی و سیاسی مدیتیشن 🔻⭕️ قسمت (اول) 1️⃣ ♦️ آیا مدیتیشن آثار مثبتی در جسم و روان انسان دارد⁉️ 🔷 هربرت بنسن که به تحقیق روی این آثار پرداخته مجموعه آن‌ها را زیر عنوان عکس‌العمل ریلاکسیشن معرفی کرده است. 🔶 پی آمده‌ای مطلوب مدیتیشن، کاهش ضربان قلب و فشارخون شریانی، کاهش تعداد حرکات تنفسی و سوخت‌وساز سلولی ولاکتات (ضایعات سوخت‌وساز سلولی) در خون، کاهش فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک و افزایش فعالیت پاراسمپاتیک و افزایش امواج آلفا از مغز و کاهش تنفس عضلانی است.[1] 🔷 اگرچه کارکردهای سیاسی مدیتیشن در شمار کارکردهای مخفی این عمل است که هیچ‌گاه به آن تصریح نمی‌شود و بخش مثبت از کارکردهای آن مورد تأکید فراوان قرار می‌گیرد و معمولاً کتاب‌هایی که در این باره نوشته می‌شود، به اهمیت مدیتیشن در بازیابی توان جسمی و روانی برای اجرای بهینه کارها و وظایف شغلی تأکید می‌ورزند. 🔶 نمی‌خواهیم بگوییم که تلاش برای سلامتی یا بهبود انجام دادن وظایف شغلی بد است؛ اما این وضع را در کنار سلطه سیاسی و اقتصادی کسانی در نظر بگیرید که در خدمت به تحکیم شالوده نظام سرمایه‌داری و تأمین منافع بی‌پایان سرمایه‌داران بهبود بخشیده و به کار گیرند. 🔷 یکی از ابعاد سکولار بودن این روش معنوی همین است که مهم‌ترین فایده در معرفی آن، کامیابی در زندگی مادی و موفقیت‌های اقتصادی و شغلی است.[2] 🔻یکی از کسانی که در این زمینه آثار بسیاری نگاشته و تلاش‌های بسیاری را انجام داده، خانم شاکتی‌گو تبعه‌ی آمریکا است که حتی نام خود را از هندوئیسم اقتباس کرده است. او که تحت تأثیر سفرش به هند و فراگیری هندوئیسم است، بر مبنای انسان‌گرایانه معنویت هندوئیسم تأکید کرده و می‌نویسد: 🔷 «برای خوش‌بخت و موفق زندگی کردن و استفاده از تجسم خلاق، هرچند باید مفاهیم معینی را امکان‌پذیر بدانید؛ اما لازم نیست که به یکی از آرمان‌های ماورای طبیعی یا به قدرتی برون از خود، ایمان و اعتقاد داشته باشید.»[3] 🔶 وی معتقد است که کافی است ما در خیالمان آنچه می‌خواهیم، تجسم کنیم و به آن باور داشته باشیم، پس از آن، نیروهای دریایی، ما را به‌سوی آن هدایت کرده و در دست‌یابی به آن مدد برساند. 🔷 او برای روند عملی طرح خود چهار مرحله بیان می‌کند: ۱. هدف خود را تعیین کنید؛ ۲. آرمان یا تصویری روشن بیافرینید؛ ۳. اغلب اوقات بر آن تمرکز کنید؛ ۴. به آن انرژی مثبت بدهید؛ 🔶 برای اجرای این مراحل باید در وضعیت آلفا یا حالت مدیتیشن قرار گیرید. وی می‌گوید: با به شهود درونی توجه کرد و آن را به عنوان هدایت‌گر پذیرفت؛ چون او شما را به‌سوی بهترین وضعیت هدایت می‌کند. 🔷 «گواین» هیچ‌گاه معیاری را مشخص نمی‌کند که صدای درون چیست، چه می‌گوید، چرا درست می‌گوید و از کجا می‌آموزد؟ 🔶 ادعاهای او نه تنها اثبات پذیر نیست، بلکه ابطال‌پذیر هم نیست؛ زیرا اگر شما به ندای درونتان گوش دهید و نتیجه‌ی خوش آیندی نگیرید، به‌طور حتم اشتباه شنیده‌اید و آن ندای درونی شما نبوده، یا القای دیگران بوده، یا خواسته‌های نادرستی که براساس تکیه بر بیرون وجودتان در شما برانگیخته شده است. 🔷 وی تصریح می‌کند راه مهارت یافتن در شهود درونی یا شنیدن صدای درون راه سعی و خطاست. فقط با این معیار که در نهایت اگر احساس رضایت کردید، درست شنیده‌اید و در غیر این صورت اشتباه کرده‌اید. 🔶 مهم‌ترین فایده نظریات شاکتی‌گو این است که به اسم گوش دادن به صدای درون، ما را مطیع فریادهای تبلیغاتی زندگی امروزین می‌کند؛ فریادهایی تکراری که انعکاس آن ناخواسته در درون ما طنین می‌افکند. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
کارکردهای مخفی و سیاسی مدیتیشن 🔻⭕️ قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ اگر کمی با روان‌شناسی تبلیغات آشنا شویم و توجه کنیم که در نظام سرمایه‌داری نه تنها اقتصاد، بلکه سیاست و فرهنگ نیز با تبلیغات و دست‌کاری تمایلات، ذوقیات و اندیشه مردم مدیریت می‌شود. 🔷 آنگاه به خوبی معلوم می‌گردد در زمانی که سخت‌گیری‌های علمی برای اثبات نظریه‌ای بسیار پیچیده شده است، چگونه نظریات کسی مانند شاکتی‌گواین در کتاب‌ها و مؤسسات بسیاری با حمایت مراکز علمی وابسته در جهان تبلیغ می‌شود. 🔶 معمولاً نویسندگانی، نظیر شاکتی‌گواین، آنتونی رابینز، وین‌دایر، ناپلئون هیل، کنت بلانکارد و دیگران که از پوشش تبلیغاتی خوبی برخوردارند. 🔷 آنها آرامش، شکوفایی، رضایت‌مندی و کمال فردی را در توفیقات مادی و دانستن راه ثروتمند شدن می‌دانند و می‌کوشند آن را به همه مردم جهان بیاموزند. 🔶 با این همه معلوم نیست چرا روز به روز تراژدی فقر و گرسنگی در جهان دردناک‌تر می‌شود؛ حتی در آمریکا که محل زایش این تئوری‌هاست، تعداد افراد بی‌خانمان رو به افزایش است! 🔷 البته حرف‌های آن‌ها برای ما که در تمدن سرمایه‌داری زندگی می‌کنیم، بسیار خوش‌آیند است؛ زیرا راه هماهنگ شدن با ارزش‌های همین تمدن را می‌آموزند و سلطه‌پذیری سیاسی و اقتصادی را توجیه می‌کنند. 🔶 تا ستم‌ها و سلطه را زیبا ببینیم و راحت و بی‌درد بپذیریم. یاد می‌دهند که مدیتیشن کنید و آنچه دوست دارید، به آن برسید، به تصور آورید و بعد برای رسیدن به آن بکوشید. همواره نیمه پر لیوان را ببنید و به فکر پر کردن نیمه خالی آن نباشید؛ چون نمی‌توانید جهان را تغییر دهید. پس باید هماهنگ شوید. به کسانی توجه کنید که ثروتمند شده‌اند. 🔷 پس مدیتیشن کنید. ریلاکس باشید. در تخیلات خود غوطه‌ور شوید. بکوشید و از کوششتان لذت ببرید، تا بمیرید. ♦️البته این آخری را نمی‌گویند، چون این مطلب رویارویی با حقیقت و کلید معنویت راستین است و با خیالات خوش‌آیندی که رضایت و آرامش و کمال فردی موهوم را برای ما می‌سازد، تعارض دارد. 🔷 معنویت و عرفان اسلامی با شریعت روشن، انسان را از سرگردانی در امکانات نامحدود انتخاب و ناخودآگاه تسلیم خواسته‌ی دیگران شدن به سامانی روشن می‌رساند و آرامشی می‌دهد که خود زمینه رسیدن انسان به کمال حقیقی و شکوفایی معرفت فطری است. ♦️ عرفان سکولار (عرفان بدون خدا و معاد) عرفان بدون شریعت و آیین خواهد بود و آنگاه که خدا برود، باید به انتظار شیطان و غلبه‌ی طاغوت نشست. 🔷 آرامش، تلاش و کوشش، رضایت‌مندی و نعمت و برخورداری خوب است و بخشی از تعالیم معنوی اسلام را تشکیل می‌دهد؛ اما نه به قیمت از دست رفتن عزت انسانی و نه به بهای پذیرش ستم و سلطه‌ی دنیامداران. 🔶 بلکه اگر انسان به عظمت وجودی خود در ارتباط با پروردگار توجه کند و زندگی حقیقی در سرای دیگر را که پایان نخواهد داشت، فراموش نکند، عرفان و معنویت او حسینی (علیه‌السلام) می‌شود، عزت و ذلت را به درستی تشخیص می‌دهد و از چشمه‌ی جوشان عرفان و معنویت حقیقی و ابدی بهره‌مند می‌گردد.[4] 🔻پی‌نوشت: [1] . سروپالی راداکریشنان، تاریخ فلسفه شرق و غرب، ج ۱، نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۸۸، ص ۴۹. [2] . هرولدبلوم، فیلد، تی‌. ام. دانش هوشیاری خلاق، مترجم بهزاد فرخ‌سیف، انتشارات اوحدی، ۱۳۷۷، ص ۳۶۵ _ ۳۶۷. [3] . مریم اولیایی، تجسم خلاق، ترجمه گیتی خوشدل، نشر روشنگران، ۱۳۸۶، ص ۱۹. [4] . حمیدرضا مظاهری‌سیف، جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹، ص ۱۸۳. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
وهم و خیال یا عرفان سرخ پوستی ⭕️🔻 ♦️ عرفان سرخ‌پوستی از نوع عرفان‌های طبیعت‌گراست، به این معنا که متعلق شهود در آن، وحدت روح طبیعت و فنای نهایی سالک در نیروی طبیعت است. 🔻در باب اعمال چگونگی سلوک عرفانی در این مرام نیز مشکلاتی وجود دارد: 1️⃣ هدف این عرفان، حفظ و تداوم حیات و سپس پذیرش مرگ در اتحاد با نیروی جهانی است. به راستی این هدف چه ارزشی در سیر معرفتی و ارتقای شناخت انسانی می‌تواند داشته باشد و کدام گوشه از عظمت انسان را شکوفا می‌سازد؟ 2️⃣ استفاده از داروهای توهم‌زا مانند: مسکالیتو یا پیوتل پس از تعلیم مقدمات لازم ، برای شکستن قالب معمولی جهان استفاده می‌شود. اثر اولیه آن، «نیرو یا الهه»ی توهم‌زاست و آثار ثانوی این تجربه، خستگی عمومی، تاثیر مالیخولیایی، رویاها و کابوس‌های آزار دهنده است. 🔶 این برای این استفاده می‌شود که شخص با دیدن توهمات و صورت‌های وهمی، به چهره‌ی عادی جهان تردید کند، تا بتواند از آن بگذرد تا به نیروی جهانی متصل شود. 🔷 این نقص بزرگی است که این فرقه‌ی عرفانی دارد؛ زیرا در صورت وجود مرجع برتر از طبیعت و توجه به آن، دیگر نیازی به این توهمات نبوده، بلکه با توجه به شناخت آن حقیقت متعالی به راحتی حقیقت جهان شناخته می‌شد. 🔶 ولی وقتی که خود را در جهان طبیعی محدود ببینیم، برای گریز از بت‌واره‌ انگاری پدیده‌های طبیعی باید راهی از سنخ طبیعت یافت و در چرخ موهومی از طبیعت، به طبیعت گریخت. 3️⃣ تربیت توهم‌گرا مشکل دیگری است که پس از مصرف مسکالیتو و تجربه صورت‌های توهمی، مبتدی (تازه کار) در برابر این گونه صورت‌های القا پذیر شده و با تلقین استاد (که البته به دلیل برخورداری از توان جادوگری می‌تواند صورت‌های خیالی برای شاگرد ایجاد کند) به بازی‌های پوچی سرگرم می‌شود که درس نهایی و نتیجه آنها این است که این چهره معمولی جهان هم دست کمی از آن توهمات ندارد. 🔶 هم‌چنین جدال اقتدار یعنی گذر از فضای وهمی که پس از مصرف پیوتل نقش می‌بندد، کاملاً مشخص بوده و نتیجه آن، فرافکنی صورت‌ها و رویاهایی است که فرد از آن احساس قدرت می‌کند؛ برای مثال ایستادن بر فراز یک کوه بلند باصلابت. 4️⃣ آموختن باید به جسم باشد و با گفتن و شنیدن و واسطه‌گری ذهن، چیز مفیدی آموخته نمی‌شود و این درحالی است که بصیرت در افق پایین باشد. «وقتی انسان می‌خواهد به دیگری چیزی بیاموزد، باید در فکر باشد که چگونه آن را به جسم او عرضه کند.»[1] 🔶 بصیرتی که آنها از آن سخن می‌گویند، نوعی حس جسمانی است و حداکثر خاصیت آن، حفظ حیات و زندگی کردن در اتحاد با روح جهانی است. 🔷 از شدت توهم، سیستم عصبی انسان چنان متاثر می‌شود که گویی تحریک عصبی حسی صورت می‌گیرد و این یعنی شناخت! 5️⃣ در عرفان طبیعت‌گرا که غایت آن پیوستن و ارتباط گرفتن از نیروهای طبیعت به منظور حفظ حیات است، جنایت، کشتار و شیطنت، با فضیلت، رحمت و مروت تفاوتی ندارد. 🔻چنان که دون‌خوان می‌گوید: 🔷 استادم خیلی‌ها را با نیروی خود کشته است؛[2] زیرا یک جنگ‌جو مانند یک دزد دریایی بی‌هیچ ملاحظه‌ای آنچه را که می‌خواهد می‌گیرد و از هرچه می‌خواهد استفاده می‌کند. 🔶 با این تفاوت که یک جنگ‌جو از این که خودش هم مورد استفاده و تصاحب قرار گیرد، هیچ ناراحت نمی‌شود.[3] 🔻 پی‌نوشت: [1] . کارلوس کاستاندا، حقیقتی دیگر، نشر دیدار، ۱۳۸۶، ص ۲۳۵. [2] . کارلوس کاستاندا، سفر به دیگر سو، نشر میترا، ۱۳۸۱، ص ۱۱۶. [3] . حمیدرضا مظاهری‌سیف، جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹، ص ۳۸۶. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ویژگی‌های عرفان‌های سکولار 🔻⭕️ ♦️ عرفان سکولار ویژگی‌های منحصر به فرد و شاخص‌های مشترکی با عرفان هندویی دارد. 🔷 به بیان دیگر، برخی شاخص‌ها مخصوص عرفان پست‌مدرن است و بعضی دیگر میان این عرفان جدید و عرفان هندویی مشترک است. 🔶 بعضی از مواردی که در اینجا به عنوان شاخص معرفی می‌شود، در عرفان هندویی نقش مبنایی دارد. 🔷 اما با بررسی شاخص‌های عرفان سکولار نشان می‌دهد چگونه این تمدن رو به افول برای جبران ضعف خود می‌کوشد که حتی تمایلات معنوی انسان‌ها را در راستای اهداف خود سامان‌دهی کند. 1️⃣ پوچ‌انگاری روش شناختی 🔶 مدیتیشن یا مراقبه که بعضی از دین‌داران کم‌دقت آن را مشابه نماز می‌پندارند. گذشته از آن نقد اساسی که می‌توان به مدیتیشن کرد آن است که مربیان این روش معتقد هستند عمیق‌ترین مراحل یا سطوح مدیتیشن در زمانی حاصل می‌شود که یک واژه بدون معنی یا بدون معانی عمیق و ریشه‌دار به عنوان مانترا انتخاب شده باشد.[1] 🔷 بنابراین عرفان از امکانات شناختی انسان برای رشد و کمال فردی به‌خوبی استفاده نمی‌کند. بی‌تردید تفکر، راهی به‌سوی شناخت حقیقت است و اگر به درستی از آن استفاده نشود، عرفان چه معنایی خواهد داشت. ♦️ ولی در عرفان اسلامی، نماز کانون تفکر به معنای بلند قرآنی و نام‌های خداوند متعال است؛ نام‌هایی که علاوه بر آرامش به انسان، قدرت، هوشمندی و معرفت می‌دهد؛ معرفتی که آینده‌دار نفس انسان و کل عالم هستی است. 🔷 آنچه امروز در جهان به عنوان مانترا آموزش داده می‌شود، تکرار آواها و کلمه‌هایی است که فقط و فقط به منظور انصراف ذهن از مشغولیت‌های عادی استرس‌زا به کار می‌آید. 2️⃣ آمادگی برای سلطه‌پذیری 🔶 در زندگی مدرن، انسان تمام توان و تمایلات جسمی و روانی‌اش را برای بهره‌گیری هرچه بیشتر از دنیای پرتزاحم و محدود مادی هزینه می‌کند. 🔷 برای انسانی که استعداد نامحدود برای شناخت خداوند و ارتباط با او دارد، چنین شرایطی فشار شدیدی روانی و جسمی پدید می‌آورد؛ زیرا چیزهای بسیاری را می‌خواهد و با تلاش فراوان به آن نمی‌رسد یا اگر می‌رسد، باز هم بیشتر می‌خواهد. 🔶 در این بین مدیتیشن با نشستن راحت یا خوابیدن و به تصورات فشار‌آور ذهن بی‌تفاوت نگریستن و تسلیم و پذیرش در برابر این فشارهای عصبی، مردم را درباره‌ی فشارهای تمدن سرمایه‌داری مطیع می‌کند. 🔷 در واقع مهم‌ترین کارکرد مدیتیشن، دادن آرامش به افراد در جوامع پر استرس امروز نیست؛ بلکه تحمل‌پذیر کردن استیلا و استثمار سلطه‌گران سرمایه‌دار جهانی است. 🔻 هواداران مدیتیشن در اهمیت و ضرورت روش پیشنهادی‌شان چنین پاسخ می‌دهند: 🔷 «رشد سریع و پیشرفت نیازمند آن است که مردم نیز با سرعت، از استرس‌های درونی خود رها گشته، تا مشکل چند تکه شدن فزاینده اجتماع که به صورت بحرانی خارجی ظهور کرده است، حل شود. 🔶 مردم باید انعطاف‌پذیر شوند. مردم بدون آنکه به استرس زیادی گرفتار شوند، باید شیوه‌ی رویارویی با انواع مختلف نیازهای عاطفی و جسمی میان افراد را که به سرعت در حال تغییر است، بیاموزند. 🔷 مردم باید با یافتن طریق رضامندی پایدار میان خود و نه صرفاً با نگریستن به نقش‌های اجتماعی خشن برای کام‌بخشی، خودکفا شوند. در مردم باید توان کامل یکنواخت کردن اختلافات به منظور تقویت غنای زندگی در میان این تغییر شتابان به‌وجود آید».[2] 3️⃣ موهوم انگاری هستی 🔶 نتیجه منطقی توهم‌گرایی برای رسیدن به آرامش که به عنوان نظاره محض یا نگرش بی‌تفاوت مطرح شد، این است که در واقعیت عالم شک پدید آید و اوهام به انسان هجوم آورد. 🔷 مطالعه فیزیولوژی مدیتیشن به خوبی زمینه‌های این مشکل روانی را مشخص می‌کند. دو رکن مدیتیشن (مکان آرام و وضعیت راحت) نوعی محرومیت حسی را به وجود می‌آورد. 🔶 مدت لازم برای رسیدن به ریلکس حدود سی دقیقه است، پس از این مدت محرومیت حسی، ماده‌ای توهم‌زا به نام سروتنین در بدن تولید می‌شود. 🔷 و کسانی که در تمرینات مدیتیشن استمرار دارند، در دنیای موهوم با آرزوها و لذت‌های پندارین و موهوم انگاری هستی به سر می‌برند.[3] 🔻 پی‌نوشت: [1] . پروتو، لوئیس، طریقت آلفا، رسیدن به آرامش در پنج‌گام، ناشر: اطلاعات، ۱۳۷۹، ص ۱۸۵. [2] . هرولدبلوم، فیلد، تی‌. ام. دانش هوشیاری خلاق، مترجم بهزاد فرخ‌سیف، ۱۳۹۵، ص ۳۴. [3] . حمیدرضا مظاهری‌سیف، جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹، ص ۱۷۵. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
