eitaa logo
💚| قـرارٌ شُـهَـدا بـااِمـامِـ زَمان(عـج) |💚
327 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
115 فایل
⭐️﷽⭐️ قَـــلبَمْ گِـرِفْٺ♥️ دَرٺَڹِ ایڹ شَــــهر ِپُرگُناہ حــــٰالُ و هَــواے جَـــمعِ شَــــهیدٰانمْ آرِزوسٺ🕊 این کانال #وقف‌حضرٺ‌زهرا‌‌(س)‌سٺ انٺقاداٺ و پیشنهاداٺ🔰⁦ ツ➣ @yazahra800 ↯↯🌸براے ٺبادلـاٺ🌸 ツ➣ @sh_gharar12
مشاهده در ایتا
دانلود
:بسمـ رب الشهدا♥️ 🦋 💟 چانه‌ام روی دستش می‌لرزید و می‌دید از این جانم به لب رسیده که با هر دو دستش به صورتم دست کشید و به فدایم رفت :«بمیرم برات نرجس! چه بلایی سرت اومده؟» و من بیش از هشتاد روز منتظر همین فرصت بودم که بین دستانش صورتم را رها کردم و نمی‌خواستم اینهمه مرد صدایم را بشنوند که در گلویم ضجه می‌زدم و او زیر لب (سلام‌الله‌علیها) را صدا می‌زد. هر کس به کاری مشغول بود و حضور من در این معرکه طوری حال حیدر را به هم ریخته بود که دیگر موقعیت اطراف از دستش رفت، در ماشین را باز کرد و بین در مقابل پایم روی زمین نشست. 💟 هر دو دستم را گرفت تا مرا به سمت خودش بچرخاند و می‌دیدم از مصیبتی که سر ناموسش آمده بود، دستان مردانه‌اش می‌لرزد. اینهمه تنهایی و دلتنگی در جام جملاتم جا نمی‌شد که با اشک چشمانم التماسش می‌کردم و او از بلایی که می‌ترسید سرم آمده باشد، صورتش هر لحظه برافروخته‌تر می‌شد. می‌دیدم داغ غیرت و غم قلبش را آتش زده و جرأت نمی‌کند چیزی بپرسد که تمام توانم را جمع کردم و تنها یک جمله گفتم :«دیشب با گوشی تو پیام داد که بیام کمکت!» و می‌دانست موبایلش دست عدنان مانده که خون در نگاهش پاشید، نفس‌هایش تندتر شد و خبر نداشت عذاب عدنان را به چشم دیده‌ام که با صدایی شکسته خیالش را راحت کردم :«قبل از اینکه دستش به من برسه، مُرد!» 💟 ناباورانه نگاهم کرد و من شاهدی مثل (علیه‌السلام) داشتم که میان گریه زمزمه کردم :«مگه نگفتی ما رو دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) امانت سپردی؟ به‌خدا فقط یه قدم مونده بود...» از تصور تعرض عدنان ترسیدم، زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که مستقیم نگاهم می‌کرد و من هنوز تشنه چشمانش بودم که باز از نگاهش قلبم ضعف رفت و لحنم هم مثل دلم لرزید :«زخمی بود، داشتن فرار می‌کردن و نمی‌خواستن اونو با خودشون ببرن که سرش رو بریدن، ولی منو ندیدن!» 💟 و هنوز وحشت بریدن سر عدنان به دلم مانده بود که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم و حیدر دستانم را محکم‌تر گرفت تا کمتر بلرزد و زمزمه کرد :«دیگه نترس عزیزدلم! تو امانت من دست (علیه‌السلام) بودی و می‌دونستم آقا خودش مراقبته تا من بیام!» و آنچه من دیده بودم حیدر از صبح زیاد دیده و شنیده بود که سری تکان داد و تأیید کرد :«حمله سریع ما غافلگیرشون کرد! تو عقب نشینی هر چی زخمی و کشته داشتن سرشون رو بریدن و بردن تا تلفات‌شون شناسایی نشه!» 💟 و من می‌خواستم با همین دست لرزانم باری از دوش دلش بردارم که نجوا کردم :«عباس برامون یه اورده بود واسه روزی که پای داعش به شهر باز شد! اون نارنجک همرام بود، نمی‌ذاشتم دستش بهم برسه...» که از تصور از دست دادنم تنش لرزید و عاشقانه تشر زد :«هیچی نگو نرجس!» می‌دیدم چشمانش از عشقم به لرزه افتاده و حالا که آتش غیرتش فروکش کرده بود، لاله‌های را در نگاهش می‌دیدم و فرصت عاشقانه‌مان فراخ نبود که یکی از رزمنده‌ها به سمت ماشین آمد و حیدر بلافاصله از جا بلند شد. 💟 رزمنده با تعجب به من نگاه می‌کرد و حیدر او را کناری کشید تا ماجرا را شرح دهد که دیدم چند نفر از مقابل رسیدند. ظاهراً از بودند که همه با عجله به سمت‌شان می‌رفتند و درست با چند متر فاصله مقابل ماشین جمع شدند. با پشت دستم اشک‌هایم را پاک می‌کردم و هنوز از دیدن حیدر سیر نشده بودم که نگاهم دنبالش می‌رفت و دیدم یکی از فرمانده‌ها را در آغوش کشید. 💟 مردی میانسال با محاسنی تقریباً سپید بود که دیگر نگاهم از حیدر رد شد و محو سیمای او شدم. چشمانش از دور به خوبی پیدا نبود و از همین فاصله آنچنان آرامشی به دلم می‌داد که نقش غم از قلبم رفت. پیراهن و شلواری خاکی رنگ به تنش بود، چفیه‌ای دور گردنش و بی‌دریغ همه رزمندگان را در آغوش میگرفت و می‌بوسید. حیدر چند لحظه با فرماندهان صحبت کرد و با عجله سمت ماشین برگشت. 💟 ظاهراً دریای این فرمانده نه فقط قلب من که حال حیدر را هم بهتر کرده بود. پشت فرمان نشست و با آرامشی دلنشین خبر داد :«معبر اصلی به سمت شهر باز شده!» ماشین را به حرکت درآورد و هنوز چشمانم پیش آن مرد جا مانده بود که حیدر ردّ نگاهم را خواند و به عشق سربازی اینچنین فرمانده‌ای سینه سپر کرد :« بود!» 💟 با شنیدن نام حاج قاسم به سرعت سرم را چرخاندم تا پناه مردم در همه روزهای را بهتر ببینم و دیدم همچنان رزمنده‌ها مثل پروانه دورش می‌چرخند و او با همان حالت دلربایش می‌خندد... ادامــــــه دارد.... ✍🏻نویسنده: @romanshohada ➣ツ°•| @gharar_shohada_313
: . . . این پارت رمان ♡۶ ♡ صلوات هدیه به ♥️شهید محمد رضا تورجی زاده♥️ .روح.شهـــدا.صلـــوات
هدایت شده از ✖️مجاهدین خودجوش✖️
4_5962849894724011793.mp3
3.52M
صوت | حاج حسین یکتا 🔊 📌 مجاهدانہ عمل کنیم آقا روح الله میگه: امام میگه یعنی اینکه در قرن ۱۴ اتفاق مهمی در ایران میفته ••• ✌️ @mojahedin_khod
🕊پرسش ٺشݩگے را ٺو آبے ،جوابے 🍃رٻگ ہاےبٻاباڹ ٺو را مے‌شناسݩد 🕊نام ٺو رخصٺ روٻش اسٺ و طراوٺ 🍃زٻڹ سبب برگ و باراڹ ٺو را مے‌شناسݩد 🕊از نشابور بر موجے از «لا» گذشتے ✨اے ڪہ امواج طوفاڹ ٺو را مےشناسݩد🍃 ➣ 🕗°•| @gharar_shohada_313
╔══•🍃•🕊•🍃•══╗ ....!🌱 یه‌بار‌خالصانـه؛ بـرودر‌خـونـه‌ی‌خـدا، بگـو: خدایـــا...!!! میشه‌همه‌ی‌گناهامو یکجا‌تک‌ماده‌کنـی...؟! :)💔 ╚══•🍃•🕊•🍃•══╝ 🕌 🤲
عـشق‌یعنـی‌بـہ‌سـرت‌هـواےِ‌دلبـربزنـد درد‌ازعمـق‌وجـودت‌بـہ‌دلـت‌سـربزنـد.. 💔 ➣ツ°•| @gharar_shohada_313
♡•بســـــم الرب المهدی•♡ شهادت راهی است عمل کردنی↻ ☆شهادت حال نمیخواهد ... بال میخواهد.. حالش را داشته باشیم وبپریم⇎ راه شهادت راهی است بی پایان↻ شهادت لباس تک سایز است...⇓ پس طوری زندگی کن لباس شهادت اندازه ات شودツ برای خدا زندگی کنید⇔ نه بنده خدا⇑ برادران علوی خواهران بسیجی به کانال زیر بپیوندید⇓ https://eitaa.com/joinchat/3811049489C585a61464c
