【 «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ» 】
【 ☆من اگر نقاش بودم ڪربلا را میڪشیدم...
☆یڪ بیابان لالهے سرخ، نینوا را میڪشیدم..
☆دشتی از گلهاے پرپر...
☆نقشی ازحلقوم وخنجر...
☆نقشی ازعباس حیدر...
☆اشڪی ازطفلان زینب...
☆منظر نور هدایت...
☆ڪربلا را میڪشیدم!
یڪ محرم ، یڪ حسین ، نور دو چشم فاطمه
یڪ دعا فرقی ندارد ، علقمه یا ناحیه !!
یڪ خزان ، یڪ خیمه و دلشورههاے زینبی
یڪ برادر ، یه قمر از جنس عباس علی
طفل ڪوچڪ ،حرمله ،فریاد یارب الامان!!
دخت ڪوچڪ ،گوشواره ، پابرهنه ، الامان! !
یڪ دو راهی ! یڪ سفر ، یڪ آرزو
پابرهنه، دم به دم با چادر خاڪی بگو !!
مهر تربت ،عافیت ،جانم فدایت ، یا حسین
یڪ قیامت، روز محشر ، عفو اربابم حسین】
‹اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ كَرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ كَرَائِمِي›
【 خدایا !
چنان ڪن ڪه از چیزهاے ارزشمند زندگیم،
جانم اولین چیزے باشد که از من میگیرے ! 】
#نهج_البلاغه | #خطبه ۲۱۵🌿''
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
و سلام بر او ڪه میگفت:
«دانشجو هستی یا ڪارمند
ڪارگر هستی یا ڪشاورز
طلبه هستی یا ڪاسب بازار
آنچه از همه اینها فراتر میرود
انسانیت توست»
شهید سیدمرتضی آوینی❣🍃
┈┅═✾•••✾✾•••✾═┅┈
🖤متن زیارت نامه حضرت
صدیقه ڪبری فاطمه زهرا(سلام الله علیها)🖤
بسم الله الرحمن الرحیم
🕊یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَهً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ
أَبُوکِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِیُّهُ
🕊فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ
إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ
🕊اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّه
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّه
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّه🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّهِ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَهَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّهُ النَّقِیَّهُ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَهُ الْعَلِیمَهُ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَهُ الْمَغْصُوبَهُ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَهُ الْمَقْهُورَهُ
🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
🕊صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ عَلَى رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ
🕊أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَیْتِ عَلَى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّکِ وَأَنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّرَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
🕊وَ مَنْ جَفَاکِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
🕊وَ مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
🕊وَ مَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
🕊وَ مَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
لِأَنَّکِ بَضْعَهٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ کَمَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِکَتَهُ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَیْهِ
مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَیْتِ مُبْغِضٌ لِمَنْ
أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً وَ حَسِیباً وَ جَازِیاً وَ مُثِیباً
◾️◽️◾️◽️◾️◽️
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
💠 ⚠️ گناهت را به ڪسی نگو ...
🔹 آیت الله خوشوقت رضوان
الله تعالی علیه میفرمودند:
✍ خداوند سـریـع الرضاست،
زود
میبخشد و زود آشتی میڪند.
گناه را به ڪسی غیر خودش نگو!
در میان.شـب دو رڪعت نماز بـخوان، از خـدا عذرخواهی ڪرده و سپس تـوبه ڪن.
خداوند تمام گناهانت را نابود میڪند
بله حتی گناهان را تـبـدیل به حـسـنـه
میڪند!
خدایی به این مهربانی سزاوار رفاقت بوده و دوست بسیار خوبی است.
#نماز_شب
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
هدایت شده از خودسازے و تࢪڪ گناھ
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_دویستُ_پنجم غروب خونین راوی: علی نصرالله عصــر روز جمعه 22 بهمـ
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_دویستُ_ششم
حال حرف زدن نداشــت. كمي مكث كرد و دهانش كه خالي شد گفت:
مــا اين دو روز اخير، زير جنازه ها مخفي بوديم.
اما يكي بود كه اين پنج روز كانال رو سر پا نگه داشت!
دوباره نفسي تازه كرد و به آرامي گفت:
عجب آدمي بود!
