﷽
#السلام_علیـک_یاصـاحبــ_الزمـان❣
سلام بر تو
ای منتقم داغ های ڪربلا...
این صدای اَینَ الثائر سرزمین
ڪربلاست،
ڪه گوش تاریخ را پر ڪرده...
برگرد و این دلهای
داغدار را التیام بخش
#اللهم_عجل_لولـیکـــ_الفرج💔
🏴🥀@ghalamdaaran🥀🏴
گر بپرسی
کِی بمیرم با چه ذکری در کجا؟
پاسخ آید :
یا مُحَرّم ،
یا حسین ،
یا کربلا
الٰلّٰهُمَ اَرْزُقْنٰا زیّٰارة الْحُسَیْن
🏴🥀@ghalamdaaran🥀🏴
به حکم آنکه « علیک الرفیق ثم طریق »
دلم بدون رضا (ع) کربلا نمی خواهد ...
🏴🥀@ghalamdaaran🥀🏴
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى
الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ....
🏴🥀@ghalamdaaran🥀🏴
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
📌پستگذاری داستانهای کانال قلمداران📌
🔮 #برگزیده 🔮
🗓شنبهها و چهارشنبهها(بین ساعت یازده صبح تا سه بعد از ظهر)
🏴 #چهل_قدم_مانده_به_دار 🏴
🗓یکشنبهها و سهشنبهها و جمعهها(بین ساعت هفت غروب تا ده شب)
🐳 #مثل_نهنگ_نفس_تازه_میکنم🐳
🗓دوشنبهها و پنجشنبهها(بین ساعت دو بعد از ظهر تا هفت غروب)
هواللطیف...
#معرفی یک کتاب 📚
#درنگی در کتاب *عقل جمیل*📖
نویسنده: *مسعود صلاح*
دراین کتاب خواهید خواند:
🌸تشریح جایگاه حقیقی زن درزندگی مشترک.
🌸بررسی مفهوم اقتدار و لطافت (دورکن اساسی زندگی مشترک)
🌸نگاه عمیق به جذابیت زن درخانه
🌸بررسی محوریت پنهان زن در اخلاق خانواده
🌸پرتگاه های زندگی مشترک و راه حل های مشاوره ای برای حل مشاجرات.
_برای آشنایی بیشتر با این کتاب میتونید پی دی اف فصل اول کتاب رو در لینک زیر مطالعه کنید👇:
http://s10.picofile.com/d/8406345518/c2c2df5f-1286-4a39-8c3d-241a1301f2c0/_.PDF
_قیمت کتاب :
25000تومان(به علاوه 5000 تومان هزینه ارسال به سراسر کشور)
_لینک خریدمجازی:
https://idpay.ir/aghle-jamil/shop/240232
_شرایط تخفیف:درصورت خرید 3کتاب یا بیشتر هزینه ی ارسال رایگان میباشد.
شماره تماس📞: 09925699908
#بن_نوشته
حالم این روزها خوب نیست!
خراب از هجومِ سایه ای که دوشادوشم ، در این راهروهای تنگِ ناتمام ، راه می رود و ناقوسِ مرگی مداوم را به صدا در می آورد!
و من ، خسته از خلسه ی خواب و جنون ،
مست از وهمِ " برگزیده" شدن ،
در عبور از این راهروهای بی بُعد ، سوت می زنم که نترسم!
شاید، بعد سال ها تحملِ حبسِ این ننگ ، زالوی همیشه تشنه ی شب و روزهایم ، جان بِکَنَد و رها شوم از خونابه های آتشین چشمانش!
چاله های ناهمگون چهره اش ، می گوید "پدر" است!
اما،، تعفّنِ خیرگیِ نگاهش ،
نفرتِ پنجه هایش که مچ دستم را به اسارتِ جهنّـــــم کشیده ،
و ته صدایی که به خرناسه ی خوک ها می مانَد ؛
استخوان هایم را زیرِ سنگِ سنگینِ حضورِ نَسَبی اش ، آرد می کند!
و من می خندم...
به تمام این ویرانی و گَردَش ، که یکپارچه روی صورت او می نشیند و در دورترین نقطه ی هبوط ،
برای انقراض نسل آرزوهایش...زوزه می کشد !
🏴🥀@ghalamdaaran🥀🏴
#مهدیه
#چهلقدمماندهبهدار
#تخت تکان میخورد.
_گریه میکنی مونا؟
صورتم را روی زانوهایم میگذارم. حالا شانههایم میلرزد.
#بوسههایش نصیب پیشانیام میشود و زمزمههای #عاشقانهاش کنار گوشم فرود میآید!
_میخوای بابکو #بکشی؟ کم برات نگرانم که حالا باید #اشکهاتو هم ببینم؟ بیانصافی نیست؟
کمی مکث میکند و بعد با تردید میگوید:
_اینجوری کمتر #زجر میکشیدی.
پشتم تیر میکشد و رد زهرآگینش به #قلبم سرایت میکند!
زانوهای بیارزشم را رها میکنم و به گنجینۀ زندگیام #چنگ میزنم.
صورتم را روی شانهاش میگذارم. به عادت همیشه پشتم را آرام ماساژ میدهد. دنبال کلمات میگردم تا اثبات کنم پوریا برایم از بابک عزیزتر نبوده.
الان اینجا فقط بابک برایم اهمیت دارد. تنها #انسان موجود در زندگیام.
_تو اگه جای پوریا رفته بودی، الان حالم بدتر بود.
فشار دستش را بیشتر میکند.
کنار گردنم میگوید:
_ #دوستتدارم مونا...
مورمور میشوم! جسمم از #حرارت نفَسش، و روحم از گرمای #محبتی که هرگز دریغ نمیکند.
https://eitaa.com/joinchat/453312565Cab0291e317
#یکعاشقانهاختصاصی 😍
#ماروحمایتکنید