یادت که هست پای قراری که #هیچوقت
میخواستم برای تو مریم بیاورم
حتی قرار بود که من ابر باشم و
باران عاشقانه ی نم نم بیاورم
میخواستم که چشم تو را شاعری کنم
امّا نشد که شعر مجسم بیاورم
دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل
می شد تو را دوباره به شعرم بیاورم👌
کلّی قرار با تو ولی بی قرار من
اصلا بعید نیست که کم هم بیاورم
اما همیشه ترسم از این است٬ مردنم
باعث شود به زندگی ات غم بیاورم
حوّای من تو باشی اگر٬ قول میدهم
عمراً دوباره رو به جهنّم بیاورم
خود را عوض کنم و برایت به هر طریق
از زیر سنگ هم شده٬ آدم بیاورم☺️
بگذار تا خلاصه کنم، دوست دارمت
یا باز هم بهانه ی محکم بیاورم؟🤔
#فریبا_عباسی
"منوچهر آتشی و شعر جنوب"
منوچهر آتشی (۲مهر ۱۳۱۰/ ۲۹ آبان ۱۳۸۴) از شاعران شاخص دهههای پنجاه تا هفتاد شعر فارسی، با رویکرد بازنگری شعر نو پس از نیماست. او در کنار بیابانی و باباچاهی، در انعکاس مفاهیم مربوط به اقلیم مجاور خلیح فارس در گونههای شعر نو و تشخصبخشی به شعر جنوب ایران در جایگاه یکی از کانونهای ادبی نیمقرن اخیر، جایگاهی بارز دارند.
آتشی در دو حوزهی اصلی از شعر پسانیما حضوری موثر داشته؛ نخست نیماییسرودههایش که ادامهی منطقی شعر نیمایی است و اوج آنها را در شعر مشهور" اسب سفید وحشی" میتوان دید. در این سروده، او علاوه بر پیروی نوآوریها و سنتهای شعر نیمایی، کوشیده برخی تجربههای مربوط به اقلیم دشتستان را وارد شعر نمادین کند و فردیت و جامعه را با هم درآمیزد.
در این دست از سرودههای او، جلوههایی از عناصر مربوط به دریا و ساحل را نیز میتوان دید.
حوزهی دوم سرودههای او، آثاری است که پیوند به جریان موسوم به "شعر ناب" دارد. در این اشعار، تلاش او و دیگر شاعران موج نو شعر معاصر را برای عبور از نیما و ورود به ساحتهایی تازه میتوان دید. این اشعار تاثیری مهم بر جریانشناسی شعر دهههای پنجاه تا هفتاد دارد؛ اما از منظر پذیرش و ارائهی اشعار پذیرفته شدهی آتشی، نمود کمتری در ادبیات معاصر داشته است و بیشتر در حدّ بیانیههای ادبی و تفننطلبیهای زبانی باقیمانده است.
#منوچهر_آتشی
#ادبیات_اقلیمی
#شعر_معاصر
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
تقدیم به گمنامان مدرسه عشق
بسیجیان دلاور
مردان خدا خصالشان گمنامی ست
چون نقطه اتصالشان گمنامی ست
هرچند که بی نام ونشانند ولی
این طایفه شرح حالشان گمنامی ست
********
خوشنام ترین اند ولی بی نام اند
پر جوش و خروش آند ولی آرام آند
آوازه یشان بسی بلند است ولی
در مکتب عشق و عاشقی گمنام آند
********
با خون وخطر همیشه هم قافله آند
هر شام وسحر همیشه هم قافله آند
این همسفران ،مقصدشان گمنامی ست
تا صبح ظفر همیشه هم قافله آند
********
#حسین کیوانی
هفته بسیج بر لشکریان مخلص خدا مبارکباد
با دیدن چشمان تو زیبا شده شعرم
همرنگ غزلنامه ی نیما شده شعرم
با این دل دیوانهی من باز چه کردی
بی پرده ببین با تو هم آوا شده شعرم
ای #مریم تنهایی من بانگ بر آور
فریاد پس از مرگ مسیحا شده شعرم
سوگند به باران تو ای عشق بهاری
بی آتش زرتشت٬ اوستا شده شعرم
خوابم شده بیداری چشمان تو امشب
انگیزهی روییدن فردا شده شعرم
بگذار که این پنجرهها بسته بمانند
بر روی تو دروازهی دنیا شده شعرم
#ولی_الله_تیموری
دیدم که شهر پر از عـطر #مریم است
گفتند باز روسریت را تکاندهای...
#حامد_عسکری