🔸 *یک شعر کاملا ول با ردیف ول*
باور نخواهم کرد فکر نان شود وِل
مرغ و برنج و کشک و بادمجان شود وِل
باور نخواهم کرد هر چیزی شود وِل
خورد و خوراک و سفرهی انسان شود وِل
حتی اگر مختار ول گردد بعید است
یک روز پخش یوسفِ کنعان شود ول
باید دودستی از دوسو آن را بگیری
جایی اگر ناگه کِش تومبان شود ول
رفتم به پیش دکتری از درد پایم
تا دردِ آن در صورتِ امکان شود ول
دکتر مرا تا لنگ لنگان دید فرمود:
یک مبلغی اِخ کن که این نُقصان شود ول
گفتم نخواهم داد اصلا زیر میزی
پولی نخواهم داد اگرچه جان شود ول
محکم گرفتم جیب خود را گفت دکتر:
باید که این را شل کنی تا آن شود ول
چیز مهمی از کف مردم نرفته
یک روز اگر که بیمهی درمان شود ول
بچه خودش غولیست اما میشود گُم
گر دست او از دامن مامان شود ول
با آنکه ماشینهای تازه آفریدیم
سخت است در این مملکت پیکان شود ول
حتی اگر پیکان شود ول روزگاری
باور ندارم بعد از آن نیسان شود ول
آمد ندا این شعر فاخر حیف باشد
بییک پیامِ خوب در پایان شود ول
باران شو از بخشندگی ای دوست ورنه!
دیگر از این پس بارشِ باران شود ول
✍ احمد رفیعی وردنجانی
شعر طنز
شارحان غزلیات حافظ شیرازی
✳️ بخش: دوم ( پایانی )
◀️3- دسته ی دیگر شارحانی هستند که از روی ظاهرکلمات، وبدون ِ نظرداشتِ لایه های زیرین ِ معنا، قضاوتِ عجولانه وسطحی کرده و دوست دارند حافظ را همانندِ خودشان لااُبالی، هرزه،فاسد،دایم الخمر وهوسران معرّفی نمایند تابرای رفتارهای ناشایستِ خود یک توجیهِ مناسب وخوب داشته باشند! هرگاه کسی آنان راسرزنش کرد فوری با استناد به "بی بندوباری حافظ" ازخوددفاع کرده وخودراتبرئه نمایند!
همانگونه که قبلاً نیزگفته شده برای شناختِ حافظ که قرنها پیش می زیسته وزندگانیش درهاله ای ازابهام فرورفته وهیچ سندِ تاریخی جز دیوان شعرش که متاسّفانه آنهم دارای شُبهات ِ فراوانست، راهی جز تفسیر و تعبیرغزلهای آن فرهیخته ی بی همتا نیست. در این راه ضرورت دارد ابتدا تعصّباتِ عقیدتی،قومی ،ملّی و....همه را به یکسو گذاشت و سپس واردِ بحث و تحقیق و تفحّص شد تا توفیقی حاصل گردد در غیر اینصورت هرتلاشی ،نتیجه ی آب در هاون کوبیدن و برافروختن شمع در مسیر باد را خواهدداشت.
حافظ نه مسلمان است نه کافر،نه شیعه نه سُنی، نه شریعتیست نه طریقتی،نه ملامتی نه اشعری، نه عارف است نه عابد، نه لا اُبالیست نه درقید وبندِ تلقیناتِ گذشتگان وشئوناتِ اجتماعی مذهبی، حافظ نه زردتشتی ست نه مسیحی،حافظ نه صوفیست نه درویش، خلاصه اینکه حافظ فقط "حافظ" است و بس و همتایی ندارد. حافظ خود پس از سالها تحقیق و تفحّص، یک تفکّری با خودآورد و یک مَسلکی خاص بنا نهاد که می توان گفت معجونی از اندیشه های نابِ فلسفی، روانشناسی،اجتماعی،فرهنگی، هنری با محوریّتِ انسانیّت است و درهیچ چارچوبِ قومی گرایی نمی گنجد. او رسول عشق و گل و بلبل و بهاراست.شعار اوعشق، پندار او عشق،گفتار و کردار او عشق و کتاب او سرشار از عشق و محبّت است و از نظرگاهِ او عشقبازی نزدیکترین و خیال انگیزترین راه به سرمنزل دوست است.
فکند زمزمه ی عشق درحجاز و عراق
نوای بانگِ غزلهای حافظِ شیراز
درود بر رندِ شیراز حافظ
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگی لسانالغیب، حافظ شیرازی
🌹🌹🌹
.
نسیم زلف تو
صبحی گذشت ازین گلشن
هنوز سلسلهٔ موج گل جنون خیز است
#بیدل_دهلوی
#درود_صبحتون_نیکو
هرچند گاهی یاد یک همراه میافتاد
از چاله کم کم داشت توی چاه میافتاد
دائم برای زنده ماندن دست و پا می زد
کوهی که کوچک می شد و از کاه میافتاد
روی خیالاتش اگر چه چنگ می انداخت
این برکه در دام زمین و ماه میافتاد
وقتی پیاده اسبها را باز، هی، میکرد
از بام قلعه مات و تنها، شاه میافتاد
میخواست شکل دیگری از زندگی باشد؟
دنبال آدم ها نباید راه میافتاد!
#مهری_مهرمنش
♥️🍃
زیباتر کردن دنیا، کار سختی نیست،
کافیه یه کم دلگرمی تو جیبت بذاری
یه کم عشق،
تو دستات داشته باشی
یه کم مهربونی هم تو نگاهت!
❤️🕊احوال نیـک ◕‿◕
در شهر هی قدم زد و عابر زیاد شد
ترس از رقیب بود، که آخر زیاد شد
این قدرهام نصف جهان جمعیت نداشت
با کوچ او به شهر، مهاجر زیاد شد
یک لحظه باد روسریاش را کنار زد
از آن به بعد بود که شاعر زیاد شد
هی در لباس کهنه اداهای تازه ریخت
هی کار شاعران معاصر، زیاد شد
از بس که خوبچهره و عالمپسند بود
بین زنان شهر سَر و سِر زیاد شد
گفتند با زبان خوش از شهر ما برو
ساک سفر که بست، مسافر زیاد شد
#محمدحسین_ملکیان