eitaa logo
گام دوم انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
188.5هزار عکس
130.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇸🇾🇱🇧🇾🇪 امام خامنه ای: شما افسران جنگ نرم هستید جنگ نرم مرد میخواهد. دیروز نوبت شهدا بود در جنگ سخت.. وامروز نوبت ماست در جنگ نرم ارتباط با مدیر @hgh1345 آیدی تبادل و تبلیغات @hgh1345
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 آیا کربلا است؟! ✍🏻 🔻بسیاری از طرفداران مذاکره با غرب و به خصوص آمریکا، برای وجاهت‌بخشی به تفکر خود تلاش می‌کنند از زمینه‌ها و بن‌مایه‌های مذهبی جامعه‌ی ایرانی استفاده کرده و حتی در وجه افراطی آن، نهضت امام حسین (ع) را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که از آن مذاکره با استکبار و دشمن فهمیده می‌شود؛ این در حالی است که نه‌تنها در واقعه‌ی کربلا، بلکه در هیچ نقطه‌ی تاریخی دیگری، اولیاء دینی در صورت وجود کمترین امکان گزینه‌ی مقاومت و پایداری، هرگز به مذاکره با دشمن فکر نکرده‌اند. 🔹 در نهضت عاشورا، اگر حسین‌بن‌علی (ع) اهل مذاکره با دشمن می‌بود یا بنایی برای آن داشت، در ابتدای نهضت که «ولیدبن‌عتبه» از سوی یزیدبن‌معاویه از امام (ع) درخواست بیعت کرد، می‌توانست با درنظر گرفتن مبنای «بُرد ـ بُرد» از خلیفه‌ی اموی درخواست حکومت بر یکی از ولایات و بلاد اسلامی را نماید. بدیهی است که برای بسیار مطلوب است که امام (ع) به یکی از کارگزاران حکومتش بدل شود و مهر تأییدی بر خلافت غاصبانه‌اش بزند. در این فرض امام (ع) به حیات مادی‌اش ادامه می‌داد؛ کشته نمی‌شد، امّا مشروعیت‌بخشِ خلافت نامشروع یزید می‌شد. 🔸 پس از خروج امام (ع) از مدینه بدون بیعت با یزید، در مکه نیز همین امکان مصالحه برای امام با نمایندگان یزید فراهم است. پرواضح است که برای دستگاه استکبار، معامله با امام، هزینه‌های بسیار کمتری از قتل پسر پیامبر (ص) دارد؛ شیوه‌ای که حکومت درباره‌ی (ع) به کار برد و حتی پس از اشغال نظامی (پایتخت) بازهم مصالحه‌ی با امام حسن را بر قتل امام ترجیح داد. در آن شرایط امام مجتبی در شرایطی تن به مصالحه یا مذاکره می‌دهد که بخش اعظم سپاه در نخیله کوفه و تتمه‌ی آن در سایر بلاد به دلیل خیانت فرماندهان و نخبگان، مضمحل شده است. 💢در نهضت عاشورا نیز قرائت متقن تاریخی نشان می‌دهد که سپاه کوفه مأموریت داشته است تا از امام حسین (ع) با تطمیع، مذاکره یا زور و اکراه بیعت بگیرد؛ امّا امام (ع) و اهل‌بیت مطهر او نشان می‌دهد که کوچک‌ترین نشانی از مذاکره و معامله‌ی مدّ نظر غرب‌گرایان وجود ندارد؛ هرچند حسین (ع) به حکم امامت و هدایت بارها به نصیحت و مذمت نیروهای دشمن در کربلا اقدام فرمود و این وظیفه‌ی هدایت، هرگز نشانی از مذاکره و معامله ندارد. @hafezenevelayat
🔺 #عاقبت آنان که #امام_حسین(ع) را #یاری نکردند چه شد؟! ✅ این قسمت: #عبدالله_بن_زبیر .. سمبل تشنگان #قدرت و #حکومت 👆 #خلافت #مکه #عاشورا #کربلا #یزید #حجاج #خواص #کعبه #کشته #خواری #خفت #مختارنامه #تاریخ #تاریخ_اسلام #زبیر 👉 @hafezenevelayat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 "‏مرال آکشنر" از فعالان سیاسی ترکیه خطاب به حامیان حزب خود: "در سیاست اصلا به راههایی که خداوند راضی نیست متوسل نشوید. بجای آنکه مثل پیروز شوید بهتر است که مثل جان خود را بدهید ..." @hafezenevelayat
‏آل خلیفه وکیل مدافع ‎ بن معاویه! موج بازداشت خطبا و مداحان بحرینی به اتهام "اهانت به یزید" با اتمام دهه محرم در بحرین براه افتاده. تا امروز حداقل ۵نفر در پی سخنرانی یا قرائت زیارت عاشورا احضار و ‎ شده اند. 🏴@gamedovomeenqelab
✳ شمر ناگهان شمر نشد 🔻 خیانت، یک مسئله‌ی تدریجی است. هم ناگهان شمر نشد. شمر از خط مقدم جبهه‌ی علیه السلام به خط مقدم جبهه‌ی آمد. همه به تدریج شمر می‌شوند. همه‌ی ما این‌چنین هستیم و کم‌کم شمر می‌شویم؛ به‌طوری‌ که اگر از ابتدا به خود ما بگویند که شما بیست سال دیگر چنین آدمی خواهی بود، خودمان هم باور نمی‌کنیم. برخی از جلادهای قبلا سوابق خوبی در اسلام و حتی در جهاد داشتند و برخی اصلا رزمنده‌ی اسلام بودند، جبهه رفته بودند و در رکاب علی‌بن‌ابی‌طالب جنگیده بودند؛ چنان‌که اگر تیر مثلا به‌جای بازو به گلویش خورده بود، اکنون جزو شهدای اسلام بود اما اینک به کربلا آمده تا سر علیه السلام را از تن جدا کند. 👤 📚 برگرفته از کتاب «حسین، عقل سرخ» 📖 صفحات ۲۷ و ۲۸ 🏴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 9⃣5⃣ 💢 با تو چه خواهد کرد⁉️ ''شام '' ى که از مقر حکومت بنى امیه بوده است... و بر تمام منابر، هر صبح و ظهر و شام ، على خطبه خوانده اند و به او گفته اند، ''شام '' ى که دست پرورده و اند،... ''شامى '' ى که اش را به با بسته اند، با تو چه خواهد کرد؟! 🖤چهار ساعت، این کاروان و و را بر '' دروازه جیران'' نگاه مى دارند... تا شهر را براى این پیروزى بزرگ مهیا کنند.... به نحوى که دروازه از این پس به خاطر این معطلى چند ساعته ،⏰ '' '' نام مى گیرد. پیش از رسیدن به شام ، تو خودت را به مى رسانى و مى گویى : بیا و یک در بکن. 💢شمر مى گوید: _باشد، هر خواهشى که کنى برآورده است. با تعجب و تردید مى گویى : _نگاه نامحرمان، و زنان آل الله را آزار مى دهد. ما را از دروازه اى وارد شام کن که باشد و چشمهاى کمترى نگران کاروانشود.شمر مى زند و مى گوید:_عجب ! نگاهها آزارتان مى دهد. پس از دروازه شهر وارد مى شویم ؛ جیران!و براى اینکه دلت 💕را بیشتر بسوزاند، اضافه مى کند: 🖤_یک خاصیت دیگر هم این دروازه دارد. اش با دارالاماره بیشتر است و در شهر مى توانند کنند.کاروان در ایستاده است... و تو به و کودکانى مشغولى... که زنى پرس و جو کنان خودش را به تو مى رساند، پسر جوانى که همراه اوست ، کمى دورتر مى ایستد... و زن که به کنیزان مى ماند، به تو سلام مى کند و مى گوید: 💢_من اسمم '' زینبه'' است. آمده ام براى خبر ببرم . شهر شلوغ است و ما نمى دانیم چرا. گفتند کاروانى از اسرا در راه است. آمده ام بپرسم که شما کیستید و در کدام جنگ اسیر شده اید. تو سؤ ال مى کنى:_خانم شما کیست ؟ کنیز مى گوید:_اسمش؛ است از طایفه بنى هاشم. و به جوان اشاره مى کند: _آن جوان هم پسر اوست. اسمش است سعد، قدرى نزدیکتر مى آید تا حرفها را بهتر بشنود. 🖤تو مى گویى : _✨حمیده را مى شناسم. سلام مرا به او برسان و بگو من زینبم، دختر امیرالمؤمنین، على بن ابیطالب. و آن سرها که بر نیزه است ، سر برادران و برادرزادگان و عزیزان من است . بگو که...پیش از آنکه کلام تو به پایان برسد،... کنیز از شنیدن خبر، بى هوش بر زمین مى افتد.سر بلند مى کنى، جوان را مى بینى که و مى گریزد.به زحمت از مرکب فرود مى آیى... ... 🍃🌹🍃🌹 🔴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 1⃣6⃣ 💢مرد، این و و ، زانو مى زند.... و تو پرده مى اندازى... و مرد، کاروانى را مى بیند... که مردى و لاغر را در و زنجیر بر شترى سوار کرده اند... و و را بر استران نهاده اند... و نیزه دارانى که را حمل مى کنند، در میانه کاروان پخش شده اند و ماموران، گرداگرد کاروان حلقه زده اند... تا هر مرکبى آهسته تر مى رود یامسیرش منحرف مى شود،... 🖤 را به ضرب بزنند... و یا هر زنى و کودکى مى ریزد، گریه 😭اش را با سرنیزه ، آرام کنند.... از اصحاب پیامبر که پیداست وارد شام شده و این جشن بى سابقه است،... به زحمت خودش را به سکینه مى رساند و مى پرسد:_تو کیستى ؟و مى شنود:_✨من سکینه ام دختر حسین. شتابناك مى گوید: 💢_من سهل بن سعد صاعدى ام. از اصحاب جدت رسول خدا بوده ام . کارى مى توانم برایتان بکنم؟ سکینه مى گوید: _✨خدا خیرت دهد. به این نیزه داران بگو که را از کاروان ببرند تا به تماشاى آنها، پیامبر بردارند.سهل ، بلافاصله خود را به سردسته نیزه داران مى رساند و مى گوید:_به چهارصد درهم خواهش مرا برآورده مى کنى؟نیزه دار مى گوید: _تا خواهشت چه باشد.سهل مى گوید: _سرها را از کاروان بیرون ببرید و جلوتر حرکت دهید. 🖤نیزه دار مى گوید:_مى پذیرم. را مى گیرد و سرها را از کاروان بیرون مى برد..... دشمن فقط این نیست... که دورترین مسیر به دارالاماره را برگزیده است، پلیدى مضاعف او این است که کاروان را و در شهر مى گرداند... تا را به تماشاى کاروان برانگیزد... و از رنج حرم رسول الله بیشترى ببرد.... تو و چه مى توانى براى زنان و دختران کاروان بکنى.... 💢جز دعوت به صبر و تحمل و آرامش ؟ تویى که خودت سخت ترین لحظات زندگى ات را مى گذرانى.... تویى که خودت ترین دلها را 💕در سینه مى پرورانى،... تویى که خودت سنگین ترین بارها را با شانه هاى مجروحت مى کشانى.... کاروانتان را مقابل مسجد جامع شهر -محل نمایش اسراى جنگى -☄ متوقف مى کنند.... اگر چه حضور در بارگاه ، عذاب و شکنجه اى تازه اى است ،... 🖤اما همه زنان و کودکان کاروان دعا مى کنند که این جانسوز به پایان برسد... و زودتر از زیر بار این نگاهها و شماتت ها و ریشخندها رهایى یابند... و زودتر بگذرانند همه آنچه را که به هر حال باید بگذرانند.این معطلى در مقابل مسجد🕌 جامع شهر، به خاطر نیست.. . .... 🍃🌹🍃🌹 🔴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 3⃣6⃣ 💢سر به 🌫 بلند مى کند و مى گوید:_خدایا پناه بر تو از شر دشمنان اهل بیت ، گواه باشد که من از آل محمد مى جویم.سپس صورت اشکبارش را بر پاهاى امام مى گذارد و مى پرسد:_آیا راهى براى توبه و بازگشت هست ؟امام مى فرماید: آرى ، خداوند توبه پذیر است. پیرمرد که انگار از یک کابوس وحشتناك شده است و جان و جوانى اش را دوباره پیدا کرده ، 🖤 را به زمین مى اندازد و همچون جنون زده ها مى دود و فریاد مى کشد:_مردم ! ما فریب خوردیم. اینها نیستند. اینها پیامبرند، اینها؛ دشمنان خدایند، دشمن خداست. آن پیامبرى که در اذانها شهادت، به رسالتش مى دهید، پدر اینهاست. توبه کنید! جبران کنید! برگردید! که از لحظاتى پیش ، کمر به قتل پیرمرد بسته و به او پرداخته ، اکنون به پیرمرد مى رسد و با شمشیرى میان سر و بدن او فاصله مى اندازد،... 💢آنچنانکه پیرمرد چند گامى را هم بى سر مى دود و سپس بر زمین مى افتد.... مردم، مردمى که شاهد این صحنه بوده اند، بیش از آنکه و متنبه شوند، مرعوب و مى شوند.بیش از این ، نگاه داشتن کاروان مصلحتنیست... کاروان را در زیر بار سنگین به سمت قصر یزید، حرکت مى دهند ، همه اعیان و و بزرگان و و و را براى شرکت در این جشن بزرگ دعوت کرده است... 🖤 را به انواع زینتها و گوناگون تدارك دیده است . پیداست که یزید به زندگى خود، دست یافته است.... یزید به هنگام شنیدن خبر ورود کاروان سرها و اسرا، در حین مستى وسرخوشى، ناگهان ناله شوم کلاغها را مى شنود و با خود آنچنان که دیگران بشنوند، زمزمه مى کند: _در این هنگام که محمل شتران رسید و آن خورشیدها بر تل جیران# درخشید، ✨کلاغ 🦅ناله کرد و من گفتم : 💢 چه ناله کنى ، چه نکنى ، من طلبم را وصول کردم و به آنچه مى خواستم رسیدم.هم اکنون نیز، با و تبختر بر تخت تکیه زده است و ورود کاروان شما را مى کند.... او که خود را براى این کاروان و دم و دستگاه خود به کار گرفته است،... اکنون به تماشاى و خود و و خوارى نشسته است. همه اهل کاروان را از بزرگ و کوچک ، با به یکدیگر بسته اند. 🖤یک سر طناب را برگردن سجاد افکنده اند و سر دیگر را به بازوى تو بسته اند.... طناب دیگر از بازوى تو به دستهاى سکینه... و طناب دیگر و دست دیگر و بازوى دیگر... و اهل کاروان به گونه اى به هم شده اند.... که اگر کسى و یا برود، را با خود و اسباب و شود.... به مجلس، رو مى کند و به یزید و با لحنى آمیخته از و و مى گوید: _✨اى یزید! گمان مى کنى که اگر رسول خدا ما را در این حال ببیند، چه مى کند⁉️ 💢با همین امام ، حال مجلس مى شود.... یزید فرمان مى دهد... که بند از دست و پاى شما و غل و زنجیر از دست و پا و گردن امام ، باز کنند.... یزید در دو سوى خود امرا و بزرگان را نشانده است....براى شما جایى درست مقابل خویش ، تدارك دیده است.... و سرها را در طبقهایى پیش روى خود چیده است.... و تا مى توانند مى برند... و به درون هم مى خزند... .... 🍃🌹🍃🌹 🔴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 4⃣6⃣ 💢به درون هم مى خزند تا از در امان بمانند.... یکى از یزید، شروع مى کند به کربلا و مى گوید: _حسین با گروهى از یاران و خویشانش آمده بود... به محض اینکه ما به آنها حمله کردیم، برخى به دیگرى پناه مى بردند و ساعتى نگذشت که ما همه آنها را کشتیم و...تو ناگهان از جا بلند مى شوى و فریاد مى کشى: 🖤مادرت به عزایت بنشیند اى ! شمشیر برادرم حسین، تک تک خانه هاى را عزاخانه کرد و هیچ خانه اى را در کوفه بدون عزادار نگذاشت.(32)، با این ، حرف در دهانش ،... نفس در سینه اش حبس مى شود و کلامش را ، بر جا مى نشیند.... در همین لحظات اول ، مى شود.... که حال و روز بیمار و جسم نحیف را مى بیند،...براى مجلس هم که شده ، به پسرش اشاره مى کند و به سجاد مى گوید: 💢_حاضرى با پسرم خالد کشتى بگیرى؟ و با خود گمان مى کند که از دو حال خارج نیست....یا مى پذیرد و با این حال و روز، زمین مى خورد... و یا نمى پذیرد و با شانه خالى کردنش و اظهار ، زمین مى خورد.... ، اما پاسخى مى دهد که یزید را براى لحظاتى گیج مى کند. امام مى گوید:_کشتى چرا⁉️ یک به دست هر کداممان بده تا درست و حسابى بجنگیم.