📙 داستان کوتاه عشق و نمک
💗 تازه عروس بود🧕
💗 شوهرش هم بیرون بود
💗 اولین باره می خواست غذا درست کند
💗 غذایش آش بود 🍵
💗 کلی استرس داشت که مبادا غذایش خوب نشود
💗 شوهرش از بیرون آمد
💗 با خوشحالی و ترس ، سفره پهن کرد ،
💗 شوهرش ، اولین قاشق غذا را می خورد
💗 اما غذا بی نمک است ،
💗 به همسرش نگاه می کند
💗 با لبخند به او گفت :
💚 یادم رفت پارچ آب را بیاورم
💚 بی زحمت برو برایم آب بیاور .
💗 خانم خانه ، رفت که آب بیاورد
💗 در این فاصله ،
💗 شوهرش سریع نمکدان را برداشت
💗 و در غذای همسرش نمک ریخت .
💗 که مبادا همسرش بفهمد
💗 غذایش بی نمک است
💗 می خواست به غذای خودش هم نمک بریزد
💗 که ناگهان ، همسرش با پارچ آب آمد
💗 او نیز سریع نمکدان را ، زمین گذاشت
💗 خانم ، غذا را می خورد
💗 و از اینکه غذایش خوشمزه است
💗 و هیچ ایرادی ندارد ،
💗 خیلی خوشحال است .
💗 آقا هم با لبخند به همسرش نگاه می کرد
💗 و همان غذای بی نمکش را خورد !!!!
💗 این خانم خوشبخت کسی نبود 😍
💗 جز همسر امام خمینی (ره) 😍
🇮🇷 @ghairat
#سبک_زندگی_اسلامی
#امام_خمینی_ره
#همسرداری
#اخلاق_کاربردی