فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 آخرین وضعیت حلب به روایت یک فرمانده میدانی
🔹یک فرمانده میدانی در حلب حین گشتزنی در خیابانهای اطراف شهر همزمان با ورود تروریستها با انتشار فیلمی گفت: هستههای غیرفعال گروهکهای تروریستی در داخل شهر حلب فعال شدهاند تا به نیروهای ارتش سوریه و مقاومت ضربه وارد کنند.
🔹تروریستها در ساعات اخیر پیشرویهایی از سمت غرب حلب کردهاند اما هنوز کنترل شهر در دست نیروهای دولتی است.
🔹با شجاعت و بدون ترس از تروریستها به نبرد با آنها برای حفظ شهر ادامه خواهیم داد. ما نیروهای یگان ۲۵ ارتش به هیچ وجه عقبنشینی نمیکنیم و جان ما فدای شهر حلب است.
🔹جای ترس و نگرانی نیست امروز برای آنها بود اما امشب برای ماست و تا صبح وضعیت را تغییر خواهیم داد.
#سوریه
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
گاندو
قسمت ۳۴ / محسن گفت: اگر پیامی، تماسی چیزی داشتی که مشکوک بود حتما به من اطلاع بده، نگران هیچی هم نب
قسمت ۳۵ /
همه چیز بسیار سریعتر از آنچه که تصور میشد اتفاق افتاد. هنوز در اتاقهای خاکی و بیروح موساد، صدای دکمههای کیبورد و فریادهایی که از دیگر اتاقها میآمد، پیچیده بود. به محض به اینکه آریل خبر داد که عملیات در مشهد به طرز وحشتناکی شکست خورده و موساد نتوانسته پیام را از سر راه بردارد، فضا سنگین شد.
آریل که در اتاق عملیات ایستاده بود، دستهایش را روی میز کوبید و با عصبانیت گفت: چطور ممکنه؟ ما به راحتی میتونیم یک دانشمند رو تو تهران بزنیم، ولی یه جوجه خبرنگار رو نتونستیم تو مشهد بزنیم؟ این یعنی چی؟
در حالی که صدای فرمانده به شدت پرتنش بود، یوناتان، افسر با تجربه موساد، به آرامی پاسخ داد: درسته ولی، الان که اینطور شده و کاریش نمیشه کرد، چرا اینقدر عصبی هستی؟ یه خبرنگار کشته نشده، حفاظت خاصی هم که نداره، همه الان فکر میکنند چهار تا برانداز این کار رو کردن. پس چرا اینقدر کلافهای؟ درستش میکنیم.
آریل نگاه تند و بیرحمی به او انداخت و با لحنی جدیتر گفت: مسئله این نیست که چرا کشته نشده! بحث اینه که آیا عملیات لو رفته؟ اینا نشانههای افشای عملیات نیست؟ اگه لو رفته باشه، باید چه کار کنیم؟
یوناتان با خونسردی تمام جواب داد: دو حالت داریم، یا عملیات لو رفته یا نرفته. در هر صورت ما فرض رو بر این میگیریم که عملیات لو رفته
آریل لحظهای سکوت کرد، سپس با چشمهای تیز و متفکر گفت: خب، با این فرض باید چه کار کنیم؟
یوناتان یک لحظه سکوت کرد، به صفحه نمایش روبهرویش نگاه کرد و سپس به آریل گفت: ما دنبال چی بودیم؟
• آریل: دنبال این بودیم که نوال زن یک قهرمان مرده باشه، و از این فرصت برای پیشبرد اهداف موساد استفاده کنه
یوناتان لبخند معنیداری زد و گفت: بخش اولش رو الان داریم. یعنی نوال الان رسماً زن یک قهرمانه، که از یک ترور ناموفق زنده بیرون اومده. حالا میمونه ادامهی ماموریت، که باید با همین قهرمان زنده پیش برده بشه.
آریل چشمانش را تنگ کرد و با کنجکاوی پرسید: یعنی چی؟
یوناتان آرام و با دقت گفت: نوال آموزشهای کافی برای عملیاتهایی که باید فردی رو تحت نفوذ قرار بده، دیده. تقریبا تمام شیوههای عاطفی و غیرعاطفی رو بلده. حالا نوال باید پیام رو تحت نفوذ قرار بده. تا از اینجای کار به بعد، کار از طریق پیام پیگیری بشه
آریل لحظه ای در سکوت به حرفهای یوناتان فکر کرد، سپس گفت: ایدهی خوبیه. زودتر با نوال هماهنگ بشید.
در هتل مشهد، نوال و پیام در کنار هم نشسته بودند. پیام به وضعیت محسن که حالا در کما بود، فکر میکرد. مدام ذهنش درگیر این بود که چرا محسن باید در چنین وضعیتی باشد، در حالی که چند مقام مهم با او تماس گرفته و احوالش را جویا شده بودند.
نوال کنار پیام نشسته و تلفن همراه پیام را نگاه میکرد و اخبار را مرور میکرد. در همین لحظه به پیام اطلاع دادند یکی از سرداران رده بالا در مشهد است و اتفاقا دوست دارد پیام را ببیند و از نزدیک جویای احوالش باشد
نوال که این را شنید گفت: جدا؟ سردار اومده مشهد؟ به نظرت میتونیم یه مصاحبه هم باهاش بگیریم؟
• پیام گفت: سوالاتت رو آماده کن اگر شرایط مناسب بود حتما میپرسیم.
پیام بلند شد تا وضو بگیرد و نوال که بیش از حد حساسیت های امنیتی را رعایت میکرد این بار آن قدر مقام مورد نظر رده بالا بود که همه چیز فراموشش شد و فرصتی را برای ارسال اطلاعات برای به یکی از منابع موساد پیدا کرده بود، سریعاً اقدام کرد. او در متن پیامش، اشارهای به اسم یکی از سرداران ردهبالای سپاه پاسداران کرده بود: به زودی با سردار.... دیدار میکنیم. سوال یا ماموریتی هست؟
در همین لحظه، پیام از دستشویی بیرون آمد و نوال بلافاصله از صفحه چت خارج شد و گوشی را کنار گذاشت.
نوال با اینکه زبان بدن را به خوبی آموخته بود اما این قدر شتاب زده و تابلو تلفن همراهش را کنار گذاشت که احساس کرد باید توضیحی درباره این رفتارش بدهد و به سرعت گفت: ببخشید، من از بعد از ترور امروز آرامش ندارم. از سایهی خودم هم میترسم. ازت عذر میخوام.
پیام با لبخند پاسخ داد: ناراحت نباش عزیزم. حق میدم بهت!
پیام تلفن همراهش را روی میز کنار تلفن همراه نوال گذاشت، ولی ذهنش درگیر یک سوال بود: چرا نوال اینقدر در استفاده از تلفن همراهش از او پنهانکاری میکند؟ این قدر آوار اخبار بر سرش زیاد بود که بیشتر به این سوال فکر نکرد و به اقامه نماز ایستاد. نوال در همین حال بلند شد تا به سرویس بهداشتی برود.
پیام در آخرین سجده نماز مغرب بود که صدای ویبره ی تلفن همراهش را شنید. فورا بلند شد چون می دانست ممکن است خبر مهمی باشد. فورا به سمت تلفن رفت تا پیامی که آمده بود را بخواند، اما در کمال تعجب متوجه شد که برای او چیزی نیامده و صدای تلفن همراه نوال بوده است. روی تلفن همراه نوال یک جمله پیام را میخکوب کرد:
عزیزم، عطری که بهت داده بودیم رو حتما به سردار هدیه بده
#آخرین_پرونده
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 اعتراف ناخواسته مدیر رادیو اسرائیل به مدیریت گروههای تروریستی در سوریه توسط رژیم صهیونیستی!
منشه امیر:
🔹این همان نظم جدید خاورمیانه است که نتانیاهو صحبتش را کرده بود؛ حزبالله باید نابود شود، به همین دلیل به بشار اسد هشدار دادند؛ داعش و دیگر گروههای [تروریستی] مثل آن ثابت کردند که هیچ خطری برای اسرائیل ندارند؛ باید به هر شیوهای متوسل شد تا از رسیدن تسلیحات به حزبالله جلوگیری شود.
🔹خاطر نشان میشود در اتفاقات اخیر سوریه نقش پررنگ آمریکا به عنوان بازیگردان و اردوغان خائن به عنوان سرباز نتانیاهو را در حمایت از این گروههای تروریستی و ایجاد فتنهای جدید در سوریه نباید نادیده گرفت.
