eitaa logo
فرصت زندگی
212 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
873 ویدیو
12 فایل
فرصتی برای غرق شدن در دنیایی متفاوت🌺 اینجا تجربیات، یافته‌ها و آنچه لازمه بدونین به اشتراک میذارم. فقط به خاطر تو که لایقش هستی نویسنده‌ از نظرات و پیشنهادهای شما دوست عزیز استقبال می‌کنه. لینک نظرات: @zeinta_rah5960
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 قضیه کاملاً مشکوک و به نظر می رسد با برنامه ریزی دقیق انجام شده است 🔹 رستگار فعال رسانه ای که اولین نفری بود خبر قتل را به همراه پست همسر مرحوم مهرجویی پخش کرد، حالا در اصلاحیه اعتراف کرده که دچار اشتباه شد و پست خانم مهرجویی که در آن خبر از تهدید توسط یک بیگانه را داده مربوط به چندین ماه قبل بوده نه دیشب... 🔹 اینکه اکانت فراز که برای اصلاح طلبان هست دقیقا چند ساعت قبل از قتل مهرجویی و همسرش، پست ۸ ماه قبلش را بدون تاریخ منتشر می کند و به دروغ در تیتر اسم افغانی ها را می برد چیزی که در پست همسر مهرجویی وجود نداشت کاملاً مشکوک و نشان از فتنه انگیزی است. 🔹 همچنین انتشار مصاحبه همسر مهرجویی دقیقا در صبح روزی که کشته شده در روزنامه اصلاح طلب اعتماد کاملاً مشخص می کند که این قضیه برنامه ریزی شده و با هماهنگی رسانه ای انجام شده است. 🔹 هم اکنون در توییتر فارسی دو هشتک داریوش مهرجویی و اخراج افغانی مطالبه ملی داغ شده است! 🔹 به نظر می رسد این سناریو به وسیله دستگاه های اطلاعاتی دشمن و با پادویی رسانه ای عده ای مزدور داخلی خود فروخته انجام شده است که نیاز است هرچه سریعتر ابعاد آن روشن و قاتلین و افراد پشت پرده آن شناسایی و دستگیر شوند. 🔴 👇 @bidariymelat
واکنش و نقد تند وحیده محمدی‌فر همسر داریوش مهرجویی از کشف حجاب برخی بازیگران سینما
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر برای عشقت هزینه دادی؟ زوج‌های دلباخته کاری از اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بلند شو علمدار 😭😭😭 🏡به خانوادۀ مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/khanevademoballeghan
📌قرن ۱۵ که شروع شد، پاییز‌های تلخی برایمان رقم زدند. جلوی چشممان: 🌹پاییز ۱۴۰۱ جوانانمان را تکه تکه کردن و به آتش کشیدند. آنقدر وحشیانه که برای هر کدامشان ده‌ها قاتل شناخته شد. 🌹پاییز ۱۴۰۲ کودک و زن و پیر و جوان غزه را پر پر کردند. آنقدر نامردانه که خون‌ها به خروش آمدند به خونخواهی. 📌ولی شغال بداند و سگ‌های زرد حساب کار دستشان بیاید. دوران بزن در رو تمام شد.✌ 📌ما به قله نزدیکیم. پاییز بعدی در صبح ظهور است. 📌صبحی بدون آن‌هایی که در خشم جهانی ظلم‌ستیزان سوختند. https://eitaa.com/forsatezendegi
934.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️صحنه های شادی در اسرائیل به دنبال بمباران و کشتار فلسطینیان! 🔹رسانه و شبکه های اجتماعی تصاویری از صحنه های شادی در اسرائیل به دنبال بمباران و کشتار جمعی فلسطینیان در غزه منتشر کردند اینجا خط مقدم انقلاب است👇 🆔 eitaa.com/joinchat/1880490424Cb168e66e38
وارد خانه میشوم. جنان، هنوز پشت پنجره ایستاده و با صورت خیس از اشک، به در خانه چشم دوخته است. با وارد شدن من، به سمت حیاط میدود:«بگو که پیداش کردی» لبخند روی لب هایم مینشیند. پلک هایم را به هم میفشارم. غم و غصه ی نگاه جنان، در کسری از ثانیه، تبدیل به یک لبخند عمیق به روی لب هایش میشود. _«کجاست؟» خنده روی لب هایم خشک میشود. آرام میگویم:«بیمارستان» نگران میشود:«چی شده؟» سعی می‌کنم باور کند که واقعا چیزی نشده:«چیزی نیست. دستش زخمی شده. مهم اینه که زندست» جنان، کلمه «زندست» را با همه ی وجود تکرار میکند و از ته دلش میخندد. آخر میدانی؛ ما همین یک بچه را داریم. آن را هم خدا بعد از ده سال به ما داد. نامش احمد است. او همه ی جان ماست... با جنان از خانه بیرون میزنیم. دیگر طاقت ندارد. از صبح که احمد برنگشته، مثل اسفند روی آتش است. زیر لب حرف میزند، ذکر میگوید، اشک میریزد، میخندد. ناگهان صدای انفجاری از دور، هردویمان را متوقف میکند. معلوم نیست باز کجا را زدند. خدا به داد مادرها برسد. وارد خیابان بیمارستان میشویم. دود غلیظی همه جا را پوشانده. شلوغ تر از وقتی است که دنبال جنان میرفتم. آدم ها به سرعت جا به جا میشوند. سر در‌ نمی‌آورم. نزدیک بیمارستان که میرسیم، جمعیت قفل میشود. بوی دود دارد خفه ام میکند. صدای فریاد و گریه لحظه ای قطع نمی‌شود. حرارت هوا بالا رفته. انگار ا آن جلو چیزی میسوزد. نمیشود جلوتر رفت. جمعیت اجازه نمیدهد. اینها همه زخمی و مریض دارند؟ چه خبر شده؟ خودمان را به سختی از بین جمعیت جلو میکشیم. جلوتر، جلوتر... لحظه ای به رو به رویم نگاه میکنم. فکر کنم اشتباه امده ام. اینجا نبود. شاید زود پیچیدیم. اینجا خرابه ای شعله ور نبود. اینجا یک بیمارستان بود. یک بیمارستان که احمد منتظر من و مادرش، روی تخت نشسته و بهانه می‌گرفت. به جنان نگاه میکنم. او اما فقط روی خرابه ی رو به رویمان ماتش برده. مرد ۵۰ ساله ای از بین خرابه ها بیرون می آید. به پهنای صورت اشک میریزد. صدایش، حتی وقتی فریاد میزند، میلرزد:«بیمارستان المعمدانی دیگه هیچ مجروحی نداره، همه راحت شدن» جمعیت فریاد میکشد. من نمیفهمم. نمیخواهم بفهمم. نمیتوانم بفهمم. او زنده بود. حالش خوب بود. فقط کمی دستش... جمله ی مرد میانسال در سرم بالا و پایین میشود:«بیمارستان المعمدانی دیگه هیچ مجروحی نداره...» همه چیز در کمتر از نیم ساعت اتفاق افتاد. دقیقا از وقتی که من با عجله به سمت خانه راه افتادم، تا وقتی که با جنان به طرف بیمارستان دویدیم. دقیقا در همین نیم ساعت، دنیا تمام شد. ما مردیم نه احمدی ماند، و نه جانی... ✒بانو یحیایی
15.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما زن‌هارا بفرستید غزه... مردها بلد نیستند بچه ها را آرام کنند! مادران فرزند مرده را دلداری دهند و بگن آروم باش... ما زن‌هارا بفرستید، همه کودکان را پناه می‌شویم. ما بلدیم چطور اشک‌های بچه‌ها را پاک کنیم، ما که از پشت هر عکس و فیلم بچه‌ها را نوازش می‌کنیم... حتی بعد دیدن فیلم‌ها جانم جانم میکنیم، گریه نکن مادر، بمیرم برات عزیزم.... گریه امان نمی‌دهد... 💥وعده دیدار ما فردا صبح جمعه ساعت نه تا یازده حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌ ‌الله‌علیها @jebhefarhangiQom منتشر کنید 🔷 جبهه فرهنگی اجتماعی انقلاب اسلامی استان قم 🆔 @jebhe_qom