☄یزید زیر لب با خود زمزمه مى کند:(حقا که پسر على بن ابیطالب است.) 🖤سپس به امام مى گوید: _اى فرزند ! پدرت درباره سلطنت با من ستیز کرد و دیدى که خداوند چه بر سر او آورد!؟ امام مى فرماید: _ما اصاب من مصیبۀ فى الارض و لا فى انفسکم الا فى کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک على االله یسیر. لکیلا تاءسوا على ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتیکم و االله لا یحب کل مختال فخور.(33) در عالم ارض و یا در نفس شما واقع نمى شود مگر از آنکه بُروزش دهیم در کتاب است. و این بر خدا آسان است . براى اینکه به خاطر از دست دادنها نشوید و نخورید و به خاطر به دست آوردنها، نگردید. 💢و خداوند هیچ و فخر فروشى را دوست ندارد.یزید رو مى کند به خالد، پسرش و مى گوید: _پاسخ بدهخالد به پدر، به امام و به سرها نگاه مى کند و هیچ نمى گوید. یزید مى گوید: _ما اصابکم من مصیبۀ فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر.(34)هر مصیبتى که به شما مى رسد، دست آورد خودتان است و خداوند از گناهان بسیارتان مى گذرد. بر جاى خود مى شود و آنچنانکه همه کلام او را بشنوند، مى فرماید: 🖤اى پسر معاویه و اى زاده ! از آنکه تو به دنیا بیایى، و فرمانروایى ، همواره در اختیار و من بوده است. در جنگهاى و و ، جدم على بن ابیطالب ، لواى پیامبر خدا را در دست داشت و پدر تو پرچم را. واى بر تو یزید! اگر مى دانستى که چه کار کرده اى ، و درباره پدر و برادر و عموها و خاندانم ، مرتکب چه جنایتى شده اى ، آنچنانکه سر پدرم حسین ، فرزند على و فاطمه و ودیعه رسول االله را بر سر در شهر آویخته اى 💢 ، به کوهها مى گریختى و شنهاى بیابان را بستر خویش مى ساختى و فریاد و شیونت را به آسمان مى رساندى . پس چشم انتظار باش ، و روز را که خلایق است.یزید که براى گفتن .... طبقى که سر حسین را بر آن نهاده اند، پیش مى کشد و با که در دست دارد،... شروع مى کند به کوفتن بر صورت و لب و دندان امام. و آنچنانکه بشنوند، زمزمه مى کند... .... 🍃🌹🍃🌹 🔴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 5⃣7⃣ 🏴🏴 💢انگار مصیبت تو آغاز شده است.... همه و و ، یک طرف ،... و این یک طرف. همه غمها و دردها و غصه ها یک طرف و یک طرف.نه زنان و کودکان کاروان و نه سجاد و نه حتى فرشتگان آسمان ، نمى توانند تو را در این غم تسلى ببخشد.... و چگونه تسلى دهند فرشتگانى که خود صاحب عزایند... و پر و بالشان به قدرى از سنگین شده است... که پرواز به سوى آسمان را نمى توانند.تنها حضور مادرت مى تواند تسلى بخش جان سوخته تو باشد. پس خودت را به آغوش بسپار و عقده فروخورده همه این داغها و دردها رابگشا... 🖤مگر نه بزرگترین آرزوى هر ، رسیدن به خویش است ؟ و مگر نه مقصد در پیش است ؟ پس چرا تو مدام تداعى خاطرات گذشته را مى کنى... و در کجاوه تنهایى خودت ، اشک مى ریزى ؟نمى توان گفت که هر چه بود، گذشت . ولى مى توان گفت که ، سپرى شد.... اگر چه این فصل به اندازه تمام سالهاى عمر، کش آمد... و اگرچه این فصل ، خزانى جاودانه براى عالم ، رقم زد.... نمى توان توقع کرد که تو اکنون که به مدینه باز مى گردى، تمام خاطرات این سفر را، این سفر پر رنج و راز و خطر را نکنى... 