#سوریه
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
💭
👈 با جماعتی روبرو هستیم که خود را پیرو رهبری می دانند و ادعا دارند منتظر اشاره رهبری هستند،
🔹اما وقتی رهبر این مملکت که در مسائل کلان سیاسی و نظامی هیچ تعارفی با هیچ احدالناسی ندارد ، چند بار در سخنرانی 12 آبان تاکید می کند هیچ کوتاهی در بین مسئولین در بحث انتقام نیست و بعد می فرمایند 👈 مطمئن باشید 👉
🔹این جماعت رهبری را قبول ندارند و گوش به فرمان چند کانال دار با تحلیل های فضایی و تخیلی می شوند که حداقل در همین چند سال اخیر در بحث های کارامدی دولت شهید رئیسی و واکسن و... غلط بودن حرف ها و تحلیل هایشان بر همه آشکار شد
واقعا چه بر سر افراد انقلابی آمده که حرف رهبری برایشان بی اهمیت شده و حرف چند آدم معلوم الحال برای آنان حجت شده⁉️
🔹وقتی رئیسی عزیز زنده بود و همین جماعت او را می زدند، بارها به حرفهای رهبری استناد می کردیم در دفاع از رئیسی، جالب اینکه باز هم گوش نمی دادند، گویا اصلا حرفهای رهبری برایشان اهمیت ندارد. الان هم همان مسیر را دارند ادامه می دهند
🔻در ذهن آنها فقط یک چیز شکل گرفته ، تخریب حداکثری مسئولان ، حالا هرکسی که می خواهد باشد. حتی نیروهای مسلح که فرمانده مستقیمشان شخص رهبری است.
✍🏻احسانعبادی
#وعده_صادق
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
🔻به ظاهر مسلمانان تحریرالشام (جبهه النصره سابق) در یک سال گذشته در حمایت از مردم فلسطین حتی یک سنگ به سمت اسرائیل پرت نکردند.
🔹 مردم غزه از اهل سنت بودند و اسرائیل ۵۰ هزار نفر از آنها را به شهادت رساند.
🔹حالا این تروریستها به کمک اسرائیل آمدهاند و شرارت خود را در سوریه آغاز کرده اند تا از پشت به مقاومت ضربه بزنند.
🔻شبکه نفوذ صهیون اینگونه است.
#سوریه
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
.
🔻نشست شبانه «نتانیاهو» با مقامات سرویسهای جاسوسی درباره سوریه
🔹رسانههای عبری زبان اعلام کردند که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی شب گذشته یک نشست ویژه با سران سرویسهای جاسوسی این رژیم در خصوص سوریه و لبنان برگزار کرده است.
🔹رادیو ارتش رژیم صهیونیستی به نقل از منابع آگاه گزارش داد که در این نشست در خصوص آخرین تحولات مربوط به سوریه بعد از حمله عناصر تروریست به حلب و حومه آن صحبت شده است.
🔹لازم به ذکر است پس از ضربات دردناکی که رژیم صهیونیستی از محور مقاومت طی یک سال اخیر دریافت کرده اکنون این رژیم به همراه آمریکا و شرکایش در حال پمپاژ دوباره تفکرات تروریستی و حمایت نظامی از آنها در سوریه به منظور مشغول کردن دمشق و متحدانش هستند.
#سوریه
#موساد
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مجموعه مستند « تنها مدرس »
🔹این مستند روایتی از تولد تا شهادت سیدحسن مدرس است و ابعاد زندگی سیاسی - مبارزاتی این عالم را بررسی کرده است.
🔹این فیلم تلاش کرده با بهرهگیری از تصاویر آرشیوی، روایتی همهجانبه از فعالیتهای شهید مدرس را ارائه دهد.
🟡 شنبهها ساعت 17:30
⚫️ تکرار روز بعد ساعت 5:30 و 12:00
📺 از شبکه مستند سیما
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
🔻برای اثبات ارتباط تروریستهای سوری با موساد سند کم نداریم
✍🏻سراج میردامادی، فعال فضای مجازی در توئیتر نوشت:
🔹سالها قبل از یک خبرنگار فرانسوی کارشناس خاورمیانه شنیدم که؛ شواهدی در دست است که داعش و دیگر گروههای جهادیست افراطی در خاورمیانه را موساد راه اندازی، تجهیز و سازماندهی کرده است اما نمی توانیم این را بگوییم زیرا به یهودی ستیزی متهم میشویم.
🔹حتی اگر حوادث روزهای اخیر در حمله نیروهای تحریر الشام (شعبه محلی داعش) به حلب و انفجار پیجرها در ارتش سوریه هم اتفاق نمی افتاد هم برای اثبات گذاره فوق سند و مدرک کم نداشتیم .
#موساد #حلب
#سوریه
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاندو
قسمت ۳۵ / همه چیز بسیار سریعتر از آنچه که تصور میشد اتفاق افتاد. هنوز در اتاقهای خاکی و بیروح م
قسمت ۳۶ /
متنی که پیام روی تلفن همراه نوال دید، گویی سطل آب یخ بود که بر سرش ریخته شد.
"عطری که بهت داده بودیم رو حتماً به سردار هدیه بده."
این جمله، به ظاهر ساده، طعمی تلخ و خیانتآمیز داشت.
پیام که حالا با ذهنی پر از ابهام و دلشوره درگیر بود، تمام تلاشش را کرد تا خودش را آرام کند. اما در عمق ذهنش، صدای یک هشدار بلند بود: "چیزی درست نیست."
بیدرنگ از تلفن همراه نوال فاصله گرفت، گویی هر ثانیهای که بیشتر به آن نگاه میکرد، به دنیای دروغ و خیانت نزدیکتر میشد. در حالی که نوال از سرویس بهداشتی بیرون آمد، نگاهی به پیام انداخت که هنوز در حال خواندن نماز بود، سپس به سمت تلفن همراهش رفت. لحظهای که پیام را دید، چهرهاش تغییر کرد. او با مهارتی بیرحمانه، این تغییر را به سرعت پنهان کرد. بیهیچ مکثی، پیام را حذف کرد و آرام و خونسرد نشست.
پیام که هنوز در آخرین رکعت نمازش بود، به شدت تلاش میکرد تا خود را آرام نشان دهد. اما ذهنش پر از سؤالاتی بود که هرکدام سنگینی یک کوه را بر دوشش میگذاشت. وقتی نمازش تمام شد، به سمت نوال برگشت و با لحن بیتفاوتی پرسید:
• "چیزی از بیرون نمیخوای؟"
نوال کمی مکث کرد، گویی در تلاش بود تا معنای پنهانی این سؤال را کشف کند:
• "بیرون میری؟ بهتر نیست با این وضعیت نری؟"
پیام به آرامی خندید، اما این خنده بیشتر یک سیاست بود تا احساس واقعی. میخواست همه چیز را عادی نشان دهد:
• "نه بابا، تا دم مغازه پایین میرم. سیبزمینی و قارچ میگیرم اینکه که خطر نداره، مگر اینکه تو قارچ ها مواد آتش زا گذاشته باشن..."
نوال لبخند زد، اما چیزی در آن نگاهش بود که پیام نمیتوانست آن را نادیده بگیرد. یک تردید عمیق در نگاه نوال وجود داشت. بدون هیچ کلام اضافی، پیام از اتاق خارج شد. همین که قدم به خیابان گذاشت، فوراً تلفنش را بیرون آورد و شمارهای که از قبل به او داده بودند را گرفت:
• "سلام، شما گفتید اگر چیزی مشکوک دیدم، تماس بگیرم. لطفاً جلسهی ما با سردار رو لغو کنید. فکر میکنم یکی از عوامل موساد رو شناسایی کردم. اما همسرم چیزی نمیدونه و نیاز به مشورت دارم."
مرد پشت خط با صدایی آرام و حسابشده پاسخ داد:
• "پیام جان، نگران نباش. فقط عادی رفتار کن و حواست به جزئیات باشه. به همسرت بگو جلسه لغو شده چون سردار برای مأموریتی مهم از شهر خارج شده. بعداً یه ماشین میفرستیم تا شما رو به محل ما بیاره. اونجا باهات صحبت میکنیم. همسرت هم به بهانهای جداگانه بررسی میشه. قبل از اینکه به اتاق برگردی، یه زنگ بزن تا جزئیات رو دوباره مرور کنیم و وقتی رفتی داخل اتاق من بهت زنگ میزنم و اونجا میگم جلسه لغو شده که همه چیز عادی به نظر برسه."
