eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
270 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
به_نام_قدس قسم به 《ق》 به   و به   قسم به اسم اعظم شهید         به غنچه های کوچک سپید              شکفته گرد ماه                      در این شب سیاه در این شب سیاه... به خواب  رفته ام " معلمم " کنار یک تفنگ ایستاده است هم او که با گلوله های سرخ خون به تخته سیاه روزگار هزار شعر سبز را نوشت و نام درس را کمی بزرگتر                        و من چه بی مقدمه تمام درس را در نگاه "همکلاسی ام "                      خلاصه می کنم : 《 اگرچه قلب های شیشه ای ما شکست ولی       برای انتفاضه ای جدید دوباره سنگ روی سنگ بند می شویم ؛ و کوه می شویم ؛ و کوه زادگاه چشمه است ؛ و چشمه ، رود و رودها به می رسند در آخرین بهار این درخت در کنار سوره های " فجر" و " فتح "                         شکوفه می دهد...》 به خواب رفته ام " معلمم " برای یک سوال ساده طرح کرده است ؛ و " همکلاسی ام " بدون هیچ پاسخی به گوشه کلاس می رود تفنگ را به دوش می کشد و بیست می شود...
پاییز مرگ‌ها و بهار مقاومت آلاله‌های سرخ دیار مقاومت سید حسن، حجازی و یاسین و مغنیه جانم فدای ایل و تبار مقاومت از باغ‌های غم‌زده سرریز می‌شود دردانه ‌های صبر انار مقاومت ای انعکاس روشن جولان زندگی زنده است کوه دامنه دار مقاومت گل بوته‌های زخمی و اسلیمی امید آمیزه‌های نقش و نگار مقاومت بار امانتی است که بر شانه‌های ماست بر دوش ماست قرعه‌ی کار مقاوت تا انتهای جاده‌ی تاریخ می‌رویم از ابتدای راه کنار مقاومت عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان سر زنده ایم بر سر دار مقاومت
به مناسبت سالروز عملیات طوفان الاقصی • و با ادای احترام به شاعر تونسی،ابوالقاسم الشابی... به صبحِ سوارانِ عزم و ثبات که "از نیل" سر می زند "تا فرات" که قاموس این است در کائنات "اذا الشعبُ یوما اراد الحیاة فلابدّ ان یستجیب القدر" به هنگامه هایی که طوفانی اند صبور و بلندند؛ "جولان"ی اند شروع اند و در خطّ پایانی اند که در امتداد "سلیمانی" اند "و هم اِستَلَذّوا رُکوبَ الخطر" سبک سیر مردانِ طوفان نژاد که همزاد سنگ اند و آیینه زاد نوید بهارند در انجماد به زیتونِ در هجمه ی تند باد! به زیتونِ در ازدحام تبر! بگو با سرانِ سکوت و درنگ سرانِ تماشاگرِ سوگ و سنگ برادرنماهای تغییرِ رنگ که اف باد بر زندگانی به ننگ! " و مَن یقنع العیشَ عیش الحَجَر!" بگو پشت این تارهای خیال نفس می کشد عنکبوت زوال به آیات منصورِ اذنِ قتال که "من لا یُحبّ صعودَ الجبال یعشْ ابدالدهرِ بین الحُفَر" به باغی که بالیده پشتِ غبار به هر شاخه ی در مصافِ حصار به هفتاد سال انتظار بهار رسیده "فجاسوا خلالَ الدّیار" بلند است غوغای "این المفرّ"... بگو کودکِ فصلِ هفتادمین! تو را دیده ام روزگاری جز این سحرگاهِ بی گنبدِ آهنین که می چینی از شاخه "زیتون" و "تین" " و سحرَ الزُّهورِ و سحرَ الثمر" شبی پشت خوابِ شب اندودها ورق های بربادِ "تَلمود" ها و خاکستر سرد نمرودها زمین می رسد دست موعودها سلامٌ علی قائم المنتظَر.... .......... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی