#مرگ
#خداحافظ_راکون_پیر
ساعت نه و نیم شب پیام داد که حال بابا بد شده برایش دعا کنید
زنگ زدم از شدت گریه نمیتوانست صحبت کند
گفت بابا سکته کرده و بردنش بیمارستان...
در گروهی که با دوستانش دارند گفتم
"بچه ها برای بابای دوستتون دعا کنید" ،
خواستم دلش آرام شود
اما همه ذهنم درگیر دل دخترکی بود که تاب این همه نگرانی را نداشت،
گفتم بیخبرم نگذار گفت چشم
نیمه شب پیام داد
"بابا رفت...دیگه بابا ندارم"
دخترک فقط 12 سال دارد
و این رفتن ناگهانی پدر جوانش
به شدت بیقرارش کرده است
(این را چشیده ام که داغ پدر سنگین است
آن قدر که برای مدتی دنیا برایت تمام میشود و
"خوب باقی ماندنت" بسته به این است که چقدر مهیا شده باشی)
دخترک شکسته است ناامید است
اینکه چرا خدا اینهمه زود پدرش را از او گرفته
اینکه چرا این ظلم اتفاق افتاده
اینکه چرا او و چرا بابای مهربانش...
تا خود صبح فقط حرف میزنیم
و میدانم فعلا سودی ندارد
جز اینکه کسی هست که حرفهایش را بشنود و فقط همین،
و باید بگوید و بگرید تا خالی شود،
تلخ است اما باید بچه ها را برای
مصیبت ها مهیا کرد
باور اینکه "دنیا محل عبور است" اگر اتفاق بیفتد و اگر معاد با همه فرازونشیبش
بدون ترس و دلهره به جان بچه ها بنشیند
تحمل مصائب برایشان ممکن میشود
بچه ها را برای روزهای سخت آماده کنیم
نترسیم از گفتن احتمالات،
باور کنیم که باور معاد عبور از دنیارا
برای همه ما راحت تر خواهد کرد
کتاب "خداحافظ راکون پیر" را برایشان خواهم خواند،
برای بچه هایی که مثل همه بچه های دنیا،
مرگ را ماجرایی ترسناک و پایانی نافرجام میدانند.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
قلمزن
#مرگ #خداحافظ_راکون_پیر ساعت نه و نیم شب پیام داد که حال بابا بد شده برایش دعا کنید زنگ زدم از شدت
#مرگ
#کودکی
چالش های بچه ها درباره مرگ بابای دوستشان همچنان ادامه دارد
میدانم چندوقت دیگر تمام میشود
حتی سوال هایشان،
اما اثر جواب ها میماند
و ما بزرگترها اگر ندانیم چطور جواب
سوالات و سردرگمی ها
و روان پریشی های این طفل معصوم هارا بدهیم
اثر نابلدی هایمان تا همیشه خواهد ماند
چقدر آماده سوالات بچه ها هستیم
تشویش هایشان درباره عدالت یا
بیعدالتی خالق هستی
تردیدهایشان نسیت به مهربانی یا نامهربانی خداوند و و و...
ماجرا این است که مصیبت همه مارا محک میزند و فقط برای همسایه نیست!
بچه ها به هم ریخته اند
امروز دخترک خندان تمام وقت پیام میداد
و چون اهل ذوق است و نوشتنش
مدتیست راه افتاده،
وسط گریه هایش نوشت
"خانوم اشکام تموم نمیشن چشام دیگه خیلی شلوغش کردند"
برای اینکه تمامش کنیم
گفتم "خانوم نویسنده چقدر قشنگ مینویسه"
اما خلاف همیشه نخندید
ناگهان نوشت "خانوم پری که خیلی دختر خوبیه چرا باباش اینطوری شد!"
دختر خندان 10 ساله است، او هم مانند دوستان دیگرش نتوانسته این اتفاق را بپذیرد،
هنوز جواب این سؤالش را نداده ام که با سوال بعدی غافلگیرم میکند
"خانوم حکمت خدا برای این کار چی بوده"
حکمت خدا...دخترک 10 ساله با همین صراحت از حکمت خدا میپرسد
و چقدر دشوار است درباره حکمت صحبت کردن از جانب کسی که الفبایش را هم نمیداند آن هم برای کودکی که جز بازی
و خنده و عشق و حال تجربه نکرده است
برای این روزهایمان فکری برداریم
برویم گره های اعتقادی خودمان را باز کنیم،
برای سوال هایمان به دنبال پاسخ باشیم،
میرسد روزی که همه ما باید
برای سوالات بچه ها به دنبال جواب بدویم.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سواد_رسانه
وقتی میگوییم سواد رسانه دقیقا از چه چیزی صحبت میکنیم؟
به کار بردن واژههای #مرگ و #زندگی شاید ابتدا اغراقآمیز به نظر برسد، اما واقعیت این است که ما به همین ترسناکی داریم چوب کمسوادی و بیسوادی رسانهای را میخوریم، این #ما که میگویم شامل همه افراد جامعه است، مذهبی و غیرمذهبی هم ندارد، انقلابی و غیر آن هم تفاوتی نمیکند، ما داریم چوبش را میخوریم اما هنوز دردش را احساس نکردهایم، یک تدریج دلهرهآور که دارد ذرهذره مارا اسیر بازی میکند و ما شدهایم اجیر بیجیره و مواجب که هی نقل کنیم و انتقال دهیم و تحلیلهای آبکی به هم تحویل بدهیم و خیال کنیم که در همه چیز صاحبنظر هستیم، حال آنکه بزرگترهای ما دارند بازی رسانه را میبازند، نوجوان ما دارد مسحور میشود و جوان ما دارد بازی را باور میکند.
به شدت و حدتِ کلامی که در ویدئو میشنویم بازی را واگذار خواهیم کرد اگر خیلی زود متوجه بیسوادی خود نشویم و اگر خیلی زود نهضت سوادآموزیاش را راه نیندازیم.
بیایید به هم اشاره نکنیم، همه ما نیازمند سوادآموزی هستیم، سواد اکابر در این بازی پیچیده دستگیرمان نخواهد بود، شتاب کنیم تا سمت ناکوت بازی ما نباشیم.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#مرگ_پایانبخش_نیست_ارزشبخش_است
از صبح که خبر درگذشت #مسعود_دیانی آمد، تمام نوشتههای چندماه اخیرش پیش چشمم مرور میشوند، از همان وقتی که فهمیده بود بیمار است، از همان اولین ملاقاتهایش با دکتر و بیمارستان، وقتی در گفتگوی با دکتر از خدا و معنویت حرف زده بود و دکتر بیشتر پرسیده بود، از همان نوشتهاش درباره مرگ که تاکید کرده بود حرف زدن از #مرگ، دلیل بینشاط بودن نیست،
از حال خوبتر اول بیماریاش و همهی بالا و پایین شدنهایش، از روزهایی که کمکم چهرهاش تغییر کرد و با همان چهره همچنان برنامه #سوره را اجرا میکرد، از آن روزی که گریمور صداوسیما گفته بود باید دیگر بوتاکس به صورتش تزریق کند تا تصویرش بهتر باشد، از روزی که دیگر دلش نمیخواست از خودش عکس بگذارد و عکسهایش شده بودند پنجره و سقف و دیوار، یعنی دقیقا "پی او وی" مستمر بیماری که روی تخت خوابیده است.
از آنجا که نوشته بود از یک جایی به بعد کادر درمان دیگر به عنوان انسان نگاهت نمیکنند و چقدر این عبارت دردناک بود همان موقع، از آنجا که از چت کردن با ادمها بوی مرگ میشنود، آدمهایی که تا دیروز رهایت نمیکردند و حالا دیگر حوصلهات را ندارند و در سوال و جواب با تو به یک یا دو جمله ثابت بسنده میکنند!
از آن روز پدر و دختریشان که دخترکش خواسته بود هر سال همان روز اسمش باشد روز پدر و دختری، از آن تابلویی که در مشهد دیده بود و رویش نوشته شده بود "سازمان فروش حیات و ایمان" و گفته بود همان دو چیزی که کم دارم و لازم دارم و دلش برای مشهد تنگ شده بود...
از صبح تمام اینها برایم مرور میشوند و مردی که دیدم تا آخرین لحظه تلاش کرد و زندگی کرد و حتی با همان چهره درهم تنیده و مچاله جلوی دوربین آمد.
مسعود دیانی مرگآگاه بود یا نه، درست نمیدانم اما من با مطالعه هر کدام از نوشتههای آخرش، حتی آنها که در اوج بیچارگی و اضطرار و اشک نوشته شدند، به #مرگآگاهی فکر میکردم، همان چیزی که لازمش داریم اما یک ترس موهوم، همیشه از ما دورش کرده است. و اینکه ادمبزرگها مرگ را پایانبخش زندگی نمیدانند که ارزشبخش زندگی است!
مرور چندماه آخر زندگیاش را به همه پیشنهاد میکنم و در یک پرانتز به کادر درمان بیمارستانها، به پزشکان و پرستاران بخشهای ویژه، به آنها که شاید نمیدانند آدمیزاد حتی در لحظات پایانی عمرش، #محبت را ادراک میکند و نمیخواهد ناامید شود. خدا نکند ما آن کسی باشیم که #امید را از آدمی بگیریم که هنوز از خداوند فرصت برای این دنیایش میخواهد.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#ما_عاشق_آفريده_شديم
🍃 مشتاق هايى هستند كه مى سوزند و با صميميت و #درد و #رنج مى پرسند؛ چه كنيم كه براى #خدا باشيم؟
🍃 چگونه در خودمان #عشق و #ايمان بسازيم؟
از كجا و با چه وسيله اى مى توانيم #حركت ها را و #محرك ها را كنترل كنيم؟و از راه نزديك به #مقصد برسيم؟
🍃 اينها #خيال مى كنند كه بايد در خودشان عشقى بسازند و يا حركتى ايجاد كنند، غافل از اينكه اين همه را دارند. تمامى وجودشان #سوز و #شور است. تمامى وجودشان حركت است.
🍃 مگر از صبح تا شام بىكار هستند؟ و مگر اين همه رنج و كار، بدون عشق و نيرويى جوشنده، امكان دارد؟
🍃 ما #عاشق آفريده شدهایم و نه تنها عشق، كه حركت را، كه فعاليت را با خود داريم.
🍃 ما عاشق آفريده شدهايم. عشق را داريم، ولى معشوق هامان را انتخاب مىكنيم. عشق هميشه هست، آنچه كه جابجا مى شود #معشوقها و #محبوبها هستند.
🍃 در فاصله ى #تولد تا #مرگ، عشق هميشه #جارى است و حركت هميشه برپاست. ما نمىتوانيم از آنها جدا شويم كه اينها در ساخت ما، در تركيب ما حضور دارند.
🍃 ما تنها مىتوانيم خودمان را با معشوقهامان مقايسه كنيم، و ما مىتوانيم معشوق هامان را با يكديگر مقايسه كنيم و با اين دو مقايسه، عشق هامان را رهبرى كنيم و معشوقهامان را انتخاب نماييم.
#عین_صاد
@ghalamzann