eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
272 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۶ اسفند زادروز امیرهوشنگ ابتهاج (زاده ۶ اسفند ۱۳۰۶ رشت -- درگذشته ۱۹ امرداد ۱۴۰۱ آلمان) متخلص به «ه‍.ا.سایه» شاعر و ترانه‌سرا او در آغاز همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود، اما نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به‌ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود، همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود، دنبال کرد. درسال ۱۳۲۵ مجموعه «نخستین نغمه‌ها» را که شامل اشعاری به‌شیوه کهن است، انتشار داد. آن زمان که هنوز با نیمایوشیج آشنا نشده بود، «سراب» نخستین مجموعه‌اش را که به اسلوب جدید بود، در قالب چهارپاره‌ با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی بود، منتشر کرد. مجموعه «سیاه مشق» او نیز شعرهای سال ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربر می‌گیرد. وی در این مجموعه، تعدادی از غزل‌هایش را به‌چاپ رسانید و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که می‌توان گفت تعدادی از غزل‌های او، از بهترین غزل‌های این دوران به‌شمار می‌رود. او در مجموعه‌های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است، به شعر اجتماعی روی آورد و مجموعه «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر را گشود. وی در سال ۱۳۹۱ خاطراتش را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب "پیر پرنیان‌اندیش" عنوان کرد و در این کتاب به‌بیان عقاید و نظراتش درباره بسیاری از چهره‌های به‌نام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود پرداخت. آرامگاه وی در باغ محتشم رشت است. ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
بی تو اینجا همه چلچله ها نومیدند نه نوایی نه بهاری، همه در تردیدند بی تو دلها شده افسرده  و نالان آقا جای فنجان عسل جام بلا نوشیدند زاغ بد یمن زند طعنه به سرسبزی باغ غنچه باور و ایمان و حیا را چیدند هر طرف باد خزان می‌وزد از گوشه کنار گل بستان شده خار و پونه ها خشکیدند کی نمایان شود آن ماه رخ شیرینت؟ چشم ها تیره  و دنبال مه و خورشیدند وقت آن است قدم رنجه کنی بر دیده عاشقانت همگی واله وپر امیدند نام زیبای تو چون برده شد اینجا مولا رهروانت به ولای تو  به خود بالیدند مطمئنم برسد لحظه دیدار شما گر چه خفاش صفت ها همگی خندیدند ک_قالینی_نژاد_افروز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5879665582315406336.mp3
4.61M
(۵ اسفند ۱۳۰۵ - ۱۷ بهمن ۱۳۷۴ اتریش) شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، نقاش، فعال سیاسی و از اعضای کانون نویسندگان ایران. او از بنیان‌گذاران انجمن ادبی شمع سوخته بود. سیاوش کسرائی، سراینده منظومه ، نخستین منظومه حماسی نیمایی است. وی یکی از شاگردان بود که به سبک شعر او وفادار ماند. پ‌ن: دکتر در کتاب تاریخ درگذشت ایشان را ۱۷ بهمن ۱۳۷۴ ذکر کرده است. C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎
مفرد غائب دلتنگ شماست جمع حاضر آقا ای مفرد غائب از نظر ها برگرد ! کیوانی اللهم عجل لولیک الفرج
"ابتهاج و سنت انتخاب وزن غزل" برخی منتقدان، هوشنگ ابتهاج را بزرگ‌ترین غزل‌سرای دوران معاصر می‌دانند. زاویه‌ی نگاه این پژوهشگران، محتملا با تکیه بر پیوند غزل‌های او و سنت‌های شعر فارسی شکل گرفته است. غزل‌های ابتهاج از سویی متاثر از فضا و زبان و ساختار شعر حافظ و سعدی و مولوی است و از دیگرسو، اندکی از ویژگی‌های شعر رمانتیک معاصر را در خود جای داده است. اینکه ابتهاج شاعری ساختارشکن نبوده، بر هیچ منتقد شعرشناسی پوشیده نیست. او چندان توجهی به نوآوری در غزل ندارد؛ به همین دلیل است که خلاف شاعرانی چون: منزوی و سیمین و همسو با شهریار و رهی معیری، حتی در وزن‌های غزل خویش هم به کلیشه‌های ادب کهن پایبند بوده است. در غزل‌های او، جمعا از ۲۶ وزن استفاده شده که برآمده از تنوع نسبی اوزان شعر اوست. نزدیک به ۸۳ درصد این غزل‌ها در اوزانی سروده شده که خانلری، آن‌ها را در الگوی وزن شعر سنتی گنجانده و این اصرار، نشان‌دهنده‌ی سازگاری زیباشناسی شعر سایه با ادبیات عراقی و غزل‌های بازگشتی است. بیش از ۵۶ غزل او در سه وزن سروده شده؛ ویژگی‌ای که الگوپذیری او را در وزن غزل نشان می‌دهد؛ این اوزان عبارت است از "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن" در ۲۶ درصد غزل‌ها و "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" و "فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن" هر یک در بیش از ۱۵ درصد غزل‌ها. اوزان غزل‌های او ۱۴ یا ۱۵ هجایی است؛ شکل‌هایی که خانلری آن‌ها را در محدوده‌ی وزن‌های متوسط قرار داده و "سایه" در کاربرد آن‌ها تابع الگوی وزن عراقی، به‌ویژه اشعار حافظ و سعدی بوده است. https://eitaa.com/mmparvizan
غزلی مستزاد رفت یکی پاکدل و حق پرست در صف شمع و گل و نرگس نشست مست مست. کرد به گلبرگ شقایق نظر داد از ان لاله ی عاشق خبر درسحر گفت به ان دلبر روز الست ای صنما فرصت تعلیم هست ؟ گفت: هست. گفت که ای خالق هر گرم وسرد چیست برازنده ی بالای مرد ؟ گفت:درد. گفت چه بود از همه دانندگی راست ترین راستی زندگی بندگی ؟ گفت : که ای عاشق شیدای من نیک تو بشنو سخن. نازکنان گفت چو نور و نگار: از نظر من گل نرگس تبار. محمدعلی پاکدل
✍ شعر سپید شعرسپید یکی از قالبهای شعر نو محسوب می‌شود که از شعر نیمایی بوجود آمده است. ✍ و به آن آزاد نیز می‌گویند. شعر سپید به شعری می‌گویند که وزن و آهنگ دارد اما وزن آن عروضی نیست. قافیه در این شعر جای ثابتی ندارد و شاعر بنا بر لزوم آن را در شعرش بکار می‌برد و این کار باعث ایجاد موسیقی نامحسوس در شعرش می‌شود. برخی از اساتید شعر سپید را بعنوان یکی از قالبهای شعر نمی‌دانند بلکه آن را جزء قطعات ادبی به حساب می‌آورند. مبتکر این سبک احمد شاملو متخلص به بامداد است که با ترجمه‌ی اشعار و کنار هم قرار دادن عناصر شعری و بهره‌گیری از زبان خاص شعری صاحب سبک شعر نو شده و این سبک را به نحو بارزی به تکامل رساند. ✍ شعر سپید در دههی سی شمسی با انتشار مجموعه‌ی " هوای تازه " از احمد شاملو ظهور پیدا کرد. در دسته‌بندی شعر نو، هر شعری که در قالب شعر نیمایی نگنجد به آن سپید می‌گویند. ناگفته نماند احمد شاملو استاد بلامنازع شعر سپید است او با آگاهی کامل و عمیق بر شعر سنتی و وزن عروضی و ادبیات سرزمین‌مان با گذراندن تجربیاتی در شعر کلاسیک این سبک را ابداع کرد. تمام ویژگی‌هایی که باید برای زیبایی و جذب مخاطب در شعر سنتی رعایت کرد در شعر سپید نیز باید رعایت شود. متاسفانه به علت مدون نبودن قوانین این سبک هر رهگذر غیر شاعری که عاشق قلم زدن است و از سختی هفت‌خوان شعر کلاسیک آگاهی ندارد بی‌گدار به آب می‌زند؛ یا نثرهای ضعیف را گسسته می‌نویسد و یا آنقدر کلمات را ناسنجیده بهم می‌تند که نوشته‌اش به هذیان یا معما تبدیل می‌گردد. که این مسئله، بر پیکره‌ی شعر سپید فاخر، لطمه‌‌ی جبران‌ناپذیری وارد می‌کند. کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود و انسان با نخستین درود در من زندانیِ ستمگری بود که به آوازِ زنجیرش خو نمی‌کردم من با نخستین نگاه تو آغاز شدم ✍ «احمد شاملو» آرایه های ادبی
. 💠 غزلی بی‌نقطه برای حضرت ولیّ عصر روحی‌فداه 🍃 سورۀ گُل کرده مرا اهل درد ولولۀ روی او آمده دام دلم سلسلۀ موی او روی دلارای او مِهر و مدار دلم هر سحر آواره‌ام در هوس روی او مرهم آلام دل کی دهدم کام دل موسِم اِحرام دل آمده در کوی او واله او مهر و ماه، حال مرا او گواه عود رود در سه‌گاه در حرم موی او دل سرِ سودا رود، در ره او در رصد سوی سُها می‌رسد لَمعه و سوسوی او مهر و عطا می‌دهد، درد و دوا می‌دهد عالَم و آدم همه سائل داروی او مُلهِم و مولای ما، لؤلوی لالای ما هم دل ما گَرد او هم سر ما گوی او محرم اسرار ما، لولی و دلدار ما همدم اسحار ما عکس مه روی او در هوس وصل او می‌رود احوال عمر در سر ما های او در دل ما هوی او هادمِ سرمای دی، عطر گل روی وی دعویِ کسری و کِی، سامری کوی او سورۀ گل می‌رسد دورۀ مُل می‌رسد مصلح کُل می‌رسد، روی همه سوی او هادی کلّ اُمم حامل لوح و عَلَم سوی حِرا در رَسَم می‌رود آهوی او
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر طنز و با مفهوم توسط حجت‌الاسلام پرنیان با زبان شیرین یزدی 👌👌 غیرمفید