#نقد_شعر
دادی نخی از نگاه خود
شعله به من
در سینهی من
هزار فانوس شکفت
#صدیقه_محمدجانی
#نورباعی
رباعی نیمایی و نام تازهترش، نورباعی از قالبهای کوتاه شعر سالهای اخیر است که تا حدودی با استقبال شاعران هم رو به رو شده است.
صادق رحمانی را میتوان پیشگام و مبدع " رباعی نیمایی" درنظرگرفت و شاعر در دفتر " آبی روشن، آبی خاموش" ، رباعیات نیمایی بسیار نابی را سروده است؛ مثلا،
یکسان شده با خاک، ولی میتابد
خورشید بهار
همچنان، روشن و گرم
بر گورستان شیخ حسین
اصطلاح نورباعی را جلیل صفربیگی، رباعی سرای معاصر وضع کرده و برای این نوع قالب کوتاه و مینیمال، مانیفست و بیانهای هم در سلسله بحثهای خود در نظر گرفته است:
"....یکی از ویژگیهای بارز بحر هزج نزدیکی آن به ریتم زبان گفتار فارسی و به قول نیما دکلاماسیون طبیعی کلام است.این ویژگی برجسته به سطربندی و تقطیع پلکانی نو رباعی کمک فراوانی کرده و خارج شدن از تقطیع عروضی را در بحر هزج راحت تر میکند ..... موسیقی ،ریتم و آهنگ ،فرم ،رنگ ،لحن و حتی شکل نوشتاری و املای یک کلمه به تنهایی در نورباعی دیده وتعریف می شود. اتفاقی که درشعرکلاسیک تنها با نقش پذیری در قالب قافیه و ردیف می افتد.
تقطیع در نو رباعی منحصر و محدود به وزن و افاعیل و زحافات عروضی نیست و شاعر می تواند:
بنا به ضرورت فرمی
ضرورت و تاکید معنایی ،
هویت بخشی و برجستهسازی یک کلمه ،ترکیب,تصویر یا سطر
یا تمام شدن یک جمله
نو رباعی اش را تقطیع و سطربندی کند.
بنابراین دست شاعر در تقطیع کاملا باز بوده و محدودیت خاصی دراین زمینه وجود ندارد.بدیهی است که در تقطیع نو رباعی نیز همانند شعر سپید وآزاد باید نکاتی را رعایت کرد که تقطیع را سالم تر و بهتر نماید....( صفربیگی/ کانال رباعی_ نورباعی )
خانم صدیقه محمدجانی، شاعر مازندرانی ساکن شهر بابل، از شاعران موفق در حوزهی رباعیسرایی است. ایشان در رباعی سنتی، دفترهایی از جمله" پروانه دلش به عشق عادت دارد" را به چاپ رسانده است. همچنین، خانم محمدجانی در سه گانیسرایی هم فعالیت حرفهای دارد و دفتر سه گانی " کی آفتابی میشوی باران" را منتشر کرده است؛ سه گانی زیبایی را این دفتر میخوانیم:
"پروانهای برخاست
با حس دلتنگی
از یک گل سنگی
نقد و تحلیل نورباعی:
نورباعی خانم محمدجانی که کاملا عاشقانهاست و رنگ اروتیک هم دارد، در واقع، از نظر شکل و ساختار بیرونی میتوان آن را معادل یک بیت از رباعی سنتی در نظر گرفت:
دادی نخی از نگاه خود شعله به من
در سینهی من هزار خورشید شکفت،
که اگر بیت مقدمهای قبل از این بیت می آمد، سرایش یک رباعی ِسنتی ِخوب اتفاق میافتاد. و چنان که در ابتدای این بحث آمده است، شاعر در نظر دارد بدون اطناب و مقدمه چینی بیت آغازین_ که برای هدف نهایی شاعر در بیت پایانی می آید و چندان در پیام پایانی نقش بازی نمیکند_ را حذف کرده و همان بیت پایانی را با شگردهای فرمی، به صورت عمودی و با طرح پلکانی، خلاقیت خودش را حوزهی رباعیسرایی نشان دهد و در این نورباعی ، شاعر با خلاقیت و ابتکار منحصر به فرد خود شکل خوانش ونوشتاری نورباعی را ترسیم می کند:
دادی نخی از نگاه خود
شعله به من
در سینهی من
هزار خورشید شکفت
این شکل خوانش و نوشتار میتوانست جور دیگری نشان داده شود ( صرفا برای روشن شدن بحث):
دادی نخی از نگاه خود شعله
به من
در سینهی من
هزارخورشید
شکفت
محمدجانی، در این رباعی که دارای فرمی تازه و زیباست، به بازی های زبانی و آشناییزدایی و غریبهسازی کلام پرداخته است. اصطلاح " نخ دادن" که در اینجا هنرمندانه و ایهامی به کار رفته است..البته، میتوان گوشهی چشمی به آرایهی "استخدام" هم داشت.( نخ دادن به نگاه : متمایل به نگاه بودن/ نخ دادن به شعله: متمایل به شعله گرفتن ، شعله ور شدن ).
اصطلاح یا کنایهی نخ دادن در کار دیگر شاعران کم و بیش دیده می.شود، مثلا؛
گیج از فلک و بازی دائم با شک
نخ دادن خانهات به کاغذبادبادک...
#صدیقه_اعزازی
ویا:
....کبریت به دنبالِ
نخ دادن سیگار است
#مهنازمحمودی
معنای مرکزی این نورباعی در همین نخ دادن به ...نهفته است، که به اختصار: " نخ شعله "را هم میتوان فهمید. و تضاد و تقابل اغراقی " یک شعله" و هزار فانوس" هم اوج تاثیر بلاغي این شعر است، چرا که آرایهای اغراق بالاترین تاثیر گذاری در ذهن مخاطب را دارد.
فعل " شکفت" که استعارهی مصرحهی تبعیه است، در این نورباعی خیلی خوش نشست.
دربارهی درونمایه و لایهی معنایی شعر بهرغم تازگیهای زبانی و آشناییزدایی زیبا، همچنان سنتی است و در حوزهی شعر هزار سالهی فارسی فراوان دیده میشود و قالب و فرم مدرن شعر دارای لایه وبافت معنایی سنتی است.
برای خانم محمدجانی، آرزوی درخشش بیشتر در حوزهی کوتاه سرایی کشور را داریم.
#دکترمحمدرضادیری