#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
مبدا که باشد طوس مقصد کاظمین است
در آسمان ها هم زبانزد کاظمین است
هر جا که بوی تو می آید کاظمین است
با این حساب امروز مشهد کاظمین است
وقتی که محو دیدن باب الجوادیم
انگار اصلا زائر باب المرادیم
@hosenih
مهر و محبت حلم و بخشش جود و رحمت
در جان تو کرده تجلی بی نهایت
شاعر می افتد پای توصیفت به زحمت
داری به سر عمامه ی سبز امامت
پاکی زلالی مهربانی و عطوفی
ای معدن الرحمه رئوف بن رئوفی
بسکه خدای تو ملاحت بر تو داده
دل می بری با چشم و ابروی گشاده
ای تالی شمس الشموس ای شاهزاده
از کودکی هستی بزرگ خانواده
وقتی علی اکبر مولای مایی
یعنی تو هم خلقا و خلقا مصطفایی
علم الیقین و مظهر توحید بودی
در ناامیدی مایه ی امید بودی
راه نجات از ورطه ی تردید بودی
نه ساله اما مرجع تقلید بودی
خورشید زاده ماه پیشت رخ گرفته
هر پرسشی در محضرت پاسخ گرفته
نه ساله بودی رهبری کردی جهان را
در آستین داری جواب حاضران را
داری به دست خود زمام اسمان را
دادی به ما از صلب خود صاحب زمان را
عمری مسلمان های اسلام تو هستیم
چشم انتظار مغز بادام تو هستیم
معنا بگیرد علم و دانش تحت نامت
حکمت همیشه می گذارد احترامت
یحی بن اکثم مات و حیران کلامت
جای سخن های تو بنویسم قیامت
با احتجاجت فتح خیبر کردی ان روز
با تیغ نطقت کار حیدر کردی ان روز
چشم تمنا را بدوزم بر نگاهی
یا سیدالسادات اباجعفر نگاهی
تا حال و روز من شود بهتر نگاهی
کی میکنی بر جانب نوکر نگاهی
با یک نگاه تو "موفق" میشوم من
بر جمع اصحاب تو ملحق میشوم من
سرچشمه ی مهر و عطوفت کوه احساس
بیرون زند از حجره ات عطر گل یاس
بر روضه های فاطمه همواره حساس
غیرت به مادر داری اقا مثل عباس
مشتاق انجام امور ناتمامیم
ما هم شبیه تو به فکر انتقامیم
با سفره هایت هرکسی که آشنا شد
بیرون نرفت از روضه ات حاجت روا شد
هر جا که آمد نام تو دارالشفا شد
با ذکر تو آجیل مان مشکل گشا شد
عطری دگر بر هفته داده چهارشنبه
ماییم و ختم یا جواد چهارشنبه
@hosenih
نحن موالیکم بزهرا یابن سلطان
یا سیدی انظر الینا یابن سلطان
ما را سفارش کن به بابا یابن سلطان
روضه مهیا شد بفرما یابن سلطان
گنبد به روی دوش خود پرچم گرفته
بابا برایت مجلس ماتم گرفته
عمری میان روضه هایت گریه کردیم
بر غربت بی انتهایت گریه کردیم
تو گریه کردی پا به پایت گریه کردیم
با ضامن آهو برایت گریه کردیم
شهری به پای رفتن تو غصه خورده
همسایه از همسایه ی خود ارث برده
هر روز مهمانی به غیر از غم نداری
بر زخم های کهنه ات مرهم نداری
حتی میان خانه ات محرم نداری
جز گریه کردن راه دیگر هم نداری
ای وارث درد حسن خون بر دلت شد
وقتی شریک زندگی ات قاتلت شد
از شدت زهر ستم بال و پرت سوخت
تنها نه بال و پر تمام پیکرت سوخت
تو سوختی از غصه قلب مادرت سوخت
از تشنگی در بین حجره حنجرت سوخت
با ناله های تو همه کل می کشیدند
در پیش چشم فاطمه کل می کشیدند
@hosenih
شکر خدا سر نیزه و تیر و کمان نیست
بر سینه ی تو رد پایی از سنان نیست
در دست ام فضل دیگر خیزران نیست
انگشترت دیگر به دست ساربان نیست
شکر خدا دیگر به دنبال سر تو
از دشمنت سیلی نخورده دختر تو
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
ای که بر جودت سلیمان نبی رو می زند
روبروی گنبد تو نوح زانو می زند
صحن و ایوان تو را جبرییل جارو می زند
شمع عمرت در جوانی از چه سو سو می زند
بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است
در تبار مرتضی داغ جوان افتاده است
@hosenih
ذکر مظلومیّتت در شهر پر آوازه شد
در جوانی رشته ی عمر تو بی شیرازه شد
زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد
زخم های کهنه ی آل پیمبر تازه شد
باز یا رب بی وفاییِ زنی در اهل بیت
روضه های مجتبی و زهر همسر، اهل بیت