❞ سربازان پادگان امام زمان عج ❝ ؏ماران رهبرێ جواناݩ مکتب سلیمانــے ↫ مدافعاݩ حقۅق امام غائب ↬ https://eitaa.com/joinchat/3811049489C585a61464c کُلُّنـــا عَــبــاٰسُڪَ یٰا مَهْـــــــدےٓ✌️🏻 ♥️😍😍
🤩سوپرایزز🥳 کانال طراحیمون به اسم در پیام‌رسان ایتا تأسیس شد. ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/4188143672Ca325554b85 جهت عضویت کلیک کنید👆
با سلام✋ کربلایی علیرضا طاهری مداحی، استوری،صوتی، تصویری،گلچین عکس و.... کربلایی علیرضا طاهری برادر کربلایی حسین طاهری😳🔥 کربلایی علیرضا طاهری اگر می خواهید مداحی های این را گوش دهید 🎤 فقط و فقط کافیست🎧 روی لینک زیر کلیک کنید 👇 https://eitaa.com/joinchat/3957325877C6c0a68bbab فرزند 👆
شبتون فاطمے➿.• عشقتون حیـــ♥️ـــدرۍ مھرتون حسنے🌱•°
. . 👇🏻❤️💙💚💛💜👇🏻 دعای_فرج📜 ٻِسمِ_اللہِ_الرَّحمَڽِ_الڔَّحِیم... 🌺الهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ ♥️وضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ 🌺واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ 🌸الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى ♥️الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌺محَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ 🌸الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ♥️وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ 🌺عنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً 🌸كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا ♥️محَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ 🌺اكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى 🌸 فاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ ♥️الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى 🌺ادْرِكْنى اَدرِکنی 🌸الساعه الساعه الساعه ♥️العجل العجل العجل یاارحمن راحمین بحق محمد وآله طاهرین (خواندن دعای فرج به نیت سلامتی و ~♡ ~ تعجیـل در فرج مولامـون) . . 🌸🌱 🌷°•| @gharar_shohada_313
✨🌸 😉💕 🔰ذکر روز پنج شنبه🤲🏻📿 💛لا اله الا‌ الله الملک الحق المبین💛 0⃣0⃣1⃣مرتبه👌🏻 🌹
امروز شهدا میگن: سلام صبح بخیر ...🔆 قرارهامون یادتون نره. برای خدا کار کنید و به او توکل کنید،مثل ما . 🤲🏻✨ ♥️🌸 ➣ツ°•| @gharar_shohada_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
<💌🍃> . . مـولا جـان! ♥️ صبـح یعنـی🔆 به نفسـهای تـو✨ پیـوند شـدن🌸 . . 🌊] 🕊] . . ➣ツ°•| @gharar_shohada_313
1194483632.mp3
4.11M
🎶صبحت بخیر آقای من... 🎤 🎧بسیار زیبا حتما گوش کنید👌😔 🕊🤲🏻 ➣ツ°•| @gharar_shohada_313
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام علی علیه السلام فرمودند: با اظهار دوستی، محبـ♥️ـت استوار می گردد.✨ غرر الحکم، حدیث 4341📚 ➣ツ°•| @gharar_shohada_313
┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ مادرم... من با حجاب و عزت نفس و فداکاری شما رشد پیدا کردم.💪🏻🌸✨ 🌱 ➣ツ°•| @gharar_shohada_313
🕌 ┄┅┅✿🍃❀🦋❀🍃✿┅┅┄ ...! کسی‌که‌محبت‌خدا‌ پُرش‌نکنه،هیچ‌چیز‌دیگه‌‌ای پُـرش‌نمیکنه‌ها...!!! :) ♡ ┄┅┅✿🍃❀🦋❀🍃✿┅┅┄ 📿 😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا