فرصت زندگی
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤 🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤 🔗💎🔗🌤💎🌤 💎🔗🌤 🌤 #رمان_فراتر_از_حس #پارت_42 نگاهم به افرادی که آنجا ایستاده بود
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤
🔗💎🔗🌤💎🌤
💎🔗🌤
🌤
#رمان_فراتر_از_حس
#پارت_43
مربا که وسط سفره میآمد از خود بیخود میشد.
-حالا شما چرا جوش و غر میزنین؟ مگه شما رو بیدار میکنم که اعتراض میکنین؟
سهراب حوله به دوش خودش را به ته مانده سفره رساند.
-چه خبرتونه قحطی زدهاین؟ چی کار به این دوست عزیز دارین؟ میبینین که با همین ورزشکار بازیا چه هیکل توپی واسه خودش ساخته. خدایی بدنش عین سنگه. من که فکر میکنم حسودیتون میشه.
گفت و خودش خندید اما بچهها نخندیدند و نگاه چپ چپی حوالهاش کردند.
از جا بلند شدم. به طرف آینه رفتم.
-رضا، من دارم میرم. اگه میای، عجله کن.
به موهای زبر و ریش کوتاهم شانه کشیدم. کیفم را که برداشتم، رضا هم دنبالم دوید. وحید که هنوز هم مشغول خورن بود، صدایش را بلند کرد.
-راستی بچهها، راسته که امروز میخوان واسه یادبود شهدای دانشآموز جلوی دانشگاه تجمع کنن.
با سر حرفش را تایید کردم و به طرف در رفتم.
-خب اگه این طوره که کلاسا تعطیله. چه عجلهای دارین پس؟
رضا از پشت سرم جوابش را داد.
-می خوایم صف اولو از دست ندیم داداش. نون و حلوا خیرات میکنن. تو هم بدو جا نمونی.
سری به تاسف برایش تکان دادم. با بیتفاوتی و کنایههای وحید مشکل داشت. گاهی هم به پرو پای هم میپیچیدند.
به دانشگاه که رسیدیم، نشانههایی از تجمع را میشد دید. به طرف دانشکده خودمان که دانشکده علوم پزشکی بود، رفتیم. از بچههای انقلابی شنیدم که قرار است دانشجویان پیرو خط امام به اعتراض دخالت آمریکا و پناه دادن به شاه، طرف جاسوسخانه بروند.
#ادامه_دارد
#کپی_در_شان_شما_نیست
#زینتا
رفتن به پارت اول:
https://eitaa.com/forsatezendegi/3595
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
💎
🔗🌤💎
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
فرصت زندگی
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤 🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤 🔗💎🔗🌤💎🌤 💎🔗🌤 🌤 #رمان_فراتر_از_حس #پارت_43 مربا که وسط سفره میآمد از خود بیخ
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤
🔗💎🔗🌤💎🌤
💎🔗🌤
🌤
#رمان_فراتر_از_حس
#پارت_44
رضا نگران دوستش از که بچههای دانشکده پلیتکنک بود، شد. گویا علاوه بر هم دانشکدههای ما، عدهای از آنجا هم برای رفتن، گروه شده بودند. خداحافظی کرد تا سراغ دوستش برود.
از دانشگاه که بیرون رفتم، جنب و جوش مردم بیشتر شده بود. تجمع حالا تبدیل به راهپیمایی به طرف جاسوسخانه شده بود. همراه شدم. همان اول راه، دوست پر تب و تاب چند روز پیش را دیدم. قدش مثل خودم بلند اما لاغر و کشیده بود. در دستش تعدادی اعلامیه بود که از گوشههایش میشد فهمید اعلامیههای حزبی هستند. در آن شرایط هم قصد داشت از شعارهایشان دفاع کند. قبلتر هممسلکهایش قصد گرفتن سفارت را داشتند و کار به جایی نبردند اما او همچنان تبلیغش را میکرد.
سلام و احوالپرسی کردیم. وقتی فهمید کجا می روم، هم قدم شد. کمی از مسیر به سکوت بینمان گذشت. جمعیت همراهمان در حرکت بودند. برخی میدویدند تا دیدنیها را از دست ندهند و برخی سلانه سلانه قدم بر میداشتند. برای کم کردن فاصله و شکستن سکوت، از خودش و درس و زندگیش پرسیدم. دستی به پیشانی بلندش کشید و موهایش را عقب فرستاد.
-اسمم محمده؛ اهل سنندجم؛ سال چهارم دانشگاهم و حقوق قضایی میخونم. تو چی؟
از خودم گفتم.
-من علیرضا هستم؛ اهل میمه اصفهان؛ سال اول پزشکیم.
سری تکان داد و نگاهی به برگههای در دستش انداخت. منتظر بودم ببینم از آن روز چیزی میپرسد یا نه. کمی که به جمعیت نزدیک شدیم، سر حرف را باز کرد.
_چرا اون روز حرفای غیر عادی میزدی؟
_خب اعتقاد من در مورد بحث کردن همون بود. صحبت باید از ریشه باشه.
نیمنگاهی به من کرد و بعد بین جمعیت چشم چرخاند.
_عقیده خوبیه. میخوای دربارهش صحبت کنیم؟
#ادامه_دارد
#کپی_در_شان_شما_نیست
#زینتا
رفتن به پارت اول:
https://eitaa.com/forsatezendegi/3595
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
💎
🔗🌤💎
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
🔴 سخنان کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در تبیین پشت پرده امنیتی آشوبهای اخیر:
🔹ما پیروزیهای بسیار بزرگی در این آشوبها بدست آوردیم. مهمترین تبیین در باره این اغتشاشات را رهبری در دانشگاه افسری ارائه کردند و فرمودند این اتفاق خلق الساعه نبود.
🔹از حداقل شش هفت سال قبل ۴۹کشور برای براندازی ج.ا.ا توافق کردند ولی دو کشور ترکیه و امارات از دو سال قبل از این ائتلاف کناره گیری کردند.
🔹۴۷سرویس جاسوس از کشورهای امریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل، آل سعود، اسپانیا، مصر، اردن و... در این کار ستاد تشکیل داده و این جنگ ترکیبی را طراحی کردند.
🔹 در زمان روحانی زیرساختهای براندازی آماده شد و قرار بود همان زمان عملیاتی شود که به علت کرونا برنامه هایشان بهم ریخت. پنجاه درصد توان دشمن در فضای مجازی سازماندهی شده بود.
🔹یکی از گسلهای جامعه ما حجاب است. دشمن این گسل را انتخاب کرد. یکی دیگر از گسلها احزاب بود اکثر سران فتنه ۸۸ نیز به نفع این اغتشاش هم موضع گیری کردند. گسل های قومی و مذهبی از دیگر موارد مورد استفاده این جنگ ترکیبی بود.
🔹 در جنگ ترکیبی به سمت دلار رفتند در حالیکه مسئولین می گفتند ما به اندازه کافی دلار به ابزار تزریق کرده ایم.
🔹 در طی شصت روز آمار حضور اغشتشاگران در خیابان ۵۰۰ هزار نفر روز بوده است. البته اگر یک نفر ده بار هم آمده ده در آمار وارد شده. اوج این حضور در یک روز ۴۵هزار نفر بود. ( طبق آمار غیر رسمی ۳۱۰ هزارنفر کل جمعیت اغتشاشگران بودند که می شود )
🔹 گفتند نمادهای حاکمتی باید سقوط کند. یکی از نمادها مشهد است. قرار بود برای یکی از سران قوا در مشهد حادثه هفت تیر ۶۰ تکرار شود.
🔹 آخرین مرحله هم ورود پنتاگون بود. در سال ۸۸ هم نقشه همین بود. مرحوم فیروز آبادی در سال ۸۸ در کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت خاتمی در فتنه ۸۸ با فرمانده ناتو دیدار داشت و از آنها خواستند کار ما در داخل که جلو رفت شما وارد شوید.
🔹 جنگ شناختی یکی دیگر از ابعاد این جنگ ترکیبی بود. اینها مدتها القاء می کردند در این ۴۰ سال کاری صورت نگرفته است.
🔹 اکثر دستگیرشدگان یک یا دو شب نگهداری شدند بعد با تعهد والدین آزاد شدند. اما از میان بازدشتیهای هدفمند که ادامه هم دارد ۱۸٪ آنها آموزش دیده اند. تمام این ارتباطات بدست آمده که به عنوان مستندات بیانیه دو دستگاه اطلاعاتی در آینده منتشر می شود.
۷۰ درصد دستگیر شدگان دیپلم و زیر دیپلم بوده اند. ۶۷ درصد اهل شرب خمر بوده اند. از این شاربان خمر ۴۷ درصد دائم الخمر بودند. اکثر اینها معتاد به موارد مخدر گل بودند. درصدی از زنان بازداشت شده اهل فحشا بودند. همانکس که خودکشی کرد یکی از همین افراد بود. ۸۰ درصد اینها خارج از کشور را بهشت می دانند.
🔹 خانم مولا وردی معاون روحانی طرحی داشت و می خواست فاحشه ها را بیمه کند.
🔹 دولت عراق نزدیکترین دولتها به ایران است. ما سه خواسته ازدولت عراق داشتیم اول اخراج کل کومله و دمکرات از کردستان عراق دوم تحویل کسانی که در ترورها دست داشتند سوم استقرار دولت عراق در مرزها. عراق آنها را پذیرفت.
🔹 یکی از مسئولان کومله با دو بچه اش به محل جلسه آمده بود لذا آن مقر را نزدیم. مسئولین نظامی می گفتند ما نوک خودکار را روی نقشه می گذاشتیم و همان هدف را روی زمین می زدیم.
🔹 با باز شدن مسیر بوکمال، راه زمینی ما تا سوریه و حزب الله و دریای مدیترانه باز شد. تحولات منطقه بعد از این آشوبها شدت می گیرد. و همه چیز را آماده کرده و پای کار برده ایم.
🔹 دستگاه اطلاعاتی ما از این طرح مطلع شد و در سند امنیتی ۴۰۱ برای مقابله با این طرح آماده شدیم و به ۵۰ درصد از استعداد و توان دشمن ضربه زدیم.
🔹 در آینده در داخل و خارج تحولاتی رخ خواهد داد. دشمن در عناصر رسانه ای خود تجدید نظر می کند. ما هنوز کارهای بین المللی خود را شروع نکرده ایم. ما دستمان برای هزینه دادن امریکا، انگلیس و فرانسه خیلی باز است.
🔹 هر گرهای که دولتهای قبل زدند این دولت یکی بعد از دیگری در حال باز کردن آن است.
🔹عده ای در زمان روحانی بدون گزینش در آموزش و پرورش نفوذ داده شدند. معلم هایی که دانش آموزان را تحریک کردند همه شناسائی شدند.
🔹 مظلومیت بسیج در این آشوب این بود که دست خالی به میدان رفت.
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
فرصت زندگی
🔴 سخنان کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در تبیین پشت پرده امنیتی آشوبهای اخیر: 🔹ما پیروزیها
نیمه پر این لیوان☝
ایران اونقدر قوی شده که خار چشم ۴۹ کشور جهانه.
طرح، بودجه و نیروی انسانی میذارن تا زمینش بزنن.
اما...
اما چی میشه که نمیشه؟
چی میشه که باورشون نمیشه جنگ ترکیبی همه جانبه همهی کشوره هم، این کشور امان زمان عجالله رو زمین نمیزنه؟
تامل کنیم...