زهر گاهی چند سالی با جگر سر می کند
رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می کند
گاه زهری در جگرها کار خنجر می کند
قلب ها را پاره و جان را مکدّر می کند
در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد
مثل جدّت، لحظه ی آخر تو را لب تشنه کرد
مثل جدّت، لحظه ی آخر تنت بی تاب شد
تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد
آب هم چون کربلا در خانه ات نایاب شد
ذکر لبهایت"علی این تشنه را دریاب" شد
وقت مردن،جرعه آبی بر جگرها خوشتر است
آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است
همچو بسمل! وای بر من، می زدی تو دست و پا
هلهله می کرد دشمن، می زدی تو دست و پا
در سرای خویش اصلأ، می زدی تو دست و پا
بشکند دستان آن زن، می زدی تو دست و پا
ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند
پیکرت را روی بام خانه ات انداختند
@hosenih
سایه سار پیکرت، بال کبوترهای شهر
گریه کن های غمت، چشمان مادرهای شهر
سینه زن های شما دستان خواهرهای شهر
پیکر تو دفن شد مانند پیکرهای شهر
کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند
داغ یک سینه زنی در سینه ی افلاک ماند
شاعر: #امیر_عظیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_شهادت
پشت در با جگری سوخته تب می کردی
دست و پا می زدی و آب طلب می کردی
گوشه حجره، عطش فاتحه اش را می خواند
اشک هایت به نظر روضه ی سقا می خواند
@hosenih
همسرت جعده تباری ست، بمیرم مظلوم!
مَحرم راز دلت کیست!؟ بمیرم مظلوم!
زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند
کف زدن های کنیزان جگرت را سوزاند
دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت
خون لبهای تو امروز مرا خواهد کشت
کهنه داغی به دلِ داغ نشین می ریزند
آب را پیش نگاهت به زمین می ریزند
تشنگی، زخم ترک روی سبویت انداخت
ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت
از لبت، خاک کف حجره تیمم می کرد
ناله ات را وسط هلهله ها گم می کرد
@hosenih
بر سر بام عجب مرثیه جان فرسا بود
سایه بان بدنت بالِ کبوترها بود
اجرت کشتن تان گندم مرغوب نشد
پیکرت در ته گودال لگدکوب نشد
شاعر: #وحید_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_شهادت
خاکستر وجود مرا میدهد به باد
سنگینی عزای تو یا حضرت جواد
تشنه، میان خانه ی خود دست و پا زدی
یک جرعه آب، همسر تو، دست تو نداد
زهری که ذره ذره تنت را مذاب کرد
خونی به قلب فاطمه و بوتراب کرد
سوزانده تر ز زهر جفا، ظلم همسر است
غربت میان خانه، دلت را کباب کرد
@hosenih
پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست
اینجا کسی به فکر امام غریب نیست
وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد
جسم امام و هلهله، اصلاً عجیب نیست
گرچه به لب رسیده نفسهای آخرت
لب تشنه ای، شبیه لب جدّ اطهرت
اما هنوز یاد گل یاس پرپری
یاد مدینه کرده ای و یاد مادرت
در پیچ و تاب بودی و می دید ام فضل
بر اشک و ناله های تو خندید ام فضل
گرچه کنار جسم تو در رقص و شادی است
دیگر سر تو را که نبرّید ام فضل
هم نیت بریدن زیر گلو نکرد
هم نیزه بر لب و دهن تو فرو نکرد
خندید بر نوای جگر سوز تو، ولی
با پای خویش، جسم تو را زیر و رو نکرد
@hosenih
خوب است اسیر نیزه و خنجر نمی شوی
بی پیرهن در این دم آخر نمی شوی
دست کسی نخورده به گیسوی دخترت
دلواپس کشیدن معجر نمی شوی
شکر خدا که دور و برت خواهری نبود
در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود
شکر خدا کنیزکی از نسل ساربان
آنجا به فکر غارت انگشتری نبود
شاعر: #محمود_مربوبی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_شهادت
رسیده جان به لب اطهرت ؛ اَبَالهادی
نشسته پیک اجل در بَرَت ؛ اَبَالهادی!
دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی
کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی!
@hosenih
لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد
چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی!
شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر
مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی!
میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و…
بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی!
مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد
صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی!
سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید
ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی!
دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس
ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی!
@hosenih
اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود
ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی
چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید
برای غارت انگشترت ؛ اَبَالهادی!
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمینه؛ یا جواد الائمه.mp3
1.58M
#امام_جواد علیهالسلام
#زمینه
🔹یا جوادالائمه🔹
دلای پریشون، ناامید از این روزگار
به سوی تو میان دلشکسته و غصهدار
نگاه تو میشه مرهم دل بیقرار
تو با غریبا رحیمی و
مهربون و کریمی و
میفهمی درد و غماشونو
تو چشیدی یتیمیو
تمومِ حاجتا رو دادی، مولا
تویی که جواد بن الجوادی، مولا
«یا مولا، یا جوادالائمه مولا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه دنیا حکایت میشه گفت برا غربتت
چه یثرب، چه بغداد، رنج و غم شده قسمتت
چه سخته نباشه غیر غصه همصحبتت
تو خونه بیهمزبونی و
همنفس با خزونی و
گرفتن از تو چه زود آقا
این بهار جوونیو
چهها که از زمونه دیدی، ای وای
بمیرم تو جوونی خمیدی، ای وای
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو خونهت که برپاست بیرق سیاه عزا
انیسِ غریبیت میشه اشکای تو آقا
دلت تو مدینهست، روضهخونه تو کوچهها
یه عده گرم تماشا و
گل یاسی رو خاکا و
توی هیاهیو غریبونه
آقایی مونده تنها و
صدایِ نالهتو شنیدن، ای وای
بمیرم جوابتو نمیدن، ای وای
🌐 shereheyat.ir/node/4703
✅ @ShereHeyat_Nohe
#امام_جواد_ع_شهادت
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
سایهسار خلقی اما پیکرت در آفتاب...
سرپناه عالمی و بیپناه عالمی
در مقاماتت از اسماعیل هم بالاتری
تشنهای اما نداری غیر اشکت زمزمی
خط به خط روضهها در بیت بیت نوحهها
گشتم و بالاتر از داغت ندیدم ماتمی
گرچه دلخونی ولیکن شوق دیدار پدر
بر تمام زخمهایت میگذارد مرهمی
شاعر: #فاطمه_معصومی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_شهادت
سلام بر دل خونِ امامِ معصومی
که سوخت از ستم و جورِ همسر شومی
کنار محتضر آواز و رقص و پاکوبی؟!
عجب طریقه ی آزارِ غیر مرسومی!
@hosenih
کسی توجهی اصلا نمی کند این جا
به سوزِ پاره جگرهای مردِ مسمومی
دوباره روی زمین ظرف آب می ریزند...
به پیش تشنه، چه رفتار زشت و مذمومی
چه فرق می کند اصلا هلال یا که کنیز؟
قرار نیست که آبی رسد به مظلومی
ندارد او به برش خواهری چنان زینب
کنار بستر او نیست اُم کلثومی
چگونه جسم رشیدش به پشت بام رسید؟!
چه ماجرای پُر ابهام و غیر مفهومی!
@hosenih
هزار شکر که بغداد پشت بامی داشت
نرفته تا ته گودال شاه مهمومی
هزار شکر که بر بام رفت و آمد نیست
سُم فرس ننشسته میان حلقومی
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد علیه السلام
#زمینه
بند1⃣
فک کن که قراره توی دنیا داغی تو رو هر روز بسوزونه
تازه میشی مثل کسایی که روی دلشون داغ جوونه
حالا فک کن این جوون تنها باشه
ابن الرضا و وارث زهرا باشه
فک کن که لب تشنه روی خاک افتاده
داغش شبیه داغ عاشورا باشه
جوون ترین امام و مارو کشتن ای وای
دلخوشی امام رضا رو کشتن ای وای
بند2⃣
فک کن که زمونه تو یه لحظه هستی تو به آتیش بکشونه
تازه میشی مثل کسایی که روی دلشون داغ جوونه
حالا فک کن این جوون مادر باشه
زهرا باشه همسر حیدر باشه
انسیه الحورا و یاس پیغمبر
زخمی بی رحمی میخ در باشه
مادر بی گناه ما رو کشتن ای وای
مادر بی پناه ما رو کشتن ای وای
بند3⃣
فک کن به یه جایی برسی که خسته بشی از دست زمونه
تازه میشی مثل کسایی که روی دلشون داغ جوونه
حالا فک کن این جوون رعنا باشه
اکبر باشه هستی لیلا باشه
شبه پیغمبر جلو چشم باباش
غرق به خون و اربااربا باشه
یک علی رو هزار تا دشمن کشتن ای وای
امام حسین و قبل کشتن کشتن ای وای
شعر و سبک: #امیر_آهمند
⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️
https://t.me/tekyenokari
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
الا ای مظهر جود خدایی
جوادی حضرت ابن الرضایی
تو عبداللهی و آقای مایی
کرامت از شما از ما گدایی..
دودست خالی آوردم برایت
سلام آقای من جانم فدایت
نه دنبال غذا و آب و نانم
نه محتاج عطای دیگرانم
به تو وابسته ام دیگر نرانم
خدا میخواست منسائل بمانم
خودش فرموده تو باشی مرادم
به دستور رضا عبدالجوادم
@hosenih
کرم تو، جود تو، دست گدا من
وفای دائمیْ تو، بی وفا من
خطاپوشی تو و پُر مدعا من
به تو بدکرده ام آقا تماماً
ولی به رو نیاوردی تو اصلا
مرا بی آبرو کردی تو؟ اصلا
نه دنیا، نه طلا میخواهم از تو
به جای آن ولا میخواهم از تو
پر از دردم دوا میخواهم از تو
برات کربلا میخواهم از تو
اگرچه جلد بام کاظمینم
فدایی فدایی حُسینم
دوباره ماجرای حجره با زهر
دوباره دردها را شد دوا زهر
زمین زد بی کسی را بی هوا زهر
چه میخواهد ز آل مصطفی زهر
کشید از سینه اش آتش زبانه
امان از غربت مردی به خانه
میان پایکوبی دست و پا زد
زمین که خورد مادر را صدا زد
دودستش را به خاک حجره تا زد
گریز روضه را به کربلا زد
به فکر روضهی خَدّالتریب است
شبیه جد عطشانش غریب است
@hosenih
خودش غمگین ولی این قوم شادند
غرورش را به زیر پا نهادند
برای کشتنش در اتحادند
بمیرم آب هم دستش ندادند
ملائک آه از دل می کشیدند
کنیزان آه نه کِل می کشیدند
به روی بام رفت و نیمه جان داشت
لبی زخمی و جسمی ناتوان داشت
خداروشکر اما سایبان داشت
حفاظی زیر بال کفتران داشت
کفن شد پیکرش الحمدلله
نبوده خواهرش الحمدلله
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
هم آسمان قصیده ای از بی کرانی اش
هم بی کرانه ها غزلِ آسمانی اش
ای کال ها کمالِ سرِ کوچه باغ اوست
باید رسید تا به خدا با نشانی اش
او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود
در غیبت پدر،پسر و میزبانی اش
باغِ معارف است حدیث اش،پیمبران
حَظ می برند موقعِ شیرین زبانی اش
از جبرئیل تا ملک الموت هرکه هست
نوشیده است از لبِ جام دهانی اش
بابُ الجواد حاجت ما را چه زود داد
مشهد پُر است از نفسِ مهربانی اش
شش گوشه شد ضریح اش اگر بی دلیل نیست
از شش جهت گداست در این میهمانی اش
یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را
هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانی اش
وقت زیارت است و عباراتش از رضاست
قربان کودکی اش فدای جوانی اش
حالا کبوتران همه از مشهد آمدند
تا آسمان بام؛پی سایبانی اش
آقایِ طوس از جگرش آه می کشد
در کنجِ حجره تا پسرش آه می کشد
@hosenih
اُفتاده است رویِ زمین و برابرش
لبخند می زند به تقلاش همسرش
اُفتاده است رویِ زمین دید مثلِ او
اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش
جُرعه به جُرعه آب زمین ریختند و او
از بس که آب گفت تَرَک خورد حنجرش
قسمت نبود آب بنوشد بجای آن
خاکی شده است حیف لبانِ مطهرش
باب الحوائج است ولی می توان شنید
از بینِ حُجره ناله یِ موسی بن جعفرش
این دفعه می زدند به دَف تا که جان دهد
کَف می زدند وقتِ نفسهای آخرش
این پشت بام گودی گودال نیست شُکر
با پا نیامده است کسی رویِ پیکرش
سخت است فکر این غم و سخت است باورش
مردی که قاتلش بشود زهرِ همسرش
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
واحد؛ باب المراد.mp3
1.48M
#امام_جواد علیهالسلام
#واحد
🔹باب المراد🔹
ای جود سرشار، ای مهر جاری
ای که پناهِ هر بیقراری
هر شب دل من سائل باب المراد است
آنجا که حاجتمند درگاهت زياد است
آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است
دریای لطفت بیکران، ای همدم غمدیدگان
ای مهربان ای مهربان، یا مولا
«مولا جواد بن الرضا، یا مولا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غمهای تازه، دارد برایت
دنیای غمها، دنیای غربت
از این زمانه سهم تو شد بیشکیبی
یعنی نداری غیر دلتنگی نصیبی
در خانه هم شد همدمت آه غریبی
دیدی که یار بیوفا، آتش زده جان تو را
ای مهربان آخر چرا؟، یا مولا
«مولا جواد بن الرضا، یا مولا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از شهر غربت، وقت رهاییست
شهری که حالا، کربوبلاییست
زنده شده در پیش چشمانت غروبی
داری خبر از عصر عاشورا به خوبی
از بیکسی، از هلهله، از پایکوبی
مثل لب عطشان تو، شد روضهخوان چشمان تو
بر لب رسیده جان تو، یا مولا
«مولا جواد بن الرضا، یا مولا»
شاعر: #یوسف_رحیمی
نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
🌐 shereheyat.ir/node/4700
✅ @ShereHeyat_Nohe
#اطلاع _رسانی
#روضه
#امام_جواد_ع_شهادت
حجره تاریک شده یا که دو چشمم تار است
هرکجا مینگرم دوروبرم دیوار است
ناله ی العطش من نرسیده ب کسی
چه کنم هرچه کنم هلهله ها بسیار است
@ghararenokary
صورت خاکی مارا برو از کوچه بپرس
در زمین خوردن ما دست دگر در کار است
علتش چیست که بالاسر من میرقصند
پیش معصوم مگر جای زن بدکار است؟!
نه مرا سنگ زدند و نه سرم برنیزه است
جای این اذیت وآزار فقط بازار است
@ghararenokary
به روی بام اگر رفت تنم سالم رفت
از روی اسب بیفتی ب زمین دشوار است
جان به قربان تنی که همه اش غارت شد
بیش از پیرهنش پیکر پاکش....
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
السلام علیک یا محمدبن علی
ایها التقي الجواد علیه السلام
#اطلاع رسانی
#مجلس_روضه
#امام_جواد_ع_شهادت
سوزانده تب زهر، تمام گلویش را
برده است مکافاتِ عطش، رنگ و رویش را
از شرم، سرش رو به زمین است، بمیرم
با رقص، زمین ریخته اند آبرویش را
@ghararenokary
آن قدر صدای دهل و ساز بلند است
پوشانده صدای لبِ تسبیح گویش را
از هر طرفی پا شد و برخاست، زمین خورد
بُرده است چنان تشنگی از دیده سویش را
در پیش دو چشمش به زمین ریخته اند آب
تا که نکند جستجو این آرزویش را
با آب زمین ریخته آورد به خاطر
مرثیه ی پُر ماتم شرم عمویش را
آن قدر که پیچید به خود در کف حجره
هر گوشه ای از حجره گرفته است بویش را
بردند تنش را به چه وضعی به روی بام
تا که نکند هیچ کسی جستجویش را
خوب است که بر بام ز دورش همه رفتند
خوب است که پوشانده لباسش، گلویش را
سوی تن ارباب ولی آه سنان رفت
تا با نوک نی، قطع کند گفت و گویش را
@ghararenokary
از بس که به پیشانی او زخم نشسته است
گویا که گرفته است به خونش، وضویش را
با سنگ، کسی آمد و بر صورت او زد
وقتی که نمی دید دگر روبرویش را
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
@ghararenokary
السلام علیک یا اباالهادي
ایها الجواد علیه السلام
#اطلاع رسانی
#مجلس_روضه
#امام_جواد_ع_شهادت
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
سایهسار خلقی اما پیکرت در آفتاب...
سرپناه عالمی و بیپناه عالمی
در مقاماتت از اسماعیل هم بالاتری
تشنهای اما نداری غیر اشکت زمزمی
خط به خط روضهها در بیت بیت نوحهها
گشتم و بالاتر از داغت ندیدم ماتمی
گرچه دلخونی ولیکن شوق دیدار پدر
بر تمام زخمهایت میگذارد مرهمی
شاعر: #فاطمه_معصومی
@ghararenokary
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
با قطره قطره خون هوادار تو هستم
تا آخرین لحظه گرفتار تو هستم
این زندگانی را بدهکار تو هستم
در کربلا باشم ، علمدار تو هستم
من نخلم و ترسی ز داسم نیست هرگز
از فتنه کوفه هراسم نیست هرگز
@hosenih
از پا نیفتم ، گرچه غرق دردم آقا
جان سپاهی را به لب آوردم آقا
هر کار از دستم برآمد کردم آقا
بر هم نریزم کوفه را نامردم آقا
سینه سپر ، مرد نبرد هر بلایم
من از برادر زاده های مرتضایم
کوفه بجای عهد و پیمان جنگ دارد
کوفه هزاران خدعه و نیرنگ دارد
ساز و دف و تنبور و ساز و چنگ دارد
قد تمام کاروانت سنگ دارد
خونم به جوش آمد ولی دستم به بند است
دیشب شنیدم قیمت خلخال چند است
تنها بیا بی ماه و خورشید و ستاره
تنها بیا بی اکبر و بی شیرخواره
آقا زبانم لال ... دختر! گوشواره!
ظهر دهم ، چادر! لباس پاره پاره!
از من که گفتن بود ، تیغ و نیزه دارند
شرمنده ام ! الوات های هرزه دارند
@hosenih
از خیر اهل کوفه بگذر جان زهرا
یا رحم کن بر حال خواهر جان زهرا
آقا قسم دادم تو را بر جان زهرا
انگشترت را در بیاور جان زهرا
ای وای بر انگشتر و ای وای انگشت
خنجر نبرد از جلو ، ای وای از پشت
شاعر: #علیرضا_وفایی_خیال
@ghararenokary
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
مسلمم سلمانُ منّای حسین
در رگ من خون بابای حسین
قبله گاهم قدّ و بالای حسین
ارزشم هیچ است منهای حسین
آی مردم ! من حسینی مذهبم
دست بوس بچّه های زینبم
هر که عاشق شد فراقش بیشتر
سالک حق ، اتّفاقش بیشتر
عاشق تو ، اشتیاقش بیشتر
می خورد سبک و سیاقش بیشتر ...
... به اُویسی که « ندیده » عاشق است
مثل او دندان مسلم هم شکست
@hosenih
کوفه شهر حیله و نیرنگ هاست
رسم این ها رسم بی فرهنگ هاست
صورت ما سجده گاه سنگ هاست
فاصله گر بین ما فرسنگ هاست ...
... عطر سیبت به مشامم می رسد
سوی تو پیک سلامم می رسد
عشق تو در قلب کوفه جا نشد
بینشان یک مرد هم پیدا نشد
قطره قطره جمعشان دریا نشد
هر چه گشتم در به رویم وا نشد
گم شده در این قلمرو معرفت
ای دریغ از عشق و یک جو معرفت
ای ستون پنج تن ، بعد از سه روز ...
... این در و آن در زدن بعد از سه روز
خسته شد پاهای من بعد از سه روز
عاقبت یک پیرزن بعد از سه روز ...
... در به روی نائب تو باز کرد
عشق خود را این چنین ابراز کرد ...
... من مگر مُردم ، که مثل مرتضی
در بغل زانوی غم داری چرا ؟!
کلبه ای دارم قدم رنجه نما
ـ مرحبا به غیرت او مرحبا ـ
یک نفر با مسلمت همدرد بود
طوعه زن نه ، مَردتر از مَرد بود
خانه پر شد از صدای پشت در
رفت بالاتر دمای پشت در
تا که شد تیره هوای پشت در
یادم آمد ماجرای پشت در
گفتم آن لحظه میان شعله ها
جان زهرا ، طوعه ! پشت در نیا
گر چه بین کوچه های غرق دود
صورتم شد ارغوانی و کبود
تیغ ها روی تنم آمد فرود
در پی ام دیگر زن و بچّه نبود
از غمت تب کرده ام بی اختیار
یاد زینب کرده ام بی اختیار
@hosenih
کوفه از ما بهتران دارد ، نیا
خولی و شمر و سنان دارد ، نیا
مردمان بد دهان دارد ، نیا
حرمله تیر و کمان دارد ، نیا
به سپیدی ها اشاره می کند
حنجری را پاره پاره می کند
همرهت یک قافله حور و پری ست
هر یکی محجوب تر از دیگری ست
جان من برگرد ، اینجا محشری ست
وعده ی سوغات این ها روسری ست
حرص بی اندازه دارند آه آه
نعل های تازه دارند آه آه
شاعر: #محمد_فردوسي
@ghararenokary
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
از چشمِ شورِ شهر كوفه آخرش افتاد
در كوچه اوّل پيكرش بعدش سرش افتاد
بالَش به عشق مادر ارباب در آتش
اوّل حسابي سوخت و بعدش پرش افتاد
@hosenih
دندان ارباب دو عالم ريخت بين طشت
دندان مسلم چون ز رويِ منبرش افتاد
با اينكه مي لرزيد از فرداي زينب ها
لرزه به كوفه از دمِ "ياحيدرش"افتاد
"روز نُهُم"مسلم اسير خدعه هاشان شد*
"روز دهم"هم زير سُم ها دخترش افتاد*
شكر خدا او زودتر از بچّه هايش رفت
ارباب ما كه پيش جسم اكبرش افتاد
@hosenih
كوفه مياي مسلمش را بيشتر حس كرد
چشمش كه بر حلق عليّ اصغرش افتاد
از اسب خود افتاد وقتي در دل گودال
در خيمه با صورت گمانم خواهرش افتاد
شاعر: #محمد_قاسمی
@ghararenokary
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_روز_عرفه
آب توبه بریز بر سر من
این گنهکار را خودت حر کن
پسر فاطمه سر جدت
کاسه ی خالی مرا پر کن
از ازل خلق گشته ام با تو
گل ما خاک شهر کرب و بلاست
و اِلَیْکَ مَرَدّی یعنی که ...
بازگشتم فقط به سوی شماست
#علیرضا_وفایی_خیال
@hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#مناجات_روز_عرفه
#مناجات_با_خدا
#علی_ساعدی
▶️
من آمدم که باز بگویم مرا ببخش
این روسیاه را کرمی کن خدا ببخش
@hosenih
خوبان که غرق لطف تو و رحمت تواند
من را میان این همه جرم و خطا ببخش
ای آنکه لطف کردی و گفتی به من بیا
حالاکه گفته ای به منِ بد بیا ، ببخش
بد کرده ام به خویش، پشیمان و نادمم
ای منتهایِ رحمتِ بی منتها ببخش
@hosenih
دلداده ی حسینم و گریانِ کربلا
من را به آبروی شه کربلا ببخش
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
#مجتبی_روشن_روان
▶️
اي امير عرفه دست من و دامانت
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت
اي امير عرفه ذكر لبت را قربان
حال پر سوز و غم نيمه شبت را قربان
اي امير عرفه روح مناجات توئي
مشعر و سعي و صفا مروه و ميقات توئي
@hosenih
اي امير عرفه حالِ مناجات بده
بر گداي حرمت وقت ملاقات بده
اي امير عرفه گرچه سراپا دردم
گر بيائي به خدا دور سرت مي گردم
اي امير عرفه ديدۀ پر آب بده
دل بيتاب مرا با نگهي تاب بده
اي امير عرفه فيض دمت را قربان
دل دريايي لبريز غمت را قربان
@hosenih
اي امير عرفه تنگ غروب است بيا
سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بيا
اي امير عرفه حاجي زهرا برگرد
جان زهرا دگر از خيمۀ صحرا برگرد
اي امير عرفه خنده بزن بر رخ من
جان زينب بده روز عرفه پاسخ من
اي امير عرفه! ذكر مدام است بيا
كار اين عاشق دلخسته تمام است بيا
اي امير عرفه ديدن رويت عشق است
مردن امشب به خدا بر سر كويت عشق است
اي امير عرفه جان گل ياس بيا
آخر مجلس ما روضۀ عباس بيا
@hosenih
اي امير عرفه در عرفاتي امروز
يا كه در علقمه ی شاه فراتي امروز
اي امير عرفه شرح بده خود بر من
سر عباس كجا ضرب عمود آهن!!
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحيم
#مناجات_روز_عرفه
#محمدجواد_شیرازی
▶️
در دعای عرفه روح دعا میخواهم
من ز دریای کرم کرببلا میخواهم
عرفاتی نشدم کرببلایی نشدم
من ز ساقی بلی جام بلا میخواهم
@hosenih
در دفاع از حرم عمهی سادات امروز
روح سربازی در راه خدا میخواهم
باز در شام سری بر سر نی جلوه گرست
شده تکرار غمی راس جدا میخواهم
خون سقا به رگ شیعه بجوشد هر دم
سر ناقابلم افتاده تو را میخواهم
@hosenih
همهی هستی من باد فدای زینب
در دفاع حرمش شور و نوا میخواهم
کاش میشد که ذبیح حرمت میگشتم
بعد رمی جمره کوی منا میخواهم
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
#قاسم_نعمتی
▶️
نظر به رویِ تو شد قبلگاهِ آمالم
تَرَحُمی بنما کن نظر به احوالم
نوشته رویِ جبینم فراق تا به ابد
بنالم از غمِ دل یا بدیِ اقبالم
من آن کبوترِ بامم که هرکجا رفتم
به سنگِ تهمتِ مردم شکسته شد بالم
@hosenih
فقط ضمانت تو گشته مُهرِ تمدیدی
به توبه نامه ی بی اعتبارِ هرسالَم
نه پایِ رفتنی هست و نه رویِ آمدنی
بگو چه چاره کنم من زدستِ اعمالم
گناهکارم و توبه شکستۀ رمضان
خودت بیا عرفه گریه کن به این حالم
صدایِ پایِ مُحرَم به گوش می آید
شبانه روز به یاد حسین می نالم
@hosenih
قسم به مویِ پریشان عمه جانِ شما
به گریه دلنگرانِ حسین و گودالم
صدازد از تَهِ گودال خواهرم برگرد
مگر نگفتم عزیزم نیا به دنبالم
برو به خیمه نبینی بریدنِ سر را
وگرنه پیر شوی پایِ جسمِ پامالم
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#يوسف_رحيمي
▶️
تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا مي گيره
دلم هوايي مي شه و بونۀ آقا مي گيره
اين روزايي كه دم به دم غريبي رو حس مي كنم
با گريه ياد غربت عزيز نرگس مي كنم
تا كه بياي تو از سفر تا كه ببيني حالمو
نذر نگاهت مي كنم اين اشكاي زلالمو
@hosenih
ميون طوفان غمت شكسته بال و پر من
كاشكي بياي پا بذاري به روي چشم تر من
كوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوي گلاب
با مژه جارو مي زنيم با اشكامون مي پاشيم آب
كاشكي بياي و سوغاتي برام بياري بوي سيب
يا كه يه مهر و تسبيح از تربت ارباب غريب
كاشكي بياي برامون از تشنگي و آب بخوني
بياي رو منبر بشيني روضۀ ارباب بخوني
مسلميه دم بگيري با گريه و شور و نوا
بياي و با هم بخونيم "حسين من كوفه نيا"
كوفه نيا كه اينجاها قحطي آبه به خدا
حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا
اينجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند
با كعب ني منتظر رقيۀ سه ساله اند
همه با فكر انتقام روز مي كنن شباشونو
نعلاي تازه مي زنن تموم مركباشونو
رو خاك گرم كربلا سه روز مي مونه پيكرت
خورشيد نيزه ها مي شه اينجا سر مطهرت
⏹@ghararenokary
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
#اطلاع رسانی
#دعای_عرفه
#مناجات_روز_عرفه
آب توبه بریز بر سر من
این گنهکار را خودت حر کن
پسر فاطمه سر جدت
کاسه ی خالی مرا پر کن
از ازل خلق گشته ام با تو
گل ما خاک شهر کرب و بلاست
و اِلَیْکَ مَرَدّی یعنی که ...
بازگشتم فقط به سوی شماست
#علیرضا_وفایی_خیال
🛑 از همه دوستان بزرگوارم
التماس دعا دارم
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
#مناجات_روز_عرفه
عرفه آمد و مهمان حسینیم همه
خیره بر رحمت دستان حسینیم همه
عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم
بازهم پاره گریبان حسینیم همه
@hosenih
وسط روز رسیدیم و همه می بینند
عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه
دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم
در پی نسخه ی درمان حسینیم همه
حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم
عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه
ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند
ما بدهکار به احسان حسینیم همه
او مناجات کند کار همه می گیرد
تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه
عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب
در ره عشق به قربان حسینیم همه
اشک ما خرج برای غم اغیار نشد
روزگاری است که گریان حسینیم همه
آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است
داغدارِ تن عریان حسینیم همه
چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد
کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه
@hosenih
ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم
مات از جود فراوان حسینیم همه
خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید
ما اسیر لب و دندان حسینیم همه
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
@ghararenokary