#یاغی #جیران #نمایش_خانگی
وصف یاغی را آنقدر شنیده بودم که برایش وقت گذاشتم و قسمت به قسمتش را دیدم،
آقای کارگردان! بدون تعارف بگویم شما کارتان را خیلی خوب انجام دادید و خوب انجام دادن یعنی حرکت کردن در پلانی که طراحی شده و ماموریتی که تعریف شده و شما عالی بودید.
من آدم متوهم توطئه نیستم اصولا، اما شما آنقدر شفاف و بدون تعارف کار کردید که اصلا نیازی به توهم ندارد، شما فرد موفقی هستید.
#جاوید نوجوانیست که شما در جامعه لجن و پرجنایت و کثیف و بدبخت ایرانی تعریفش میکنید، نوجوانی که کلمه "یاغی" را روی گردهاش خالکوبی میکند، جوانمرد است، عاشق است و تلاش میکند از غرقاب لجن و سیاهی، به یک آدم موفق تبدیل شود.
#بهمن در نقش ناجی معرفی میشود، با چهره مثبت و قلبی از طلا جلو میآید آنقدر که دلت برای خوب بودنش ضعف میرود و آرزوها و آمالت را با او تامین میبینی، اما به تدریج نقاب از چهره برمیدارد و خودکامگی و استبداد و رذالتهایش که جامعه ایرانی را به نابودی میکشاند،
رو میشوند.
#رحمان برادر دیوانه بهمن که مشکلات روانی خطرناک دارد و مثل آب خوردن آدم میکشد و در خدمت بهمن است.
او بهترین کاراکتر سریال که #امید نام دارد را میکشد و در دل سیاهی شب در جنگل مدفون میکند.
جاوید و دوستانش در فینال جهانی کشتی شرکت میکنند، یکی از بچهها از #اوکراین میبازد اما جاوید بازیها را میبرد و بازی نهاییاش برای قهرمانی با #روسیه است. بازیکن روسیه ترسناک است، مربی به جاوید میگوید که باید ازین #توله_جن ببرد. همه مردم ایران در داخل و خارج نشستهاند و چشمانتظار زمین زدن بازیکن روس هستند، او وحشیانه چنگ میاندازد و چشم جاوید را خراش میدهد و خون جاری میشود، نفرت از روسیه مضاعف میشود و در نهایت جاوید بازیکن روس را ضربهفنی میکند و قهرمان جهان میشود و همه جشن میگیرند.
در ایران نه پلیس محلی از اعراب دارد نه حاکمیت، یک منطقه سیاه در دل دنیا که بچههایش تلاش میکنند دست روی زانویشان بگذارند، یاغی شوند و جاوید بمانند.
و کاملا اتفاقی در سریال #جیران به شکل تقریبا همزمان، در تاریخ دوران قاجار، در محضر ناصرالدینشاه کشتی بین قهرمان ایرانی و قهرمان روس اتفاق میافتد و شاه و همهی ایران شاهد بازی هستند و بازیکن روس باز هم ناجوانمردی میکند و به بازیکن ایرانی آسیب میرساند اما سرانجام بازیکن ایرانی او را ضربهفنی میکند و شاه و دربار و همهی مردم جیغ و هورا میکشند.
دو سریال که همزمان پخش میشوند یکی سال 1401 را روایت میکند و آن یکی دوران قاجار و هردو یک تصویر را به نمایش میکشند.
عرضی نیست، به نامها، به محتواها،
به شخصیتپردازیها در پرمخاطبترین محصولات نمایش خانگی توجه کنید. این مطولنویسی فقط برای این بود که یادآوری شود رسانهها بیآنکه بدانیم، دستاندرکارند...
جدی و موثر و کارآمد...حواسمان هست؟!
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#قشنگیهای_دنیا
در کتاب داستانش خوانده که نامه را در شیشه میگذاشتند و به دریا میانداختند
تا برسد به دست کسی که میخواهند.
