eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
284 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
293 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر طنز دفاع مقدس(حاجی) دل ما تنگ جنگ شد حاجی تیمور ما که لنگ شد حاجی سال ها پشت سنگر شعرم شعرها هم جفنگ شد حاجی وای از دست روزگار دروغ کله ی من که بنگ شد حاجی بهر آن روزهای خوب و قشنگ دل صامرده تنگ شد حاجی سرسری رد شدیم از گلها سر ما گیج و منگ شد حاجی بس که دنیا گرفته حالم را کوچه ی سینه تنگ شد حاجی کوله پشتی زپشت ها افتاد همه جا شوخ وشنگ شد حاجی اِند یکرنگی وصفا بودیم چهره ها رنگ به رنگ شد حاجی چِقَدر خاک جبهه می خوردیم دل ما قلوه سنگ شد حاجی حیف حاجی شدن چه آسان بود هر چه آدم زرنگ ،شد حاجی از برای گرفتن یک وام چِقَدر دنگ و فنگ شد حاجی سهم یک عده ای لواسان بود قسمت ما فشنگ شد حاجی هر چه مسوول بی لیاقت بود پشت جبهه زرنگ شد حاجی مرغ همسایه غاز شد اما مرغ ما هم خلنگ شد حاجی شربت جبهه ها شهادت بود شربت ما شَرَنگ شد حاجی پسر آقازاده ی مزدور رفت واهل فرنگ شد حاجی قسمتی از حقوق ما آن روز خرج تیر و تفنگ شد حاجی کوچه ها پر شد از سگ و گربه شهر شهر فرنگ شد حاجی وضع ما بعد جنگ وجانبازی شتر و گاو ‌پلنگ شد حاجی شلوار کردی بسیجی ها مثل لوله تفنگ شد حاجی هر که زان روزها پشیمان گشت حاصلش نام وننگ شد حاجی عده ای پای عشقشان ماندند تیمور ما که لنگ شد حاجی کیوانی طنز دفاع مقدس
khaghani.gif
4.5K
افضل‌الدّین بدیل‌ بن علی خاقانی شروانی متخلّص به خاقانی (۵۲۰ قمری در شروان - ۵۹۵ قمری در تبریز -بر اساس این پژوهش دربارهٔ سالمرگ خاقانی تاریخ وفات وی ۵۸۱ هجری قمری است-) از جملهٔ بزرگ‌ترین قصیده‌سرایان تاریخ شعر و ادب فارسی به‌شمار می‌آید. از القاب مهم وی حسان العجم می‌باشد. آرامگاه او در شهر تبریز است. خاقانی از سخنگویان قوی‌طبع و بلندفکر و یکی از استادان بزرگ زبان پارسی و در درجهٔ اول از قصیده‌سرایان عصر خویش است. توانایی او در استخدام معانی و ابتکار مضامین در هر قصیدهٔ او پدیدار است.
محفل شعر قند پارسی
سومین رویداد فرهنگی ادبی *آیینه‌ها* آشنایی با شاعران قرن نهم تا معاصر "بررسی آراء و آثار: منصور حا
هم‌اکنون سومین رویدار فرهنگی ادبی «آیینه‌ها» شناخت منصور حافظ شیرازی سالن غزل اداره ارشاد ‌ ‌
. تعبیر خواب‌های پریشانی‌ام، بیا دلتنگ بوسه‌ات شده پیشانی‌ام، بیا وقتی کنار بستر شعرم تو نیستی تنهاترین ترانهٔ بارانی‌ام، بیا در پیچ‌و‌تاب ذهن گره‌خورده‌ام فقط مشغول فن خاطره‌درمانی‌ام، بیا حال‌و‌هوای دفترم از بغض پر شده در جست‌و‌جوی خندهٔ پنهانی‌ام، بیا حرف از ترنج، دست، زلیخای دیگری از جان برید این دل قربانی‌ام، بیا تنها دلیل رقص قلم‌های بی‌رمق یک سطر مانده تا ته ویرانی‌ام، بیا
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است با ریشه چه می‌کنید؟ گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرنده اید پرواز را علامت ممنوع می زنید با جوجه های نشسته در آشیان چه می‌کنید؟ گیرم که می‌کشیدگیرم که می‌برید گیرم که می زنید با رویش ناگزیر جوانه ها چه می‌کنید؟ خسرو گلسرخی
◼️ ۱۷ رجب در عزای شهادت حضرت احمد بن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام به سوگ می‌نشینیم مراسم بزرگداشت شهادت حضرت: سخنران🎙 حجت الاسلام والمسلمین با مداحی🎤 حاج با اجرای🎤 🥀دوشنبه ۹ بهمن ماه همراه با نماز مغرب و عشا 🥀 حرم مطهر حضرت احمد بن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام شبستان امام خمینی ره 🏴 هیئت کجا بریم؟ شیراز https://eitaa.com/joinchat/3243442568C966f3f0cc1
یا لطیف به عشق ،،امین ولایت،،حضرت شاهچراغ (ع) مرغ دلم رو سوی شیراز کرد تا حرم امن تو پرواز کرد شاه چراغ شب دلها سلام نور دل حضرت موسی سلام چشم وچراغ شب شیراز من نام تو گلواژه آ غاز من ای شده شیراز پر از بوی تو عطر رضا می وزد از کوی تو نام تو شیرازه ی جان های ماست کوی تو دروازه ی جان های ماست باز هوایی شده شیراز دل از تو خدایی شده شیراز دل خاک تو سوم حرم اهل بیت مظهر جود وکرم اهل بیت سید سادات اعاظم سلام نور دل موسی کاظم سلام ای به فدای گل وگلدسته ات این دل من زائر دل خسته ات تربت تو قبله گه راز هاست راز پر آوازه شیراز هاست مهر خدا سر زده از بام تو شهره ی شیراز بود نام تو خاک بهشت تو چو شیراز شد مشهد تو جلوه گه راز شد قافله سالار شهادت تویی میر وعلمدار ولایت تویی ای تو ابالفضل امام رضا حامی دینی وامین ولا تربت تو بوی رضا می دهد بوی خوش کرببلا می دهد محیی دین زاده ی موسی سلام ساه چراغ شب دنیا سلام این دل من گشته دل آرام تو مثل کبوتر شده بر بام تو یک نگهی کن به گدای درت بر دل این خادم کو چکترت هرکه زباب کرمت رد شود عاشق وشیدایی مشهد شود کاش که جارو کش خاکت شوم مست از این تربت پاکت شو م بی تو نداریم سر باغ وراغ عشق تویی حضرت شاه چراغ کیوانی بهانه ۱۷رجب سالروز بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)
هدایت شده از غلامرضا کافی
*************** گوهر شب چراغ ( به ساحت نورانی حضرت شاهچراغ) برخیزم از نور یقین خاطر چراغانی کنم دل را به آشوبی گزین دریای طوفانی کنم این جوش جوش واژگان از من بریدستی امان یعنی که باید این زمان مشق سخندانی کنم تفجوش معنی درجگرآرام ننشیند دگر درمان این سودا مگر با واژه گردانی کنم درواژه الحاوی منم این بحر را ناوی منم رشک فرالاوی منم ازبس فراوانی کنم ازدور تا نزدیک را بشار را منجیک را هم ترک وهم تاجیک را مقهور حیرانی کنم ناقور من ناقوس من برشاعران کابوس من مانا حکیم طوس من عزم رجزخوانی کنم چون رودکی باصد حشم یا عنصری محتشم رسم سنایی برکشم تقلید خاقانی کنم با دُرتراشان دری از فرخی تا انوری در کارگاه شاعری دَروا دُرافشانی کنم یا درنگارستان جان شیرازسلطان ارمغان سعدی چنین حافظ چنان باشعرسلطانی کنم نه نه که این لفظ است و بس افتاده معنی از نفس چند این هوا چنداین هوس ترک هوسرانی کنم آنگاه با سودایی ام بی باک ازرسوایی ام با جان مولانایی ام رقصی که میدانی کنم بی پا وسر از خود برون چیزی فراتر از جنون اناالیه راجعون تاکی گرانجانی کنم؟ هی هی نپردازم به خود هوهو چرا نازم به خود؟ آتش دراندازم به خود این خرد را فانی کنم ازحد مستی دورتر ازمرزهستی دورتر ازخودپرستی دورتر انشای ربانی کنم باجان خلجان تافته آتش به رگ رگ بافته رمز تجلی یافته منشور عرفانی کنم گلچرخ بی چرخ زمان در سرحدات لا مکان با ساکنان آسمان تفریح کیهانی کنم پس بازگردم برزمین درحضرت آن نازنین چون خاکبوسان کمین تسلیم پیشانی کنم آن گوهرین حصن حصین والا تبار راستین جان بی دریغ ازآستین در پاش قربانی کنم بازوی حیدر هیمنه باروی قدسی روزنه می زیبدش این طنطنه درچامه ارزانی کنم! دلبند اصحاب کسا موسای کاظم را عصا حیف ازبیان نارسا تاوصف طوفانی کنم نجل نجیب مرتضی میرعلمدار رضا با حکم او غیظِ قضا ترویح رحمانی کنم قدّاره بندان قَدَر بر او نمی بندند در باب الحوایج را پسر با فخر دربانی کنم آن شاه شرعی مرتبه بالا نشین مصطبه دارم طمع زان کبکبه گرمدح، طولانی کنم شاه چراغ شب فروز آیینه بند شمع روز خاطرازآن خاطرفروز اینک چراغانی کنم شیرازازاو قدسی طراز آیین احمد سرفراز ازنام احمد دلنواز ابیات پایانی کنم احمد مرام احمدسِیَر چون احمد ازگل پاک تر درنام احمد مختصر شان مسلمانی کنم هیهات اگر آن نورحق ازمن پذیرد این مَرَق خود فخر با این یک ورق برشعر "نورانی"* کنم * *منظور ازمصرع خود فخر با این یک ورق بر شعر نورانی کنم، قصیده ی غرّای دکتر عبدالوهاب نورانی وصال است که گرداگرد حرم مطهر حضرت شاهچراغ کاشی نقش شده است؛با این آغاز : ای برسرسروران سری کرده....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی جيره ی مختصری است مثل يک فنجان چای و کنارش عشق است مثل يک حبه ی قند زندگی را باعشق نوش جان بايد کرد