✅ عنصرشعر(کهکشانراهشعر)
✍ #مراد_قلیپور در شماره ۱۶۹۷ روزنامه #نقدحال
اگر براي شناخت انسان از اتم شروع ميکنند؛ پس براي شناخت شعر و زبان، از کجا بايد شروع کرد؟ آيا عنصر شعر، زمينيست يا اين که زمين پرستار شعر است؟ اولين عنصر شعر کدام است؟ ما هنوز در محاصره کهکشان کوچک زبان هستيم. بايد زمينه را براي رسيدن به کهکشانهاي بعدي زبان فراهم ساخت. اگر بتوانيم وارد جسم زبان بشويم چه چيزهايي هستند که هميشه پايدارند و کارت شناسايي خود را حفظ ميکنند؟ آيا زبان، ذات خود را از دست ميدهد؟ مادر بزرگ عنصر شعر کدام است؟ اگر فيلم زبان را به عقب برگردانيم، متوجه خواهيم شد که تمامي اين گستردگيها همه از يک نقطه عطفي در زبان بيرون آمدهاند. زبان، هميشه درحال گسترش است. اين گستردگي، اجازه نميدهد که کلمات، نابود شوند. کلماتي که استفاده نميشوند بهخاطر اين است که بسيار دور هستند؛ حتي کلماتي هستند که هميشه دور ميمانند؛ اما در شرايطي از زمان؛ دوباره در مدار زبان کاربردي قرار ميگيرند.کاري که مثلا شاملو با زبان بيهقي کرد چيزي شبيه به نزديک کردن اين دوري است. وقتي به استقبال کلمات، بافتها، آواها و موسيقيها ميرويم در واقع در برابر گستردگي آنها قرار ميگيريم تا ديده شوند. اينها ميتوانند پارادايم بسازند.
انفجار فقط در کهکشانها رخ نميدهد. زبان هم يک کهکشان است و انفجارهاي خودش را دارد. برخي انفجارها در زبان، قابل رويتاند و برخي نه؛ بلکه محصول تشعشعات اين انفجار به ديگر قلمرو زبان هديه ميشود. زبان هم مثل انسان مرگ خود را به کهکشانها هديه ميدهد. همچنان که کهکشانها هم چنين ميکنند. سوالي که پيش ميآيد اين است که آيا حرکت در زبان از بيرون يا درون آن صورت ميگيرد؟ برخي زبانها اگر با هم مواجه شوند هيچ توليدي حاصل نميشود و نسل همديگر را هم ممکن است که منقرض کنند، اگر هم توليدي داشته باشند در همان مراحل اوليه ابتر و قطع ميشود؛ مثل انسانهاي متفاوتي که قبلا بودند.