💢و براى لحظه لحظه آن ، کجاوه خودت ، نریزى. اما تو باید خودت را هم حفظ کنى زینب ! چرا که هنوز به نرسیده است.پس به یاد بیاور اما گریه نکن.... یزید شما را میان اقامت در شام و مراجعت به مدینه، مخیر ساخت.... و تو و امام، مراجعت به مدینه را برگزیدید. تو گفتى :_✨ما را به مدینه برگردان . ما به سوى جدمان هجرت مى کنیمبه هنگام خروج از شام، یزید براى تو پیشکش آورد و گفت : 🖤_این را به عوض بگیرید. و تو بر سرش فریاد زدى که : _✨واى بر تو اى یزید که چقدر و و . برادرم را مى کشى و در عوض آن به من مال مى دهى ⁉️یزید شرمگین سرش را به زیر افکند و پولهایش را پس کشید.یزید به جبران گذشته، را که مسن تر و مهربانتر و نرمخوتر بود به سرپرستى کاروان برگزید... و به او سفارش کرد که همه گونه با اهل کاروان مدارا کند. کاروان را از کناره شهرها بگذارند... و در جاى خوب مقام دهد. و ماموران و محافظان را از اطراف کاروان ، دورتر نگاه دارد تا اهل کاروان معذب نشوند.... 💢و نیز دستور داد که بر شترها بگذارند و کجاوه ها را با پارچه هاى و ، زینت دهند و...و تو وقتى چشمت به این پارچه هاى رنگارنگ افتاد،... خشمگین شدى و فریاد زدى : این پارچه هاى الوان و این زینتها را فرو بریزید. این کاروان ، فرزند رسول االله است. کاروان را بپوشانید تا مردم بدانند که این کاروان شهادت اولاد زهر است. و دستور دادى که علاوه بر آن ، در پس و پیش و میان کاروان برافرازند... 🖤تا هر کس به این کاروان بر مى خورد،.. بفهمد که چه اتفاق بزرگى در عالم افتاده است... و بفهمد که باعث و بانى این اتفاق که بوده است و بفهمد که... و براى دستگاه یزید نماند.با اى که تو در مجلس یزید خواندى ،... با که تو در شام بر پا کردى و با خطبه تکان دهنده اى که درمسجدشام خواند،... بر حکومت خود ترسید.. ..... 🍃🌹🍃🌹 🏴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 6⃣7⃣ 💢 بر حکومت خود ترسید... واگر چه به دروغ ، اظهار ندامت کرد. به تو گفت:_خدا لعنت کند را که حسین را به قتل رساند. من هرگز به قتل حسین ، راضى نبودم.تو پاسخ دادى : _✨اى یزید به خدا قسم که برادرم حسین را کسى نکشت. و اگر نبود، ابن زیاد کوچکتر و حقیرتر از آن بود که به چنین دست بزند. تو نترسیدى؟ به قتل کسى دست یازیدى که پیامبر درباره اش فرموده بود: "حسن و حسین جوانان بهشتى 🌸اند." 🖤اگر بگویى رسول خدا چنین نگفته است، دروغ گفته اى و مردم تو را تکذیب خواهند کرد و اگر بگویى گفته است ، خصم خودت شده اى. و سر فرو انداخت و به این آیه از قرآن، کرد که: «ذریۀ بعضها من بعض .(43)» به فکر کن زینب! به که بر دوش توست ! به اى که پیش روى توست.تا ساعتى دیگر،... قاصدى حسین و دوفرزندت را به خواهد داد.... و عبدالله گریه کنان خواهد گفت :_اناالله و اناالیه راجعون. که نامش است به طعنه خواهد گفت : 💢_این مصیبت از حسین به ما رسید. و کفش خود را بردهان او خواهد کوبید که : _اى حرامزاده! درباره حسین چنین جسارتى مى کنى؟ به خدا قسم که اگر در آنجا داشتم ، دست از دامنش بر نمى داشتم تا در رکابش شوم.سوگند به خدا که آنچه تحمل این مصیبت را بر من ممکن مى کند و مى بخشد این است که این دو فرزند، حسین و حسین کشته شدند. و سپس روى به آسمان 🌫خواهد کرد و خواهد گفت : _خدایا! ، جانم را گداخت اما تو را سپاس مى گویم که اگر خودم نبودم تا جانم را فدایش کنم ، را قربانى خاك پایش کردم. 🖤زیر لب زمزمه مى کنى: _✨کاش فرزند مى داشتم و همه را فداى حسین مى کردم. و نام آرام بخش حسین را زیر لب ترنم مى کنى:حسین ! حسین ! حسین! حسین اگر بود، تحمل همه این رنجها و دردها و داغها اینقدر مشکل نبود.... حتى داغ على اکبر، حتى مصیبت قاسم ، حتى شهادت على اصغر، حتى عروج عباس!...عباس ؟ ! تو با خواهرت چه کردى عباس ؟! تو از کجا آمده بودى عباس؟ تو چگونه خودت را با جگر زینب ، پیوند زدى؟هم اکنون که به مى رسیم، من به چه بگویم ؟ 💢بگویم ام البنین ! مادر پسران مادر کدام پسران ؟ کجایند آن چهار سروى که تو روانه کربلا کردى ؟بگویم : ام البنین ! همه مادران عالم باید تربیت پسر را از تو یاد بگیرند، همه مردان عالم باید پیش تو درس ادب بخوانند.حسین ! حسین ! حسین! جاذبه عشق تو با این چهار جوان چه کرد؟ با پیران و سالخوردگان چه کرد؟ با حبیب چه کرد؟ با مسلم چه کرد؟ حسین ! حسین ! حسین!تو اگر بودى، سینه تسلاى تو اگر بود، نگاه آرام بخش تو اگر بود، همه غمهاى عالم ، قابل تحمل بود.پدرم فداى آنکه عمود خیمه اش شکسته شد.... .... 🍃🌹🍃🌹 🏴@gamedovomeenqelab
Dastan Hendeh Zan Yzid.mp3
10.82M
با صداي شهيد حاج شيخ احمد کافی به دعا کردن تو نوکر این خانه شدم هر سحر ذکر دعایت نکنم می میرم وضع من را به خدا روضه ی تو سامان داد من اگر گریه بـــــرایت نکنم می میرم السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ الْحُسَيْن(ع) 🔴@gamedovomeenqelab
؟! ♦️چند سوال از کسانی که سخنرانی آقای در اعتراض به تصمیم رهبر انقلاب مبنی بر واگذاری مدیریت کنترل و درمان به را یک انتقاد دلسوزانه و معمولی می پندارند : 1⃣در جریان تحمیل حکمیت بر امیرالمومنین (علیه السلام) آیا کسی به روی آن حضرت شمشیر کشید، یا اینکه جامعه با و از طریق جهت دادن به افکار پایگاه اجتماعی خود،تصمیم و نظر ایشان را که به ابن عباس یا مالک اشتر به عنوان مذاکره کننده ،تعلق گرفته بود،تغییر دادند؟! 2⃣آیا در ماجرای فتنه ی مشترک و عمرو عاص از یک سو و های لشکر امیر المومنین(علیه السلام) از سوی دیگر، در جنگ صفین و قضیه ی بر سر نیزه کردن قرآن ها،خواص با زور شمشیر،حیدر کرار(علیه السلام) را به پذیرش صلح با معاویه و کوتاه آمدن از جنگ وادار کردند،یا اینکه با زبان نرم و از موضع خیرخواهی و نصیحت،خود را مدافع حقوق مردم و دور کننده ی از سر آنان جلوه دادند؟! بر اساس واقعیات تاریخی، متنفذین جامعه ی آن روز ،امام معصوم(علیه السلام) را در افکار عمومی، و بی تفاوت نسبت به امنیت جانی مردم و مخالف صلح معرفی کردند، تا جایی که آن حضرت چاره ای جز پذیرش خواست باطل اکثریت را نداشتند. البته بعدها همه فهمیدند که اما همیشه خیلی زود دیر می شود ... 3⃣آیا نخبگان و بزرگانی که نوع تاکتیک جنگی مربوط به را بر رسول خدا (صلی الله علیه و اله)تحمیل کردند و آن شکست سنگین را برای مسلمانان رقم زدند،به روی آن حضرت شمشیر کشیدند ،یا اینکه برعکس با لسان نرم و خیرخواهانه و با حالت عالمانه و حق به جانب نظر خود را در این زمینه عملی ساختند؟! 