طبیب به کسی میگویند که طبیعت را بشناسد . این معنا برایم حیرت آور بود طبیعت هر چیز کمال آن است. نمیتوان طبیعت را مجبور کرد که طور دیگری باشد؛ زودتر یا دیرتر کاری بکند؛ اگر هم این کار را کردید دیگر طبیعت نیست و ساقط می شود.
انسان هم طبیعتی دارد طبیب انسان بودن به این معناست که طبیعت انسان را بشناسیم.
طبیعت انسان بر پایه نیاز استوار است. بنابراین طبیب انسان بودن به این معناست که آگاه کننده و و نمایانگر نیاز است؛ تا فرد نیاز را به همان اندازه برآورده کند.
دوست دارم تاکید کنم که مسأله اصلی نیاز است نه محبت و توجه و غیره اگر همین ها هم از تعادل خارج شود مریض می شویم.
«روز طبیب مبارک»
چقدر اینکه طبیب هم باشیم زیباست و ما چقدر نیاز داریم طبیب هم باشیم.
✍#بینام
@gharare_andishe
آری... این او نبود، این من بودم، او آینهی من بود.
نه در میانهی جمع و در میانهی میدان، اما در طلب و در آرزوی راه دادنش...
وصلهای ناجور در میانِ جمع خوبان، چیزی شبیه به تباکی که نه در آن آه و سوزی هست و نه تو بیرون افتاده از این عالمی... در میانهی درد، اما درد بیدردی...
به کمرِ خمیده و گردنِ آویختهاش نگاه کن!
پیداست که مدتهاست وجب به وجب این شهر را قدم زده و همچون دیوانهای سرگشته و از همه جا طرد شده، پناه به در خانهی این مجلس آورده است...
حال کیست که او را اینگونه در آغوش کشیده و در این ظلمت سرد، پناه داده است؟ او کسی غیر از حضرت روح الله است؟
چه کسی این آدمیان را اینگونه غریب، گرد هم آورده است؟ تا در عین غربت، به وسعت نور اندک خود، چراغی کوچک در این شهر ظلمتزده بیافروزند...
غربت و مظلومیتشان را میبینی؟ ادامه بودن خرازیِشان را میبینی؟ باکری و حاج احمد و متوسلیان بودنشان را میبینی؟
جز نور روحالله است؟ جز دست حاج قاسم؟
چه باک اگر مثل یاران کربُبلا تعدادشان اندک باشد؟
چه باک وقتی این نور به قدری عالمگیر است که جهانی را زنده میکند؟
تو این را میبینی؟ به آنها درست نگاه کن! آنها را دوباره ببین...
کربلا بودنِ اینجا را میبینی؟
گلستان شهدا، آری! دوباره کربلا گشتهست...
#غزه
🖊#بینام
@gharare_andishe
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایام الله شهادت حاج قاسم است ...
آیا ندای او را میشنوی که میگوید بلند شو، بلند شو و بیا و ببین که اینجا چه جای باصفاییست...
عجب حکایت آشنایی ست این رفتن و سوختن در فراق یار؛ حاج قاسم در فراق احمدش و حاج احمد در فراق باکری...
و کم لطفی است اگر این سوختن را دلتنگی ببینیم، که این تمنا و انتظاری است برای پیدا کردن بال، بالی برای پرواز به آن دشت با صفا...
و انگار رسالت ما در این جهان غرق در روزمرگیها و رخوتها، همین رفتن است... رفتن و سخن گفتن و زبان به دعوت گشودن برای آنجا...
جایی که سالها حاج قاسم را در دوری از احمدش سوزاند و حاج احمد را در فراق باکری...
#حاج_قاسم
🖊#بینام
@gharare_andishe