eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
274 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
249 ویدیو
89 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
..به یاد راوی فتح ،سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی راوی دشت شقایق مرتضی بی تو می میرد دقایق مرتضی ای صمیمی تر ز باران بهار بار دیگر بر کویر دل ببار عشق را سردار نام آور تویی راوی سرهای بی پیکر تویی ای گل باغ نظر یادت بخیر در کلامی مختصر یادت بخیر ای قلمدار قیام فتح وخون ای کلامت غرق در عشق وجنون ای نگاهت زخمی خمپاره ها آشنای ترکش وتن پاره ها هان بیا وقصه از یاران بگو از غروب تلخ دلداران بگو ای صدای گرم وگیرای بسیج حنجرت سرشار غم های بسیج بی تو خاموش است باغ لحظه ها مانده داغی روی داغ لحظه ها حنجرت آوای خونین می سرود عشق بازی های شیرین می سرود مرثیه خوان بهاران مرتضی ای صداقت های باران مرتضی بی تو خاموش است فصل عاشقی چون سیه پوش است فصل عاشقی ما عقب افتاده ی راهِ دلیم کاروان جا مانده های غافلیم سینه ی ما یادگار یاد توست تا همیشه بی قرار یاد توست کیوانی شهادت شهید آوینی وهفته هنر انقلاب اسلامی گرامی
عطش عشق تضمین غزل عرفانی حضرت امام (ره) هر سحر از عطش عشق تو بیدار شدم خفته دل بودم وبا شور تو هشیار شدم تا که در کوی غمت لایق دیدار شدم «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» «چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم» بر سر کوی تو من نغمه یا حق بزدم بانگ حق بر سخن باطل ناحق بزدم همه جا عشق تو دیدم همه جا حق بزدم «فارغ از خود شدم وکوس اناالحق بزدم» «همچو منصور خریدار سر دار شدم» دارم از هجر رُخت ،چشم به ره منتظری خاک راهت شدم ورهگذر ،رهگذری کن بر این چهره افسرده زردم نظری «غم دلدار فکندست به جانم شرری» «که به جان آمدم وشهره بازار شدم» خوانده ام هر نگهت را همه دم از سر سوز آتش عشق وصالت به دلم باز فروز گر هواخواه منی دیده به هر دیده مدوز «در میخانه گشایی به رویم شب وروز» «که من از مسجد واز مدرسه بیزار شدم» یاد مهر تو کنار گل سوسن کردم باغ دل را به قدوم تو مزین کردم ترک ما ومن وبیگانه ودشمن کردم «جامه زهد وریا کندم وبر تن کردم» «خرقه ی پیر خراباتی هوشیار شدم» ساقی مست که هر دم خبر از یارم داد در شب وصل تو هم باده بسیارم داد دست آخربه کَرَم رخصت دیدارم داد «واعظ شهر که از پند خود آزارم داد» «از دم رند می آلوده مددکار شدم» خوش بُوَد گر به سر کوی تو دادی بکنم بر سر مجلس دل ،شادی ِشادی بکنم هستی خویش به کف گیرم ورادی بکنم «بگذارید که از بتکده یادی بکنم» «من که با دست بت میکده بیدار شدم» رحلت امام دلها غزل عرفانی