4⃣در ماجرای قیام (علیه السلام)، خواصی که مخالف جنگ آن حضرت با بودند آیا با شمشیر به مقابله با ایشان پرداختند یا ناصحانه او را از این حرکت باز می داشتند؟! به گواه تاریخ خواص مذکور از طریق نمودن ابا عبدالله (علیه السلام )که به ظاهر از سر دلسوزی و شفقت صورت می پذیرفت،به مردم چنین القاء می کردند که تصمیم آن مبنی بر سازش ناپذیری با یزید اشتباه است و به این ترتیب حمایت از آن ولی خدا را از یاران و دوست داران او سلب می کردند.خسارت این نوع موضع گیری های خواص تا جایی بود که اکثریت مردم آن زمان او را در مقابل لشکر سی هزار نفری با ۷۲ نفر سرباز رها کردند و به عبارت روشن تر ولایت و جمع اندک مدافعان او را به تیغ ظالمان سپردند. 5⃣عده ای که خود را می پندارند برای مردم روشن سازند که آیا خدایی که شفای امراض گوناگون را در بی جان قرار داده است،از قرار دادن شفا در قرص ها و واکسن های ساخت دست بشر عاجز است؟!آیا تاکنون کسی با داروهای شیمیایی و از طریق شفا نیافته است ؟! 6⃣عده ای که خود را می پندارند توضیح دهند که وقتی تمام علل و اسباب فقهی و اجتماعی مقتضی اتخاذ یک تصمیم ویژه و مربوط به شرایط خاص توسط امام جامعه موجود شده است و هیچ مانع و مغیری هم وجود ندارد،چگونه او می تواند تصمیمی برخلاف اقتضای آن علل و اسباب بگیرد؟! 🖌محمد حسین محمودی 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
✳ چرا حسین(ع) بر دل‌ها حکومت می‌کند؟ 🔻 علیه السلام كه امروز بر دل شما حكومت می‌كند، جهتش اين است كه رنگ زمان به خود نگرفت. نگفت اگر حكومت كند رنگ پيغمبر، اگر حكومت كند رنگ معاويه، اگر حكومت كند رنگ او را بايد بگيريم و چون زمانه اين‌جور شده است، بايد رنگ زمانه را بگيريم! وقتی که به او گفت: یا ! من یک جمله‌ی خیرخواهانه‌ای برای تو دارم، فرمود: بگو. گفت: من مصلحت تو را در این می‌بینم که با یزید بیعت کنی. حضرت نفرمود که این مصلحت و منفعت من نیست، فرمود: در آن موقع چه خواهد شد؟ آن‌وقت باید فاتحه‌ی اسلام را یک‌جا خواند! 👤 📚 📖 ص ۴۶ 🌍🇮🇷 ✌️ ➡️@gamedovomeenqelab 📣تلگرام ↙️ 🔵https://t.me/joinchat/SWvK519Zubnkgn5- 📣 ایتا ↙️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 دکتر : 🔹اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر نباشد و اگر باشد، چرخيدن بر گرد خانه خدا با خانه بت مساوی است. 🏴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🏴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
. 🔘شنیده بودیم بر سر نیزه کردن را، تا اینکه دیدیم بر سر نیزه کردن را 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴 برای از بین بردن جمهوری اسلامی باید شبیه باشیم. 🔹 این انتهای مسیر براندازی ست؛ بخاطر همین دیدگاه مخالفین نظام، بارها گفتیم اگر ج.ا را هم قبول ندارید ولی امام حسینی هستید، نباید جمهوری اسلامی را تضعیف کنید، چون هر قدمی برای تضعیف نظام بردارید، چه بخواهید چه نخواهید تقویت مکتب یزید است 🔦 استوری علیه پیامبر و حضرت علی علیهماالسلام رو هم دیده‌اید، صحنه واضح نیست ⁉️ 📌جنگ بین حسینی‌ها و یزیدی‌ها ست، کجای میدان نبرد ایستاده‌ایم؟! 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
⚫️وجه اشتراک و طرفداران که این روزها زیاد توهین میکنن به محرم و امام حسین (ع) و... 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff