eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
274 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
247 ویدیو
89 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به روح بلند ابالفضل زرویی نصرآباد در چشمایش برق مردم دوستی داشت در گلشن دلهای مردم خنده می کاشت شعرش به عطر صبح گندمزار می ماند مثل نسیم آن را زلال و نرم می خواند آواز پرشور قناری بود شعرش در شهر مثل رود جاری بود شعرش طنازی اش در شعرهایش دلبرانه باغ وجودش بود لبریز از ترانه حس صدایش ذهن را مسحور می کرد هرجا بساط شعرخوانی جور می کرد در شعر خود با زورِ طنازی نمی کرد او زندگی را مثلِ ما بازی نمی کرد با واژه هادر شعر گفتن ور نمی رفت از آنچه باید گفته می شد در نمی رفت در سادگی شعرش پر از اعجاز می شد با هر دلی با شعر خود دمساز می شد می بُرد دل از هر غریبی آشناییش با دیدنش می رفت از هر سینه تشویش لبخندهای رُسته از زیر سبیلش یا مهربانی های کلا بی دلیلش از ویژگیهای قشنگ و عالی اش بود پرمهر دایم دستهای خالی اش بود عمری مسلط بود بر اسبِ غرورش هرگز مقام او نکرد از خلق دورش گفتند او را شاعران خوش افاضه در شعر ایران است زاکانی تازه کلثوم ننه، ننه قمر، میز ممتقی بود در شعر طنز ما حضورش رونقی بود در شعر طنز ما از او کلی صفا بود با اوکه عبدل یا چغندر میرزا بود اشعار طنزش را به هر برگ گل آقا باشوق می کردند مرد وزن ملاقا تِ مانده از بیتِ پسین در بیت حاضر من ماعرم تنها زرویی بود شاعر تنها نه من گفتم از او ابیات چندی چون یک وطن دارد ز یادش سربلندی مردی که روزی زاده شد در خته ی تفت یک روز هم آرام از دنیای ما رفت رفته ست اما شعر اوهمواره تازه ست هر سو کتاب خاطراتش باز باز است مانده ست در قاب بزرگی از نکویی در قلب ما یادِ ابالفضل زرویی چون تاک شعرش بسته در این خاک ریشه مستیم با یک جرعه شعرش تا همیشه