تاریخچۀ حقیقی صلیب در آفریقا ✝️👹🔻 به نقل از کردو موتوا(شمن بزرگ) قبیله زولو در افریقا قسمت (پایانی) 3️⃣ ♦️ زمانی که بومیان امریکا طرح صلیب را بر روی بادبان های کشتی کریستوفر کلمبوس دیدند آن را به عنوان یک نماد سری به جا آوردند، آیا این شگفت انگیز نیست ❓ 🔷 بگذارید به شما بگویم آقا، دقیقاٌ چنین چیزی در افریقای جنوبی هم رخ داد. جایی که مردم ما با صلیب آشنا بودند، بسیار قبل تر از آنکه مردم سفیدپوست به افریقا قدم بگذارند. و زمانی که مردم ما این صلیب را دیدند، آن را به عنوان یک نماد سری به جا آوردند. 🔶 این یکی از دلایلی ست که چرا، آقای آیک، مردم افریقا مبلغین مسیحی را پذیرفتند و از آنها حمایت کردند؛ حتی زمانی که جنگ های خونینی میان آنها در می گرفت. 🔷 چگونه است که یک مرد، مذهب یک مهاجم را قبول می کند در حینی که با او در حال جنگ است. چنین چیزی در امریکا هم اتفاق افتاده و امیدوارم بتوانم از زبان انگلیسی بهتری استفاده کنم تا عواقب آن را بگویم زیرا من احساس می کنم این بسیار مهم است! 🔻 قسمتی از مصاحبۀ کردو موتوا با دیوید آیک در رابطه با این موضوع: 🔷 من فکر میکنم شما این مطلب را بسیار واضح بیان کردید. به نظر میرسد که چیتااولی در حال سفر به مناطق مختلف زمین مثل افریقا و امریکا بوده تا نقشۀ خود را از طرف مرکز ایلومیناتی در لندن و اروپا (بسیار جدی) عملی کند. 🔶 بله آقا. همانطور که می بینید تغییرات بزرگی در سیستم آموزشی ایجاد شده. آنها جوان های ما را وادار می کنند تا به اشغال افریقا و امریکا به عنوان دو پدیدۀ مستقل از هم نگاه کنند، در حالی که این دو رویداد بسیار مشابه هم هستند و به نتایج یکسانی ختم شده اند. 🔷 شما به سرگذشت پادشاه بزرگ زولو، «شاگا» نگاه کنید. شاگا یک جنگجو و همچنین یک پیامبر بوده (توهای دوم {یا زگوند توها}). شاگا به ورود مردم سفید پوست به قلمروش «ناتا» خوش آمد گفت و به مبلغان اجازه داد تا آزادانه کار خود را انجام دهند. و قبل از آنکه شاگا بمیرد از برادر ناتنی اش «دینگان» در خواست کرد که تحت هیچ شرایطی به مردم سفیدپوست آسیب نرساند و به آنها اجازه دهد تا آزادانه در میان مردم زولو فعالیت کنند. 🔶 در حقیقت در زمان پادشاه دینگان، این مبلغان مردم ما را به گرویدن به دین مسیحیت متقاعد می کردند. چرا یک کودک مدرسه ای در افریقای جنوبی از خودش نمی پرسد که چرا، چرا، چرا مردم ما اینطور و به ظاهر احمقانه به یک مذهب خارجی اجازه داده اند که به کشورشان داخل شود؟ 🔷 حالا بگذارید دو تراژدی هورنداس را برا یتان بازگو کنم. زمانی که کنگو اشغال شد، که امروزه جمهوری دموکرات کنگو نامیده می شود، پادشاه لئوپولد حاکم آنجا بود و او و مردانش میلیون ها نفر از مردم سیاه پوست کنگو را شکنجه کردند و کشتند. یک نسل کشی که تنها با آنچه نازی ها در حق یهودی ها انجام دادند قابل مقایسه است. 🔶 اما با وجود تمامی این کشتارها و بدرفتاری های وحشیانه، باز هم مبلغان مورد احترام بودند و از آنها پیروی می کردند. و در سال ۱۹۰۷، اینبار در کشوری که امروزه به آن نامیبیا می گویند، یک نسل کشی علیه مردم جنگجوی هِروروست انجام شد. آنها مردان و زنان بسیاری از این قبیله را شکنجه کردند و به قتل رساندند. من مطمئنم آقا، که این موجودات در حال پیشروی به کل افریقا بوده اند… به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
لیبرالیسم الهیاتی و تکثرگرایی دینی ☯️🔻 قسمت (اول) 1️⃣ 🔻 جابجایی خدا از یک جایگاه متعالی و بیرونی به یک جایگاه فرودین و درونی در بسیاری از جنبش‌های معنویت‌گرا دیده می‌شود. 🔷 این تفسیر از خداوند در شبه‌جنبش‌های معنوی باعث نفوذ افراد قدرتمند و سرمایه‌دار که نظام لیبرال را مدیریت می‌کنند، خواهد شد. آن‌هایی که دستشان به مفاسد و ستم‌های فراوانی آلوده است و سعی دارند به آرمان معنوی خود، یعنی خدا شدن بشر برسند. 🔶 از طرف دیگر لیبرالیسم الهیاتی از آن‌رو اهمیت دارد که هرکدام از ادیان و سنت‌های کهنِ معنوی را دارای بهره‌ای از حقیقت می‌داند و درصدد است تا در این بهره‌ها شریک شود و از آن‌ها برخوردار گردد. 🔷 از این‌رو به تکثرگروی دینی اقبال نشان می‌دهد تا از این رهگذر باب گفت‌وگو میان ادیان گشوده شده و حقیقت در میان آن‌ها جریان یابد و جابه‌جا شود. 🔶 با این رویکرد، لیبرالیسم الهیاتی و دین‌داریِ شک‌ورزانه گشودگی ادیان نسبت به هم و برقراری بساط گفت‌وگو میان آن‌هاست. اهم پیش‌فرض‌های گفت‌وگوی میان ادیان این است: «طرز تلقی دینی هیچ‌یک از شرکت‌کنندگان حق مطلق نیست، بلکه طرز تلقی هر یک آمیزه‌ای از حق و باطل است.»[1] به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
لیبرالیسم الهیاتی و تکثرگرایی دینی ☯️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ 🔻 بی‌شک هرکدام از ادیان و سنت‌های معنویِ کهن، حتی عرفان سرخ‌پوستی با همه ویژگی‌های غیرمتمدنانه، نامعقول و ابتدایی که دارند، از حقیقتی برخوردارند؛ اما چگونه می‌توان با متد عقلانی نشان داد که همۀ آن‌ها با هم برابرند❓ 🔷 هیچ‌یک بر دیگری برتری ندارد❓و به این‌ترتیب هیچ‌کدام به حقیقت مطلق نزدیک‌تر نیست❓ قطعا هر قومی راهنمایی الهی داشته و در طول قرن‌ها و هزاره‌ها، اگرچه تعالیمش به غبار تحریف آلوده شده باشد، اما جوهری از آن باقی مانده و همین جوهرۀ حقیقت است که موجب بقاء آن‌ها و اقبال مردمان گردیده است. 🔶 برای شکل‌گیری گفت‌وگوی بین ادیان لازم نیست که به هیچ حقیقت مطلق یا حقیقت برتری قائل نباشیم که این شرط محالی است و پیروان هر دینی خود را مطلق یا دست کم برتر (نزدیک‌تر به حقیقت مطلق) می‌دانند. 🔷 فقط کافی است که به معرفت‌زایی و یقین‌آوری عقل امید و اعتماد داشته باشیم و با انصاف و بردباری استدلال‌ها و نکات مثبت دیگران را ببینیم و با همان عقلانیت یقین‌آور، برتری خود را نسبت به آن‌ها نشان دهیم. 🔶 در این مصافِ منصفانه است که برترین‌ها معلوم می‌شود و بشریت راه درست را می‌یابد و جهان، آمادۀ حرکت به سویی می‌شود که در نقشۀ خداوند برای خوشبختی و کامیابی بشر(تقدیر) طراحی شد است. 🔷 حرکت با شک و تردید، حرکت در طرح شیطان است و نتیجۀ آن تردید و تاریکی و تفرقه به‌جای روشنی و یقین و یگانگی خواهد بود. 🔶 تکثرباوری و لیبرالیسم الهیاتی نسبتی با تفرقه دارد و حقیقت را به پای منفعت قربانی می‌کند. براساس لیبرالیسم، مهم این‌است‌که شخص با تلقی خاصی از عالم بتواند رنج‌های خود را کاهش دهد. 🔷 این تلقی گاه با اعتقاد به خدا و گاهی بدون اعتقاد به خداوند ایجاد می‌شود.«برای هر سنخ روانی یک یا دو یا چند دین و مذهب بیش از سایر ادیان و مذاهب جاذبیت دارند. 🔶 روش بودا برای یک سنخ روانی خاص کمال مطلوب است؛ آیین کنفوسیوس و مسیحیت معاصر برای سنخ روانی دیگری؛ مسیحیان اولیه برای سنخ دیگری؛ اسلام مسلمین اولیه و صلیبیون برای سنخ دیگر؛ آیین دائو و آیین هندو برای سنخ دیگری و...»[2] 🔷 این همان ایدۀ دالایی لاما رهبر بودائیان تبت است که می‌گوید: یک نفر با اعتقاد به خدا، آرامش را تجربه می‌کند و دیگری بدون اعتقاد به خدا، من تعالیم بودا که تهی از این باور به خداست، برگزیده‌ام[3] 🔶 این در حالی است که انسان قلبا می‌خواهد که با حقیقت آشنا شود، نه این‌که به او بگویند هر باور و تفسیری از عالم که دوست داری و دلت می‌خواهد همان را بپذیر و به ندای درونت گوش بده. 🔷 اعتقادات و نوع اعمالی که برای رسیدن به تجربۀ معنوی بر می‌گزینیم در سطح تجربه‌ای که می‌یابیم نقش تعیین‌کننده‌ای دارد[4] ♦️ کسی که برای رسیدن به برهمن (خالق) که عین آتمن (نفس) است می‌کوشد و با ریاضت‌های دشوار و سال‌ها عریان و به دور از نظافت زندگی می‌کند، چگونه به تجربه‌ای می‌رسد که یک مسلمان با تمسّک به سیرۀ رسول خدا و با زندگی معتدل، در مقام قرب خدای تعالی می‌یابد❓ 🔷 از منظر لیبرالیسم الهیاتی، تراژدی سرگذشت حقیقت بسیار دردناک است و انسان حقیقت‌جو نیز با مصیبتی بزرگ روبه‌روست و باید تکه‌های محبوب خود را از میان ادیان دیگر و بدون ابزار خرد جستجو کند تا بیابد. 🔶 شاید عمر نوح باید تا کسی در تمام ادیان سیر کند و پاره‌های حقیقت را در هر کدام بشناسد و گردآورد و تازه در پایان کار پروای یقین را داشته و از آن دوری گزیند و شگفتا که این معنویت‌جویی راه رسیدن به آرامش و امید و شادمانی معرفی می‌شود! 🔻 پی‌نوشت: [1]. راهی به رهایی، ملکیان، 1381، تهران، نگاه معاصر، ص 489-487. [2]. همان، ص 240. [3]. کتاب بیداری، دالایی لاما، 1384، نشر علم، ص 7،9، 15. [4]. جریان شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور، مظاهری سیف، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387، فصل اول. برای اطلاع بیشتر، آسیب‌شناسی شبه‌جنبش‌های معنوی، مظاهری سیف، ص 195. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
باور به عصر جدید، اصل مشترک عرفان های کاذب 🕉🔻 ⭕️ یکی از اصول مشترک در بین شبه‌جنبش‌های معنوی، باور به عصر جدید است. 🔷 شبه‌جنبش معنوی تأکید می‌کنند که در آستانۀ ورود به یک عصر جدید و دوره‌ی تازه از تکامل انسانی هستیم؛ دوره‌ای که با تکامل معنوی شکل می‌گیرد. 🔶 در این دوره انسان‌ها با آگاهی برتر یا خدای درون در ارتباط قرار می‌گیرند و توان خلق یک دنیای جدید را پیدا می‌کنند که در آن همه‌ی آرزوها و خواسته‌هایشان تحقق پیدا می‌کند. 🔷 عصر جدید با گسترش یک آگاهی معنوی شکل می‌گیرد. مروجان شبه‌جنبش‌های معنوی معتقدند که گسترش این آگاهی اکنون آغاز شده است و «چیز حیرت‌آوری دارد اتفاق می‌افتد، ما قابلیتمان را به خدایانمان نسبت می‌دادیم و حالا این قابلیت را به اصل خودش یعنی خودمان. ما داریم چیزی می‌شویم که عادت داشتیم خدایان بخوانیم.»[1] خودآگاهی نسبت به خدای درون کلید ورود به عصر جدید است. 🔶 با فراگیر شدن یوگا و مدیتیشن این آگاهی معنوی هرچه سریع‌تر گسترش خواهد یافت و دنیایی سرشار از صلح، ثروت و سلامتی و شادی فرا خواهد رسید. 🔷 مردم با آگاهی از نیروی بی‌پایان درونی به قانون جذب و تجسم خلاق ایمان می‌آورند و هرکس می‌تواند زندگی دل‌خواه خود را خلق کند و در نتیجه دنیا تغییر خواهد کرد. 🔶 برمبنای تناسخ هم می‌توان عصر جدید را توجیه کرد. مردم می‌میرند و متولد می‌شوند تا نتیجه‌ی اعمال و نیاتشان را ببینند و پاک شوند. این چرخه در نهایت به جایی می‌رسد که خطاکاران مجازات می‌شوند و تولد بعدی آن‌ها در حالت پاکی و بی‌خطا خواهد بود. 🔷 در این صورت تولدشان برای دریافت پاداش و در وضعیت بسیار خوبی اتفاق می‌افتد. در این شرایط دیگر نباید رنجی در دنیا وجود داشته باشد و همه باید در صلح و آرامش و شادی زندگی کنند و این همان عصر جدید است که شبه‌جنبش‌های معنوی وعده‌ی آمدنش را می‌دهند. 🔶 شرط ورود به عصر جدید این است که همۀ کسانی که قرار است مجازات شوند، زودتر مجازاتشان را دریافت کنند و برای زیستن در عصر جدید پاک‌سازی و آماده شوند. 