#شهید
#محسن_حججی
.
...دل ای دل ای دل من! عزم کن قلم بردار!
به یاد شاه ابالفضل من قدم بردار
حسین نیستی اما کم از وهب نشوی
اسیر حیله مکروه و مستحب نشوی
سر بریده نبودی، زبان بریده مباش!
حیا ز چشم شهیدان کن و دریده مباش!
چو برق تیغ به دلهای ترس برده بزن
به نام واقعه بر لحظه های مرده بزن
چه گفت بر سر آن نیزه سر که سنگین است
سر بریده سخن گفتنش به آیین است
...
ببین صلابت شیران شام جولان را
مبارک است ببر نام این شهیدان را
به تیغ و شعله بزن این دل گداخته را
ببوس خاک شهیدان سرفراخته را
بخوان! زبان لهیب و جراحت و تب باش
به راه شام چنین در رکاب زینب باش
...
سلام بر سخن تو، سلام بر تو شهید !
فدای سوختن تو، سلام بر تو شهید !
چنین شکوه و تجمل، مبارکت بادا !
درخت بی سر من، گل مبارکت بادا !
به روز معرکه سر باختی و گل کردی
سلام بر تو ! در این آخرالزمان مردی
در این زمانه که برخی به هرزگی لافند
مگر ز نخ نخ خون تو بیرقی بافند
چه بیرقی که به عزت علم کند ما را
به اعتبار شما محترم کند ما را
شکوه عزم تو از این نبرد با ما ماند
ز سربلندی تو نام مرد با ما ماند
تو حجتی که هنوز این قبیله سرزنده است
علم به دست جوانمردهای رزمنده است
نسیم عشق تو پیچیده در مداین ما
شهید مجلس حسن حسین! محسن ما!
خوشا به عزم تو زین بند آهنی رستن
ز ننگ عشوه مردان منحنی رستن
شکست ذلت تسلیم، شوکت ما را
شهیدی آمد و نو کرد فرصت ما را
نشان عزت این خاک داغدار شده
بر آستانه زینب، سری نثار شده
مرا به نام تو در این حریم راه دهند
مرا به سایه ات از خویشتن پناه دهند
که ساعتی به تو بینم عتاب خویش کنم
قیامتی که سوال و جواب خویش کنم
#علی_محمد_مودب
@ghalamhaye_bidar
🔹غزلی به یاد #شهید_محسن_حججی🔹
(از زبان همسر شهید)
بی جهت نیست اگر ما گله داریم از هم
من و تو یک چمدان فاصله داریم از هم
بی خبر بار سفر بستی و رفتی... حالا
چه خبرها که در این قافله داریم از هم
غزلی خواندی و من... من غزلی خواندم و تو...
چقدر هدیه به رسم صله داریم از هم
تو و باران... تو و دلتنگی دریا... تو موج...
من و عکسی که لب اسکله داریم از هم
"نه" نمی گویم اگر بشکنم از تنهایی
آه... ما پای قباله "بله" داریم از هم
با تو ای آینه! هم کفو نبودم... حق است
گله ای که سر این مسئله داریم از هم
تو، رواق حرم زینب و من مسجد شهر
و دعایی که پس از نافله داریم از هم
آسمان سمت حرم میرود ای ماه برو
هر چه داریم در این مرحله داریم از هم
...
تو اگر ماهی، من برکه ترین آغوشم
چه کسی گفته که ما فاصله داریم از هم
#رضا_حاج_حسينى
@ghalamhaye_bidar
زهره چشم فرشته ها جلاد
وارث " یسفک الدما" جلاد
بوده شیطان در ابتدا عابد
شده عابد در انتها جلاد
پانهاده ز بندگی بیرون
در زمین با خلیفه شد هم خون
بوده روزی برادر هابیل
بوده از نسل انبیا جلاد
راه سیر و سلوک طی کرده
شتری را شبانه پی کرده
تاابد پیش صالحان دارد
لقب اشقی الاشقیا جلاد
بت پرستیده صبح هر شنبه
سربریده همیشه با پنبه
شده در بین قوم اسراییل
سامری زاده با دعا جلاد !
روح او را پلید می بینم
یقه اش را سفید می بینم
مثل گرگی به ظاهرا بره
می نشیند کنار ما جلاد
می کند ریش دار بی ریشه
خون مردم همیشه در شیشه
لقمه های حرام می سازد
از امیران کربلا جلاد
ملتی خسته از جنایاتش
آه از آشوب و اغتشاشاتش
شده اعدام سال شصت اما
باز برگشته بی حیا جلاد
به عزای بشر شده سرخوش
در یمن...غزه...بوده کودک کش
حاجیان را به مسلخ آورده
فاجعه کرده در منا جلاد
در سنا کرده با سناتورها
وضع قانون برای آخورها
از عرب شیر مفت می دوشد
در نمی آورد صدا جلاد
زیر تیغش تمام ملت ها
کمترین کارش این شرارت ها
اتحادیه اروپایی است
جای یک مشت بی خدا...جلاد
فرق بین خبیث و طیب را
خوانده ام در کتاب عاشورا:
می شود زاده علی ع زینب س
می شود زاده زنا جلاد
وهبیم و بلند بالاتر
عکس ما سربریده زیباتر
به قضاوت نشسته آینده
ما حسینی تریم یا جلاد؟؟؟
"حججی "ها شهید تاریخند
بی سر اما امید تاریخند
میگذارم مگر عوض بشود؟؟؟
جای اسم شهید با جلاد
#نجمه_پورملکی
@ghalamhaye_bidar
غزلی از امام خمینی (ره) در
#هجو_آل_سعود
کعبه در زنجیر
خار راه منی ای شیخ! ز گلزار برو
از سر راه من ای رند تبهکار، برو
تو و ارشاد من، ای مرشد بی رشد و تباه؟!
از برِ روی من ای صوفی غدّار، برو
ای گرفتار هواهای خود، ای دیر نشین
از صف شیفتگان رخ دلدار، برو
ای قلندر منش، ای باد به کف، خرقه به دوش
خرقه ی شرک تهی کرده و بگذار برو
خانه کعبه که اکنون تو شدی خادم آن
ای دغل خادم شیطانی!، از این دار برو
زین کلیسای که در خدمت جبّاران است
عیسیِ مریم از آن خود شده بیزار، برو
ای قلم بر کفِ نقادِ تبهکارِ پلید
بنه این خامه و مخلوق میازار، برو
@ghalamhaye_bidar
#هجو_آل_سعود
قلم بردار و دعبل باش ، شاعر جنگ یعنی این
((برای رمی شیطان سعودی)) ، سنگ یعنی این
حقوق بی بشر هجوی که می خنداندت اما
در اندوهت شکیبا باش ، هان ! دلتنگ یعنی این
بگو از رقص شمشیر مدرنیته کنار جهل
طواف رقص اعرابی جاهل ، ننگ یعنی این
رها کن تیرهایت را ، هجا پشت هجا بنویس
حماسه واژه های توست ، ضرباهنگ یعنی این
بکش بر دوش دارت را ، بگو هجو ستمگر را
قلم بردار و دعبل باش ، شاعر جنگ یعنی این
#بتول_محمدی
@ghalamhaye_bidar
به بهانه ی سالروز آغاز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی، تقدیم به مادران مفقودالاثر
نشسته چادر خود را رفو کند برود
به شوق آن که تورا جستجو کند برود
امیدوار و مصمم کشیده در آغوش
دوباره پیرهنت را که بو کند برود
دوباره نیست کسی مثل نوجوانی تو
که چند پرسش لرزان از او کند برود
میان این همه زن یک نفر شبیهش نیست
که پیش او نفسی گفتگو کند برود
کجاست آن که تمام تعلقاتش را
رها کند، سپر آبرو کند برود؟!
غروب، روبروی صحن جامع رضوی
نشسته اشک غمش را وضو کند برود
کنار پنجره فولاد تا سحر باید
دوباره گریه کند، آرزو کند، برود
دوباره چادر و دندان! دوباره مادر تو
نشسته چادر خود را رفو کند برود!
#علی_سلیمیان
@ghalamhaye_bidar
#نذرشهید_بی_سر_محسن_حججی
غریب رفته و حتی غریب می آید
کسی که از سر کوی حبیب می آید
دوا از اوست نه از ما ، ولی اگر عاشق
کمی به درد بسازد طبیب می آید
نجیب زاده ی نصف جهان! در این تصویر
چقدر پشت سرت نانجیب می آید
آهای لشکر ابن زیاد کوچه دهید
به روی دست ، سری بی شکیب می آید
سلام محسن بی سر بمان کمی که مسیح
به احترام تو پای صلیب می آید
یکی بگوید ، پیراهنش چرا خاکی است
مگر ز دیدن خدالتریب می آید ؟
عچیب نیست تمام محاسنش سرخ است
که از زیارت شیب الخضیب می آید
چقدر لاله ی دور از وطن ! ز رگ رگ تو
صدای روضه ی یابن الشبیب می آید
ببین چه رایحه ای از شکوفه های تنت
میان شعرِ منِ بی نصیب می آید
میان خاک ، تنت را بهارها شستند
چقدر از بدنت بوی سیب می آید
شهادتِ تو به دارالاجابه امضا شد
چه کارها که ز امن یجیب می آید
نخوانده اید که یامحسنُ بحقِ حسن؟
حسن به محسنِ بی سر عجیب می آید
#عباس_شاه_زیدی(خروش)
@ghalamhaye_bidar
همین که طاقتِ ما سر رسید برگشتند
رفیقهای قدیمی شهید برگشتند
خدا همان دمِ اول، شهیدشان میخواست
به هیاتی که خدا آفرید برگشتند
اگرچه بر تنِ این سروها جراحاتیست
خدا گواه که اینان رشید برگشتند
ستارههای سحرخیز از هیاهوی شام
همه به دامنِ صبحِ سپید برگشتند
پیِ خدا به مصافِ یزیدیان رفتند
خداشناستر از بایزید برگشتند
نگو به دور سفر کردهاند؟ دور چرا؟
به اقربُ مِن حَبلِ الورید برگشتند
به مادران به صدای بلند مژده دهید
چرا شکسته خبر میدهید برگشتند
کدام عید مبارکتر از شهادت بود؟
عزا چرا؟ که سحرگاهِ عید برگشتند
خلاصه قافلههای امیدِ ما رفتند
و دشمنان همگی ناامید برگشتند
#میلاد_عرفان_پور
#لشکر_فاطمیون
#مدافعان_حرم
@ghalamhaye_bidar
از سر گذشتی در غروبی سرخ
از جان گذشتی در شبی بیدار
ای آخرین مضمون بی مانند
ای اولین تصویر بی تکرار
موج نگاهت رنگ دریا بود
لبهای خشکت نوحه ساز عشق
ذکر حسین آهنگ قلبت بود
روح بزرگت در نماز عشق
آغاز راهت با زیارت بود
اصرار کردی تا اسارت شد
راضی شدی هر چند با قسمت
پایان تقدیرت شهادت شد
هر روز عاشورای عاشق هاست
هر جا که یاد کربلا با ماست
با سر به پابوسی اگر رفتیم
هستیم حتی پای قربانگاه
با نغمه ی لبیک یا زینب
با پرچم زیبای ثارالله
#محمدحسین_صفاریان
#مدافعان_حرم
#شهید_محسن_حججی
@ghalamhaye_bidar
رفتی و مانده ام که تنت را بیاورند
یوسف شدی که پیرهنت را بیاورند
هر لحظه در کنار خبرها نشسته ام
شاید پیام آمدنت را بیاورند ...
لب تشنه در کدام بیابان غربتی
تا کربلای گم شدنت را بیاورند
در کاروان خسته نشانی ندیده ام
گفتم به جای گل ، کفنت را بیاورند
بر سنگ بی مزار دلم ، گریه میکنم
ای کاش لااقل ، بدنت را بیاورند...
#شهاب_مرادی
در حال و هوای این روزهای خانواده ی #شهید_حججی
@ghalamhaye_bidar
برای بازگشت پیکر شهید حججی
خبر آمد به وطن پیکر بی سر آید
وطنم غره به خود باش که دلبر آید
خبر آمدنش بوی شقایق دارد
عطشی داشته این لاله که پر پر آید
همه ی پیکر او خسته ی خنجر ، اما
به تنش گرد حرم هست ، معطر آید
کفنش هست برای پدرش صد تکه
دل این حادثه لرزید که اکبر آید
وطنم ناله بزن گریه بکن حق داری
که به خاکت به خدا داغ مکرر آید
سر سردار حرم باد سلامت ، آری
که به پای قدمش این همه بی سر آید
#محمدرضا_قناعتی
@ghalamhaye_bidar
در استقبال از شهید بازگشته از سفر #محسن_حججی
سرت سلامت مسافر من ! اگرچه سر در بدن نداری
تو رفتی و طاقتم سرآمد چرا سرِ آمدن نداری
خوشا پریدن ، ز شاخه جَستن ، رهیدن از قید پیکر و تن
تو اهل وصلی تو از رسیدن که عُلقه ی ما و من نداری
ز عشق آیا بگو چه دیدی قفس شکستی و پر کشیدی
چُنان که آسیمه سر دویدی کم از اویس قرن نداری
شهید افتاده بین میدان ! به خاک و خون خفته در بیابان!
بمیرمَت ای شهید عریان! نبینمت پیرُهن نداری
بگو تو از کربلا عزیزم ، از اِرباً اِربا بگو عزیزم
فغان کن اما بگو عزیزم چه شد که بر تن کفن نداری
دعای مادر ! بیا اثر کن ، شب فراق مرا سحر کن
بیا از این کوچه هم گذر کن مگر تو فرزند و زن نداری
کبوترِ از قفس پریده ! زمان برگشتنت رسیده
خوش آمدی مقدمت به دیده ، نگو که میلِ وطن نداری
#محسن_ناصحی
@ghalamhaye_bidar