هدایت شده از مجله میدان آزادی
شمعی برای شب مهمانی تو
یازده شعر برتر از یازده قرن در نعت پیامبر
بی شک الفَست احد، ازو جوی مدد
وز شخص احد به ظاهر آمد احمد
در ارض محمد شد و محمود آمد
اذ قال الله: قل هو الله احد
ابوسعید ابوالخیر
انتخاب فهرستی از بهترین شعرها در ستایش پیامبر آخرالزمان حضرت محمد مصطفی (ص) کار آسانی نیست وقتی بدانی و بخوانی که تاریخ ادبیات پارسی با مهر محمد و آل محمد آغشته و در هم تنیده است و به قول مولوی «قافلهسالار» قافلهی بزرگشاعران و عارفان ایرانی «در دو جهان مصطفی ست»؛ «نعت» سنت ثابت و دائم ادبیات فارسی و شعر ایرانی در ستایش پیامبر اکرم است و شاعران ایرانزمین این عقیده را عشق میدانستند و این عشق را حتی با عشق جوانی هم بیگانه نمیدیدند: «سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی / عشق محمد بس است و آل محمد». بنابراین به این نتیجه رسیدم همین قدمت و تداوم را اساس صورتبندی و انتخاب قرار دهم. پس نتیجه شد یازده شعر، از یازده شاعر از یازده قرن تاریخ شعر فارسی.
طبیعتا انتخاب اینگونه هم آسان نیست، در بعضی قرنها به سبب فزونی شاهکار و شعر خوب انتخاب دشوار است، مثل قرن هفتم که بین شعرهای درخشان سعدی و نظامی و خاقانی نمیشود انتخاب کرد و سرانجام مجبور شدم نظامی را با این استدلال که شعرش نه شهرت شعر سعدی را دارد و نه دشواری خاقانی برگزینم (و نه به سبب برتری). در بعضی قرنها هم مثل قرن دوازده و سیزده که شعر فارسی در دوره رکود است به دلیل اندک بودن شعرهای خوب انتخاب دشوار بود...
شاعرانی که در این صفحه از ایشان میخوانید به ترتیب قرن: ابوسعید ابوالخیر، سنایی، عبدالرزاق اصفهانی، نظامی، خواجوی کرمانی، جامی، اهلی شیرازی، صائب تبریزی، قصاب کاشانی، نیر تبریزی و علی معلم دامغانی
ای عرش برین سریر سلطانی تو
مهمانی بزم دوست، ارزانی تو
این مشعلهها که بر رواق فلک است
شمعیست برای شب مهمانی تو
نیر تبریزی
متن کامل مطلب یازده شعر برتر در نعت و ستایش پیامبر از یازده قرن شعر فارسی را در سایت مجله میدان آزادی بخوانید.
#فهرست_هنرمندان
#فهرست_آثار
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات
#شعر
3⃣4⃣6⃣
@azadisqart
هدایت شده از مجله میدان آزادی
تنها تو باقی ماندهای
که بر خارها و شیشهها قدم بگذاری
در روزگاری که دزدان و تاجران
مشغول فرارند و
کلمات برای فروش و اجاره، آگهی شدهاند
روزنامه البناء – چاپ لبنان- از جراید با سابقه این کشور و با رویکرد ناسیونالیسم عربیست که در سال ۱۹۵۸ تاسیس شد و نزدیک هفتاد سال است که میتوان گفت به عنوان ارگان حزب ناسیونالیست اجتماعی سوری در لبنان، هر صبح در پیشخوان کوشکهای روزنامه فروشی لبنان عرضه میشود.
این روزنامه در مطلبی تحت عنوان «من نزار قباني إلى السيّد نصرالله» به شعری اشاره میکند که گویا نزار قبانی- شاعر نامدار عرب- دو سال پیش از مرگش، خطاب به دبیرکل پیشین حزبالله لبنان سروده و به او تقدیم کرده است. بهانهی سرودن این شعر، عملیات موسوم به جنگ آوریل (حرب نیسان) بوده که در سال ۱۹۹۶ میان حزبالله و اسرائیل اتفاق افتاد. این عملیات که اسرائیل با نام «خوشههای خشم» آن را شروع کرد ۱۷ روز طول کشید و طی آن نیروهای لبنانی با ۶۳۹ حمله موشکی به آن واکنش نشان دادند. این پاسخ کوبنده بعد از دههها شکست، بارقهی امید را در دل امت عربی روشن کرد.
متن کامل این شعر به همراه ترجمهی فارسی آن را اینجا بخوانید.
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات
#شعر
3⃣6️⃣4⃣
@azadisqart
هدایت شده از مجله میدان آزادی
🔶 اینفوگرافیک: شجرهنامه قهرمانان رمان آتش بدون دود
💬 یکی از مهمترین دلایل بینظیر بودن رمان «#آتش_بدون_دود» روایت نسبتاً پیچیدهی آن است؛ دلیل این پیچیدگی مرور زندگی سه نسل از ساکنان ترکمنصحرا در سالهای به قدرت رسیدن پهلوی اول و دوم است.
🎁 هدیهی ویژهی مجلهی میدان آزادی به علاقهمندان آثار #نادر_ابراهیمی «شجرهنامهی قهرمانان ترکمن رمان آتش بدون دود» است که برای هر مخاطبی که این رمان را میخواند بسیار کاربردی خواهد بود. طی مطالعهی چنین اثر حجیمی، خصوصاً اگر وقفههای طولانی در مطالعه بیفتد، احتمال فراموش کردن نامها و نسبتها وجود دارد که این شجرهنامه کمک میکند مخاطب بخشهای گمشده را زودتر بیابد.
🔗 متن یادداشت نقد رمان آتش بدون دود و هدیه شجرهنامه اینفوگرافی قهرمانان رمان آتش بدون دود را در سالروز درگذشت نادر ابراهیمی ببینید.
#مجله_میدان_آزادی
#کتاب
#ادبیات
7⃣4⃣7⃣
@azadisqart
در آن نیامده ایام
🚩 من غلامِ زنی... (از میراث #شعر کهن) بود در شهر کوفه پیرزنی سالخورده، ضعیف و ممتحنی بود ا
📜فکر میکنم واژگان دشوار زیاد نداشته باشد و معنای این شعر و حکایتِ کمترشنیدهشدهٔ عمیق و زیبا و لطیفِ عرفانیِ در عینحال شیعی، در عینحال انسانی، در عینحال فمینیستی، در عینحال اخلاقی و در عینحال اجتماعی و سیاسیِ جناب ابوالمجد مجدود بن آدم #سنایی غزنوی (شاعر و عارف بزرگ قرن پنجم) واضح و روشن باشد.
🔍 ولی اگر جاییش را متوجه نمیشوید، -به طور ساده و خلاصه- جناب سنایی میگوید:
📖در کوفه پیرزنِ سیدهٔ تهیدستی بود که علیرغم اشتیاق زیارت کربلا شرایط سفر نداشت، به همین دلیل، هر روز صبح زود، وقتی همه مردم هنوز خواب بودند، (با دیدهای که از ظلم ظالمان و دشمنان امام حسین پر از خون بود) فرزندان یتیمش را راه میانداخت تا حوالی بیرون شهر، آنگاه رو به سمت کربلا میایستادند، و بعد به بچههایش میگفت این نسیمی که از کربلا میآید را تنفس کنید، برای خودتان این نسیم را در مشامتان و قلبتان ذخیرهکنید، قبل از اینکه نسیم وارد شهر بشود و هر کس و ناکسی آن را با نفس بد خود و کثیف کند. چون نسیم وقتی در شهر بپیچد با تنفس آدمهای نادرست آلوده میشود. پس قبل از اینکه نسیم به آدمهای ناشایست یا دشمن امام حسین برخورد کند شما تنفسش کنید!
و بعد سنایی میگوید من غلام این زن که از جامعهای از مردان فراتر میرود، از دشمنان اهل بیت (که در آن روزگار حاکم همه سرزمینهای اسلامی بودند) نمیترسد و مداوم چنین کاری میکند تا نسبت به مقام حضرت امام حسین قدرشناسی کند.
▫️این بخش بعد از بخش معروفی آمده که در ستایش کربلا و امام حسین است با این عنوان: «در صفت کربلا و نسیم مشهد معظم» و با این مطلع:
حبّذا کربلا و آن تعظیم
کز بهشت آورد به خلق، نسیم
و اما اسم جالب این بخش این است:
«التمثل فی الاشتیاق الی مشهد المعظم
المرأة الصالحة خیر من الف رجل سوء»
یعنی:
«حکایتی در اشتیاق به زیارتگاه ارجمند امام حسین:
یک زن شایسته، از هزار مرد بد، برتر است!»
#شعر #محرم #ادبیات
@FihMaFih