eitaa logo
قلمزن
522 دنبال‌کننده
731 عکس
138 ویدیو
2 فایل
هوالمحیی قلم زدن امر پیچیده ای نیست فاعلی میخواهد و ابزاری، و اتفاقی که باید در تو رقم بخورد... و خدایی که دستگیری کند و خشنود باشد همین! http://payamenashenas.ir/Ghalamzann پیام ناشناس ادمین @fs_hajivosugh بله و تلگرام : @ghalamzann
مشاهده در ایتا
دانلود
فرمودی «لقد خلقنا الانسان فی کبد» یعنی ما را در رنج و سختی آفریدی! اما انگار پرانتزی زیرش باز کرده‌ای و داخلش فرموده‌ای: ولی من را به شما دادم مردم! یک شیرینی بی‌مانند که تلخی دنیا را از شما بگیرد و راه‌تان را هموار کند و شما را به من برساند که حسینِ من شیرین‌ترین اتفاق دنیاست مردم! حواستان باشد به اندازه‌ای که از حسین می‌چشید حلاوت دنیای فانی به جان‌تان می‌نشیند که اگر نباشد حسین رنج و سختی و کبد طاقت‌تان را طاق می‌کند، مردم! با حسین دنیا گلستان می‌شود... و بعد پرانتز را بسته‌ای! ✍ ف‌. حاجی وثوق @ghalamzann
نوجوان بودم و دنیای دیگری را تجربه میکردم، اهل روضه و منبر هم نبودم، به‌ویژه روضه‌های خانگی که تکلیف‌شان از نگاه یک نوجوان معلوم بود. علی‌ای‌حال شرایطی پیش آمد که آن روز، یعنی روز تاسوعا، با مادر در یک روضه خانگی شرکت کردم. بی‌حوصله و بی‌تفاوت گوشه‌ای نشسته بودم تا زودتر این همراهی تکلیفی تمام شود و برگردیم. آقای روحانی سید بود و رنگ سیاه عمامه‌اش در ذهنم مانده است. یادم نمی‌آید که به حرفهایش گوش کرده باشم اما روضه را که شروع کرد، ناگهان توجهم به او جلب شد. آقای روحانی که تا آن لحظه نشسته بود، بلند شد و ایستاد و ضمن عذرخواهی گفت روضه را ایستاده می‌خوانم. من مطلب چندانی درباره عمویی که می‌گفت نمی‌دانستم، تعزیه‌خوانی‌ را در کودکی دوست داشتم اما بزرگتر که شده بودم به آن هم علاقه‌ای نداشتم، گویی که تعلق کودکی بخاطر نمایشی بودن تعزیه بود و اسب‌ها و تن‌‌پوش‌هایی که بازی می‌کردند. به روضه‌اش گوش کردم و گریه‌ام گرفته بود عجیب، من داشتم گریه میکردم برای کسی که نمی‌شناختم! روضه تمام شد. از آنجا که خجالتی نبودم مقابل چشمان گردشده‌ی مادر، رفتم سراغ آقای روحانی و پرسیدم چرا روضه را ایستاده خواندید؟ گفت یک عهد قدیمی است و ماجرا دارد. پرسیدم چه ماجرایی.... نگفت و در مقابل اصرارم به همین بسنده کرد که نمی‌شود وقت گفتن از او به احترامش بلند نشد! او شرح ماجرا را نگفت اما برای منِ نوجوان همین کفایت بود که مِهر حضرت عمو معجزه‌وار در دلم بنشیند و شروع آشنایی‌ام شود... 🌱 ✍ ف. حاجی وثوق @ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
231.8K
«بچه‌ها زود تموم کنین دنیارو‌ برای خودتون...»😭
هدایت شده از گوشه دل:)!
مرهم به دست و ما را مجروح می گذاری...
به نظرم یک شوخی بی‌مزه بود که اصرار داشت مخاطب را با کاراکتر هیولایی از پهلوی بخنداند، اصلا مگر پهلوی خنده‌دار است؟! ... آن هم عبدالرضایشان! باورکردنی نیست که این شوخی لوس و غیرواقعی و خیلی فانتزی کار سازمان سینمایی سوره باشد! درباره فیلم‌ اینجا توضیحات دقیقی داده شده است و عرض دیگری نیست جز لایک برای نوجوانی که جلوی سینما و بعد از تماشای فیلم‌، خبرنگاری مقابل دوربین از او پرسید کدام بخش طنز فیلم‌ برای تو جذاب‌تر بود ؟ و من که در حال عبور بودم شنیدم که پسرک قاطعانه گفت: من در این فیلم اصلا بخش طنز ندیدم...! بالاغیرتا اگر فیلم می‌سازید و دغدغه تبیین و اینطور حرفها دارید، فیلم‌ خوب بسازید، مگر ما با پهلوی‌ها و موسادی‌ها شوخی داریم؟!!... ✍ ف. حاجی وثوق @ghalamzann
«پاش واستادیم خونمونه! هتل که نیس خدماتش بد باشه، ترکش کنیم!» @ghalamzann
مطلبی درباره فیلم‌ منتشر کردم اما خیلی زود آن را برداشتم ، علتش این بود که اگرچه حوزه کاری من همین نقدها و ارزشیابی‌هاست، اما در فضای شخصی صحبت از وجوه فنی و رنگ و تصویر و صدا و کاراکتر را برنمی‌تابم و دلم می‌خواهد صرفا دریافت شخصی و حسی خودم را از آن‌چه دیده‌ام و دوست داشته یا نداشته‌ام، فارغ از نگاه فنی بنویسم و منتقل کنم، این خوب است یا بد...بگذریم! برای من یک شخصیت دوست‌داشتنی و متفاوت است، اگرچه شناخت کامل و دقیقی از ایشان ندارم اما تصویر ذهنی و قلبی من می‌گوید که او یک درجه‌دار بلندپایه‌ی ارتش است که عاشقی و ولایت‌مداری را بلد است و درک و فهم درست و دقیقی از شرایط جنگی دارد. آن‌چه در فیلم دیدم همین صیاد است اگر چه چهره‌اش شباهت چندانی به صیادی که می‌شناسم ، ندارد، اما به گواهی آنان که صیاد را دیده‌اند و خوب می‌شناسند، کاراکتر باورپذیری دارد و سکنات و زبان بدنش معرف اوست و شبیه‌سازی صدا این ربط را تکمیل کرده است. شما در فیلم، «صیاد»ی را می‌بینید که جامع‌الاطراف است که دل و جرأت بالایی دارد که باهوش است که دانش فنی و نظامی دارد که فرماندهی بلد است اما حرف برایش حرفِ ولی است حرفِ مافوق است حتی وقتی حقش ضایع شده باشد. «صیاد» فیلم مثل قهرمانان هالیوودی نیست، قدوبالای اغراق‌آمیز و بر و بازوی فلان هم ندارد، تیپولوژی یک آدم عادی و معمولی را دارد درست مثل خود صیاد شیرازی، اما قهرمان بودنش به دل می‌نشیند. حتی اگر در یک سوم ابتدایی با صیاد فیلم ارتباط نگرفتید، مطمئن باشید از نیمه که می‌گذرد، یک صیاد دوست‌داشتنی دارید که حالا دیگر صفحات بعدی زندگی‌اش برایتان مهم می‌شود و جلوتر که می‌روید بغض هم می‌کنید و جایی و جاهایی دلتان تکبیر و دست و جیغ و هورا هم‌ برایش می‌خواهد! و حتی فیلم که تمام می‌شود ، باز همان حسرت همیشگی می‌آید که چقدر جای این معرفی‌ها خالی‌ بوده و هست و چقدر وام‌دار این رنج‌هاییم و چقدر این آب و خاک، بالا و پایین به خود دیده است و چقدر مدیونیم و چقدر بیش از این‌ها ‌‌... ✍ ف. حاجی وثوق @ghalamzann
... وأَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ... ...
ای آفتاب گمشده! امشب طلوع کن...