...شبيه معرکه گيران دوره گرد ببين
ببين جماعت مرموز مار بازان را-
قمار بازان را
که بر سر من و تو
تاس جنگ مي ريزند
و در سبد هاشان
به جاي ماهی، زالوست
به جاي شبچره چلپاسه هاي ريز و درشت
نصيبشان مگر از عيد پاک ناپاکي
و از کرامت بابانوئل ستاره کشي است
ستارگان-اين کودکان کور و کبود
که سوختند در آوار آه و آتش و دود
به احترام تموچين
به حرمت هيتلر
به سازمان ملل احترام بگذاريم
به عنکبوت سياه...
#مرتضی_امیری_اسفندقه
#شعر_ضد_صهیونیستی
@ghalamhaye_bidar
نیست شعر آن سخن خنثایی
که به هر خشک و به هر تر بخورد
هم به درد دم صبح اول
هم به کار شب آخر بخورد
سخنی که به مذاق همگان خوش باشد
و صله
قند مکرّر بخورد
نخورد بر به شما!
شعر یعنی:
سخنی که
به کسی
بربخورد!
#مرتضی_امیری_اسفندقه
@ghalamhaye_bidar
تقدیم به جانباز سرافراز #علی_خوش_لفظ
راوی کتاب #وقتی_مهتاب_گم_شد
که عاقبت به شهادت رسید
چون گل معطریم، مهتاب و مین و من
نشکفته پرپریم، مهتاب و مین و من
شرح جنون ما مقدور عقل نیست
یک چیز دیگریم، مهتاب و مین و من
سر تا به پا دلایم در بارگاه عشق
باغ صنوبریم، مهتاب و مین و من
شمعایم و روشن است تکلیف راه ما
راز منوّریم، مهتاب و مین و من
میدان عاشقی، تسلیم ترس نیست
از مرگ میبریم، مهتاب و مین و من
بیگانه نیستیم، با خلق و خوی هم
با هم برادریم، مهتاب و مین و من
تکثیر میشویم در انفجار نور
آیینه پروریم، مهتاب و مین و من
چون باد رد شدیم از سیم خاردار
آن سوی معبریم، مهتاب و مین و من
بر گرد بام دوست پرواز میکنیم
عین کبوتریم،مهتاب و مین و من
بال فرشتگان بر شانههای ماست
از آسمان سریم، مهتاب و مین و من
مهتاب و مین و من بی بال میپریم
بی بال میپریم، مهتاب و مین و من
در جذبهی کلام، یک جمله والسلام
مجذوب رهبریم، مهتاب و مین و من
#مرتضی_امیری_اسفندقه
@ghalamhaye_bidar
#روضۀ_گودال_قتلگاه
تقدیم به شهید #محسن_حججی
آه این سر بریده ماه است در پگاه
یا نه! سر بریده خورشیدِ شامگاه؟
خورشید بیحفاظ نشسته به روی خاک
یا ماه بیملاحظه افتاده بین راه؟
در رفته است پاک حساب زمان ز دست
ماتند لحظهها همه آگاه و نابگاه
ماه آمده به دیدن خورشید، صبح زود
خورشید رفته است سر شب سراغ ماه
این سر، سر بریده یحیی به تشت نیست؟
این سر، سری که رفت به مهمانی اله
حُسن شهادت از همه حسنی فراتر است
ای محسن شهید من، ای حسن بیگناه
ترسم تو را ببیند و شرمندگی کشد
یوسف بگو که هیچ نیاید برون ز چاه
عالم تمام سائل کوی شهادت است
در بارگاه او چه گدا و چه پادشاه
ای چشمهای تو حجج بالغ سحر
نام تو دلپذیر و نشان تو دلبخواه
آیینهدار غیرت تنهاترین شهید
یادآور شهادت سردار بیسپاه
شاهد نیاز نیست که در محضر آورند
در دادگاه عشق، رگ گردنت گواه
خنجر، کدام شمر کشیدت به رو، دریغ!
کنج تنور کیست سر روشن تو آه؟
دارد اسارت تو به زینب اشارتی
از اشتیاق کیست که چشمت کشیده راه؟
از دور دست میرسد آیا کدام پیک
ای مسلم شرف به کجا میکنی نگاه؟
تسمه کشیده اسب تو از گرده ی فلک
با دیدنت سپهر برانداخته کلاه
تا هفت پشت کفر به لرزه درآمده
از جلوه و جلال تو گیج اند اهل جاه
مسجد نشسته است به سوگت غریبوار
دف میزند بلند به عشق تو خانقاه
گریان شده ست خنده ز داغ تو زار زار
خندان شده است گریه به شور تو قاه قاه
هوش و حواس عقل به هم ریخته تمام
افتاده عشق از نفس تو به اشتباه
لبریز زندگی است نفسهای آخرت
آورده مرگ، گرم به آغوش تو پناه
خونم به جوش آمده، ای غربت قریب
بگذار یک دو بیت ندارم ادب نگاه
پشت سر تو این شبح نانجیب کسیت؟
نامرد امرد این جلب، این سایه، این سیاه
حیف از جلب، دریغ ز سایه که هیچ نیست
این بیتبار، این تلف، این تیره، این تباه
گاهی به مسلخی نفست باغ باغ باز
با دستِ بسته رو به خدا پشت بر گناه
یک کربلا شکوه به چشمت نهفته است
ای روضه ی مجسّمِ گودال قتلگاه
#مرتضی_امیری_اسفندقه
@ghalamhaye_bidar
قلم های بیدار
#روضۀ_گودال_قتلگاه تقدیم به شهید #محسن_حججی آه این سر بریده ماه است در پگاه یا نه! سر بریده خورشی
نام و ایثارگری #شهید_حججی
در کتاب درسی دانشآموزان پایه دوازدهم امسال
یک کربلا شکوه به چشمت نهفته است
ای روضه ی مجسّمِ گودال قتلگاه
ده بیت از قصیده ی 25 بیتی #مرتضی_امیری_اسفندقه
@ghalamhaye_bidar