eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
347 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
564 ویدیو
112 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
پاییز و نسیم صبحدم می‌خواهم یک صبح خوش و بدون غم می‌خواهم ای دوست! بیا که در کنارت امروز یک چایی داغ تازه دم می‌خواهم
ای نام تو تسلی چشم انتظارها مسندنشین قلب همه بیقرارها تفسیر عشق و آیه ی ایمان و روشنی مضمون عاشقانه ی بیت و شعارها صد بغض بی بهانه میان گلو شکفت دلخسته ایم و زخمی این روزگارها ما را نبین که پر شده از درد غفلتیم بنگر به اشک و ناله ی شب زنده دارها گاهی عنایتی ، سر سوزن تفقدی دستی بکش تو بر سر ما حال زارها بی تو بهشت غرق سکوت و تباهی است گویی جهنمی شده لیل و نهارها خورشید عدل و سوره ی حق بر زمین بتاب تا بشکند سیاهی و جهل و حصارها صبح وصال روی تو عید محبت است جوشد شراب عاشقی از چشمه سارها
یک روز دگر مانده که دی سر برسد پاییز به پیچ و خم آخر برسد با سوت زمستان شب شود و سرما چمدان بدست از در برسد
زیباست همیشه رنگ خواب دم صبح گیسوی قشنگ آفتاب دم صبح دمنوش امید و خنده و شادی را هر روز بنوش از کتاب دم صبح
باران گرفت و دیده ی تر آفریده شد با نقش گُل به کوه؛ اثر آفریده شد انسان مدام در پی گفتار تازه بود اینگونه بود شعر و هنر آفریده شد از حسرتی که در دل آدم نهفته بود سیب لب و فریب بشر آفریده شد وقتی که از بهشت و ساحل آرام رانده شد آمد به این زمین و ضرر آفریده شد کام دهان آدم و حوا چو تلخ بود انگور سبز و قند و شکر آفریده شد در سجده گاه بتکده جهل و غرور بود آمد خلیل و خشم تبر آفریده شد دیوانگی و قتل بشر ابتدا نبود با خلق پول،‌ جنگ و شرر آفریده شد فریاد و بانگِ همسرِمن؛ "شاعری بس است شعرم تمام؛ توپ و تشر آفریده شد
خورشید دمید و شوق صحبت داریم از چشمه‌ی دوستی طراوت داریم برخیز و بخند و عشق را باور کن یک عمر برای خواب فرصت داریم
خورشید دمید و شوق صحبت داریم از چشمه‌ی دوستی طراوت داریم برخیز و بخند و عشق را باور کن یک عمر برای خواب فرصت داریم
صبحی دگر رسید و نوشتم سلام ... دوست زیباترین سروده و شعر و کلام ... دوست چتر امید و سایه‌ی مهر و صداقتش باشد همیشه بر سرِ ما مستدام ... دوست از هر طرف که تیر بلا هست سمت دل در ازدحام حادثه ها التیام ... دوست آرام لحظه لحظه‌ی تنهایی و غم است در خاطرم همیشه و هر صبح و شام ... دوست پرسند اگر که علت شادی و شور چیست؟ تنها دلیل شادی ما یک کلام ... دوست کانون مهر و خاطره بی دوست مرده است در آسمان شب زده ماهِ تمام ... دوست گردد غزل بهاری و سرسبز و دلنشین مطلع ز دوست باشد و حُسن ختام ... دوست جان کلام و صحبت دل در دو واژه است اول سلام و آخرِ سر ، والسّلام ... دوست
خود را ز غبار غم رها خواهم کرد از حسرت و کینه‌ها جدا خواهم کرد تا روز من از نشاط لبریز شود هر صبح به عشق اقتدا خواهم کرد
هر صبح طلوع جنبش و لبخند است تا چشم تو بر هم بزنی اسفند است لذت ببر از عمر و دقایق، زیرا این رشته‌ی زندگی به مویی بند است
هر صبح که خانه عطر نان می‌گیرد از چشمه‌ی عاشقی توان می‌گیرد از باغ نگاه و غنچه‌ی لبخندت گلبرگ دلم همیشه جان می‌گیرد
آهو شده دل، به دام شیر افتاده از توسن اقبال، به زیر افتاده بی بوسه، فرایند غنی‌سازی دل در پشت مذاکرات گیر افتاده