پوست پرتقال را یواش یواش میکنم. عطر پرتقال میپیچد. بابا وقتی پرتقال پوست میکنیم، پوستهایش را میگذارد روی بخاری تا عطر پرتقال خانه را بردارد. خانه پر از زندگی شده و عطر شیرینِ دلچسبی از بخاری بلند شده است.
همان بخاریای که در خانههای غزه روشن نیست.
پرتقال من پر آب است؛
اما غزه آب خالی هم ندارد.
مامان دارد توی غذا آب میریزد که نسوزد.
غذا روی همان گازیست که در غزه نیست.
میخواهم بروم حیاطمان را آب و جارو کنم که حس زندگی در رگهای خانه جریان پیدا کند و برای پرندهها ظرف آبی بگذارم پشت پنجره.
اما چطور میتوانم باور کنم که در غزه آب نیست، زندگی نیست ............
چطور از غزه رد شوم و کنار بیایم؟............
🖊#هدهد
@gharare_andishe
غزه یک شیشهی عطر است...
عطری که درش گم شده باشد.
دیگر هیچکس نمیتواند جلوی عطر آن را بگیرد.
پیچیده،
حتی تا ناف آمریکا.
آن را نفس میکشیم.
میکِشند.
و میکُــشند!
یک خطای محاسباتی احمقانهی نظام سرمایهداری!.....
یک پایان زیبا برای اسرائیل ...
🖊#هدهد
@gharare_andishe
هیچ دقت کردهاید که بچههای فلسطینی چقدر زیبا هستند؟ زیبایی آنها همین است که در عین مظلومیت، پرقدرت و شکستناپذیرند .....
اینان شیر چه مادرانی را خوردهاند که اینگونهاند؟ اینان فرزندان چه پدرانیاند؟ پدرانی که برایشان قصهی ظلم را با آتشی در دل و اخمی به چهره تعریف کردهاند...
و آنها از بچگی آموختهاند که تسلیم نشوند؛
که مظلوم شدن را با آب و نان عوض نکنند...
این بچهها دارند تاریخ را میسازند
آینده را...
#غزه
🖊#هدهد
@gharare_andishe