🔷 با این وصف برای سرعت بخشیدن به روند وقوع عصر جدید باید فرایند مجازات شدن و پاک‌سازی کسانی که مستحق مجازاتند، سرعت پیدا کنند. 🔻یک سؤال مهم: چه کسانی مستحق مجازات هستند❓ 🔷 پاسخ: مشخص است، کسانی که در فقر و بیچارگی و بیماری و موقعیت‌های بد اجتماعی متولد شده‌اند؛ یعنی مردمی که زیر خط فقر هستند، مردمی که در کشورهای جهان سوم زندگی می‌کنند؛ یعنی گرسنه‌های آفریقا. 🔶 این‌ها باید هرچه زودتر رنج بکشند و از دنیا بروند تا موانع تحقق عصر جدید و فرارسیدن دنیایی و دورانی سرشار از صلح و ثروت و شادی فراهم شود. 🔷 این ایدئولوژی توجیه‌کننده‌ی بسیاری از ستم‌ها و مفاسد است که کانون‌های فاسد سرمایه‌داری و حاکمان در نظام لیبرال _ سرمایه‌داری در دنیای امروز انجام می‌دهند. 🔶 با این پندارها و توجیه‌ها، نظام سرمایه‌داری از یک‌سو شعار صلح و آرامش و شادی جهانی را می‌دهد و سازمان‌هایی نظیر سازمان ملل، یونسکو و یونیسف را تشکیل می‌دهند و سرمایه‌داران بزرگ از شبه‌جنبش‌های معنوی حمایت مالی می‌کنند و یا در آن‌ها مشارکت می‌جویند. 🔷 و از سوی دیگر مشغول برافروختن آتش جنگ و تشکیل جمعیت‌های بزرگ آواره‌های جنگی، قاچاق انواع مواد مخدر و محرک، دارو و زنان و دختران و کودکان است. 🔶 آن‌ها بی‌پروا کودکانی را که در خانواده‌های محروم و با موقعیت بد اجتماعی متولد شده‌اند، می‌کشند، چون می‌پندارند برای دریافت مجازات به این دنیا آمده‌اند و لطف بزرگ در حق آن‌ها این است که مجازات‌شان را سرعت بدهند و عمرشان را کوتاه کنند. 🔷 این‌که شما می‌بینید کسی مثل اروین لازلو یا باربارا مارکس هابرد از متن نهاد‌های جنگ‌افروزی مثل باشگاه رم و کاخ سفید بیرون می‌آیند و رهبر معنوی جهان می‌شوند، هم از این‌روست. ♦️این‌که خانواده‌های اشرافی نظیر راکفلر از پروژه‌های معنوی و شبه‌جنبش‌های معنوی حمایت می‌کند یا سفارت اسرائیل در کشورهای مختلف حامی برخی از نشست‌ها و همایش‌های دینی و معنوی با شعار صلح می‌شود، همه براساس این اصول مشترکی است که در شبه‌جنبش‌های معنوی ترویج یافته و می‌رود تا نگرش معنوی جهانی را تغییر دهد.[2] 🔻پی‌نوشت: [1]. ابداع زندگی میراث باربارا مارکس هابرد و آینده تو، والش، میم، 1391، ص 83. [2]. آسیب‌شناسی شبه‌جنبش‌های معنوی، مظاهری سیف، نشر صهبای یقین، ص 81. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
نقش گیاهان قدرت « توهم زا » در عرفان ساحری 🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ با چه ترازویی کاستاندا اصیل‌تر بودن درک وهم را نسبت به عقل و عالم محسوسات می‌سنجد❓ 🔷 اگر شکاکیت انسان به قوای حسی خود هم سرایت کند، کدام دریافت از تیررس شک در امان می‌ماند❓ 🔶 بالاخره اصالت را باید به کدام قوه داد❓ 🔷 به سؤال دیگری هم باید پرداخت و آن این‌که حوزه دریافت‌های قوهٔ وهم تا کجاست و اساساً کارایی و واقع‌نمایی آن چه میزان است❓ 🔶 اگر بپذیریم که کار ذاتی این قوه نمایش‌های غیر منطبق با واقع است، در آن صورت راهبری به دنیای واقعی که کاستاندا ادعا نموده، و درنتیجه نظام معرفتی که وی عرضه کرده است، از اساس مخدوش خواهد بود. 🔷 گیاهان قدرت و داروهای روان‌گردان، همچون پیوت، قارچ، تاتوره و بذر ذرت که کاستاندا شرحی دراز درباره کشت و تربیت و طرز استفاده از آن‌ها در کتاب‌هایش آورده است؛ همگی با منطق محور قراردادن قوه وهم در عرفان ساحری است و به حاشیه راندن قوه درک و تعقل. 🔶 عرفان ساحری، به گونه‌ای وحشتناک به استفاده از گیاهان روان‌گردان و تجربهٔ دنیای وهم تشویق نموده است. 🔷 تخریب جسم و اختلالات روانی و روحی و اختلال سیستم عصبی و تغییر در عمل مغز، کم‌ترین پیامد منفی استفاده از این گیاهان است به طوری که در موارد زیادی رؤیاها و کابوس‌های آزاردهنده بر زندگی فرد سایه انداخته و آن را به جهنمی تبدیل می‌کند. 🔶 به راستی اگر قرارباشد با توسل به داروهای توهم‌زا، تجربه عرفانی محقق شود، چه نیازی به شعار «بازگشت به طبیعت و اتحاد با طبیعت» وجود دارد❓ 🔷 آیا هدف از تقدس طبیعت و مدح آن، فقط وجود همین گیاهان در طبیعت است❓ 🔶 باید پذیرفت که سالک در عرفان ساحری با ورود به فضای وهم، جهان را و درنتیجه غایت هستی و در نهایت خالق هستی را جز وهم نمی‌بیند و چند صباحی با صورت‌های خیالی خودساخته سرگرم می‌شود و «بازی گرفتن همه چیز» و «بازی دادن خود» تنها دستاورد سالک در مرام ساحری خواهد بود! 🔷 روشن است که این‌گونه حالاتِ توهم آمیز، با شهود عارفانه و معرفت الهی و مکاشفه رحمانی کم‌ترین قرابتی ندارد. 🔶 فراموش نکنیم که عرفان ساحری یکی از جریان‌هایی است که ریشه در جادوگری کهن دارد. 🔷 سنت جادوگری از سنت‌های کهن است که در رویارویی با آیین‌های توحیدی ریشه دارد. در قرآن این عمل مذمت شده و در روایات شیعی در مرتبه انکار خدا از آن نام برده شده است. 🔶 جادوگری در مسیحیت، نوعی کفر تلقی‌گردیده و در متون کهن یهود از آن به نوعی بت‌پرستی یاد شده و چنان وانمود شده که هدف اساسی بسیاری از پیامبران بنی‌اسرائیل به نقل متون مقدس یهود، مبارزه با این مرام خطرناک بوده است . 🔷 در تلمود، کتب دینی کهن یهود، جادوگر مجرم و محکوم است؛ زیرا که از اوامر تورات می‌گذرد؛ درحالی‌که شعبده‌باز با وجودی که تأیید نمی‌شود مجرم نیست[۲]هر نوع سحر و جادو و فالگیری به شدت تقبیح و محکوم شده،[۳] تا جایی که جادوگری از اعمال مخصوص بت پرستان قلمداد شده است.[۴] 🔶 این عمل بهره‌ای از حقیقت (اثر تربیتی و تعالی‌بخش) ندارد. سحر نوعی از تصرفات غیرعادی را با خود دارد و ورود به دنیایی ناشناخته و جدید محسوب می‌شود. ♦️هر گونه ورود به دنیای ناشناخته، رشد دهنده و تعالی‌بخش نیست،در زندگی دنیوی هم کارگشا و راهگشا نیست؛ چنان‌که دون‌خوان خود به این مهم اعتراف کرده است: 🔻 🔷 [در زمان‌های گذشته]، پس از سال‌ها سروکار داشتن با گیاهان اقتدار، بعضی توانستند به عمل دیدن (بصیرت درونی) دست یابند. البته بینندگانی که فقط می‌توانستند ببینند. 🔶 آن‌ها با ناکامی روبه‌رو شدند و هنگامی که سرزمینشان مورد تاخت‌وتاز فاتحان قرار گرفت، آن‌ها نیز مانند هر آدم دیگری بی‌دفاع ماندند. این فاتحان، تمام دنیای تولتک‌ها را تصرف کردند و همه چیز را به خودشان اختصاص دادند.[۵] ♦️در مرام سرخ‌پوستی، آنچه اهمیت دارد خود سالک است و دستیابی به قدرت‌های ماورایی و حفظ این قدرت‌ها. با همین نگاه است که کاستاندا تصریح می‌کند استادم تاکنون چندین نفر را با قدرت‌های جادویی کشته‌است.[۶] 🔻پی نوشت [۱] ـ آموزش‌های دون‌کارلوس، کندری ص ۵۴ [۲]. گنجینه از تلمود، آبراهام‌کهن، فریدون گرگانی، ص ۲۳۱ [۳]. ر.ک: خدا، جهان، انسان و ماشیح در آموزه‌های یهود، آبراهام کهن، ص ۲۳۷؛ ویل دورانت، تاریخ تمدن، آغاز عصر خرد، ص ۶۸۱ [۴] همان، ص ۲۳۴ [۵] ـ آتش درون، کاستاندا، مهران کندری، ص ۱۵ [۶]. کاستاندا، قدرت سکوت ص ۱۷۴ به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آداب و رسوم ضددینی « شیطان پرستان » 👹🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ محراب: مقابل دیوار غربی قرار گرفته پارچه سیاهی به روی آن کشیده می شود. بالای سر محراب (روی دیوار) ستاره پنج پر وارونه نصب کن. 🔷 روی محراب دو شمع سیاه روی پایه، خنجر مخصوص مراسم، جمجمه انسان، یک زنگ، یک آتشدان و یک جام بگذار. برای نور بیشتر می توان از شمع های سیاه در گوشه های اتاق استفاده کرد. می توانید از جمجمه انسان ساخته شده از مواد مصنوعی نیز استفاده کنید. 🔶 خون: جام را با مایعی به رنگ قرمز پر کن. ماهیت مایع اهمیتی ندارد؛ زیرا که این مایع نماد خون قربانی ا ست. 🔷 آتش: آتشدان را درست در مرکز محراب قرار ده. 🔶 پوشش: تماماً سیاه همراه با ستاره پنج پر وارونه آویخته بر گردن. 🔷 آداب مراسم: به ترتیب ذیل زنگ را به صدا درآور؛ شش بار در جهت جنوب، شش بار در جهت شرق، شش بار در جهت شمال. 🔶 حال خنجر را به دست گیر به سمت «پنتاگرام» وارونه نشانه برو و با لحنی دعایی نیایش کن: به نام شیطان بزرگ و افتخار او، لوسیفر! من نیروهای تاریکی و قدرت شیطان را به درون فرا می خوانم. با خنجر، پنتاگرام وارونه ای در هوا رسم کن و آتش را بیفروز، نیایش را ادامه بده. 🔷 آتش سیاه برافروخته و درهای تاریکی بر پاشنه خود چرخیده اند. روح سیاه و شیطانی کاین ظاهر شده، کسی که از دوردست می آید تا خواست خود را بر فراز هستی بنا کند. برحذر باش از گمراهی انسان که همواره همراه اوست، از ابتدا تا نهایت. نظاره کن. این منم خدای دیروز، امروز و فرداها. نگهبان زمان و ابدیت. بی مانند. 🔶 غرق در دانایی. بی همتا در توانایی. عناصر را بخوان تا مرا خدمت کنند و نیروهای طبیعت را امر کن تا تجلی آمال من شوند. به پاخیز من تو را می خوانم. دوباره خنجر را به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و ادامه بده: کاین، شیطان، من قله ها را تصرف کرده ام. قدرت تاریکی در دستان من است. 🔷 اکنون من در قالب تو خواسته های شیطانی ام را تجلی می بخشم؛ پندار مرا با شکوه و عظمت باستانی تسخیر کن. مرا در لایه های نامرئی و رمز آلودش تنها گذار. جام را در مقابل پنتاگرام وارونه بالا ببر (به منظور پیشکش) و انگشت اشاره دست راست را درون ظرف ببر. 🔶 انگشت را از ظرف خارج کرده، دور لبه جام بگردان (در جهت گردش عقربه های ساعت) و همزمان بخوان: من از این جام می نوشم. من از زندگی می نوشم. قدرت های نهفته در تاریکی مرا در بر گیرید. جام را یک نفس تا انتها بنوش و ادامه بده: 🔷 همراه با برترین نیروهای شیطانی و عمیق ترین قدرت های تاریکی به جهان ماده باز می گردم تا شبی دیگر را تسخیر کنم. آتش را خاموش کن، زنگ را در خلاف جهت ابتدایی به صدا در آور، شمع ها را خاموش کن. 🔶 با بررسی منابع شیطان پرستی و در یک مقایسه تاریخی متوجه می شویم که برخلاف آنچه در منابع شان آمده، شیطان پرستی مدرن آن چیزی نیست که آنها ادعا می کنند. شیطان پرستی ادعا می کند که یک مکتب نوظهور را به بشریت معرفی کرده است، حال آنکه، آداب این فرقه همان آداب گذشتگان شان است. 🔷 یکی از این آداب، مراسم قربانی کردن انسان است؛ مطابق آنچه تاریخ نویسان گواهی داده اند، قربانی کردن انسان در گذشته و در میان بسیاری از قبایل و فرق رواج داشته است. 🔶 گزارش های مربوط به این عمل در تمدن های آمریکای مرکزی، نشان می دهد که این کار به ظالمانه ترین شکل ممکن انجام شده است. اسپانیایی ها در نوشته های خود به صراحت اظهار کرده اند این جنایت در منطقه مزو آمریکا (جنوب شرقی مکزیک و شمال آمریکا) متداول بوده است. 🔷 اغلب پژوهشگران و محققان آگاه از مسائل مربوط به مزوآمریکا، «این عمل را به عنوان بخشی از سنت ها و آداب و رسوم فرهنگی مربوط به مناسک و آیین اعطای قربانی تلقی کرده اند، که در طی هزاره های طولانی در مزوآمریکا رواج داشته است.» 🔶 در تمدن های خاورمیانه نیز همانند دیگر نقاط دنیا، آیین های مختلف قربانی کردن انسان برای الهه های اعظم انجام می شد، این کار بیشتر به صورت سوزاندن قربانی انجام می گرفت، گفته می شود «هدف از انداختن حضرت ابراهیم(ع) در آتش همین بود.» ♦️ اما درباره چگونگی قربانی کردن انسان در منابع مختلف، جزئیات وحشتناکی ذکر شده است. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
چهار میثاق عرفان « تولتک » چیست ⁉️ قسمت (پایانی) 2️⃣ 🔻آموزه‌های تولتک 🔷 هرآنچه می‌بینیم یا می‌شنویم چیزی جز یک رؤیا نیست. انسان در بیداری رؤیا می‌بیند، در خواب هم رؤیای دیگر می‌بیند. رؤیا دیدن فعالیت مهم ذهن است. لذا زندگی هر فردِ انسانی در رؤیا دیدن می‌باشد.[1] 🔶 کودکان آنگاه‌که متولد می‌شوند ذهنی پاک دارند اما در خانه رؤیا می‌بینند و آنگاه‌که به مدرسه می‌روند رؤیای آن‌ها تکمیل می‌شود. انسان به‌عنوان یک کودک یا یک جوان امکان این را نداشت تا باورهای خود را انتخاب کند. 🔷 ما اطلاعاتی که انسان‌های دیگر بر اساس رؤیای سیاره‌ی زمین داشتند دریافت کردیم و تنها راه ذخیره‌سازی اطلاعات، پذیرش میثاق‌ها است. 🔶 ما میثاق‌ها را می‌پذیریم که به آن ایمان گفته می‌شود. تولتک‌ها به این فرآیند «روند اهلی شدن انسان‌« می‌گویند.[2] 🔷 انسان‌های اهلی‌شده می‌آموزند که چگونه زندگی کنند، چگونه دیگران را باور کنند و به‌طورکلی چگونه رؤیای دنیا ببینند. 🔻 روش‌های اهلی شدن انسان درعرفان تولتک 🔷 تسلط بر آگاهی: اگر انسان نداند که از کجا آمده است یا در جستجوی چیست نمی‌تواند آزاد باشد. روش آگاهی «مِهی» که پیش روی ذهن ماست را برمی‌دارد و انسان با این روش متوجه می‌شود که در رؤیا به‌سر می‌برد. 🔶 تسلط بر دگرگونی: انسان با این روش یاد می‌گیرد که چگونه رؤیاهای زندگی را تغییر دهد. هدف این روش انتظام بخشیدن به آشفتگی‌ها و صداهای درونی است. 🔷 تسلط بر عشق: از دیدگاه تولتک‌ها عشق همان قصد و نیت است که بخشی از زندگی است. تاروپود همه‌چیز از عشق بافته شده است. زمانی که بر عشق تسلط یافتیم بر تمام رؤیاهای زندگی تسلط یافته‌ایم. 🔻 چهار میثاق در عرفان تولتک 1️⃣ میثاق اول: این است که انسان از به‎کار بردن کلام علیه دیگران و نیز خود پرهیز کند و درواقع از قدرت کلام در جهت روشن ساختن حقیقت و انتشار عشق بهره گیرد و این معصوم بودن در کلام است 2️⃣ میثاق دوم: هیچ‌چیز را به خودتان ربط ندهید. این میثاق، نتیجه‌ی میثاق قبل است. چنان‌که میثاق‌های بعدی نتیجه میثاق اول است. این میثاق می‌گوید هر اتفاقی در اطراف شما افتاد آن را به خود نگیرید. 🔶 مثلاً اگر کسی در خیابان به شما اهانتی کرد، به خود او برمی‌گردد و نباید آن را به خودمان ربط دهیم. اگر به خود بگیریم آن را پذیرفته‌ایم و در این صورت زهر درون انسان جریان یافته و انسان به دام رؤیای دوزخ گرفتار شده است. 3️⃣ میثاق سوم: تصورات باطل نکنید. انسان باید به خود جرأت دهد آنچه را واقعاً در نظر دارد بیان کند. انسان نباید بر اساس حدس و گمان ارزیابی کند. در حد امکان باید با دیگران ارتباطی صریح و روشن برقرار کرد تا از هرگونه سوءتفاهم در امان بماند و این میثاقی است که با آن می‌توان زندگی را دگرگون کرد. 4️⃣ میثاق چهارم: همیشه بیشترین تلاش خود را انجام دهید. این میثاق، به ما اجازه می‌دهد که سه میثاق قبلی عمیقاً ریشه‌دار شود. تلاش انسان در زمان سلامت به‌گونه‌ای است و در بیماری به گونه دیگر. در همه‌ی شرایط انسان باید تلاش خود را بکند، در این صورت است که انسان هیچ‌گاه احساس پشیمانی و گناه نمی‌کند. 🔻تحلیل و بررسی 🔷 در رابطه با محور اساسی عرفان تولتک یعنی چهار میثاق باید گفت که بعضی از آن‌ها در دین اسلام هم مطرح است. اما به‌صورت جدی‌تر، پرحجم‌تر و عقلانی‌تر. 🔶 ازجمله احکام مربوط به زبان. همه می‌دانیم که بخش مهمی از اخلاق اسلامی به آفات زبان مربوط می‌شود. آفات و آسیب‌های زبان فراوان است که یکی از آن‌ها اهانت به دیگران است و در کلمات تولتک‌ها ذکر شد. 🔷 همچنین پیش‌گیری از تصورات باطل می‌تواند سوءظن باشد که در قرآن از آن به‌شدت نهی شده است. همچنین هرگونه تجسسی که منجر به کار خلافی بشود، حرام تلقی شده است. 🔶 در رابطه با بیشترین تلاش هم باید گفت مسئله‌ی کار و تلاش در تعالیم دینی و قرآنی آمده است، لکن با توجه به این امر مهم که کار فی حدنفسه مطلوب نیست، باید گفت کاری مطلوب است که در راستای تقرب الهی باشد. 🔷 اصول و عناصر عرفان تولتک بیش از آنکه عرفان باشد، یک سلسله گزاره‌های اخلاقی است که بعضی از آن‌ها ناقص یا نادرست است. ♦️ البته جز این هم توقع و انتظاری نیست. پرواضح است که این‌گونه آموزه‌ها هرگز نمی‌تواند مبنای هدایت و راهنمایی بشریت شود.[3] 🔻 پی‌نوشت: [1] . دون میگوئل روئیز، زندگی بر اساس خرد سرخ‌پوستان تولتک، ترجمه‌ی فرشته جنیدی، ص ۶۳. [2] . همان، ص ۴۴. [3] . محمد‌تقی فعالی، آفتاب و سایه‌ها، ۱۳۹۰، ص ۲۴۶. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2