کی صبر چشمان صبورت سر میاید؟
کی از پس لبخندت این غم بر میاید؟
با هر صدای کوبه ی در بعد سی سال
جان و دلت با شوق، پشت در میاید
گفتی پس از صد سال هم من مطمئنم
تنها چراغ خانه ام آخر میاید!
گفتی خودش دیشب به خوابم آمد و گفت
«دارد زمان انتظارت سر میاید...»
سی سال پای قاب عکسی صبر کردن
این عشق ها تنها به یک مادر میاید
صبح است؛ پشت گوشی از بخش تفحص
گفتند دارد باز هم پیکر میاید
عصر است؛ در بخش شناسایی جوانی
با برگه ای و چشمهایی تر میاید
از سرو رعنای تو حالا بعد سی سال
یک پیکر، از قنداقه کوچکتر میاید
آه از صدای روضه خوان ظهر تشییع:
«اکبر به میدان می رود اصغر میاید...»
بخش شهیدان حرم؛ فردای آن روز
با چشم تر دارد زنی دیگر میاید...
#سعید_تاج_محمدی
#غزل
#مادران_شهید
@ghalamhaye_bidar