رفته دور کاغذ را سوزانده که شبیه قدیمیها شود، نامه را نوشته و لوله کرده و داخل شیشه گذاشته، روی شیشه را با خمیر گل چینی تزئین کرده و با یک دنیا لطف و محبت آورده و میگوید فکر کنید از دریا تحویل گرفتهاید!
میگویم خودت دریایی و هدیه دوستداشتنیاش به جانم مینشیند.
دخترک مهربان محله... 🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#حجاب #هویت #جذابیت #حجاب_استایل
(این تجربهنویسی ابدا قصد قضاوت افراد را با نوع پوششی که دارند، ندارد و صرفا ثبت تجربه است، چه بسیار دوستانی دارم که پوشش اسلامی اما بدون چادر دارند و اتفاقا بیش از منِ چادری، معتقد به مبانی، اهل عمل، اهل خلوص نیت و توفیقات دیگر هستند، نوشته زیر یک رفتارشناسی مصداقی از دوره کودکی و نوجوانی در رابطه با حجاب است) :
مربی جدید حجاب اسلامی دارد، میگویم حجاب اسلامی چون به این نام رایج است، یعنی مانتوی بلند عبایی و روسری بزرگ...
وقتی دیدم ایشان مربی شده اولین گزارهای که به ذهنم رسید الگوبرداری دخترها بود، نه دخترهای بدحجاب، چون آنها از این شکل و شمایل غالبا الگوبرداری نمیکنند، ذهنم رفت سراغ دخترهای چادری مجموعه و این فقط یک گمانهزنی ذهنی بود.
اما مدتی بعد وقتی محجبهترین دختر چادری مجموعه را دیدم که #عبای مشکی پوشیده با روسری بزرگ و البته کاملا باحجاب، حدسم به یقین تبدیل شد که این اتفاق غالبا میافتد، چون خود مربی هم قبلترها #چادر میپوشید و بعد از آشناشدن با یک مجموعه طراحی #حجاب_استایل این پوشش را انتخاب کرد.
علیایحال مانتوی عبایی و روسری بزرگ هم یک حجاب کافی است اما حرفم این است که هرگز تصور نکنید با جذاب کردن #حجاب میشود کودک و نوجوان بیحجاب یا بدحجاب را محجبه کرد که اتفاقا تجربه نشان داده ماجرا خلاف تصور اتفاق میافتد، ضمن آنکه جذاب نشان دادن حجاب یک مسیر کاملا انحرافی است که به سرانجام نمیرسد و اصل و هویت و معنای حجاب به مفهوم #جذابیت هیچ ربط ماهوی و معنایی ندارد.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#سازمان_حاجخانم_را_از_دست_داد
حوالی سال 87 یک روز آمد و فهمیدیم که قرار است همکار ما باشد،
از همان اول "حاج خانم" صدایش کردیم
گرچه خودم این لفظ را هیچوقت دوست نداشته و ندارم اما اینطور لقب گرفت و من هم اینطور صدایش کردم.
آنقدر دوستداشتنی و محترم بود که همیشه میگفتیم او برای اینجا حیف است او نور است زلال است عین راستی و صداقت و اخلاص است و حیف است پشت سیستم بنشیند، حیف است تایپ کند، حیف است وقتش را اینجا بگذراند.
آنقدر مادر بود که همه دوستش داشتند، فارغ از سن و سال آدمها وجودش و نگاهش به همه چیز مادرانه بود، به هستی به موجودات و هرچیزی که مهر مادرانه میخواست و میخواهد.
اگرچه به جرات میتوانم بگویم در بین تمام همکاران، او استاد مسلم اکسل و اکسس و تمامی برنامههای پیشرفته دیگر بود و دلسوزانه حتی به مهندسین کامپیوتر میآموخت و اشکالاتشان را میگرفت اما خداوندگار تواضع بود، با دقت عجیبی نمیگذاشت کاغذها اسراف شوند و همه چیز باید به حد کمال خودش مصرف میشد.
حاج خانم حتی دقیقهای از ساعت کارش را به بطالت نمیگذراند، به اندازه چندنفر کار میکرد و کارش کاملا تخصصی بود، از تلفن اداره استفاده نمیکرد و در تمام این سالها به چای اداره که روزی چندبار برای همکاران میآورند، لب نزد.
اندک حقوقی که میگرفت به بهانههای مختلف برای دیگران هزینه میکرد و عجیبترین کسی بود که همه ما تجربه کرده بودیم.
مادربزرگ بود اما در همین سالها دانشجو شد، درس خواند، رتبه اول گرفت و بدون آزمون شد دانشجوی ارشد دانشگاه فردوسی، حالا کارش، سنگینتر شده بود، در فاصله دانشگاه و اداره همیشه در حال دویدن بود و برای او که باید هرکاری را به بهترین شکل انجام میداد، سختی مضاعف داشت. اما انگیزه قدرتمندش او را بهسان نوجوانی پرانرژی و چابک، نگاه داشته بود.
حاج خانم به جهت دانش و سواد و توانمندی و انگیزه و تعهدکاری و اخلاص چندسروگردن از همه ما در اداره جلوتر و بالاتر بود. اما قدرش دانسته نشد، حرمتش حفظ نشد، حقش ادا نشد، دلش شکسته شد و یک روز دیگر نیامد و دیگر به هیچ تلفنی پاسخ نداد و دیگر هیچکس را به حضور نپذیرفت.
به همین دردناکی و تلخی ما حاجخانم را از دست دادیم و او برای همیشه بدون خبر گذاشت و رفت. سازمان یک نیروی منحصربفرد را از دست داد و نتوانست حقش را ادا کند. سازمان برای همیشه از داشتن یک نیروی پرکار و دقیق و متخصص محروم ماند، چون نتوانست عادلانه و منصفانه با او رفتار کند، چون او اهل روابط نبود.
حاج خانم رفته است و جای خالیاش یقین دارم هیچ زمانی و با هیچ حضوری پر نخواهد شد و تا زمانی که در اجرای عدالت نابلد و ناتوان باشیم، این سرنوشت آدمحسابیهایمان خواهد بود.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#حال_خوب
سرم به کار خودم است که فرناز اجازه میگیرد و وارد میشود، دیدنش خوشحالم میکند همانطور که دیدن همه بچهها... مثل همیشه معانقه میکنیم، کمی بیشتر، کمی طولانیتر... و میفهمم که دلش گرفته است، مینشیند، میپرسم از دبیرستان چه خبر... آه میکشد، سر شوخی را باز میکنم که "چه جانسوز بود"، لبخندکی میزند، میپرسم تعریف کن، میگوید دوستشان ندارم، دروغگو هستند! مربیان مدرسه را میگوید و توضیح میدهد که آنها گفتهاند ما همهجا برایتان جاسوس گذاشتهایم، حتی در خیابان!... و نگاهش به گوشه اتاق خیره میماند... دلم آن #مربی را میخواهد که کف خیابان کتک بخورد و برای همیشه فرصت مربی بودن را از او بگیرند!
نگاهم به ظرف شکلات میافتد که باز توسط یکی که نمیدانم کیست، پر شده است. مقابلش میگیرم، چشمان غمگینش برق میزند و میگوید بایکیت! و هردو میخندیم. میگوید من پوست شکلاتهایم را از آن روزها نگه داشتهام و نگاهش قلبی میشود. بعد یک پاکت سبز درمیآورد و نشانم میدهد و میگوید یادتان هست شب افطاری در بوستان اینها را به ما دادید و گفتید 20 سال دیگر میگیریدشان؟حالا دوسال گذشته است... اینبار چشمهای من قلبی میشوند پاکت را میگیرم و باز میکنم و روزهای شیرین برایم زنده میشوند. میپرسم واقعا میخواهی نگهش داری؟
میگوید حتما و قطعا...