پس از این مکالمه، مرد پشت خط فوراً به هادی زنگ زد:
• "حاجآقا، ظاهراً پیام خودش به جاسوس بودن نوال پی برده. جلسهی سردار هم که از اول صحنهسازی بوده منتها این خودش زنگ زده گفته کنسل کنید. اما پیام حالا کاملاً مشکوک شده. گفتم در جریان باشید."
هادی که تا این لحظه آرام و خونسرد بود، با سر تکان دادن و لبخندی پنهان به نشانه تأیید گفت:
• "پس بازی داره عوض میشه. حالا باید بفهمیم موساد برای مرحله بعد چه نقشهای کشیده..."
وقتی پیام وارد اتاق شد، همکارش فوراً با او تماس گرفت:
• "پیام، متأسفانه سردار برای جلسهای فوری از مشهد خارج شده. جلسه لغو شد."
پیام تلفن را گذاشت و به نوال که در کنارش ایستاده بود، گفت:
• "خیلی ناراحتم که این فرصت از دست رفت."
نوال هم ابراز ناراحتی کرد، اما چیزی در نگاهش بود که پیام به وضوح آن را احساس کرد. نگاه نوال شبیه به یک رمز مخفی بود که پیام نتواست آن را رمزگشایی کند.
قرار شد پیام و نوال برای دیدار یکی از دوستان پیام بیرون بروند. این بهانه ای بود تا نوال را به محل جلسه ببرد. در این دیدار، پیام و همکارش هادی در اتاقی جداگانه نشسته بودند و نوال با یکی از همکارهای خانم از محل خارج شد. پیام با لحنی مستقیم وارد اصل ماجرا شد:
• "روی تلفن همراه نوال پیامی دیدم. حس میکنم خیلی پنهانکاری میکنه. مشکوک به نظر میاد
همکار هادی گفت: محتوای پیام چی بوده؟
پیام توضیح داد و بعد همکار هادی با لبخندی که در آن تلخی نهفته بود گفت:
• "یادت هست درباره روز حادثه باهات صحبت کردیم؟"
پیام با سری که به علامت تأیید تکان میداد پاسخ داد:
• "بله، نوال گفت که جلسهاش طول کشید و وقتی رسید، تیراندازی شروع شده بود."
همکار هادی به آرامی ادامه داد:
• "خب، ما دوربینهای مداربسته رو بررسی کردیم. نوال در محوطه بود. جلسهاش تموم شده بود. بعد صدای تیراندازی اومد و یک پیامک برای گوشی نوال ارسال شد. همون لحظه از محل خارج شد."
چهره پیام سرد شد،
تمام قطعات پازل در ذهنش کنار هم چیده میشدند:
• "خدایا! دختره جاسوسه..."
ادامه دارد...
.
#آخرین_پرونده
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻ذوقزدگی و پوزخند وقیحانه کارشناس شبکه صهیونیستی اینترنشنال: اتفاقات سوریه، سریالی است که قسمت آخر آن در تهران اجرا خواهد شد!
🔹تلاش مجری و کارشناس مزدور اینترنشنال برای تطهیر داعش، صدای مهمان برنامه را هم درآورد!
مهدویآزاد و هاشمیان:
🔹اینها دیگر از داعشی بودن فاصله گرفتند چرا متهمشان میکنید؟!؛ محمد جولانی، رهبر تحریرالشام ریشهایش را کوتاه کرده، لباسهایش را اتوکشیده؛ اینها که روزی سر میبریدند اما اکنون به مردم موز میدهند؛ امروز روز مرحمت و مهربانی است!
#سوریه
#حلب
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻اسم رمز آشوبهای سوریه در سخنرانی نتانیاهو بود!
دکتر سید رضا صدرالحسینی - کارشناس مسائل غرب آسیا:
🔹هفت گروه سلفی تکفیری زیر پرچم تحریرالشام و با حمایت سرویسهای اطلاعاتی یکی از کشورهای همسایه، در سوریه آشوب به پا کردهاند، آن هم چند ساعت بعد از اینکه نتانیاهو اعلام کرد سوریه با آتش بازی میکند!
#سوریه
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo