سپس امام(علیه السلام) در ادامه چهار دستور دیگر در این بخش از عهدنامه به مالک اشتر مى دهد.
نخست مى فرماید: «عقده آنها را که کینه دارند (با برخورد خوب و محبّت آمیز) بگشا»; (أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ کُلِّ حِقْد(۶)).
←روشن است که عوامل مختلفى ممکن است مردم را درباره والى کینه توز کند.
والى باید بیدار و هشیار باشد و این کینه ها را که در سینه ها نهفته است با رفتار نیک و بزرگوارانه برطرف سازد و عقده گشایى کند.
💭 این احتمال نیز در تفسیر این جمله داده شده که کینه هاى درون خود را نسبت به مردم رها کند و اگر کسى کار خلافى کرد به دل نگیرد و فراموش کند.
از قدیم گفته اند کارهاى خوبى را که مردم درباره شما مى کنند فراموش نکنید و به موقع جبران نمایید و کارهاى بد آنها را به فراموشى بسپارید و در مقام انتقام برنیایید; ولى معناى اوّل مناسب تر است.
در دستور دوم مى افزاید: «و اسباب عداوت و دشمنى را درباره خود قطع کن»; (وَ اقْطَعْ عَنْکَ سَبَبَ کُلِّ وِتْر(۷))، زیرا مى دانیم عداوت ها معمولاً بى سبب نیست; یا نتیجه بدرفتارى است یا تضییع حقوق، یا خودبزرگ بینى و امثال آن.
هنگامى که این اسباب قطع گردد دشمنى ها به دوستى مبدل مى شود.
در سومین دستور مى فرماید: «از آنچه براى تو روشن نیست تغافل کن»; (وَ تَغَابَ(۸) عَنْ کُلِّ مَا لاَ یَضِحُ(۹) لَکَ).
← اشاره به اینکه اصرار بر جستجوگرى 🔍 در کار مردم نداشته باش و در جزئیات، خود را به فراموشکارى و تغافل بزن؛ زیرا پرداختن به جزئیات، انسان را از پرداختن به امور کلى و مهم بازمى دارد و به اختلافات و کینه ها و عداوت ها دامن مى زند.
در چهارمین و آخرین دستور مى فرماید: «و در تصدیق سخن چینان شتاب مکن؛ زیرا سخن چین خیانت پیشه است، هرچند در لباس ناصحان ظاهر شود»; (وَ لاَ تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِیقِ سَاع(۱۰) فَإِنَّ السَّاعِیَ غَاشٌّ(۱۱)، وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِینَ).
مى دانیم سخن چین کسى است که با خبر رسانى درست و نادرست در میان افراد آنها را به جان هم مى اندازد و بذر عداوت را در سرزمین سینه ها مى پاشد.
از قدیم گفته اند:
میان دو کَس جنگ چون آتش است
سخن چین بدبخت هیزم کش است.
به عکس، اسلام اجازه مى دهد براى صلح دادن افراد حتى دروغ بر زبان جارى کنند و به تعبیر دیگر آب بر آن آتش🔥 بریزند نه آنکه هیزمى بر آن بیافزایند.
در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «أَ لاَ أُنَبِّئُکُمْ بِشِرَارِکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الاَْحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِبَ; آیا به شما شرورترین مردم را معرفى کنم؟ عرض کردند آرى یا رسول الله.
فرمود: آنها سخن چینانى هستند که در میان دوستان جدایى مى افکنند و پاکان را متهم به عیوب مى سازند».(۱۲)
نکته
موارد عیب پوشى و موارد اطلاع رسانى
⁉️ با مطالعه آنچه امام(علیه السلام) در این بخش در مورد عیب پوشى والیان و طرد عیب جویان و سخن چینان بیان فرموده، این سؤال مطرح مى شود که چرا پیغمبر اکرم صلّیالله علیه السلام و شخص امام امیرالمؤمنین علیهالسلام، عیون و خبرچینانى داشتند که در اقصی نقاط بلاد اسلام خبرهاى آشکار و پنهانى امرا و کارگزاران و والیان را به آنها مى رساندند. آیا این کار بر خلاف عیب پوشى نیست؟
اضافه بر این در دستورات اسلام آمده است که اگر کسى با شما درباره شخصى مشورت کند چنانچه عیوبى پنهانى از او سراغ دارید براى او بازگو کنید و آن را از مسأله غیبت مستثنا دانسته اند.
✅ پاسخ این سؤال چندان پوشیده نیست؛ زیرا سخن از عیب پوشى درباره عیوب خصوصى و شخصى است که در سرنوشت جامعه تأثیر ندارد یا تأثیر بسیار کمى دارد; ولى هنگامى که پاى مصالح جامعه و نظام کشور اسلام به میان مى آید و سخن از توطئه ها و افشاى آنها در میان باشد، حکم دیگرى دارد.
به یقین باید تحقیق و تجسس کرد و خبررسانى داشت مبادا به سبب آن ضرر و زیان گسترده اى دامان گروهى را بگیرد و گاه خون هایى ریخته شود و اموال و اعراضى بر باد رود.
اینجا جاى عیب پوشى و ستّاریت نیست.
همچنین هرگاه مسلمانى مى خواهد به کارى اقدام کند خواه مربوط به ازدواج باشد یا شراکت در امر تجارت، یا انتخاب شخصى براى کارمندى و معاونت و در این باره از شخص مطلعى تحقیق کند و به مشورت با او بنشیند، پنهان کردن امورى که تأثیر در آن امر دارد نوعى خیانت است و شخصى که طرف مشورت واقع مى شود حق ندارد در این امر با کتمان عیوب خیانت کند.
💡 به این ترتیب حد فاصل میان عیب پوشى و خبررسانى در امور اجتماعى و در مقام مشورت روشن مى شود.
پاورقی :
۱ . «أشْنأهم» از ريشه «شَنْأ» بر وزن «شمع» به معناى کينه و عداوت گرفته شده است.
۲ . بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۰.
۳ . حجرات، آيه ۱۲.
۴ . کنزالعمال، ح ۶۳۹۲.
۵ . بحارالانوار، ج ۷۲، ۲۱۳، ح ۴.
۶ . «حِقْد» به معناى کينه و عداوتى است که در قلب نهفته شده و در انتظار فرصت براى ظهور و بروز است.
۷ . «وِتْر» بر وزن «فکر» و «وَتْر» بر وزن «سطر» هر دو به معناى مفرد و تنها بودن است. از آنجا که هرگاه کسى کشته شود بازماندگان او تنها مى مانند و طبعاً کينه او را به دل مى گيرند اين واژه به معناى کينه و عداوت نيز به کار مى رود و در جمله بالا همين معنا مراد است.
۸ . «تَغابَ» فعل امر است از ريشه «تغابى» به معناى تغافل از ماده «غِباوَة» به معناى جهل و بى خبرى گرفته شده گويى کسى که خود را به فراموشى و تغافل مى زند از آن امر، جاهل و بى خبر است.
۹ . «يضح» از ريشه «وضوح» به معناى روشن شدن چيزى است.
۱۰ . «سَاع» از ريشه «سعى» در اصل به معناى هرگونه تلاش و کوشش است; ولى در اين گونه موارد به کسى گفته مى شود که سعى در سخن چينى و عيب جويى افراد دارد.
۱۱ . «غاشّ» به معناى خائن و بدخواه است از ريشه «غِشّ» به معناى #خيانت و بدخواهى گرفته شده است.
۱۲ . کافى، ج ۲، ص ۳۶۹، ح ۱.
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسئلهی مهمی که خیلیا حواسشون بهش نیست!
#اسلام طرفدار فرصت دادنه...
#فرصت برای جبرانکردن...
آدمی که حس میکنه آبروش رفته،
خیلی سخت میتونه انگیزهای برای تغییر پیدا کنه...
البته وقتی این فرصتدادن به یه نفر،
باعث متضرر شدن افراد دیگهای بشه، اوضاع فرق میکنه...
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
#خاطرات | اينهم تصادف بود؟!
در زمان قديم - در حدود ٤٠ سال قبل - رئيس اداره فرهنگ كاشان براى بازديد از مدرسهاى راهى روستا شد.
به محض اينكه مدير مدرسه سر و كله رئيس را ديد، دست پاچه و هاج و واج شد.
رئيس، وارد كلاس شد.
ديد معلّم نيست، مدير گفت:
جنابِ رئيس اين اتّفاقى است.
رئيس شروع كرد به سؤال كردن از بچهها، از اتّفاق يكى از بچههاى تنبل را صدا زد.
مدير مدرسه پيش خود گفت: اينهم از شانس بد من!
تا رئيس رويش را برگرداند، مدير مدرسه به بچه تنبل گفت: بنشين و به يكى از شاگردان زرنگ گفت: بلند شو.
رئيس برگشت و گفت: ببينم كى به تو گفت بلند شوى؟
شاگرد گفت: آقاى مدير.
رئيس فرهنگ رو كرد به مدير مدرسه و گفت: آقاى مدير!
اينهم تصادفى بود؟!
چه خوب است انسان وقتى تقصيرى دارد به جاى توجيه، اقرار كند؛ زيرا اقرار به خطا، نشانۀ جوانمردى است.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | كيفر مسخره كردن
شخصى بود كه در گفتن « ولاالضالين » #وسواس داشت و در نماز بعد از « غير المغضوب عليهم » مىگفت: ولاالض، ولاالض، ولاالض شخص ديگرى كه پشت سرش بود او را مسخره كرده مىگفت: مرض، مرض، مرض.
ديرى نگذشت كه مسخره كننده به همين بلا مبتلا شد و در همين كلمه در نماز دچار وسواس شد.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | تقليد از چه چيزى
شخصى بعد از ناهار مقيّد بود بخوابد.
از او سؤال شد چطور شد شما بعداز ناهار مىخوابى؟
گفت: شنيدهام كه امام بعد از ناهار مىخوابيدند.
گفتم: چطور شما فقط از خواب امام، #تقليد مىكنى؟
چرا #نماز_شب امام را نمىبينى؟
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | مصداق برادرى اسلامى
#آيت_اللّه_مشكينى مىفرمود: در حجره چند تا طلبه بوديم و هرچه پول داشتيم زير فرش مىگذاشتيم و مىگفتيم: هركه هرچه نياز دارد بردارد و خرج كند.
اصلاً نمىپرسيديم اين پول مال كه بود؟
و چه مقدار برداشته مىشود؟
بايد برسيم به آنجايى كه همه با هم يكى باشيم.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | ابتكار #علامه_جعفرى
از علامه محمدتقى جعفرى قدس سره پرسيدم: چطور شما از بين اين همه كتاب مثل قرآن و نهجالبلاغه و صحيفه سجاديه، شرح بر مثنوى را نوشتيد.
ايشان فرمودند: من فكر كردم چكار كنم كه مطالب و معارف اسلامى به ساير كشورها هم صادر و به گوش ديگران برسد، ديدم يكى از مهمترين آثار ادبى كه در دنيا و مجالس و محافل و كتابخانهها جاى خود را باز كرده، كتاب #مثنوى_مولوى است كه داراى معارف زيادى نيز هست.
گفتم: من اگر بر اين كتاب شرح بنويسم و با استفاده از قرآن و روايات، معارف اسلام را بيان كنم، اين شرح در تمام دنيا كنار آن متن قرار خواهد گرفت. چون در كنار هر كتاب مرجعى شرح آن نيز لازم است و هر كَس به شرح مراجعه كند، به آن مطالب هم برخورد خواهد كرد.
بعد ايشان فرمودند: البتّه از الآن تصميم گرفتم شرحى هم بر نهجالبلاغه بنويسم و ديديم كه اينكار را هم كردند و در مجلّدات زيادى شرح بر نهجالبلاغه نوشتند.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | ناراحتى امام
مقام معظم رهبرى فرمودند: زمان رياست جمهورى روزى خدمت امام قدس سره رسيدم ديدم خيلى ناراحت هستند.
به ايشان عرض كردم شما ناراحت هستيد؟
ايشان سه دفعه فرمودند: بله خيلى ناراحتم، ...
مرخص شدم و در اطاق ديگر مرحوم سيد احمد آقا را ديدم.
گفتم: آقا امروز ناراحت هستند!
گفت: بله چون يكى از اولياى خدا از دنيا رفته است.
بعد متوجّه شدم آن ولىّ خدا چند ماه قبل به من گفت: آقاى قرائتى! من عمرى براى نسل كهنه #نماز خواندهام اگر بميرم و از من سؤال كنند كه براى نسل جوان چه كردهاى جوابى ندارم!
من نيز براى نماز جماعت و هدايت و تبليغ نسل جوان مدرسهاى را به ايشان معرّفى كرده و ايشان مشغول شدند.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────