میخندیم و حال هردویمان خوب است.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#کتاب_خوب
یک مجموعه 5 جلدی خواندنی برای کودک و نوجوان با معرفی 5 قهرمان:
🔹آقامعلم: داستانهایی از استاد مطهری
🔹عموقاسم: درباره سردار سلیمانی
🔹داداش ابراهیم: درباره شهید ابراهیم هادی
🔹آقامحسن: درباره شهید محسن حججی
🔹علی لندی: نوجوان قهرمانی که...
به بچهها هدیه بدهیم و برای خواندنش جایزه بگذاریم، خواندن کتاب خوب یک فرصت طلایی در مسیر رشد است.
این فرصت را به بچهها بدهیم.
@ghalamzann
"همه"ی شما
که در این روزها
به خیابان آمدید یا نیامدید
فراخوان دادید
اغتشاش کردید
درب سلف شکستید
و ادعای نخبگی کردید...
در این خونها شریک هستید
چطور میتوانید آسوده بخوابید؟!...
#ایران_تسلیت
#شاهچراغ
@ghalamzann
#مردم
#مشهد_مقدس
یک گوشه بسیار کوچک از جمعیت منتظر شهدا...
#شاهچراغ
#برای_آرتین
#برای_آرمان
@ghalamzann
#روزنوشت
#او_و_دخترش
من و دخترم، او و دخترش نشستهایم و منتظریم کارمان راه بیفتد، دخترش موهای #کراتینه اش را دور شانهاش ریخته و یک #روسری کوچک روی موهایش طوری نشانده که از پشت و جلو کاملا بیرون باشند. مادر اما #چادر پوشیده و با حجاب کامل نشسته است.
طبق ناخودآگاه عاشقم که #کودک و #نوجوان را از هر نوعش میپرستد، با دخترک حرف میزنم. میگوید تولد 20 سالگیاش شده و میخواهد مژه بکارد و عکس بگیرد تا یادگاری بماند. میگویم چقدر نوجوانطور است چهرهات، از آنها که اصلا پیر نمیشوند. محجوبانه میخندد و به واقع حجب و حیای دخترانه دارد و چهرهای که از همان نگاه اول دوستش دارم.
مادرش وارد صحبت میشود با لحنی که ارتعاش دارد و هنوز نمیدانم چرا... میگوید قرار بود به مناسبت تولدش کلیپ درست کند و در اینستاگرام بگذارد اما دسترسی نداریم و مجبور است فقط عکس بگیرد. به شکل و شمایل محجبه #مادر این حرفها نمیخورد اما چیزی نمیگویم و دوباره با #دختر جوان مشغول صحبت میشوم. حتی خندیدنهایش محجوبانه است. میگویم وارد بهترین دهه زندگی داری میشوی خوش به حالت... میگوید برای همین میخواهم تولد متفاوتی بگیرم. داریم با هم حرف میزنیم که مادر با صدایی که همان ارتعاش عجیب را دارد میآید وسط کلاممان و میپرسد دختر شماست؟! میگویم بله... میپرسد چه رشتهای میخواند و بعد ابراز حیرت میکند از پاسخی که میشنود و هنوز نمیدانم چرا... بعدتر با صدایی که حالا دیگر کاملا مرتعش است و چشمانی که حتی مردمکش دارد تکان میخورد، میگوید به زودی سرنگون میکنیم اینهارا و از شرشان راحت میشویم. برای لحظاتی میمانم و بعد خیلی عادی میگویم هرچه خدا بخواهد و خیر باشد!
با عصبانیتی که ربطی به آن جمع و فضا و دوستی چنددقیقهای من و دخترش ندارد، صدایش را بلند میکند و میگوید من آدم معتقدی هستم اما از دخترم خواستهام حجابش را بردارد و به خیابان برود تا اینها سرنگون بشوند. با لبخند میپرسم چطور معتقد هستید اما از دخترتان این را خواستهاید؟! میگوید بخاطر گرانیها، اختلاسها، دروغگوییها... میگویم اینها که گفتید قبول اما چرا دخترتان باید حجابش را بردارد؟... میگوید به نشانه اعتراض... میگویم حکم خدا چه ربطی به خطای مسئولین دارد؟ میگوید جواب خدا را خودم میدهم مشکلی نیست اما اینها باید ادب شوند. میپرسم با برداشتن #حجاب دختر شما اینها ادب میشوند؟ صدایش را بلندتر میکند و میگوید بله هرکاری میکنم که اینها ادب شوند و بعد حرفهایی میزند که نوشتنش را هم دوست ندارم و عجیب است که دخترک 20 ساله در تمام این مدت محجوبانه نگاهش به پایین است. بغضم میگیرد برای دختری که هنوز #حیا دارد هنوز #عفیف است و هنوز یاد نگرفته صدایش را بلند کند.
دوباره سر صحبت را با دخترک باز میکنم و میگویم ان شاء الله جشن بعدی جشن دوتاشدنت باشد #خوشگل خانوم... لبخند محجوبانهای میزند و مادرش غرشوار میان کلامم میآید و میگوید عروسش نمیکنم تا وقتی که از این کشور بفرستمش برود و آنجا هرکاری که خواست بکند...دخترک همچنان در سکوت است و مادر دارد با صدای بلند به #حاکمیت بدوبیراه میگوید و من این میان دلم میخواهد دخترک زیبا را در بر بگیرم و از چنگال مادری که عقدههای فروخفتهاش را دارد سر دخترک جوانش جبران میکند و اصلا نمیدانم چگونه مادر شده است، بیرون بیاورم...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
سرگشاده برای #شورای_هماهنگی_تبلیغات:
مردم پای کار هستند
پای حفظ ارزشها
پای حفظ تمامیت ارضی
پای وحدت و همدلی
پای مبارزه با ظلم داخلی و خارجی
پای مبارزه با بیعدالتی
اما نمیشود آیا...
که شما هم مدبرانه عمل کنید؟ نمیشود پس ازینهمه سال اتاق فکر برای طراحی فیزیکی و محتوایی تجمعات داشته باشید؟ نمیشود تدبیری کنید که هزینه ایجاد نشود؟ که فرصتها تهدید نشوند؟ که شعارهای سبک و سطحی گفته نشوند؟ که شعار "مرگ بر بدحجاب" و امثال آن گفته نشود؟ که سیستم صوتتان عالی باشد؟ که انتخاب مسیرتان درست باشد؟ که زمانبندی مراسم باتدبیر باشد؟
نمیشود آیا که برای یک تجمع فوقمهم مثل تشییع شهدای شاهچراغ، یک مدیریت محتوایی درست اتفاق بیفتد؟ باورکردنی نیست که این برنامهریزی انجام نشده باشد و کاملا اتفاقی تریبون و ماشین صوت به مداحی سپرده شود که نگاه و تفکرش به مساله وحدت مذاهب شهره است، آنهم درست وقتی کشور در معرض آتش تفرقه مذاهب قرار گرفته است و ما در مراسم تشییع که باید حماسی باشد و وحدتآفرین،
و اتفاقا اهالی مذاهب دیگر هم حضور پیدا کردهاند، شاهد روضه فاطمیه ایشان باشیم!
یعنی نمیدانستید که ایشان قرار است در چنین مراسمی فقط از "هرچه دعواست پای نام علیست" بگوید و از "بیشرفی اذانهای بیطرف" و "بیاصل و نسبی کسانی که علی نمیگویند" ؟! یعنی نمیدانستید که مراسم تشییع آنهم همزمان با غائله فلان شهر، زمان ایجاد وحدت است؟!
به عنوان یک شهروند عاجزانه درخواست میکنم قبل از راهپیمایی 13 آبان صحبتهای رهبر این جامعه را خوب گوش کنید، به شاخصها و محتواها توجه کنید و فرصت طلایی پیشرو را تبدیل به تهدید نفرمایید.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann