وای باران؛
باران؛
شیشهٔ پنجره را باران شست
از دل من اما،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟!
آسمان سربیرنگ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
پیپَرد مرغ نگاهم تا دور،
وای باران،
باران،
پرِ مرغانِ نگاهم را شست
#حمید_مصدق
وای، باران
باران؛
شیشه ی پنجره را باران شست.
از دل من اما،
-چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان، سربی رنگ،
من درونِ قفسِ سردِ اتاقم دلتنگ.
می پرد مُرغ نگاهم تا دور،
وای، باران،
باران،
پرِ مرغانِ نگاهم را شست.
خواب، رویای فراموشی هاست!
خواب را دریابم،
که در آن دولت خاموشی هاست.
من شکوفایی گل های امیدم را در رویاها می بینم،
و ندایی که به من می گوید :
«گر چه شب تاریک است؛
دل قوی دار،
سحر، نزدیک است.»...
#حمید_مصدق
Hamid Mossadegh4_5809667334901602070.mp3
زمان:
حجم:
7.15M
▨ شعر: آرزوی نقش بر آب
▨ شاعر: حمید مصدق
▨ با صدای: #حمید_مصدق
♬ پالایش و تنظیم: شهروز
──────♬ ──────
شعر با صدای شاعر |
•.
گل خورشید وا میشد
شعاع مهر از خاور
نوید صبحدم میداد
شب تیره سفر میکرد
جهان از خواب برمیخواست
و خورشید جهانافروز
شکوهش میشکست آنگه
_خموشیِ شبانگاهِ دژم رفتار
و میآراست
عروس صبح را زیبا
و میپیراست
جهان را از سیاهیهای زشت اهرمن رخسار
زمین را بوسه زد لبهای مهر آسمانآرا
و برق شادمانیها
به هر بوم و بری رخشید
جهان آنروز میخندید
میان شعلههای روشن خورشید
پیام فتح را با خود از آن ناورد
نسیم صبح میآورد...
#حمید_مصدّق