🔹 دعای عرفات
وقتی کلماتش همه آیینه ی ذات است
مکشوف ترین روضه، دعای عرفات است
افتاده ی در ورطه ای از در به دری را
هم کشتی نوح است و هم باب نجات است
قحطی نکشد شهر، اگر شهر حسین است
خالی نشود رود، اگر آب حیات است
با نام حسین است دل از بند غم آزاد
خود گرچه در این دشت، اسیر الکربات است
افتاده به هرجا تنی از آل محمد
این دشت بلا نیست که ختم صلوات است
#صادق_میرصالحیان
#روز_عرفه
@ghalamhaye_bidar
حج ناتمام مانده طوافی که ناقص است
دارد مسیر قبله عوض می شود ولی
کافی است با مکعّب شش گوش کربلا
در کعبه ی فنا شده احیا گری کنم
_اُخرُج اِلی العِراق_ که من خواب دیده ام
اینبارهم خلیل به قربانی آمده است
ذبجی عظیم منتظرم مانده لازم است
از امر وحیِ آمده فرمانبری کنم...
#محسن_ناصحی
#عید_قربان
#هفتاد_و_دو_قربانی
@ghalamhaye_bidar
18.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ نخستین شب از شب های شعر مقاومت
هم صدا با رهبر مبارز شیعیان نیجریه، شیخ ابراهیم زکزاکی
@ghalamhaye_bidar
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ می رسد از راه مردی، خوانده ام تورات را
می رسد از راه مردی، دیده ام انجیل را
جای آنکه پیش پای مقدمش کاری کنم
من دعا کردم فقط آن جمعه ی تعطیل را...
شعرخوانی #محمد_کاروان
دومین شب شعر #قلم_های_بیدار
@ghalamhaye_bidar
🌺 این علی است مقصد 🌺
ای سهیل رخشان، زهره ی درخشان
با رخ چو خورشید، ابروی هلالی
درهلال جامم، ای مه تمامم
آفتاب تابان، کُن علَی التوالی
زان فروغ رخسار، طره ی سیه سار
آمده لیالی است، روشن از لئالی
زان دو جعد طرّار، چهره ی پری وار
مختفی لئالی، در دل لیالی
دانه های خالت، صید مرغ جان کرد
زیر دام زلفت، مرغ دل فغان کرد
حالتم نوان کرد، قامتم کمان کرد
چشم انقلابی، قد اعتدالی
بر نثار راهت، روح راست پستی
در مقام درکت، شوق راست مستی
در طریق عشقت، عقل راست سستی
در بیان حسنت، نطق راست لالی
ز التهاب فکرت، تنگ شد مجالم
کن ز فرط رأفت، یک نظر بحالم
محو و هائمم کن، از مدام حالی
مست و بیخودم کن، ازشراب جالی
از خم غدیرم، نیست کن ز هستی
ای مه منیرم، بی نیاز هستی
زانکه می کشانش، بی غرور مستی
صد هزار خم را، کرده اند خالی
ای شعاع رویت، نور و آیه ی نور
ای فروغ کویت، طور و شعله ی طور
شد به صفحه ی باغ، نور طور مسطور
در چمن بچم، بین صنع حق تعالی
در چمن چمنانند، دلبران طنّار
شور عاشقانه، شاهدان غمّاز
سروسان روانند، گرم جلوه و ناز
مست و بی محابا، رند و لاابالی
مابه عشق و در حسن، آفت جهانیم
در مراتب عشق، ورد هر زبانیم
ما و دوست امروز، شهره در جهانیم
ما به بی عدیلی، او به بی همالی
عشق را نشاید، کرد مدح و توصیف
حسن را نباید، گفت وصف و تعریف
جذبه ای است وجدی، مقصدی است شوقی
مطلبی است ذوقی، حالتی است حالی
هائمنمد وحیران، واله اند و شیدا
ممکنات یکسر، کائنات یک جا
درمقام و قدری، کز علوّ شد اعطا
ازعلیّ اعلی، بر علیّ عالی
گر خداش خوانم، کفر واضحست آن
لیک نکته ی نغز، ازکلام من خوان
بر خدائی او، خواهی ار که برهان
می رود در آتش چون خلیل، غالی
ذات بی همالش، مَظهر العجائب
شخص بی مثالش، مُظهر الغرائب
بنگرد جلالش، هرکه هست طالب
مجدکبریائی، فرّ ذوالجلالی
زَ امر او چه باری، جاری است و ساری
خُنّس جواری، کُنّس سواری
حالت خریفی، جلوه ی بهاری
نفخه ی دَبوری، نفحه ی شمالی
نافذ از کلامش، نائبات حتمی
ساری از مرامش، حادثات رسمی
دائم از دوامش، مُدرکات وهمی
قائم از قوامش، قوّه ی خیالی
بود اهل دین را، سالک مسالک
خیل مسلمین را، ناجی از مهالک
رایت وِ را بود، در همه معارک
نصر در حواشی، فتح در حوالی
مصطفی چو مأمور، شد به امر داور
تا کند پدیدار، قدر و جاه حیدر
درغدیر خم ساخت، حضرت پیمبر
ازخشب متکّا، از قتب نهالی
آن عریشه را شاه، چون به عرشه بنشست
روی یار در رو، دست دوست در دست
گفت هست مولا، بر بلند و بر پست
این علی که فرداست، در نکوفعالی
این علی است مقصد، این علی است مقصود
این علی است حامد، این علی است محمود
این علی است شاهد، این علی است مشهود
این علی است متلوّ، این علی است تالی
این علی است سید، این علی است سرور
این علی است جنّت، این علی است کوثر
این علی است هادی، این علی است رهبر
این علی است والا، این علی است والی
ذرّه ای ز لعلش، نوش سلسبیلی
قطره ای ز علمش، علم جبرئیلی
فرد بی عدیلی است، او ز بی عدیلی
مثل بی مثالی است، او ز بی مثالی
ای وصی احمد، ای امام برحق
کز علوّ رتبت، زیبدت أنا الحق
آفتابِ روشن، آسمان ازرق،
نزد بخشش توست، کاسه ی سفالی
#میرزا_یحیی_مدرّس_اصفهانی
@ghalamhaye_bidar
قلم های بیدار
دوره آموزشی؛پژوهشی و مهارتی 🔸🔸امام خوانی 🔸🔸 آیین روشنگری و مطالبه گری بر مدار امام جامعه 🖥 ثبت نام
🚩 انجمن شعر نارنج اصفهان همزمان با "طرح امام خوانی" برگزار می کند:
#حلقه_ادبی_امین
بازخوانی #کارگاهی گفتارها و نوشتارهای رهبر انقلاب پیرامون شعر و ادبیات
عصرهای چهارشنبه با حضور و #شعرخوانی شاعران جوان
علاقه مندان برای اطلاع از مکان برگزاری به ادمین کانال مراجعه نمایند
👉 @ghalamhayebidar
@ghalamhaye_bidar
🔹 مافوق حماسه ها
محرم آمد و آفاق، مات و محزون شد
غبار محنت این خاکدان به گردون شد
به جامه های سیه کودکان کو دیدم
دلم به یاد اسیران کربلا خون شد
به یاد تشنه لبان کنار نهر فرات
کنار چشم من از گریه رود کارون شد
چو بر حسین بگریی به حشر خندانی
هر آن دو دیده که نگریست، سخت مغبون شد
چه آتشی است که می جوشد اشکها گوئی
که چشمها همه کارون و سینه کانون شد
چه نوحه داشت سر نعش نوجوان حسین
هزار حیف که لیلا ز غصه مجنون شد
به سوز و ساز رباب شکسته دل پرسم
که شیرخواره به خون غرقه از چه قانون شد
سر و بری که رسول خداش می بوسید
بزیر سُم ستوران خدای من چون شد
چه عالمی است که از بهر مهلت یک شب
شبیه شیر خدا نزد روبهی دون شد
گرفت مهلت و برگشت رو به خیمه ی شاه
به خاکبوسی آن خرگه همایون شد
امام گفت خدا یار تو که امشب نیز
توان به راز و نیاز خدای بیچون شد
سپس برادر با جان برابر از برِ شاه
برفتنِ سوی شط فرات مأذون شد
نخورد آب که لب تشنه بایدم جان داد
به دوش، مشکِ پر آب از شریعه بیرون شد
به بازوان قلم، مشک آب بر دندان
شهید گشت، سماوات محو و مفتون شد
فدای همت و مهر و وفای تو عباس
که قدّ هر الِفی پیش قامتت نون شد
حماسه ای است حسین از حماسه ها مافوق
هر آن حماسه که در وی رسید مادون شد
به عصر فردا آتش زدندشان به خیام
چنانکه شعله ی آتش به چرخ وارون شد
به خیمه های امامت چنان زدند آتش
که آهوان حرم سر به دشت و هامون شد
رسید نوبت زینب که شیرزاد علی است
جهان به حیرت از این سربلند خاتون شد
به دوش، پرچم آتش گرفته ی اسلام
به قصرِ ابن زیاد و یزید ملعون شد
چنان بکوفت به تبلیغ، دستگاه یزید
که خود یزید چو مار فسرده افسون شد
حسین عائله با خود نبرده بی تدبیر
که غرق حکمت او فکرت فلاطون شد
یزید جلوه ی کار حسین می پوشید
ز زینب است که این جلوه روز افزون شد
از این مبارزه بشکفت خاندان علی
چنانکه نسل پلید امیّه موهون شد
سه سال بعد تنی ز آنهمه سپاه یزید
نبود زنده چنان آسمان دگرگون شد
بنی امیه و آن دستگاه فرعونی
همان فسانه ی فرعون و گنج قارون شد
ولی حسین، علمدار عشق و آزادی
لقب گرفت و شهنشاه ربع مسکون شد
تو شاه دین چه جهادی به راه دین کردی
که مکه هم، به تو ماه مدینه مدیون شد
خوشا به حال شما ای فدائیان حسین
که دین به خون شماها رهین و مرهون شد
چو نیک می نگری زنده این شهیدانند
وگرنه هر بشری زاد و مُرد و مدفون شد
یزید نخله ی اسلام، ریشه کن می خواست
حسین بود که دین زنده تا به اکنون شد
سفینه های نجاتند جمله معصومین
ولی سفینه ی او رشک فلک مشحون شد
کنون مقابر این ها بود زیارتگاه
کدام زنده به این افتخار مقرون شد
تو شهریار، به مضون بلند دار سخن
هر آن سخن که جهانگیر شد به مضون شد
#محمدحسین_شهریار
#محرم
@ghalamhaye_bidar
🚩 #حلقه_ادبی_امین
بازخوانی کارگاهی گفتارها و نوشتارهای رهبر انقلاب درباره شعر و ادبیات
(جلسه دوم):
چهارشنبه سیزدهم شهریور از ساعت شش
👉 @ghalamhayebidar
از دست خودش بریده بود و پا شد
برخاست و راهی خیابان ها شد
افتاد میان موج زنجیرزنان
یک قطره گریست، وانگهی دریا شد
#محمد_کاروان
@ghalamhaye_bidar