فرصت زندگی
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤 🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤 🔗💎🔗🌤💎🌤 💎🔗🌤 🌤 #رمان_فراتر_از_حس #پارت_44 رضا نگران دوستش از که بچههای دانشک
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤
🔗💎🔗🌤💎🌤
💎🔗🌤
🌤
#رمان_فراتر_از_حس
#پارت_45
_عقیده خوبیه. میخوای دربارهش صحبت کنیم؟
سری تکان دادم و لبخند زدم.
_اگه دوست داشته باشی، چرا که نه. فقط بگو نظرت در مورد همین کار امروز که گرفتن سفارت آمریکاییاست چیه؟
_یه کار انقلابی و به نفع مردمه اما فکر میکنم یه حقهای در کاره. آخه از یه عده آدم واپسگرا بعیده یه همچین کاری بکنن.
ابرویم بالا پرید. نگاهش کردم. اشاره به مردمی که روبه رویمان جلوی جاسوسخانه صف کشیده بودند، کردم.
_خدایی اونقدر بدبینی چیزی که با چشمت میبینی رو هم باور نمیکنی.
هنوز کامل به در سفارت دید نداشتیم. ادامه دادم.
_به هر حال من علاقهای به بحث سیاسی این طوری ندارم. میخواستم نظرتو بدونم. فقط اگه چشم و گوش بستهی حزبت نبودی، متوجه میشدی تا حالا کیا واقعاً جلوی ظلم و ظلم کنندهها ایستادن و مبارزه کردن.
جوانکی مو فرفری، بازوبند به بازو با سرعت از بین ما رد شد. محمد هیکل قوی نداشت و تعادلش به هم خود. صدای اعتراضش که بلند شد، جوان برگشت و عذرخواهی کرد. نوشته بازوبندش حکایت از گروه فعال آن روز داشت. جزو دانشجویان پیرو خط امام بود.
_ببخشید برادر. از بقیه جا موندم. باید برسم اون جلو تا در بسته نشده.
محمد غری به جان او زد اما او نایستاده بود تا بشنود. سعی کردم باقی حرف بزنم تا کمی آرام شود.
_ول کن اون بنده خدا رو. بیا از همون حرفای مورد علاقه بگیم. محمد، نظر شخصی خودتو میخوام بدونم.
از وسط خیابان که دیگر پر از جمعیتِ پلاکارد و عکس به دست بود، کنار کشیدیم و در پیادهرو به حرکت ادامه دادیم.
_خب هدف من، نابودی سلطه جهانیه که سرکردهشون آمریکا و سرمایهدارای بزرگ هستن. هدفم تکامل آدما و تلاش به نفع طبقه کارگر و زحمتکش جامعهست. خب انجام مسئولیت واسه رسیدن به این هدفا شیرینه.
به نزدیکی سفارت که رسیدیم صدای شعارها باعث میشد صدایمان به هم نرسد. کمی بلندتر به صحبت ادامه دادیم.
#ادامه_دارد
#کپی_در_شان_شما_نیست
#زینتا
رفتن به پارت اول:
https://eitaa.com/forsatezendegi/3595
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
💎
🔗🌤💎
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
فرصت زندگی
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤 🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤 🔗💎🔗🌤💎🌤 💎🔗🌤 🌤 #رمان_فراتر_از_حس #پارت_45 _عقیده خوبیه. میخوای دربارهش صحبت
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤
🔗💎🔗🌤💎🌤
💎🔗🌤
🌤
#رمان_فراتر_از_حس
#پارت_46
_این مسئولیتا رو کی بهت داده که محکم پاش وایستادی و ازش دفاع میکنی؟
چشمم به چند نفری افتاد که از دیوار جاسوسخانه بالا میرفتند. محمد بلندتر از من جواب داد.
_هیچ کس. وقتی میبینم یه کارگر زحمتکش به نون شب و پول دوا و درمون زن و بچهش محتاجه اگه آدم عاقلی باشم، از ناراحتیش ناراحت میشم، به هم میریزم و علیه باعث و بانیش که طبقه حاکم جامعهست شورش میکنم.
_چرا ناراحت میشی؟ مگه چه نسبتی با هم دارین؟
اخمش دوباره گره شد و نگاه تندی انداخت.
_کدوم آدم سالم و رنجکشیدهایه که از دیدن سختی دیگران ناراحت نشه و از شادی اونا خوشحالی نکنه؟
کمی سرک کشیدم. تعجب کرده بودم. فکر میکردم آنها که بالای دیوار رفتند، قصد پریدن به داخل جاسوسخانه را دارند. بالا ایستاده بودند اما همان زمان در باز شد و گروههایی هم مرد و هم زن از دو جهت داخل میرفتند. با کمی دقت میشد فهمید گروهی عکس امام را به گردن داشتند و گروهی دیگر مانند آن پسر که عجله داشت، بازوبند بسته بودند. از تدبیرشان لبخندی به لبم نشست. نمیخواستند هیچ گروه دیگری بینشان نفوذ کند. دوباره توجهم را به دوست کناریم دادم.
_میگم، تو وقتی سختی آدمای محرومو میبینی، ناراحتیت چه شکلیه؟ با جسمت ناراحتی و شادیو حس میکنی؟ اصلاً چی باعث میشه احساس مسئولیت کنی؟
_خب حس همدردی باهاشون دارم دیگه. با تمام وجودم درکشون میکنم.
_اول اینکه جهانبینی حزبیت میگه چیزی که با پنج تا حس درک نشه وجود نداره و تو داری خلاف نظر مادیگرایی حزبت حرف میزنی. دوم اینکه همه هدفا و مسئولیتهایی که گفتی واسه آرامش خودته. اینا تا وقتی میتونن تو رو به حرکت در بیارن که آرامش و امنیت خودت به خطر نیافته.
#ادامه_دارد
#کپی_در_شان_شما_نیست
#زینتا
رفتن به پارت اول:
https://eitaa.com/forsatezendegi/3595
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
💎
🔗🌤💎
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
16.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرصت زندگی
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤 🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤 🔗💎🔗🌤💎🌤 💎🔗🌤 🌤 #رمان_فراتر_از_حس #پارت_46 _این مسئولیتا رو کی بهت داده که محک
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤
🔗💎🔗🌤💎🌤
💎🔗🌤
🌤
#رمان_فراتر_از_حس
#پارت_47
نم بارانی شروع به باریدن کرد. کم بود؛ در حدی که زمین را خیس کند. زیر سایهبانی رو به جمعیت ایستادیم. محمد کمی عقبتر کشید تا خودش و اعلامیههایی که هنوز فرصت پخشش را پیدا نکرده بود، خیس نشوند.
_یعنی چی؟ چرا فکر میکنی واسه آرامش خودمه؟
_خب، تو میگی، شاد شدنت موتور محرک اینه که باعث شادی دیگران بشی یا برعکس؛ پس با این منطق، دلیلی نداره تو به خاطر شادی یکی دیگه خودتو زجر بدی یا کشته بشی. جایی که جونت به خطر میافته، دل سوزوندن توجیهی نداره. آدم عاقل، به خاطر لذت احساس مسئولیت، خودشو به زحمت نمیاندازه. این که نمیشه هدف.
_کی گفته به خاطر لذته؟
_پس برای چی مبارزه میکنی و جوش میزنی؟
_هر کاری میکنم، به خاطر آزادی توده مردمه.
نگاهم را از در بسته شده سفارت گرفتم و نگاهش کردم.
_خب مبارزه، کشتن و کشته شدن داره. به خاطر رسیدن به آزادی یه عده از همونایی که براشون مبارزه میکنی، کشته میشن. ممکنه خودت هم کشته بشی. چه انگیزهای واسه رفتن از این دنیا و نابود شدن داری؟ به چه دلیلی میخوای جهانو به ظالما بسپری و بری؟
حرفی نزد. کمی که به سکوت ما و شعارهای مردم گذشت، ادامه دادم.
_ببین، اگه هدفت اونقدرا مقدس و بزرگ نباشه، لذت بردن و آرامش خودتم که نباشه، فایده اون جنگیدن و آسیب دیدن چیه؟ زندگی کردن مثل یه خائن یا جاسوس شاید بهتر هم باشه. فقط شاید یه کم وجدان درد داشته باشه که میشه چهار تا توجیه آورد و خلاص شد. اون وقت مثل خیلیای دیگه راحت و بیقید زندگی خودتو میکنی.
نگاهش به زنهایی افتاد که بخشی از خیابان را پر کرده بودند و پلاکارد به دست با قدرت شعار میدادند.
#ادامه_دارد
#کپی_در_شان_شما_نیست
#زینتا
رفتن به پارت اول:
https://eitaa.com/forsatezendegi/3595
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
💎
🔗🌤💎
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
فرصت زندگی
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤 🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤 🔗💎🔗🌤💎🌤 💎🔗🌤 🌤 #رمان_فراتر_از_حس #پارت_47 نم بارانی شروع به باریدن کرد. کم بو
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤
🔗💎🔗🌤💎🌤
💎🔗🌤
🌤
#رمان_فراتر_از_حس
#پارت_48
_من نمیتونم مثل اون خیلیا، بیقید باشم.
روح آزادهاش آرام نمیگرفت. نفس راحتی کشیدم.
_دوست عزیز، اگه نمیتونی، پس باید فکر یه هدف بزرگتر و یه نقطه اوج اون بالا بالاها باشی. مبارزه با ظلم درسته اما ظلمو باید از ریشه کَند. این غده رو باید از بدنه جامعه بیرون آورد.
دستم را گرفت و با سر اشاره زد.
_بیا یه کم بریم جلوتر؛ ببینیم چی کار میکنن.
وقتی به کندن ریشه ظلم فکر میکردم، یاد ظلم و زورهای قبل از انقلاب افتادم؛ یاد آن مرد حمامی بعد از انقلاب.
برای سرکشی به اوضاع روستاهای اطراف میمه رفته بودیم. مردم روستا خبر دادند چند وقتی است که حمام را بستهاند و مردم گرفتار شدند. حمامی را که خبر کردم، گفت: یه بنده خدایی زده زیر گوشم و گفت باید حمومو خاموش کنی.
دنبال آن بنده خدا که گفت فرستادم و به حمامی گفتم همانجا به تلافی ظلمی که دیده بود، زیر گوش مرد قلدر بزند و بعد حمام را روشن کند. مردم باید یاد میگرفتند که ریشه ظلم را بکَنند و آزاد بودن را تجربه کنند.
دیگر روبه روی در ورودی اصلی بودیم. جنب و جوش و این طرف و آن طرف دویدنهای دانشجوهای داخل سفارت را میشد دید.
_میدونی؟ یه وقتایی ظلم اونقدر بهمون فشار میاره که به حالت انفجار میرسیم. میایستیم و مبارزه میکنیم. اون وقت، حتی قانونا رو ندیده میگیریم و فقط میخوایم به هدفمون برسیم. بعد از پیروزی و شکست دادن ظالم، وقتی قدرت پیدا کردیم و حرصمون خوابید، از کجا معلوم خودمونم ظالم نشیم؟ چی میخواد جلوی تکرار ظلمو بگیره؟ حزبت میگه نوزایی اما ما میگیم تا کجا؟ آخرش که چی؟ خب چرا یه قانون شسته رفته حساب کامل نباشه تا با تکرار هرباره و آسیب مردم بیگناه نکشه؟ اونا که هر بار توی این دورههای نوزایی و شروع جامعه جدید کشته میشن چی؟ اونا چه سودی میبرن؟
#ادامه_دارد
#کپی_در_شان_شما_نیست
#زینتا
رفتن به پارت اول:
https://eitaa.com/forsatezendegi/3595
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
💎
🔗🌤💎
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