يك طرف آرپي جي مي زد،
يك طرف با تيربار شليك مي كرد.
عجب قدرتي داشت.
ديگري پريد توي حرفش و گفت: همه شهدا رو در انتهاي كانال كنار هم چيده بود.
آذوقه و آب رو تقسيم مي كرد،
به مجروح ها مي رسيد،
اصلا اين پسر خستگي نداشت!
گفتم: مگه فرماندها و معاون هاي گردان شــهيد نشدند!؟
پس از كي داري حرف مي زني؟!
گفت: جواني بود كه نمي شناختمش.
موهايش كوتاه بود.
شلور كُردي پاش بود.
ديگري گفــت: روز اول هم يه چفيه عربــي دور گردنش بود.
چه صداي قشنگي هم داشت.
براي ما مداحي مي كرد و روحيه مي داد و...
داشــت روح از بدنم خارج مي شد، سرم داغ شــد. آب دهانم را فرو دادم.
اين ها مشخصاتِ ابراهيم بود.
با نگراني نشستم و دستانش را گرفتم.
با چشماني گرد شده از تعجب گفتم: آقا ابرام رو مي گي درسته!؟
الان كجاست!؟
گفت: آره انگار، يكي دو تا از بچه هاي قديمي آقا ابراهيم صِداش مي كردند.
دوباره با صداي بلند پرسيدم: الان كجاست؟!
يكي ديگر از آن ها گفت: تا آخرين لحظه كه عراق آتيش مي ريخت زنده بــود.
بعد به ما گفت: عــراق نيروهاش رو برده عقــب.
حتماً مي خواد آتيش سنگين بريزه.
شــما هم اگه حال داريد تا اين اطراف خلوته بريد عقب.
خودش هم رفت كه به مجروح ها برسه. ما هم آمديم عقب.
✍ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd
خودسازے و تࢪڪ گناھ
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون ✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_دویستُ_ششم حال حرف زدن نداشــت. كمي مكث
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_دویستُ_هفتم
ديگري گفت: من ديدم كه زدنش. با همان انفجارهاي اول افتاد روي زمين.
بي اختيار بدنم سُست شد و اشــك از چشمانم جاري شد. شانه هايم مرتب تكان مي خورد.
ديگر نمي توانستم خودم راكنترل كنم. سرم را روي خاك گذاشتم و گريه مي كردم.
تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشــتم در ذهنم مرور مي شــد.
از گود زورخانه تا گيلان غرب و... بوي شــديد باروت و صداي انفجار با هم آميخته شــد.
رفتم لب خاكريز، مي خواستم به سمت كانال حركت كنم.
يكــي از بچه ها جلوي من ايســتاد و گفت: چكار مي كنــي؟ با رفتن تو كه ابراهيم برنمي گرده.
نگاه كن چه آتيشي مي ريزن.
آن شب همه ما را از فكه به عقب منتقل كردند.
همه بچه ها حال و روز من را داشتند.
خيلي ها رفقايشان را جا گذاشــته بودند. وقتي وارد دوكوهه شديم صداي حاج صادق آهنگران در حال پخش بود كه مي گفت:
اي از سفر برگشتگان
كو شهيدانتان،
كو شهيدانتان
صداي گريه بچه ها بيشــتر شد.
خبر شــهادت و مفقود شدن ابراهيم خيلي سريع بين بچه ها پخش شد.
يكي از رزمنده ها كه همراه پســرش در جبهه بود پيش من آمد.
با ناراحتي گفت: همه داغدار ابراهيم هســتيم،
به خدا اگر پســرم شــهيد مي شد، اينقدر ناراحت نمي شدم.
هيچكس نمي دونه ابراهيم چه انسان بزرگي بود.
روز بعد همه بچه هاي لشکر را به مرخصي فرستادند و ما هم آمديم تهران. هيچكس جرأت نداشــت خبر شهادت ابراهيم را اعلام كند.
اما چند روز بعد زمزمه مفقود شدنش همه جا پيچيد!
✍ادامه دارد....
شهدا را یاد ڪنیم با ذڪر صلوات⚘
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
هدایت شده از خودسازے و تࢪڪ گناھ