eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
275 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
247 ویدیو
89 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم پاییز؛ تمام فصل‌ها پاییز، فصل مورد علاقه‌ی شاعران است. شعر فارسی آن‌قدر که با پاییز عکس یادگاری دارد، شاید با بهار نداشته باشد، شاید. خزانه‌ی ادبیات ما از خزانیه‌ها پُر است. این علاقه، در شعر امروز جنبه‌ی تمثیلی هم پیدا کرده و پاییز، نماد ملال در فضای سیاسی و اجتماعی شده است. در کنار آن، از وجه رمانتیک پاییز هم غافل نباید بود. هوای پاییز، هوای عاشقی است؛ مملو از شکست‌ها و کامیابی‌ها. در این یادداشت، چهار رباعی از شاعران نسل جدید نقل می‌شود که زبان، فضا، تصویر و حال‌وهوای مشترکی دارند. تا آنجا که من بررسی کرده‌ام، اغلب این رباعیات به فاصله‌ی کمی از هم در اوایل یا سال‌های میانی دهه‌ی نود سروده و منتشر شده است. پیشتر هم گفته‌ام که مشابهت‌هایی که در زبان یا ذهنیت شاعران یک‌نسل وجود دارد، تا حدود زیادی اجتناب‌ناپذیر و طبیعی است و شاید ناشی از زیست در یک وضعیت مشابه فرهنگی و اشتراک در علایق و سلایق ادبی است. رباعی اول شهریور ۱۳۸۶ در یک وبلاگ ادبی انتشار یافته است. رباعی دوم را از کتاب شعر «اندوه من از خودم کهنسال‌تر است» نقل می‌کنم. این کتاب، سال گذشته به چاپ رسیده، ولی رباعی مذکور اردیبهشت ۱۳۹۱ در سایت شاعران فارسی زبان بارگذاری شده است. رباعی سوم، بهار ۱۳۹۵ و رباعی آخر به سال ۲۰۱۷ در تلگرام ثبت شده است. دیری است که هستی‌ام جنون‌آمیز است صبر از همه‌جای کاسه‌ام لبریز است ای سبزترین بهانه‌ی زندگی‌ام...! بعد از تو تمام فصل‌ها پاییز است (جاوید کشاورز) از صحبت مرگ لحظه‌ها لبریزند زردند، پریشان و ملال‌انگیزند غم، برگ و برِ بهار را ریخته است بعد از تو تمام فصل‌ها پاییزند! (سید اکبر سلیمانی) این درد نبودنت اگر ناچیز است پس کاسه‌ی عمر من چرا لبریز است؟ رفتی و بهار با تو از اینجا رفت بعد از تو تمام‌فصل‌ها پاییز است (مجتبی خرسندی) این شهر چقدر سرد و وهم‌انگیز است ویرانه‌ی بعدِ حمله‌ی چنگیز است رفتی و تمام شهر ماتم زده شد بعد از تو تمام فصل‌ها پاییز است (فرهاد سلیمانی) به قلم؛ به نقل از؛ کانال شخصی نویسنده در تلگرام
﷽ 🔹تولید دوبیتی از غزل (غزل شرف شفروه در دفتر ترانه‌های باباطاهر) ✍یکی‌از روش‌های جعل‌دوبیتی به‌اسم‌باباطاهر تبدیل غزل‌هایی که بحر «هزج‌مسدس‌محذوف» (یعنی وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل) دارند به دوبیتی است. به دلیل اشتراک وزنی میان این غزل‌ها با قالب دوبیتی، می‌توان بیت اول غزل را با یکی دیگر از ابیات برجسته و هماهنگ آن، انتخاب و سایر ابیات را حذف کرد و یک دوبیتی تازه ساخت. ✍ چنین اتفاقی در دفتر دوبیتی‌های منسوب به بابا طاهر فراوان افتاده و من شواهد آن را سال‌ها پیش در مقاله‌ی «رونق دوبیتی در عصر صفوی» (مجلۀ معارف، ۱۳۸۰) به‌دست داده‌ام. فی‌المثل، این دوبیتی مشهور (دیوان کامل باباطاهر، ۲۸): دل عاشق به پیغامی بساجه خمار آلوده با جامی بساجه مرا کیفیت چشم تو کافی است قناعتگر به بادامی بساجه برآمده از یک غزل طالب آملی با ردیف «بسازد» است.(کلیات، ۴۸۴) و این دوبیتی (دیوان کامل باباطاهر، ۳): دلی دارم خریدار محبت کز او گرم است بازار محبت لباسی بافتم بر قامت دل ز پود محنت و تار محبت بخشی از غزل تقی اوحدی بلیانی است.(تذکرۀ نصرآبادی، چاپ وحید، ۳۰۳؛ عرفات العاشقین، چاپ ناجی، ۲: ۸۷۰). ✍ تازه‌ترین گواهی که بر این مدعا به دست من افتاده، غزلی است از شرف‌الدین شفروۀ اصفهانی شاعر قرن ششم که طعمه‌ی مجموعه‌سازان قرار گرفته و آن را تبدیل به دوبیتی کرده‌اند. اصل غزل به روایت دیوان شفروه چنین است (برگ ۱۲۱پ): نگارینا دل و جانم تو داری همه پیدا و پنهانم تو داری طریق کار این مفلس تو دانی کلید بند و زندانم تو داری چو من دعوی کنم، داور تو باشی چو خواهم داد، دیوانم تو داری مرا گفتی دلت دانی که دارد؟ بحمدالله نکو دانم، تو داری من ار دامن ز تو کوته کنم نیز چه حاصل؟ چون گریبانم تو داری نمی‌دانم که این درد از که دارم ولی دانم که درمانم تو داری دوبیتی‌ای که از این غزل برون آمده و به باباطاهر منسوب شده و استاد شجریان نیز آن را به آواز خوانده، با افزودن عناصر گویشی چنین است (ریاض العارفین، ۱۹۴): نگارینا دل و جانم ته دیری همه پیدا و پنهانم ته دیری نذونم مو که این درد از که دیرم همی‌ذونم که درمانم ته دیری.