eitaa logo
فرصت زندگی
212 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
873 ویدیو
12 فایل
فرصتی برای غرق شدن در دنیایی متفاوت🌺 اینجا تجربیات، یافته‌ها و آنچه لازمه بدونین به اشتراک میذارم. فقط به خاطر تو که لایقش هستی نویسنده‌ از نظرات و پیشنهادهای شما دوست عزیز استقبال می‌کنه. لینک نظرات: @zeinta_rah5960
مشاهده در ایتا
دانلود
✍سرزمین زیتون‌های سبز سرزمین زیتون‌های سبز با تو سخن می‌گویم. رد خونین چکمه‌های سربازان اشغالگر را چگونه طاقت می‌آوری؟ نگاه معصومانه کودکی سه‌ساله بر جسد خونین مادر را چگونه می‌بینی؟ خمپاره‌های شبانه نشسته بر رختخواب خونین را چگونه نظاره می‌کنی؟ دویدن سربازان خون آشام به سمت هدفی از جنس کودک بی‌پناه را چگونه تاب می‌آوری؟ باور دارم روزی لباس آزادی را بر تن زخمی‌ات خواهیم پوشاند. یقین دارم به امامت مولایمان حضرت حجت ارواحناله‌الفداء نماز را در مسجدالاقصی خواهیم خواند. می‌دانم چشمان به خون نشسته‌ات به انتظار چنین روزی پلک هم نمی‌زند. صبر کن! ای سرزمین مقدس. به زودی لشکری از یاران دهه نودی سیدعلی، در صحن مقدس مسجد گنبد خضرایت سرود فتح و پیروزی خواهند خواند.
✍شیشه‌شکسته‌ها چشمان یاسر سرخ می‌شود. صورت خاک‌آلودش با اشک دو چشم سیاهش، آبراه‌هایی به پایین صورتش به راه می‌اندازد. دستان کوچکش را در جیب پیراهنش می‌کند. قلوه سنگ‌ها را می‌فشارد. همان‌جا پیمان‌نامه را با انگشت زدن در خون سر مادرش امضاء می‌کند. آن‌طرف‌تر پدر را می‌بیند. خستگی سال‌ها جنگیدن با دستانِ پُر از خالی را با خوابی عمیق درمی‌کند. کنار پنجره رو به درختان زیتون، خواهر کوچکش اسماء، دراز می‌کشد و عروسک موطلایی‌اش را به سینه می‌چسباند. با خون سرش رگه‌هایی از مِش سرخ بر موی عروسک می‌پاشد. لبخند خونین بر لبان کوچک هر دو نقش می‌بندد. یاسر در خون سر خواهر زانو می‌زند. شیشه شکست‌ها را از زیر بدن خواهرش جمع می‌کند. طاقت دیدن خراش‌‌‌های کوچک بر پوست نازک او را ندارد. اشک‌های یاسر، رنگ خون به خود می‌گیرد. اینبار با گذاشتن لب‌هایش بر خون سر دختر پیمان‌نامه را دوباره امضاء می‌کند. رنگ سیاه مرگ، زادگاهش الخلیل را فرا می‌گیرد. خود را به سربازان اسرائیل که از زیر چکمه‌هایشان خون می‌پاشد، می‌رساند. قلوه‌سنگ‌ها را به سمت آن‌ها نشانه می‌گیرد. گلوله‌ای زوزه‌کشان به سینه‌اش بوسه می‌زند. خون‌‌ها به آغوش درخت زیتون پناه می‌برند. درخت قد‌ می‌کشد و ناله انتقام سرمی‌دهد.
✍️ زینب ثانی آسمان و آسمانیان شور و شعف آمدنت را دارند که چنین جشن گرفته‌اند. یا معصومه‌جان! امشب فرشتگان دسته‌دسته برای تبریک و بوسیدن دست پدربزرگوارت به زمین آمده‌اند. برای گرفتن قنداقه نورانی‌ت بر هم سبقت گرفته‌اند. عاشقان و محبینت چشم به راه کریمانه‌هایت نشسته‌اند. بانوی کرامتی، ای دُخت موسی‌بن‌جعفر تو مفتخری به مدال " فداها ابوها "یِ پدر تو مفتخری به ثواب زیارتی برابر با زیارت امام معصوم تو مفتخری به بودن حرمت، حرمِ آلُ الله تو مفتخری به زینب شاه خراسان بانو جان! چادرت را بِتِکان روزی ما را برسان. معصومه‌جان تولدت مبارک علیها‌السلام